۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

اطلاعیه كمپین بین المللی حقوق بشر در باره قتل سهراب

کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گزارش داد که مقامات ايرانی، خانواده سهراب اعرابی، ۱۹ ساله، را پس از گذشت ۲۶ روز از ناپديد شدنش مطلع کردند که او در اثر تيراندازی به قلبش در جريان راهپيمايی کشته شده است.
پروين فهيمی؛ مادر سهراب که از اعضای مادران صلح است در اين مدت ۲۶ روز تلاش های گسترده ای برای کسب خبر در باره پسرش کرده بود و عکس های او را به همه زندانها، دادگاه ها و هر جايی که امکان داشته برده وخواستار روشن شدن وضعيت او شده بود.
سرانجام در شامگاه بيستم تيرماه، پس از برگزاری يادبود دهمين سال جنبش دانشجويی، داگاه انقلاب آنها را احضار کرد تا با مراجعه به اداره آگاهی از ميان عکس های فراوان اجساد، سهراب را شناسايی کنند. به گفته اعضای خانواده سهراب به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، جسد سهراب در روز ۲۹ خرداد ماه يعنی ۵ روز پس از ناپديد شدنش، به پزشکی قانونی تحويل داده شده است. سهراب اعرابی قرار بود که در تيرماه امسال در کنکور ورودی دانشگاه ها شرکت کند.سهراب اعرابی در اثر تيراندازی به قلبش کشته شده است اما هنوز معلوم نيست که آيا او اول مجروح شده و به بيمارستان منتقل شده و بعد فوت کرده است يا اينکه در همان جريان راهپيمايی و بلافاصله پس از تيراندازی کشته شده است.هادی قائمی؛ سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران در مورد مرگ سهراب گفت:" اگر سهراب در اثر تيراندازی در روز ۲۵ خرداد ماه در خيابان کشته شده است، چرا جسد او در روز ۲۹ خرداد ماه تحويل پزشکی قانونی شده است؟" هادی قائمی با شدت تمام اعلام کرد که "ما خواستار يک تحقيق مستقل و يک پاسخگويی کامل در باره علت مرگ سهراب اعرابی و پيگيری مناسب توسط قوه قضائيه هستيم." قائمی تاکيد کرد که "اين تحقيق بايد روشن کند که مقامات منتظر چه چيزی بودند و چرا اين همه مدت طول کشيد تا به مادرسهراب خبر مرگش را بدهند."فقدان شفافيت و تاخير محاسبه شده در خبررسانی در باره مرگ بدون هيچ توضيح سهراب، تنها باعث شده است که نگرانی ها در باره سايرکسانی افزايش پيدا کند که ياجزو ناپديد شدگان هستند و يا بازداشت شدگانی که بدون هيچ ارتباطی با خانواده و وکيل در وضعيت بی ارتباط با دنيای خارج به مدت يک ماه در بازداشت هستند. خبری مبنی بر بازداشت حدود ۱۹۰ نفر در جريان تظاهرات در روز ۱۸ تير نيز اين نگرانی ها را شدت داده است.هادی قائمی در باره اين نگرانی ها گفت:" بسياری از خانواده ها در وحشت هستند که به آنها هم خبر مرگ عزيزانشان را در راهپيمايی ها بدهند در حاليکه حقيقت همچنان مبهم بماند." هادی قائمی تاکيد کرد که " علاوه بر همه اينها، بی خبری از وضعيت ناپديد شدگان، برای خانواده آنها يک شکنجه است."

نقشه خداوند برای ايران و ایرانیان چیست؟

منبع فایل صدا: سایت خدمات جهانی فارسی زبان
خدا برای ایران چه نقشه ایی دارد؟
كتاب ارمیا از تورات كه ۲۶۰۰ سال پیش نوشته شده خداوند در آنجا پیشگویی ها و قولهایی در خصوص ایران و ایرانیان داده است.
حوادث تاریخی كه در ایران اتفاق افتاده و همچنین در حال انجام است از كنترل خدای پر مهر و محبت خارج نیست.
خداوند ایران و ایرانی را دوست دارد و برای آن بر طبق كلامش نقشه ها دارد.
"معلم كلام كشیش هرمزشریعت" با استناد به كتاب ارمیا این موضوع را برای ما بیان می كنند.
در كتاب ارمیا نبی كه در ابتدای‌ سلطنت‌ صدقیا پادشاه‌ یهودا نازل‌ شده‌، كلام‌ خداوند درباره‌ عیلام‌ از باب ۴۹ آیه ۳۵ تا ۳۹ چنین می فرماید.
کلام خدا درباره عیلام
«یهوه‌ صبایوت‌ چنین‌ می‌گوید: اینك‌ من‌ كمان‌ عیلام‌ و مایه‌ قوّت‌ ایشان‌ را خواهم‌ شكست‌. ۳۶ و چهار باد را از چهار سمت‌ آسمان‌ بر عیلام‌ خواهم‌ وزانید و ایشان‌ را بسوی‌ همه‌ این‌ بادها پراكنده‌ خواهم‌ ساخت‌ به‌ حدی‌ كه‌ هیچ‌ امّتی‌ نباشد كه‌ پراكندگان‌ عیلام‌ نزد آنها نیایند. ۳۷ و اهل‌ عیلام‌ را به‌ حضور دشمنان‌ ایشان‌ و به‌ حضور آنانی‌ كه‌ قصد جان‌ ایشان‌ دارند مشوّش‌ خواهم‌ ساخت‌. و خداوند می‌گوید كه‌ بر ایشان‌ بلا یعنی‌ حدّت‌ خشم‌ خویش‌ را وارد خواهم‌ آورد و شمشیر را در عقب‌ ایشان‌ خواهم‌ فرستاد تا ایشان‌ را بالكلّ هلاك‌ سازم‌. ۳۸ و خداوند می‌گوید: من‌ كرسی‌ خود را در عیلام‌ برپا خواهم‌ نمود و پادشاه‌ و سروران‌ را از آنجا نابود خواهم‌ ساخت‌. ۳۹ لیكن‌ خداوند می‌گوید: در ایام‌ آخر اسیران‌ عیلام‌ را باز خواهم‌ آورد.»

تکلیف آنهایی که هرگز درباره مسیح نشنیده اند چیست؟

این عقیده که رهایی و نجات تنها از طریق مسیح امکانپذیر است در عهد جدید نیز تاکید شده است (برای نمونه می توانید به آیات اعمال رسولان ۴: ۱۲ , افسیسیان ۲: ۱۲ مراجعه نمایید.) این اعتقاد باعث می شود که سوالات زیادی درباره تقدیر و سرنوشت افرادی که تا به حال بشارت انجیل را نشنیده اند مطرح شود.
حال باید دید که مشکل اصلی چیست. جامع گرایانها (Universalist) دلایلی ارائه می کنند و بیان می دارند که دو نظریه زیربا هم ازلحاظ منطقی ناسازگار هستند:۱- خداوند تماما قدرت مطلق و محبت است. ۲- برخی از مردم هرگز در مورد کلام خدا نمی شنوند و به همین دلیل نجات نمی یابند.اما به چه علت ۱ و ۲ با هم ناسازگارند؟ اگر این افراد ادعا می کنند که این دو نظریه از لحاظ مفهوم با هم در تضادند حتما دلایلی دارند که بیان نمی دارند و مخفی نگاه می دارند زیرا ناسازگاری آشکاری در بین این دو قضیه وجود ندارد.
با وجود اینکه جامع گرایانها آماده ارائه دادن دلایل خود نیستند، منطق مسئله را می توان از طریق نکات زیر مورد بررسی قرار داد: ۳. اگر خداوند قدرت مطلق است می تواند دنیایی را خلق کند به طوری که در آن همه کلام خدا را بشنوند و بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند.۴. اگر خداوند تماما محبت است دنیایی را ترجیح می دهد که در آن همه کلام خدا را بشنوند و رایگان نجات یابند. اما آیا هر دوی این نظریه ها لزوما درست هستند؟ مثلا فرضیه ۳ را در نظر بگیرید، مسلما خداوند می توانست جهانی را خلق کند که در ان همه کلامش را بشنوند اما از آنجایی که مردم برای زمان طولانی در آزادی هستند هیچ تضمینی وجود ندارد که تمام افراد در چنین جهانی بدون پرداخت هیچ بهایی نجات یابند. در حقیقت هیچ دلیلی وجود ندارد تا این طور فکر کنیم که تعادل و توازن میان افراد دارای نجات و افراد فاقد نجات در چنین جهانی بهتر از توازن میان این دو دسته در جهان واقعی است. پس این نظریه به کلی نادرست است.اما در رابطه با نظریه چهار چه می توان گفت؟ ایا این نظریه لزوما درست است؟ بیایید اینگونه فرض کنیم که جهانهای گوناگونی از نظر خداوند وجود داشته باشند که در آنها افراد همه به راحتی درباره بشارت انجیل بشنوند و آزادانه آن را بپذیرند. حال باید دید که ایا این مسئله که وجود خداوند سرتاسر محبت است باعث می شود که او برخی از این جهانی ها را به جهانی که افراد در آن نجات نمی یابند ترجیح دهد؟ خیر لزوما در چنین جهانهایی نیز نقصهایی وجود دارد که آنها را مطبوع نمی سازد. برای مثال فرض کنید که در دنیایی که همه آزادند و به کلام خدا ایمان دارند و نجات یافته اند افراد زیادی وجود نداشته باشند و عده ای انگشت شمار باشند. آیا خدا باید چنین جهانهایی را که در آن افراد کمی وجود دارند به جهانی که در آن افراد زیادی به کلامش ایمان دارند و نجات یافته اند و برخی نیز آنرا آزادانه رد می کنند و از نجات محروم می شوند ترجیح دهد؟ خیر بنابراین این نظریه نیز کاملا درست نیست.از آنجایی که خداوند وجودی سرشار از عشق و محبت دارد می خواهد که افراد بیشتری تا جایی که ممکن است نجات یابند و افراد کمی از نجات محروم بمانند. پس هدف او رسیدن به تعادل میان این دو گروه می باشد به طوری که عده بیشتری در راه به دست آوردن تعداد مشخصی از نجات یافتگان نجات را از دست ندهند. ممکن است خداوند برای اینکه گروهی از مردم را که نجات یافته اند خلق کند لازم باشد که گروهی را نیز خلق کند که فاقد نجات باشند. شاید اینطور برداشت شود که خداوندی که سرتاسر محبت است ممکن نیست افرادی را خلق کند که از ابتدا می داند که آنها نجات را نخواهند یافت. اما چه کسی نجات خواهد یافت اگر تنها گروه خاصی کلام خدا را شنیده باشند؟ ما از کجا بدانیم که چنین افرادی وجود دارند؟ پس منطقی است اگر اینطور تصور کنیم که افرادی که هرگز درباره کلام خدا نشنیده اند اگر حتی درباره آن می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند. حال اگر اینگونه به قضیه بنگریم که خداوند اینطور در نظر گرفته که افرادی که درباره کلامش نشنیده اند افرادی هستند فاقد نجات و حتی اگر در مورد آن می شنیدند باز هم به آن ایمان نمی آوردند، می توانیم اینگونه نتیجه گیری کنیم که:خداوند جهانی را خلق کرده که در آن توازنی مناسب میان افراد نجات یافته و افراد فاقد نجات وجود دارد و افرادی که هرگز درباره کلام خدا نمی شنوند و نجات نیافته اند حتی اگر کلام خدا را می شنیدند نیز به آن ایمان نمی آوردند، تا حال این نظریه درست است و نشان میدهد که هیچ تضادی میان قدرت و محبت خداوند و این حقیقت که افرادی که درباره کلام خدا نمی شنوند فاقد نجات هستند وجود ندارد.
Chad Owen Brand
مركز پژوهش های مسیحی

مفهوم پنطیکاست و اعمال روح القدس

پنطیکاست؛ این کلمه برای هر مسیحی، در هر جا، یادآور منظره ی پرشکوه قرارگیری زبانه‌های آتش بر سر مسیحیان اولیه و افاضه ی عطای شگفت‌انگیز زبان‌ها به‌عنوان نشانه ی افاضه ی روح‌القدس می‌باشد.
این رویدادها در باب دوم کتاب اعمال رسولان ثبت شده است. اما آیا یادآوری این صحنه ی حیرت‌انگیز کافی است؟ آیا نباید معنی عمیق‌تر این رویداد را جستجو کرد؟ این واقعه چه مفهومی برای آنانی که آنجا حاضر بودند، داشت؟ و امروز چه مفهومی برای ما دارد؟
"کمی بعد از مرگ،عیسی به شاگردان خود گفت: ( اما آن مدافع، یعنی روح القدس که پدر او را به نام من می فرستد، او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هر آن چه من به شما گفتم به یادتان خواهد آورد) (یوحنا ۱۴: ۲۶).
و اما پیغام این است:
آن روحی كه مسیح را از مردگان برخیزانید تا قوت بی نهایت كه برای بسیاری نامفهوم است ، همان روح امروز می خواهد در بدن و هیكل تو در پری عمل كند

مسیحیت در ایران باستان ( بخش یکم )

بخش یكم - دکتر بزرگمهر وزیری

سرزمین ایران از دیرباز زادگاه و گذرگاه باورها و جهان بینی های بسیار بوده است . بسیاری از این باورها به شکل دین های رسمی و سازمان یافته شکل گرفتند و گروهی دیگر در چارچوب اندیشه های سیّال و چندان تعریف نشده زاده شده و به زندگی خود ادامه داده اند . در کنار باورها و اندیشه هائی که از ایران سرچشمه گرفته اند ، باورهائی که ریشۀ آنها در سرزمین های دیگر خاورمیانه و یا آسیای خاوری بوده است ، امکان رشد و گسترش یافته اند.
از میان دین های ایرانی می توان از مهرپرستی ( میترائیسم) ، مزداپرستی( آئین زرتشتی) و آئین مانی نام برد. آئین مزدک که در دوران پادشاهی قباد و خسرو انوشیروان پادشاهان ساسانی رواج یافت ، اگرچه در بستر باورهای دینی حرکت می کرد ولی بیش از آن که ماهیت دینی داشته باشد ، یک جنبش اصلاحات اجتماعی بود که فرصت چندانی برای رشد و گسترش نیافت و سرکوب شد. در سدۀ نوزدهم میلادی ، ایران شاهد شکل گرفتن جنبش های دینی بابی و بهائیت بود . اگرچه بنیانگزاران بهائیت ایرانی بودند و آغاز این جنبش ها نیز از ایران بود ، ولی بهائیت در واقع شاخه ای از اسلام به شمار می رود ، بنابراین ماهیّت ایرانی آن قابل بحث است .
از میان باورهای غیر ایرانی که در ایران باستان رواج یافتند می توان از آئین بودا ئی و مسیحیت و اسلام نام برد. تفاوت اصلی میان گسترش دین اسلام با آئین بودا و مسیح در این بود که استیلای اسلام بر ایران به دنبال شکست های نظامی ایرانیان از عرب ها و به زور شمشیر و با تهدید به قتل و یا پرداخت مالیات های سنگین انجام پذیرفت . در حالی که گسترش آئین بودا ئی و مسیحیت بدون خشونت و بر اثر فعالیت مبلّغان دینی انجام گرفت . یهودیان اگرچه بیش از ۲۷۰۰ سال در ایران زندگی کرده اند ، به این دلیل که می خواسته اند هویت قومی خود را حفظ کرده و از آمیختگی با اقوام دیگر تا آنجا که ممکن بوده ، خودداری کنند ،
هرگز تلاشی برای تبلیغ دین خود به غیر یهودیان به کار نبرده اند . پس از استیلای عرب ها بر ایران ، جنبش های استقلال طلبانۀ بسیاری در ایران شکل گرفت که بسیاری از آنها در بستر باورهای دینی حرکت می کردند.
بسیاری از آگاهی های تاریخی ما دربارۀ ایران باستان بر مدارک و منابعی که تاریخ نویسان و نویسندگان غیر ایرانی نوشته اند استوار است . می دانیم که ایرانیان آن چنان که یونانیان و رومیان به نوشتن تاریخ دلبستگی داشته اند به تاریخ نویسی نپرداخته اند و آن دسته از یادداشت ها و تاریخ های رسمی نیز که در دربارهای پادشاهان نوشته می شد ، یا توسط بیگانگان و یا توسط خود ایرانیان نابود شده اند . این تنها بیگانگانی چون اسکندر نبوده اند که تخت جمشید و کتاب خانۀ آنرا سوزاند . ساسانیان نیز که خود قومی ایرانی بودند ، پس از شکست دادن اشکانیان که آنها نیز ایرانی بودند و نزدیک به پانصد سال بر ایران پادشاهی می کردند ، چنان آثار آنها را نابود کردند که شاعری چون فردوسی آشکارا می گوید که از اشکانیان جز نام چیزی نشنیده است
فردوسی تنها نام چند تن از شاهان اشکانی را ذکر می کند و می گوید که آنها از نسل آرش ، بوده اند که احتمالاً همان اَرَشک است .
کنون ای سراینده فرتوت مرد سوی گاه اشکانیان بازگرد چه گفت اندرین نامۀ باستان که گوینده یاد آرد از داستان پس از روزگار سکندر جهان چه گوید که را بود و تخت مهان ... چو کوتاه شد شاخ و هم بیخشان نگوید جهاندیده تاریخشان ازیشان به جز نام نشنیده ام نه در نامۀ خسروان دیده ام
آنچه ما در بارۀ دوران اشکانی می دانیم ، عمدتاً بر منابع غیر ایرانی استوار است .
تولّد عیسا مسیح در زمان پادشاهی فرهاد چهارم و یا به روایتی فرهاد پنجم ، پادشاه اشکانی و به صلیب کشیده شدن عیسا مسیح در زمان پادشاهی اردوان سوم که از سال های ۱۱ تا ۳۸ میلادی پادشاهی می کرد روی داد. اشکانیان یا پارت ها ، یکی از تیره های ایرانی بودند که از سرزمین های شمال خاوری ، یعنی خراسان بزرگ برخاستند و جانشینان اسکندر را شکست داده و دوباره یک شاهنشاهی ایرانی برپا کردند . بنیانگـزار این دودمان پادشاهـی " اَشک" یا " اَرَشک" نام داشت و از این رو، جانشینان او نام اشکانیان را برای خود برگزیدند . نام کنونی شهر "عَشق آباد" در کشور ترکمنستان نیز در اصل "اَشک آپات" بوده است . یکی از ویژگی های دوران پادشاهی اشکانی احترام به دین های گوناگون و آزادی مردم در شیوه های پرستش خود بوده است . اشکانیان نزدیک به پانصد سال از سال های ۲۵۰ پیش از میلاد تا سال ۲۲۴ یا ۲۲۶ میلادی بر ایران فرمانروائی کردند . در زمان آنها به فرهنگ و تمدن یونانی توجه زیادی می شد. دوران پادشاهی از یک جهت نیز قابل توجه است ، زیرا برای نخستین بار در تاریخ ایران ، یک دموکراسی نسبی برقرار بود و مجلسی به نام " مِهستان" وجود داشت که با شرکت شاهزادگان و بزرگان کشور برگزار می شد و تا انداره ای در کنترل قدرت مطق پادشاه موثر بود. در آن زمان ایران و روم دو امپراتوری بزرگی بودند که بر جهان فرمانروائی داشتند و اغلب درگیر جنگ های طولانی با یکدیگر می شدند.
پس از به صلیب کشیده شدن عیسا مسیح ، شاگردان وی در سرتاسر آسیا و اروپا پراکنده شدند . پادشاهان
اشکانی به دو دلیل از مبشران مسیحی پشتیبانی می کردند . نخست این که پادشاهی آنان برپایۀ آزادی های دینی و احترام به همۀ باورها استوار بود و دیگر این که روم ، دشمن سرسخت آنها به شمار می رفت و پشتیبانی از مسیحیان از دیدگاه سیاسی نیز می توانست برای آنها سودمند باشد .
مبشران مسیحی در ایران با استقبال گرم مردم رو به رو شدند ، زیرا پیام مهر و عشق و بخشایش مسیح ، گذشته از آن که با خُلق وخوی توده های مردم ایران هماهنگی داشت . با اندیشه های و آموزه های آئین میترا یا آئین مهر که یکی از دین های باستانی ایران بود و در میان توده های مردم طرفداران بسیار داشت ، سازگار و همنوا بود . بدین سان مسیحیان در ایران نزدیک به دویست سال آزادی عمل و تبلیغ داشتند و گروه های بی شماری از ایرانیان به این کیش گرویدند . مراکز بزرگ مسیحیان استان های باختری و همچنین سرزمین های شمال خاوری ایران بود.
در آغاز سدۀ سوم میلادی فضای دینی ایران و به دنبال آن خاورمیانه و اروپا دگرگون شد . در ایران ، اردشیر بابکان که فرمانروای یکی از تیره های ایرانی در پارس بود و روابط خانوادگی نزدیکی با پیشوایان زرتشتی داشت ، سر به شورش برداشت و با اردوان پنجم ، اخرین پادشاه اشکانی جنگید. در سال ۲۲۴ میلادی در جنگ سختی که میان سپاهیان اردشیر و اردوان پنجم روی داد ، اردوان به سختی شکست خورد . اردشیر به پیروزی رسید و خود را شاهنشاه نامید و دودمان پادشاهی ساسانی را بنیاد گذاشت . با به روی کار آمدن ساسانیان ، برای نخستین بار در تاریخ ایران ، آئین زرتشت به صورت دین رسمی درآمد . پیش از آن در دوران پادشاهان هخامنشی و اشکانی ، اگرچه دین زرتشتی در ایران رواج داشت ولی پیروان دین های دیگر نیز در تبلیغ و برگزاری مراسم خود آزاد بودند. اردشیر بابکان خود را نمایندۀ خدا بر روی زمین و صاحب " فَرۀ ایزدی" اعلام کرد. سنگنوشته ها و کنده کاری های بر روی سنگ که در نقش رستم فارس به جای مانده است و با ترجمۀ یونانی نیز همراه است دربردارندۀ این پیام است که اردشیر با پشتیبانی اهورامزدا به پادشاهی رسیده است . ساسانیان، اشکانیان را بیگانه پرست اعلام کرده و آثار آنها را نابود کردند . ساسانیان خود را از نسل هخامنشیان می دانستند .
پیروزی های اردشیر و به ویژه پیروزی های فرزندش شاهپور که والرین امپراتور روم را در سال ۲۶۰ میلادی شکست داده و به اسارت گرفت ، پایه های دولت ساسانی را تقویت کرد. رهبر روحانیون زرتشتی یا موبدان موبد در آن زمان شخصی بود به نام " کارتیر" که دارای نفوذ و قدرت بسیاری در دستگاه رهبری ساسانی بود . اردشیر بابکان و پسرش ، قدرت روحانیون زرتشتی را کنترل می کردند ولی با این همه تعصبات دینی در دوران پادشاهی شاهپور یکم به اوج خود رسید . " مانی" پیامبر ایرانی که آئین خود را با الهام از دین های زرتشتی ، مسیحی، بودائی و باورهای بابلیان پایه گزاری کرده و در ایران و سرزمین های همسایه پیروان بسیاری پیدا کرده بود ، براثر فشار موبدان زرتشتی به طرز دردناکی کشته شد.
برقراری نظام طبقات اجتماعی : درباریان ، موبدان و دبیران ، ارتشتاران ، صنعتگران و کشاورزان ، که به سود اقلیّت های صاحب نفوذ و به زیان بیشتر مردم شکل گرفته بود ، با گذشت زمان سبب ناخرسندی توده های مردم گردید.
آئین مسیح و جاذبه های عرفانی آن بسیاری از ایرانیان را به سوی خود کشید . در حالی که در آئین زرتشتی ساسانی ، پادشاه رابط خدا و بندگان خدا بود. در مسیحیت ، انسان فرزند خدا شناخته می شد و رابطۀ او با خدا یک رابطۀ مستقیم به شمار می آمد . از دیدگاه اجتماعی نیز مسیحیت در دل خود ، نوعی سوسیالیسم بود و قدرت مالکان بزرگ و ثروتمندان را به هیچ می انگاشت ." و همه‌ ايمانداران‌ با هم‌ مي‌زيستند و در همه‌ چيز شريك‌ مي‌بودند و املاك‌ و اموال‌ خود را فروخته‌، آنها را به‌ هر كس‌ به‌ قدر احتياجش‌ تقسيم‌ مي‌كردند. و هر روزه‌ در هيكل‌ به‌ يكدل‌ پيوسته‌ مي‌بودند و در خانه‌ها نان‌ را پاره‌ مي‌كردند و خوراك‌ را به‌ خوشي‌ و ساده‌دلي‌ مي‌خوردند. و خدا را حمد مي‌گفتند و نزد تمامي‌ خلق‌ عزيز مي‌گرديدند و خداوند هر روزه‌ ناجيان‌ را بر كليسا مي‌افزود." اعمال رسولان فصل دوم آیه های ۴۴ تا ۴۷. در حالی که در آئین زرتشت ، داشتن ثروت نه تنها مانعی برسر راه رستگاری به شمار نمی آمد بلکه گرامی هم شناخته می شد.
در سال ۳۱۳ میلادی هنگامی که کنستانتین امپراتور روم ، مسیحیت را به عنوان دین رسمی روم اعلام کرد ، سیاست با مسیحیت آمیخته شد و پیامد این آمیختگی آزار و جفای ایرانیان مسیحی در شاهنشاهی ساسانی بود. آزار مسیحیان در ایران پیرو شرایط سیاسی بود ، زیرا در همان دوران سخت گیری های دینی ، یهودیان در ایران از آزادی برخوردار بودند.
این که نخستین ایرانیان مسیحی چه کسانی بوده اند ، آگاهی های چندانی نداریم ولی می دانیم که در شورای نیسیه (نیقیه) که در سال ۳۲۵ میلادی برگزار گردید و در جریان آن " پذیره نیسیه" که از آن به عنوان " اعتقادنامه نیقیه" هم نام برده شده است (Creed of Nicea)دست کم یک ایرانی به نام یوحنای پارسی (John of Persis) حضور داشته و از وی نام برده شده است . در سال ۴۱۰ یک مرکز مسیحی (Synod) در تیسفون پایتخت ساسانیان برپاشد. پایتخت ایران به عنوان مرکز مسیحیت در شاهنشاهی ایران به رسمیت شناخته شد . مراسم با دعائی برای یزدگرد یکم ساسانی آغاز گردید.
در سال های پایانی سده ششم میلادی ، از ۶ استان یا ایالت به عنوان استان های مسیحی نام برده می شود . از جمله : ری ، اَبَرشهر ، مرو و هرات که پیشینۀ جوامع مسیحی آنها به چند صد سال می زسیده ، نام برده شده است . در سال ۶۵۱ میلادی اسقف مرو آرامگاهی برای یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی ، اختصاص داد.
در سرزمین های ایرانی ، بیرون از شاهنشاهی ساسانی ، جوامع مهم و بزرگ مسیحی وجود داشت . در سُغد (Sogodia) ترجمه های بسیاری از زبان سریانی ( آرامی) به دست آمده است . از همان آغاز دوران اسلامی از اجتماع بزرگ مسیحیان نسطوری (Nestorian) نام برده شده است . مسیحیت در سمرقند تنها در سدۀ پانزدهم میلادی یعنی حدود پانصد سال پیش ریشه کن شد . مسیحیان توسط مسلمانان یا کشته شدند و یا به ناچار برای نجات جان خود ، تن به پذیرش اسلام دادند . در ایالت سین کیانگ ، در خاور ، سرزمین چین که هم مرز با سرزمین های ایرانی بود ، قطعاتی از مزامیر که از زبان آرامی به زبان پهلوی ترجمه شده اند ، یافت شده است . این ترجمه به سدۀ ششم میلادی تعلق دارد.
همچنان که اردشیر بابکان ، سردودمان ساسانی ، پیروزی خود را نتیجۀ یاری اهورامزدا می داند ، کنستانتین امپراتور روم نیز در نامه ای که به شاهپور دوم ( شاهپور بزرگ) می نویسد ، شکست والرین پادشاه روم را ازشاهپور یکم ، به دلیل آزار دادن مسیحیان توسط والرین می داند . کنستانتین سپس در ادامۀ نامۀ خود می نویسد : اکنون عیسا مسیح مدافع امپراتوری روم است و قدرت وسپر او ، روم را در برابر حملات شاهپور دوم حفظ می کند .
شاهپور دوم نهمین پادشاه ساسانی بود که پس از مرگ پدرش هرمز دوم به پادشاهی رسید . پس از مرگ هرمز ، بزرگان ایران پسر بزرگ او را کشتند ، پسر دومش را نابینا کردند و پسر سومش را زندانی کردند که بعدها به روم گریخت. در نتیجه تاج شاهی را برای فرزندی که یکی از زنان هرمز دوم آبستن بود در نظر می گیرند . این زن یهودی بود . شاهپور دوم شاید تنها کسی در تاریخ باشد که پیش از تولد و در زهدان مادر پادشاه شناخته شد . تا زمانی که شاهپور به سن بلوغ رسید ، مادرش و درباریان ، کشور را اداره می کردند ، ولی پس از آن ، وی یکی از پرقدرت ترین پادشاهانی شد که تاریخ ایران به خود دیده است . شاهپور دوم از ۳۰۹ تا ۳۷۹ میادی پادشاهی کرد.
به دلایل سیاسی ، در دوران شاهپور دوم ، آزار و جفای ایرانیان مسیحی شدت گرفت . "جفای بزرگ" که در سال ۳۳۹ میلادی در ایران آغاز شد و سال ها به به درازا کشید ، بسیاری از مسیحیان وفادار به پادشاه ایران دربر گرفت . یکی از این افراد وفادار به شاه ، به نام " گُشت آزاد" به هنگام اعدامش درخواست کرد تا اعلام شود که اعدام وی به خاطر دینش بوده است و نه به سبب وفادار نبودن به شاهنشاه.
پس از مرگ کنستانتین ، برادرزاده اش جولیان(Julian) که به جولیان مرتد (Julian the Apostate)معروف است به امپراتوری رسید . وی کوشید تا مسیحیت را براندازد و آئین بت پرستی پیشین را رواج دهد. جولیان در جنگ با شاهپور دوم به سختی شکست خورد و کشته شد . برخی از تاریخ نویسان ، نوشته اند زمانی که پیکان یکی از تیراندازان پارسی ، جولیان را از پای درآورد ، جولیان ناله کنان فریاد زد : " تو بر من پیروز شدی ، ای جلیلی!" که منظور وی از جلیلی ، عیسا مسیح بود . جانشین وی جوویان (Jovian) در شرایط تحقیر آمیزی با شاهپور دوم صلح کرد ، سرزمین های بسیاری را به ایران واگذار کرد و قول داد که از دخالت در امور ارمنستان خودداری کند. جوويان مسيحيت را دوباره آئین رسمی روم کرد. شاهپور دوم پس از این پیروزی از آزار ایرانیان مسیحی دست برداشت و آنان را به رسمیت شناخت.
دوران پادشاهی یزدگرد یکم ساسانی( ۳۹۹ تا ۴۲۱ میلادی)، دوره آسان گیری دینی بود، او از مسیحیان و اقلیت های دینی دیگر پشتیبانی می کرد. شهبانوی وی ، " شوشان دخت" که مادر بهرام پنجم یا بهرام گور بود ، دختر رهبر یهودیان ایران بود . راه و روش یزدگرد ، سبب شد تا روحانیون زرتشتی وی را " بزهکار" یعنی گناهکار بنامند . که پس از اسلام نیز ازوی با عنوان " اثیم" نام برده شده است . دریغا که ایرانیان مسیحی از آزادی های دوران یزدگرد به درستی بهره نگرفتند. "اَبداس" اسقف تیسفون پایتخت ساسانیان ( در برخی از منابع تاریخی اسقف شهر شوش) دستور داد تا یکی از آتشکده های زرتشیان ویران گردد . زمانی که زرتشتیان به پادشاه شکایت بردند ، یزدگرد به اسقف دستور داد تا آتشکده ای را که ویران کرده بود ، بازسازی نماید ، ولی اسقف از فرمان پادشاه سرباز زد . این نافرمانی بهانه ای در اختیار مخالفان مسیحیت قرار داد تا پادشاه را قانع سازند که کلیساها را ویران کنند.

علت وجود فرقه های مختلف در مسیحیت چیست؟

اگر شما به کتاب راهنمای تلفن نگاه کنید می توانید لیست بزرگی از کلیساهای مختلف را بیابید. حتی در درون فرقه های مختلف نیز تنوع زیادی وجود دارد. خداوند ما عیسی مسیح یک بار برای پیروان خود دعا نمود که همگی آنها یکی خواهند بود (یوحنا ۱۷).
اما آنچه را که امروزه شاهد آن هستیم چیزی غیر از این یگانگی و یک دستگی می باشد. چرا ما باعث این چند دستگی شده ایم؟
آیا این وضعیت نشان دهنده این واقعیت نیست که مسیحیت به بخشهای متعددی تقسیم شده است؟
شاید بهتر باشد که نگاهی مجدد به این قضیه داشته باشیم و به آن از منظر دیگری بنگریم.
بسیار مهم است که بدانیم آیا وجود فرقه ها مثبت است یا خیر؟ فرقه ها معمولا زمانی که کلیساها در جستجوی برقراری رابطه با یکدیگر بوده اند و زمانی که گروه های مختلف مسیحی به هم الحاق شده اند به وجود آمدند و این ایده دقیقا در راستای تحقق اهداف کتاب مقدس و آموزش های آن می باشد. (اعمال رسولان ۱۱: ۲۷-۳۰).
اغلب فرقه ها شروع به حرکت های جدیدی نمودند و سرانجام جنبشهایی شکل یافته در قرن ۱۶ منجر به این شد تا به تعلیمات گذشته در زمینه قضاوت و توجیه به وسیله ایمان و قدرت خداوند در نجات و رستگاری با دیدی جدید نگریسته شود. بعدها افرادی که وابسته به کلیسای مشایخ پروتستان بودند تحت فشار جریان لیبرالیسم قرار گرفته و گروه های جدید محافظه کاران پروتستان شکل گرفتند که به سنتها پایدار بودند. دیگر فرقه ها نیز تجربه مشابهی داشتند. طرفداران فرقه تعمید دهندگان با تغییر شکل در سنتها ظاهر شدند به این نحو که ادعا می کردند که تغییر قوانین مربوط به توجیه ایمانی باید در کلیسا به کار برده شود. در قرن ۲۰ نیز "پنطیکاستیها و کاریزماها گروه های جدیدی را بر مبنای درکشان از روح و هدایای روحانی بنا کردند.حال در نهایت می خواهیم ببینیم که این تنوع و گوناگونی در کلیساها خوب است یا خیر؟
همانطور که می دانیم برای هر کلیسایی حیاتی است تا مطالبی که در آن تدریس می شود اشتباه نباشند. اغلب معلمانی که عهد جدید را به اشتباه بیان می کنند و درس می دهند مورد تادیب قرار گرفته اند و یا به حال خودشان گذاشته شدند تا عقایدشان را در کلیساهایی که خودشان اداره می کنند بیان دارند. (اول تیموتاوس ۱: ۱۹-۲۰ و اول یوحنا ۲: ۱۹).
رهبران قدیمی کلیساها نیز پیش بینی کرده اند که زمانی فرا می رسد که زمان ترک عقیده و آیین است و این همان زمانی است که معلمانی که تعالیم غلط می دهند قدرت و نفوذ زیادی در کلیساها خواهند داشت (دوم تیموتاوس ۳: ۱-۹) در این زمانها بر مسیحیان هوشیار لازم است که خودشان را از چنین کلیساهای دروغین جدا نمایند.در نهایت بحث هدف ما این نیست که بگوییم جدایی ها و تقسیم هایی که در گروههای مسیحی هستند همگی مستدل هستند ولی مهمترین و بهترین کاری که می توان انجام داد این است که تعلیمات کلیسایی را مورد بررسی قرار داد و دید که آیا با تعلیمات کتاب مقدس در تناقض است یا خیر و در آخر نکته مهمی که باید به خوبی درک کنیم آن است که «در زندگی مسیحیان بر روی همه چیز لزوما با یکدیگر اتفاق نظر نخواهند داشت.»
Charles Draper

سنگسار اسلامی،چه كسی باید سنگ اول را بزند؟

فیلم هالیوودی "سنگسار ثریا م". که به تازگی فعالیت تبلیغاتی خود را برای اکران در ایالات متحده آمریکا شروع کرده است از راه نرسیده با واکنشهای رسانه ای بسیاری در آن کشور روبرو شده است.
به گزارش شبکه خبری مسیحیان فارسی زبان به نقل از پایگاه اینترنتی به نام رویدادهای انسان ( Human Events.com) که تحت عنوان عجیب سر فرماندهی تندروهای زیر زمینی کار میکند ، رابرت اسپنسر مدیر سازمانی به نام دیده بان جهاد ( Jahad Watch ) طی مقاله ای در روز اول جولای با اشاره به فیلم سنگسار ثریا م. به مسئله سنگسار از دیدگاه اسلام پرداخته است .
شخص مذکور در مقاله خود با عنوان " آیا هالیوود مسئله سنگساردر اسلام را درست متوجه شده است ؟ " ، ابتدا اشاره ای دارد به سخنان شهره آغداشلو بازیگر زن فیلم در مراسم معرفی آن فیلم به رسانه ها . او می نویسد : شهره آغداشلو که در این فیلم نقش دوست و فامیل نزدیک ثریا را بازی میکند گفته است ، مجازات سنگسار از دوران عصر حجر وجود داشته است و در ادیان مختلف نظیر یهودیت ، مسیحیت و اسلام مورد استفاده قرار گرفته . در حالیکه در قرآن اثری از آن نیست و از چنین مجازاتی در آن کتاب اسمی برده نشده است .
او همچنین گفته که این یک رسم منسوخ و پوسیده اجتماعی است که بعدها توسط شارعان قوانین اسلامی به سرقت رفته و نادرستانه به عنوان یک قانون اسلامی جا زده شده است .
اسپنسر در رد سخنان خانم آغداشلو می نویسد : عمر خلیفه دوم اسلام از این میترسید که روزی مسلمانان بگویند لغت رجم ( کلمه عربی به معنی سنگسار ) در قرآن نیامده است ،بنا بر این تصریح کرد که چون محمد در قضاوتهای خود از این مجازات برای کیفر زناکاران استفاده میکرده است ، پس رجم یک سنت اسلامی است . او از این نتیجه میگیرد که چون سنگسار بخشی از سنت اسلامی است پس مسلمانان مجاز هستند از آن به عنوان یکی از اشکال تنبیه مجرمان استفاده کنند .
آقای اسپنسر بعد ادعا میکند که مجازات سنگسار در انجیل نیز آمده است و عیسی با گفتن جمله " اجازه بدهید اولین سنگ را کسی بزند که گناهی مرتکب نشده است " به کسانی که ازاو میخواستند رای به مجازات یک زن زناکار بدهد ، در واقع بر صحت مجازات سنگسار مهر تائید زده است !
البته ایشان به این موضوع اشاره نمیکند که حکم عیسی مسیح درباره آن زن چه بود و عیسی چگونه با بیان این جمله متهم را از دست عاشقان سینه چاک شریعت در آن زمان نجات داد و با بخشیدن او به همه نشان داد که باید بخشش را جایگزین مجازاتهای سنگدلانه نظیر سنگسار کرد ودر واقع این نوع مجازات واصولا هر نوع مجازات سخت دیگری را با جایگزینی بخشش برای همیشه نقض کرد تا همه بدانند این اعمال مورد پسند خدا نیست .
پس از آن نویسنده مقاله به نقدی که از " کوین توماس " در روزنامه واشنگتن تایمز بر فیلم "سنگسار ثریا م." منتشرشده است می پردازد و از او نقل میکند که نوشته : مسلمانان عمل سنگسار را بر اساس متون اسلامی و آموزه های آن دین به عنوان یک اعتقاد مذهبی انجام میدهند و این قابل تغییر نیست به جز اینکه به روشهای معمول ومورد قبول مراکز اسلامی مورد نقد روحانیون و کارشناسان اسلامی قرار گیرد و در صورت توافق ایشان به عدم ضرورت آن از متون تعلیمات اسلامی حذف گردد .مسیحیان و پیروان سایر ادیان در این مورد کاری نمیتوانند و نباید بکنند ! در پایان نویسنده مقاله با مقایسه سخنانی که از آغداشلو و کوین توماس نقل کرده نتیجه گیری میکند که هردوی آنها در بررسی و تحلیل خود از مسئله سنگسار راه انحرافی را پیموده اند و اشکال آنان در این است که به اصل گناهی که مجازات آن سنگسار میباشد نپرداخته اند . او معتقد است که آنها فقط این مسیر را میپیمایند که توجه عمومی را از اصل مسئله یعنی زنا به عنوان یکی از عوامل تهدید کنننده انسانیت منحرف کنند و فقط میخواهند مطمئن باشند که کسی به آن مسئله توجه نمی کند !
البته او توضیح نداده است که چرا فکر میکند این اشخاص نمیخواهند کسی به مسئله زنا فکر کند و یا اینکه چگونه به این نتیجه رسیده است که آنها در تحلیلهایشان راه انحرافی می پیماند . به نظر میرسد که آقای رابرت اسپنسر از این طریق تلاش دارد زیرکانه با تذکر درباره زشت بودن عمل زنا که بیشتر افراد در مورد بد بودن آن شکی ندارند به توجیه درست بودن عمل سنگسار که بیشتر مردم آن را عملی وحشیانه و غیر انسانی میدانند بپردازد . در حالیکه شاید او متوجه نیست که عمل سنگسار در قدیم فقط برای مجازات زنا نبوده که استفاده میشده است و برای مجازات برخی جرائم دیگر نیز از آن استفاده میکرده اند . در کتاب اعمال رسولان از کتب انجیل عهد جدید میخوانیم که شریعت دوستان افراطی یهود چگونه استفان اولین شهید مسیحیت را به جرم کفرگوئی به وسیله سنگسار، ناعادلانه مجازات کردند .
مخالفت با سنگسار در واقع مبارزه با مسئله مجازاتهای خشن است که سنگسار یکی از انواع آن میباشد .
مثله کردن (قطع) اعضای بدن ، زنده به گور کردن ، پرت کردن از بلندی ،سوزاندن در آتش و حتی اعدام به وسایل گوناگون ، امروزه مانند سنگسار همگی به عنوان روشهای وحشیانه ای برای مجازات شناخته شده اند که از سوی گروههای مدافع حقوق بشر و بسیاری از ملیتها و مذاهب گوناگون حتی مسلمان در سراسر دنیا با آنها مخالفت میشود و برضد آنها برای مجازات هر جرمی که باشند تبلیغ میگردد .
به خصوص مسیحیان بر اساس آموزه های کتاب انجیل هرگونه مجازات خشن را نفی میکنند واعمال خشونت در برابر خشونت را به هر شکل و به هر دلیلی که باشد نه تنها بی فایده بلکه مخالف دستور صریح خداوند میدانند .

بمب‌گذاری ۷ کلیسا در عراق در عرض ۴۸ ساعت

کلیسای موصل، هفتمین کلیسایی بود که در عرض ۴۸ ساعت در عراق منفجر شد.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان و به نقل ازخبرگزاری CNN، در جریان آخرین حمله که یک خودرو در مجاورت کلیسا منفجر شد، دست‌کم سه کودک زخمی شدند.
شب قبل از آن، حدود ساعت ۷ بعدازظهر، خودروی دیگری در نزدیکی کلیسای مریم باکره در شرق بغداد منفجر شد و باعث کشته شدن یک مسلمان، سه یا چهار مسیحی و زخمی شدن ۳۲ نفر از اعضای کلیسا که در حال برگزاری مراسم عشای ربانی بودند، شد.
چند ساعت پیش از آن، سه بمب دیگر در مجاورت کلیساهای دیگر بغداد منفجر شدند که به مجروح شدن ۸ تن انجامید.
انفجار زنجیره‌ای کلیساها در عراق، از نیمه‌شب شنبه و با انفجار دو بمب در شرق بغداد شروع شد که با وجود وارد شدن صدمات جدی به ساختمان، هیچ خسارت جانی به بار نیامد.
بطور کلی در عرض ۴۸ ساعت، ۷ کلیسا که ۶ تای آن در بغداد بودند، منفجر شد.
"اسقف شلیمون واردونی" که به گزارش لس‌آنجلس تایمز در زمان انفجار بمب در ساعت ۷ بعدازظهر، در دفتر خود که پشت کلیسای مریم باکره واقع است، بوده می‌گوید: "این وقایع باعث ایجاد ترس در میان مسیحیان می‌شود. آنها از شرکت در جلسات کلیسا خواهند ترسید و بسیاری از ایشان ممکن است حتی کشور را هم ترک کنند."
انفجار‌های هماهنگ بمب در کلیساها، یادآور سری حملاتی بود که در اوایل ۲۰۰۸ رخ داد؛ حملاتی که در پی آن ۱۰ بمب، در عرض دو هفته، مجاور کلیساهای کشور منفجر شد.
به گزارش آژانس خبری بین‌المللی آشوریان، از ماه ژوئن ۲۰۰۴ تا به حال ۵۹ کلیسای آشوری در عراق بمب‌گذاری شده‌اند.رهبر جامعه کوچک مسیحیان عراق، بسیاری از ایشان را مجبور ساخته تا اقدام به فرار از کشور نمایند.
کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تخمین زده که از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تا به حال بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزار مسیحی از کشور گریخته‌اند. این بدان معناست که تقریباً نیمی از جمعیت مسیحی عراق در عرض مدت کوتاه ۶ سال، کشور را ترک کرده‌اند.
مسیحیان که تنها ۳ درصد جمعیت عراق را تشکیل می‌دهند، نیمی از پناهندگان این کشور به مناطق دیگر جهان می‌باشند.گفتنی است از سال ۲۰۰۳، بیش از ۲۰۰ مسیحی در این کشور جان خود را از دست داده‌اند. برای مثال سال گذشته ۶ مسیحی در کمتر از یک هفته، در شهر شمالی موصل به قتل رسیدند که کشته شدن سه نفرشان در زمانی کمتر از ۲۴ ساعت اتفاق افتاد. قتل این افراد باعث گسترش ترس میان جامعه بسیار کوچک مسیحیان در شهر موصل شد و به فرار ۱۵۰۰۰ نفر ایشان در کمتر از دو هفته انجامید.همچنین سال گذشته، اسقف اعظم "پولس فرای راهو" که دومین مقام عالی‌رتبه کلیسای کاتولیک در عراق بود، ربوده شده و در موصل به قتل رسید.
عبدالله نوفیلی، سرپرست سازمان اوقاف مسیحیان تصریح کرد: "بطور حتم ما آسیب‌پذیرترین قشر این جامعه هستیم که هیچ نیروی سیاسی محافظمان نیست. ما پیش‌بینی چنین وقایعی را کرده بودیم، و الآن هم انتظار بدتر از این را داریم... هدف ایشان بیرون کردن تک تک مسیحیان از خاک عراق است."
همچنین روز یکشنبه در شهر شمالی کرکوک، یک قانون‌گزار مسیحی توسط افرادی که اسلحه‌هایشان را به صدا خفه‌کن مجهز کرده بودند، مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جانش را از دست داد. مقامات عراقی هنوز مطمئن نیستند که قتل "ریزکو عزیز نیسان" مربوط به مسائل دینی و ایمانی وی باشد، چرا که قانون‌گزاران دیگری نیز اخیراً در همین منطقه به قتل رسیده‌اند.
بمب دیگری که به منظور انفجار گروهی شامل دیپلمات‌ها و مقامات آمریکایی از جمله سفیر آمریکا، آقای کریستوفر هیل، در کنار جاده‌ای تعبیه شده بود، خوشبختانه پس از عبور این گروه از مجاورت آن منفجر شد و به هیچ‌کس آسیبی نرساند.با اینکه میزان خشونت و حملات از سال ۲۰۰۳ در عراق کاهش یافته، ولی شورشیان مرتباً دست به حملاتی در سراسر کشور می‌زنند. حملاتی از قبیل آنچه که روز یکشنبه رخ داد، باعث ایجاد شک و شبهه شده که آیا تا سال ۲۰۱۱ که آمریکا قصد دارد تمام نیروهای نظامی خود را از کشور خارج کند، ثبات و آرامش در عراق برقرار خواهد شد یا خیر.
بنا به گزارش آسوشیتد پرس، "یونادم کانا"، یک قانون‌گزار مسیحی می‌گوید: "تروریست‌‌ها مصمم‌اند تا پروسه سیاسی عراق را مختل سازند و اجازه ندهند که حتی پس از خروج نیروهای خارجی، آرامش و امنیت در این کشور برقرار شود. ما از دولت عراق خواهش می‌کنیم تا تمامی اقدامات لازم مبنی بر حفاظت از مسیحیان در بغداد و سراسر عراق را به انجام رساند."گفتنی است یکی از قدیمی‌ترین جوامع مسیحی دنیا در عراق سکونت دارند. بسیاری از گروه‌های حامی آزادی مذهب هشدار داده‌‌اند که اگر اقدامات فوری صورت نگیرد، جمعیت مسیحی ساکن در عراق رفته رفته ناپدید خواهند شد

شهادت یک مبشر مسیحی آمریکایی توسط نیروهای القاعده

یک مسیحی اهل آمریکا که علاوه بر کار، برای گسترش مسیحیت در میان ملل آفریقایی نیز تلاش می‌کرد توسط شورشیان مسلمان که احتمالاً وابسته به القاعده بودند، به قتل رسید.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازبنگاه خاورمیانه MEC که با مسیحیان منطقه در ارتباط است می‌گوید، "کریستوفر لگت" هنگامی كه داشت از مؤسسه زبان و کامپیوتری که مدیریتش بر عهده خودش بود، خارج می‌شد با شورشیان روبه‌رو شد. او که فوراً دریافت حمله‌کنندگان قصد ربودنش را دارند، در برابر آنان مقاومت کرد؛ ولی ایشان با چندین ضربه گلوله در سرش، وی را به قتل رساندند.
تلویزیون الجزیره که یک کانال خبری عربی زبان است، اعلام کرد که نیروهای القاعده در آفریقای شمالی مسئولیت قتل "کریستوفر لگت" را بر عهده گرفته‌اند. تلویزیون الجزیره اضافه کرد بیانیه‌ای صوتی از گروه مغرب اسلامی وابسته به القاعده در دست می‌باشد که گوینده آن می‌گوید قتل کریستوفر لگت ۳۹ ساله، کار نیروهای این گروه بوده؛ چرا که وی سعی می‌کرده تا مسلمانان کشور را به مسیحیت درآورد.
در ادامه این بیانیه صوتی شنیده می‌شود: "سرانجام قهرمانان گروه مغرب اسلامی ساعت ۸ صبح روز دوشنبه موفق به قتل "کریستوفر لگت"، این ملحد آمریکایی که فعالیت‌های تبشیری مسیحی داشت، شدند."
اعتبار این مدرک صوتی به طور مستقل قابل تأیید نیست، ولی به گفته مسیحیان افراد خارجی دیگری هم بوده‌اند که در سال جاری توسط این شورشیان به قتل رسیده‌اند.شورشیان القاعده مسئولیت قتل چهار توریست فرانسوی در دسامبر ۲۰۰۷ را نیز بر عهده گرفته‌اند.
وزارت امور داخله ماوریتانیا اعلام کرد که پرونده قتل" لگت " در حال بررسی بوده و نیروهای امنیتی هرکاری که بتوانند برای دستگیر کردن مجرمین انجام خواهند داد.
"لگت" که در شهر کلولند واقع در ایالت تنسی آمریکا بزرگ شده است، در یک مؤسسه زبان و کامپیوتر که در منطقه‌ای فقیرنشین در همسایگی ناوکشات قرار داشت، به تدریس مشغول بود.کشیش جیم گیبسون، کمک شبان کلیسای بپتیست کلولند می‌گوید لگت که عضو کلیسا بود، هروقت به آمریکا بازمی‌‌گشت در جلسات شرکت می‌کرد؛ ولی فعالیتش در ماوریتانیا کاملاً مستقل بود.
گیبسون می‌گوید: لگت، همسر و چهار فرزندش، مدت ۶ سال بود که در آفریقا زندگی می‌کردند.مرگ او باعث نگرانی جامعه کم‌جمعیت ایماندار کشور و هم‌چنین مسیحیان خارجی شد که در ماوریتانیا زندگی می‌کنند.
سازمان بین‌المللی آزادی مسیحی CFI که در آمریکا می‌باشد، گفت: "او به شکلی غم‌انگیز در دنیایی که هر روز شاهد جفای بیشتر و بیشتر بر مسیحیان است، به شهادت رسید. شهامت و تعهد آقای لگت برای اعلان مژده انجیل در کشوری که همیشه با مسیحیان دشمنی می‌شود، ستودنی است.
سازمان CFI عمیقاً نگران وضعیت رفاه و امنیت مسیحیان در منطقه است."نحوه برگزاری مراسم خاکسپاری این شهید مسیحی، هنوز مشخص نمی‌باشد.
سازمان MEC در نامه‌ای خطاب به حامیان خود اعلام کرد که مسیحیان ماوریتانیا درخواست دعا کرده‌اند تا همسر، فرزندان، همکاران و اقوام کریستوفر تسلی و حضور مسیح را دریابند. آنان همچنین درخواست دعا دارند تا مسئولین این جنایت فوراً شناسایی شده و به پای میز عدالت کشانده شوند.
ماوریتانیا که در سال ۱۹۶۰ از استعمار فرانسه خارج و به کشوری مستقل بدل شد، با جمعیت ۳ میلیونی خود همواره دستخوش بی‌ثباتی‌های مذهبی و سیاسی بوده است. یک کودتای بدون خونریزی در آگوست ۲۰۰۵ باعث عزل پرزیدنت " تایا" از مقام ریاست‌جمهوری کشور شد و کنسول ارتش را کمک کرد که تغییراتی در قوانین دموکراتیک کشور ایجاد کنند.
سیدی اولد شیخ عبداللهی، کاندیدای مستقل، که آمریکا او را "اولین رئیس‌جمهوری که آزادانه و عادلانه انتخاب شد" می‌خواند، در آپریل ۲۰۰۸ به مقام ریاست‌جمهوری نائل شد. اما یک حزب ارتشی در کشور، خیلی زود و در ماه آگوست همان سال، وی را از مقامش عزل نموده و حکومتی بر پایه کنسول ارتش پی‌ریزی نمودند.
به نقل از سازمان مرکزی جاسوسی ایالات متحده CIA، پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، کشور با تنش‌های قومی بین جمعیت سیاه پوست و کمونیست‌های سیاه یا سفیدپوست مواجه است

منع دانشجویان از شكركردن نام مسیح درجلسه فارغ التحصیلی

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازكریسشین تودی، در پی مناظرات داغ در آمریکا مبنی بر اجازه داشتن یا نداشتن استفاده از نام عیسی مسیح در مجامع عمومی، پروفسور دانشگاه UCLA یكی از شاگردانش را در مراسم فارغ‌التحصیلی از بیان جمله "می‌خواهم از خداوند و نجات‌دهنده خود عیسی مسیح تشکر کنم" منع کرد.
مطابق نوشته‌‌های "کریستینا پوپا"، این دانشجوی مسیحی در سایت Facebook با وجود اینکه سایر دانشجویان، اجازه بیان هرچیزی را در سخنرانی خود داشتند، او تنها در صورتی اجازه صحبت می‌یافت که نامی از عیسی مسیح نبرد.
پرفسور بیولوژی دانشگاه UCLA، خانم دکتر پاملا هرلی، متن سخنرانی پیشنهادی کریستینا را رد کرد و در ایمیلی برای او نوشت: "دانشگاه UCLA مکانی عمومی است که قانون جدایی دین از سیاست در آن بشدت مورد نظر است. این دانشگاه به دانشجویان خود، اجازه تشکر از خداوند را می‌دهد، اما شرح و بسط عقاید مذهبی به هر نوع آن، اکیداً ممنوع است."
متن سانسور شده سخنرانی کریستینا اینگونه آغاز می‌شود: "پیش از هر چیز، خدا را شکر می‌کنم. بعد از آن از پدرم که سه سال پیش فوت کرد، ممنونم؛ برای اینکه به من یاد داد تا همیشه بهترین تلاش خود را بکنم و برای تحصیل در این رشته به من انگیزه داد. بعد از مادرم تشکر می‌کنم که در طول دوران تحصیل از من حمایت کرد؛ همچنین از خواهران و برادرانم و همینطور دوستانی که محیط دانشگاه را برایم فرح‌بخش ساختند. برنامه آینده من انجام امور آزمایشگاهی، یا کار بعنوان یک مشاور تغذیه است."
پرفسور "هرلی" همچنین در ایمیل خود نوشت: "کریستینای عزیز، من خیلی خوب می‌فهمم که تو بخاطر ایمانت، این شرایط را ترجیح نمی‌دهی. اما واقعاً امیدوارم که با آن کنار بیایی."
جیمز کلینگن اشمیت، افسر سابق امور دینی نیروی دریایی، که بخاطر دعا در نام عیسی، آن هم در جمع، توبیخ شده و چندی بعد در کنگره مورد حمایت قرار گرفت، گفت: "با اینکه من سخنگوی شخصی کریستینا نیستم، اما شهامت او را تحسین می‌کنم."وی افزود: "کلمه عیسی مسیح ، لغتی غیر‌قانونی نیست و UCLA هم، حق سانسور کردن متن سخنرانی او را نداشته؛ بخصوص که ایشان به "آزادی آکادمیک" در دانشگاه خود می‌بالند. من معتقدم که دکتر هرلی عقیده خود مبنی بر جدایی دین از سیاست را در جای مناسبی بکار نبرده. این UCLA است که قصد دارد از مرز این جدایی، پا فراتر بگذارد؛ نه کریستینا. به هر‌حال دعا می‌کنیم که ایشان از این تبعیضات ضدمسیحی توبه کنند."
گویا فعالان مسیحی اخیراً از پوشیدن تی‌شرت‌هایی که کلمه "مسیح" روی آن به چشم بخورد، در اماکنی نظیر ساختمان مجلس سنا و دیوان عالی ایالات متحده منع شده‌اند.
گفتنی است دعا در نام عیسی مسیح ، باعث اخراج چندین افسر امور دینی از اداره پلیس شده است

افزایش نگرانی درباره دو شهروند مسیحی زندانی

شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان (fcnn.com)، به دنبال توجه بی سابقه جهانی به وقایع سیاسی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی و درگیریهای ناشی از آن، اینک این نگرانی درباره دو دختر جوان بازداشت شده مسیحی در زندان اوین به وجود آمده است که سرنوشت آنان در لابلای اخبار کشمکشهای اخیر به فراموشی سپرده شود.
در واقع مسیحیان ایران از این نگرانند که در این گیر ودار برای انتقام گیری و یا زهر چشم گرفتن از جوانان هم که شده این دو در یک اقدام غافلگیرانه محكوم به اعدام شوند .
به گزارش سایت دعا برای ایران،مرضیه امین زاده ۳۰ ساله و مریم رستم پور ۲۷ ساله اکنون بیش از ۴ ماه است در واقع به اتهام مسیحی شدن اما بطور رسمی با عنوان جعلی اقدام علیه امنیت ملی، در زندان اوین تحت بازداشت نا عادلانه هستند . بر اساس گزارشی از سوی نزدیکان این دو زندانی و همچنین حقوقدانانی که بطور محدود از داخل زندانها اخبار را دریافت میکنند ، این دو دختر جوان که در ۱۵ اسفندماه سال گذشته ۱۳۸۷( ۵ مارچ ۲۰۰۹) در منازل مسکونیشان در تهران بازداشت شد ه اند، تحت شکنجه های روحی دچار مشکلاتی نظیر بی خوابی و ا ضطراب حاد گردیده اند .
برابر این گزارش این دو شهروند مسیحی در روز ۱۷ تیرماه برابر با ۷ جولای ۲۰۰۹، آنها به دلایل نامعلومی به مدت ۳ هفته در اواخر اردیبهشت ماه تحت بازجویی های شدید و در سلولهای انفرادی به سر برده اند و پس از آن در خرداد ماه برای ۲ هفته با هم در یک سلول کوچک در بند بوده اند . بعد از این ایام وقتی آنها را به بند عمومی منتقل میکنند با انبوهی از زنان و دختران دستگیر شده در وقایع و اعتراضات میلیونی اخیر روبرو میشوند که بند زنان گنجایش کافی برای نگهداری همه آنان را نداشت . همین گزارش می افزاید تعداد زنان دستگیر شده پس از انتخابات را که در رابطه با اعتراضات دستگیر و به بخش زنان زندان اوین منتقل شده اند ، از قول مطلعین حدود ۶۰۰ زن ذکر کرده است .
بنا بر این گزارش ، در حالیکه هنوز به آنها بطور روشن تفهیم اتهام نشده است و فقط از عنوان کلی و مبهم اقدام عیله امنیت ملی توسط مسئولان قضائی درمورد آنان استفاده میشود ، یک مقام قضائی در روزهای اخیر به آنها گفته است که ممکن است هردوی آنها به جرم " ارتداد" اعدام شوند.
کسانی که با اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران از نزدیک آشنا هستند به خوبی میدانند که نظام جمهوری اسلامی و سیستم قضائی آن بسیار غیر قابل پیش بینی هستند . لازم به ذكر است، هرگاه تشکیلات جمهوری اسلامی در معرض دشواریها قرار گرفته، دست به اعدامهای کور و بدون دلیل خاص زده است . اعدام ارتشیان و مقامات ارشد سیاسی و افراد عادی پلیس در روزهای اول انقلاب ، اعدام افراد عادی کرد و ترک در جریانات سالهای اول حکومت اسلامی درکردستان، آذربایجان و گنبد ،اعدامهای دسته جمعی جوانان و نوجوانان بازداشت شده در جریان فعالیت گروههای سیاسی در اوایل دهه شصت شمسی ، اعدام دسته جمعی زندانیان همان گروهها در داخل زندانها در سال ۶۷ بدون اینکه جرم جدیدی مرتکب شده باشند ، موج اعدامهای هدف دار در سالهای پس از هجوم آمریکا و نیروهای متحدش به عراق و سرنگونی صدام حسین که جمهوری اسلامی در تهدید تهاجم بود وحتی آخرین آشوب پیش از شروع بحران اخیر در شهر زاهدان که دیدیم دادگاههای اسلامی چگونه ۳ زندانی را که به جرم دیگری قبلا دستگیر کرده بود به جرم مشارکت در بمب گذاری انجام شده در زمان بازداشت آنها ، در طی چند ساعت محاکمه و به طناب دار سپرد .
اگر چه اخیرا در خبرها داشتیم که درخواست مجازات اعدام برای جرم " ارتداد"، از قانون تعزیرات اسلامی جدید مصوبه مجلس قانون گذاری جمهوری اسلامی حذف شده است ، اما برای اینکه این مصوبه قانون بشود هنوز راه طولانی در پیش دارد و باید توسط شورای نگهبان تحت حاکمیت تند روها نیز به تصویب برسد تا قابل اجرا شود .
"ارتداد" به همراه قتل ، زنا ، تجاوز، قیام یا دزدی مسلحانه و قاچاق مواد مخدر همه مواردی هستند که حکم آنها مطابق قوانین فعلی جمهوری اسلامی میتواند اعدام باشد . هفته گذشته اعلام شد که در همان زندان اوین که مرضیه و مریم در آن زندانی می باشند ، حداقل ۶ نفر به جرم قتل اعدام شدند .
واقعیت این است که زندگی مرضیه ومریم این دو دختر مسیحی زندانی به خصوص پس از وقایع اخیر بسیار بیشتر با خطر مواجه شده است .آنها میتوانند به راحتی هدف یک انتقام گیری کور دیگر برای ترساندن جوانان ایرانی قرار گیرند .چون ضمن اینکه جوان هستند و زن میباشند به ظاهر از همه بی دفاع تر هستند و کمتر کسی از آنها صحبت میکند و میتوانند سرمشق خوبی برای زنان وجوانان به عنوان دو نیروی شاخص مخالفت با نظام ،با پرداخت کمترین هزینه برای حکومت باشند. برای توجیه اقدامات شدید دولت علیه مخالفان ، نزد افکار قشر اسلامی متعصب و محدود حامیان حکومت نیز آنها انتخاب خوبی برای انتقام گیری و چشم ترس دادن محسوب میشوند، برای اینکه میتوان به راحتی آنها را چون كه از اسلام به مسیحیت بازگشته ا ند، به دروغ ضد اسلام معرفی کرد و از آن طریق همه مخالفان را هم به ضد یت با اسلام متهم نمود .
بسیاری از سازمانهای فعال و خدمتگزار مسیحی در این مورد توافق دارند که نتیجه بحران سیاسی اخیر و درگیریهای ناشی از آن میتواند در کوتاه مدت به وخامت وضعیت مرضیه و مریم و همچنین سایر ایرانیان مسیحی ( نوكیشان مسیحی ) که قبلا مسلمان بوده اند منجر شود .
به گزارش Bosnewslife، و به گفته برخی منابع غیر رسمی مسیحی اعلام داشتند که علاوه بر خانمها امیرزاده و رستم پور ، بیش از ۵۰ بازداشتی به جرم داشتن اعتقادات مسیحی در ایران وجود دارد که برخی از آنها هفته ها در زندان انفرادی به سر برده اند .
با بررسی همه جانبه وضعیت موجود برای "مرضیه امین زاده و مریم رستم پور" مشخص است که آن دو جانشان به طور جدی در خطر است و شاید منظور آن مقام قضائی از اظهارات غیر رسمی درباره حکم اعدام ،نه ترساندن این دو دختر بیگناه بلکه محک زدن افکار عمومی و واکنشهای جهانی نسبت به چنین عمل بیرحمانه ای بوده است .
اکنون سوال این است که آیا مردم ایران و افکار عمومی جهان این دو دختر ایرانی مسیحی را به فراموشی سپرده اند تا حکومت جمهوری اسلامی در صورت تمایل بتواند علیه آنها دست به هر اقدامی بزند ؟ یا همانطور که در مورد رکسانا صابری قاطعانه ویک پارچه عمل کردند در مخالفت با بازداشت این دو، دبیر کل سازمان ملل متحد و حتی رئیس جمهور آمریکا را نیز وادار به اظهار نظر خواهند نمود.
حداقل از معتقدان مسیحی سراسر جهان که در کلیساها رفت و آمد دارند انتظار توجه بیشتر و فشار افزون تری در این مورد وجود دارد .

قطع دست و پای ۴ نوجوان به حكم اجرای شریعت اسلامی

اخبار مربوط به عمل دهشتناک یک سازمان تندروی مسلمان سومالیائی به نام " الشباب" در آن کشور، همه را نگران کرده است.
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از پایگاه خبری سازمان بین المللی درهای باز ( اوپن دورز اینترناشنال )، "در ساعات اولیه بامداد روز۵ تیرماه جاری برابر با ۲۵ ژوئن ، مسلمانان تندروی سومالیائی در منطقه تحت نفوذ خود دستهای راست و پاهای چپ ۴ نوجوان را بریدند". آنها این ۴ نفر را در مورد دزدیدن یک دستگاه موبایل و برخی وسایل دیگر مجرم تشخیص داده بودند.!
این سازمان یک تشکیلات بسیار تندروی اسلامی در کشور بحران زده سومالی است که خود را طرفدار اجرای مو به مو شریعت اسلامی معرفی میکند .
"شیخ علی محمود فیدو" ، یکی از فعالین "الشباب" در توجیه انجام عمل مذکور ادعا کرده است که : ما این حکم را بر اساس قوانین شرع اسلام به اجرا گذاشته ایم و در آینده نیز هر کس جرم مشابهی مرتکب گردد ، با چنین مجازاتی روبرو خواهد شد .
سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای اعلام نمود که این عمل یک جنایت محسوب میشود چرا که متهمان نوجوان از داشتن حق وکیل و فرجام خواهی که شروط اساسی برای عادلانه بودن هر محاکمه ای است محروم بود ه اند و علاوه بر آن دادگاهی که آنها را محاکمه کرده است یک دادگاه قانونی نبوده . این بیانیه در حالی صادر میشود که دولت میانه روی سومالی غرق در بحرانهای داخلی است و سعی میکند در مسائلی از این دست دخالت نکند تا از سوی مخالفان اسلامگرای مسلح به اسلام ستیزی متهم نشود .
فشار گروههای اسلام گرا باعث شده تا مسیحیان در سراسر آن کشور قادر به اجرای مراسم خود نباشند و در خفا به عبادت بپردازند .
در ماههای اخیر این گروه دو قانون گذار سومالیائی را کشت و در یک حمله انتحاری توسط یک ماشین بمب گذاری شده ، وزیر امنیت سومالی و ۳۰ نفر دیگر را در نزدیکی مرز اتیوپی نابود کرد . پس از این حوادث آنها در حمله دیگری یک نماینده پارلمان سومالی را در شمال موگادیشو ، پایتخت کشور کشتند . این گروه یک سازمان سیاسی است که به نظر میرسد برای رسیدن به اهداف خود ، اسلامگرائی به شدت افراطی را به عنوان روش خود برگزیده است و قصد دارد با استفاده از روشهای بسیار خشونت آمیز در دل مخالفان خود ترس ایجاد نماید .
یاد آوری میشود" الشباب" همان گروهی است که در بهمن ماه سال گذشته ( فوریه ) دو کودک ۱۱و۱۲ ساله به نامهای عبدی رحمان و حسین فرزندان موسی محمد یوسف را که مسیحی شده گردن زدند. موسی محمد یوسف که در خفا زندگی میکند ، در ارتباط با رهبر یک کلیسای زیر زمینی است. مردان مسلح الشباب برای وادار کردن موسی به تسلیم شدن و دادن اطلاعات راجع به آن رهبر مسیحی و اعضای کلیسای مخفیش مرتکب آن عمل وحشیانه شدند ولی چون به نتیجه نرسیدند همچنان به دنبال او هستند .
یک ایستگاه رادیوئی که صدای آن در سومالی شنیده میشود و متعلق به الشباب است ، چندی پیش سخنان شیخ عبدی خان محمد از رهبران آن سازمان را پخش کرد که میگفت :
ما باید برای حمله به همسایه مسیحی خود اتیوپی آماده شویم که این یک جهاد عظیم برای نابودی کفار خواهد بود .

قدیمی ترین انجیل جهان بر روی اینترنت قابل دسترس است

در حدود هشتصد صفحه از ابتدایی ترین نسخه انجیل، کتاب مقدس مسیحیان، بازسازی شده و در اینترنت قرارداده شده است.
کاربران اینترنت حال می توانند با مراجعه به کلیک سایت این نسخه قدیمی انجیل تصاویر نیمی ازاین انجیل ۱۶۰۰ ساله را ببینند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از bbc.uk، کارشناسانی از انگلستان، آلمان، مصر و روسیه بر روی بخش هایی از این انجیل که قدمت آن به قرن چهارم برمی گردد ، تحقیق می کنند.
به گفته کارشناسان ، بررسی های انجام شده بر روی این نسخه قدیمی از انجیل ، اطلاعاتی را درباره نحوه توسعه آئین مسیحیت ارائه می دهد.
دکتر اسکات مک کندریک ، مسئول بخش دستنوشته های کشورهای غربی در کتابخانه ملی بریتانیا، می گوید با دردسترس قرار دادن این نسخه قدیمی از طریق اینترنت فرصت تحقیق زیادی برای علاقمندان در این زمینه ایجاد می شود.
به گفته آقای مک کندریک، این نسخه همچنین نشان می دهد که چگونه متن انجیل از نسلی به نسل دیگر طی سالیان متمادی منتقل شده است.
دکتر اسکات مک کندریک همچنین می افزاید نسخه اصلی این انجیل شامل ۱۴۶۰ صفحه ، در ابعاد ۴۰ سانتی متر در ۳۵ سانتی متر است.
کتابخانه ملی بریتانیا همزمان با آغاز نمایش اینترنتی این نسخه قدیمی ، نمایشگاهی که شامل مجموعه ای از اشیا و موضوعات مرتبط به این انجیل می شود را برپا کرده است.
این نسخه قدیمی برای ۱۵۰۰ سال در صومعه ای در شبه جزیره سینا به صورت دست نخورده قرار داشت، تا اینکه در سال ۱۸۴۴ کشف و بین کشورهای مصر ، روسیه ، آلمان و بریتانیا تقسیم شد.
تصوربر این است ، آب و هوای خشک منطقه بیابانی کمک زیادی به حفظ این نسخه قدیمی کرده است.

موقعیت مسیحیان ایران پس از نتیجه انتخابات !

( fcnn.com)، پس از گذشت بیش از ۳ هفته از انتخابات جنجالی در ایران و به دنبال رد نتایج اعلام شده توسط میلیونها نفر از مردم و نامزدهای آن انتخابات از یکسو و تائید آن از سوی رهبر حکومت مذهبی ایران و شورای نگهبان از سوی دیگر هنوز وضعیت نامشخصی بر فضای ( سیاسی و اجتماعی) ایران حکمفرماست.
گزارشاتی که طی سه هفته گذشته به نقل از شبکه ها وسازمانهای فعال معتبر مسیحی در سراسر دنیا نظیر " کریستین تودی " و " اوپن دورز" و ...... منتشرشد و اخباری که از منابع مسیحی داخل کشور گرد آمده بود نشان میداد که بسیاری از مسیحیان ایرانی همانند دیگر هموطنان خود از نتایج اعلام شده انتخابات توسط وزارت کشور جمهوری اسلامی مبنی بر پیروزی محمود احمدی نژاد شوکه شده اند .
تحقیقات درحد امکانات محدود به سازمانهای جهانی مسیحی ثابت کرد که مسیحیان ایرانی نیزدر شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران ، اصفهان ، شیراز ، تبریز و ارومیه مانند بسیاری دیگر از مردم ایران در انتخابات اخیر به "میر حسین موسوی" کاندیدای اصلاح طلبان رای داده بودند .
این افراد با آگاهی به این موضوع که "میرحسین موسوی" كه خود نیز یک مسلمان متعصب است ، اما برای جلوگیری از انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد که در چهار سال گذشته روش بسیار خشن تری نسبت به قبل بخصوص در برخورد با مسیحیان بشارتی ایران اعمال کرده بود و همینطور وعده هائی که اصلاح طلبان حمایت کننده از موسوی در طول ایام مبارزات انتخاباتی برای آزادی و تحمل مذهبی بیشتر داده بودند ،تصمیم گرفتند به او رای دهند .
اینکه کدامیک از ۴ کاندیدای تائید صلاحیت شده انتخابات، رئیس جمهور اسلامی ایران باشد در اصل برای مسیحیان ایرانی تفاوت بسیار زیادی نداشت . با وجود مطرح بودن این نظر از سوی برخی از آنان مبنی بر بی نتیجه بودن شرکت در این انتخابات ، بیشتر جامعه مسیحی ایران با مردم برای شرکت در انتخابات همگام شدند و به کاندیدای مورد علاقه اکثریت جامعه رای دادند .با این امید که بتوانند از حداقل آزادی و تحمل مذهبی بیشتری در ۴ سال آینده برخوردار شوند .
بعد از اعلام نتیجه انتخابات و اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد و انتصاب ایشان به رئیس جمهوری، نا آرامیهای وسیعی در تهران و شهرهای عمده ایران از جمله اصفهان ، مشهد ، تبریز و شیراز و اهواز روی داده است . از همه این شهرها گزارشات بازداشت و ضرب و شتم وحتی قتل مردم و دانشجویان تا به امروز همچنان شنیده ، دیده و خوانده میشود . همه اینها در حالی است که رهبر حکومت اسلامی ایران یا ولی فقیه از نتایج اعلام شده انتخابات ایران حمایت کرده است .
او که مطابق قانون اساسی از قدرتی مافوق ریاست جمهوری برخوردار است مخالفان را تهدید به برخورد جدی کرد واین تهدید او مجوز استفاده از زور توسط نیروهای امنیتی شد و بر شدت بازداشت مخالفان افزوده گردید و به روی اجتماعات مردم آتش گشودند .فضای سیاسی و اجتماعی بسته شد و گرد خاکستری بر روی ایران پاشیدند تا آن چهره رنگی کشور را باردیگر به شکل اولش در آورند .
بسیاری از ایرانیان مسیحی به خصوص جوانانی که تجربه حرکتهای سیاسی واجتماعی قبلی ایران را ندارند میگویند این انتخابات و پی آمدهای آن چهره دمکراسی دروغینی که جمهوری اسلامی سعی میکرد به دور خود بکشد و از آن طریق جهانیان را بفریبد کنار زده است. اکنون تمام کسانی که فکر میکردند در یک دمکراسی حداقلی از بین برگزیده های نظام می توانند یکی را که دوست دارند انتخاب کنند ، فهمیده اند که چنین نیست و سیستم ولایت مطلقه فقیه اجازه نمیدهد هیچ نظر دیگری بطور جدی اعمال شود .
به این ترتیب به نطر میرسد مسیحیان ایرانی اکنون در موقعیت جدیدی قرار گرفته اند. مو قعیتی دو سویه که با انتخاب روش صحیح میتواند به ایفای یک نقش تاریخی در ایران برای آنها بینجامد یا با ندانم کاری ودنبال جریان روزمره رفتن بدون داشتن یک برنامه مشخص میتواند تن دادن به سرکوب و خفقان شدیدترو جلای وطن کردن بیشتر را حاصلشان کند . یعنی ادامه آنچه در دوره چهار ساله اول ریاست جمهوری احمدی نژاد با افزایش کنترل دولتی و برقراری محدودیتهای بیش از پیش برای اقلیتهای مذهبی شروع شده بود .
زمان حاضر بهترین موقعیت برای مسیحیان ایرانی است که کلام خداوند را در بین جوانان ومردمان خسته و نا امید از شرایط سیاسی و اجتماعی پیش آمده گسترش دهند و این موقعیت را بوجود آورند برای کسانی که طعم تلخ خیانت وشرارت وشقاوت حاکمان را هنوز در دهان دارند تا با شیرینی امید و استقامت و ایمان به خداوند آشنا شوند . گذاشتن قند پیام نجات بخش انجیل در یک دهان تلخ از ظلم و زور چنان تاثیر اعجاب انگیزی دارد که در صورت تکرار و تکرار میتواند ایران و ایرانیان را به یک تحول شگرف که در یک صد سال اخیر برای آن بهای بسیاری پرداخته اند برساند.
به یاد بیاوریم سخنان معلم شهید کلیسای ایران "اسقف هایک" را که میگفت :" تلاش ما عوض کردن دین مردم نیست .تلاش ما برعکس این است که به مردم بگوئیم راه نجات ما دین و مراسم مذهبی واز این قبیل نیست.تلاش ما بازگرداندن قلب مردم به سوی خداوند زنده به عنوان تنها راه نجات آنهاست."
در حال حاضر کسی نمیتواند به درستی آینده را پیش بینی کند . اما هرچه بشود یک چیز مسلم است .فردای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ با پیش از آن بسیار متفاوت خواهد بود .اینکه این تفاوت در جهت مثبت پیش خواهد رفت یا منفی خواهد بود به نحوه تصمیم گیری و عملکرد مردم بستگی مستقیم دارد. خواست خداوند برای ملت ما آشکاراست .خواست واراده او برای ما سعادتمندی است ونه بدبختی . او میخواهد به همه مردم ایران امید وآینده خوبی ببخشد . این ما هستیم که با اراده خود میتوانیم به خواست او برسیم یا باز هم به مسیر مبهم وتاریک دیگری قدم بگذاریم .
دعوت همه مردم به دعا و طلب خدا با تمام وجود بدون هیچ قید و بند مذهبی یقینا به یافتن او و پایان یافتن اسارت طولانی ملت ما منجر خواهد شد .اما رفتن به دنبال انسان و ایده های آنها در بهترین حالت نتیجه ای بجز انقلاب ۱۳۵۷ نخواهد داشت .
به هوش باشیم راه ملت ما و هیچ ملتی از میان آتش وخون نمیگذرد .هرکه شمشیر بکشد عاقبت با شمشیر کشته خواهد شد .خشونت فقط خشونت را افزون میکند .همه اینها را ملت ما آزموده است ونتایجش را چشیده .
راه سعادت ملت ما از عقلانیت و بازگشت به خداوند زنده میگذرد .همان راهی که همه ملل سعادتمند و مترقی امروز جهان روزگاری آن را پیموده اند و امروز با آنکه بسیاری از بازماندگانشان آن راه را دوباره گم کرده اند ولی همچنان از برکات انتخاب پدران خود بهره مند هستند. با چشمان باز دستان خود را باز کنیم و به آسمان بنگریم .ما مسئول اعمال خود هستیم .خداوند به ما عقل و فکر داده است تا آزادانه انتخاب کنیم و در نتیجه انتخاب خود زندگی کنیم .

شگفتی مسیحیان از احتمال لغو حكم اعدام برای مرتدین !

حكومت مذهبی ایران قصد دارد حکم اعدام برای مرتدین در کشور را لغو کند.!
این قانون در سپتامبر سال گذشته، در صحن مجلس با اختلاف آرای ۱۹۶ به ۷، به تصویب رسید.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان خبرگزاری مبشرین مسیحی گزارش می‌دهد که فشارهای بین‌الملل، مجلس شورای اسلامی ایران را وادار کرده تا مجازات سنگسار یا اعدام مرتدین را از لیست مجازات‌های خود حذف کند.
رادیو "صدای شهدای کانادا" نیز با درج این مطلب می‌گوید: "درباره قانونی که در ماه سپتامبر تصویب شد، پیشنهادات گوناگونی وجود داشت تا مجازات اعدام برای " ارتداد" لغو شود."
اگرچه قانون مربوطه هنوز به طور صد در صد تصویب نشده؛ چرا که لایحه‌هایی مصوب در مجلس، می‌بایستی از فیلتر نهایی شورای نگهبان نیز عبور کنند.
رادیو "صدای شهدای کانادا" اعتقاد دارد که تحقیق و موشکافی بین‌الملل، به روند این قضیه کمک کرده است و مطمئناً لغو این مجازات، بهترین راه حكومت برای صیانت نفس، بالأخص در شرایط کنونی است:
"با توجهی که دنیا به حوادث پیرامون انتخابات ماه پیش داشت، اگر دولت ایران اقدام به تصویب نهایی حکم اعدام در کشورش کند، اعتراضات و مخالفت‌های بین‌الملل، سخت‌تر از همیشه خواهد بود."
اعلام نتایج آرای انتخابات خرداد ۸۸، مخالفت‌های عموم و بی‌نظیر مردم را با تدابیر دولت برانگیخت. فعالان مسیحی حقوق بشر و بسیاری از كلیساها نیز، در پی اعتزاضات مردم و سركوب آنان از سوی نیروهای امنیتی با صدور فراخوان وبیانیه هایی خواستار دعا و شفاعت برای ملت و ایران شدند و هفته و روزهایی را هم نیز به این مهم اختصاص دادند.
دولت ایران غرب را به دخالت در امور داخلی کشور و دامن زدن به اعتراضات متهم کرده است. کارل مولر، نماینده موسسه " درهای باز" در آمریکا می‌گوید این تعابیر دولت، عواقب خوشایندی برای مسیحیان نخواهد داشت؛ چرا که ایشان همواره بعنوان گروگان یا وثیقه برای غرب در نظر گرفته می‌شوند و با وجود این وضع، احتمالاً باید خود را برای رفتار‌های تبعیض‌آمیزانه‌تری نیز آماده کند.
بشارت در ایران بطور کلی ممنوع و طرق مختلف ترویج ادیان، به شدت مورد موشکافی و بررسی دولت است؛ بنابراین ادامه خدمت در این کشور، مستلزم مهارت‌های ویژه خود می‌باشد.
رادیو "صدای شهدای کانادا" با تشویق مسیحیان دنیا به دعا تصریح کرد: "شاید لغو حکم اعدام برای مرتدین در ایران، نتیجه مدت‌ها دعای ما در سراسر جهان باشد. ولی با این وجود، هنوز مسیحیان بسیاری دست به گریبان محاکمه بوده و بهای ترک اسلام، هم‌چنان در این کشور بسیار سنگین است."

بیانیه كلیساهای ایرانیان لندن در خصوص وقایع اخیر ایران

بیانیه کلیساهای ایرانیان لندن در اظهار همدردی با شهروندان آسیب دیده در وقایع اخیر ایران

ملت آزادۀ ایران
اخبار اسفناک چند روز اخیر که حاکی از وارد آمدن آسیب‌ها و صدمات جسمی، روحی و مالی بر عدۀ کثیری از مردم کشور عزیزمان بود باعث تأثر و تألم ما گشت.
وقایع تلخ تجاوز به حریم دانشگاه‌های کشور و ضرب و شتم بیرحمانۀ دانشجویان بی‌پناه، و نیز برخوردهای خشونت آمیز و دستگیرهای گستردۀ مردم معترضی که پی‌گیر حقوق و مطالبات قانونی خود هستند، بر نگرانیهای ما افزود. چنین رویه‌ای را موجب سلب نشاط اجتماعی و تقویت روحیه بی‌اعتمادی عموم ایرانیان می‌دانیم.
«کلیساهای ایرانی لندن» ضمن اظهار تأسف، مراتب همدردی خود را با خانواده‌هایی که عزیزانشان را در حوادث تلخ روزهای اخیر از دست داده‌اند، و نیز شهروندانی که متحمل آسیب‌های جسمی، روحی و مالی شده‌اند اعلام می‌دارد.
به علاوه این شورا روز ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ (۹ ژوئیه ۲۰۰۹) را که مصادف با سالروز وقایع تلخ ۱۸ تیر ۱۳۷۸ نیز هست را در کلیساهای خود دعا و روزۀ عمومی اعلام نموده و برای میهن عزیزمان، نزد خداوند شفاعت خواهیم کرد.
این شورا از دیگر کلیساهای ایرانی و غیر ایرانی نیز برای پیوستن به ما در این دعا و روزۀ عمومی دعوت به عمل می‌آورد.
همچنین ما به عنوان بخشی از جامعه مسیحیان ایرانی، که به هیچ حزب و گروه سیاسی تعلق ندارد، از مسئولان نظام که بر اساس قانون اساسی ایران، مسئول و حافظ جان، مال و آبروی مردم هستند انتظار داریم تا از برخوردهای خشونت آمیز با شهروندانی که در اعتراضات آرام خواستار رسیدگی به مطالبات خود هستند جلوگیری نموده و در راستای تأمین حقوق بشر و حقوق شهروندی همۀ ایرانیان تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
از خداوند تمنای آینده‌ای درخشان برای ایران و بهروزی برای عموم ایرانیان را داریم.
كلیساهای ایرانیا لندن

همبستگی کلیسای ایران با وجود افزایش فشار‌ها

به نقل از یک ایرانی مسیحی، حملات خشونت‌آمیز اخیر در ایران باعث اتحاد بیش از پیش کلیسا در ایران شده است.
"ژوزف هوسپیان" فرزند اسقف "هایک هوسپیان"، شهید کلیسای ایران، در حال حاضر در آمریکا زندگی می‌کند، ولی با دوستان و خانواده‌اش در داخل کشور هم‌چنان ارتباط دارد.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، وی در مصاحبه خود با موسسه مسیحی " درهای باز" گفت: مسیحیان ایران طرفدار بازشماری نتایج آرای بحث‌برانگیز امسال هستند، ولی از شرکت در تظاهرات اعتراض‌آمیز مردم، به شدت هراس دارند: "نباید فراموش کرد که خطر اعتراض برای یک مسیحی، آن هم در ایران، دو برابر است.
وقتی دولت ایران اینقدر وحشیانه معترضین مسلمان را که با شعار الله اکبر به خیابان‌ها ریخته‌اند، سرکوب می‌کند، تصور کنید اگر مسیحیان به خیابان‌ها بیایند و در شعارهایشان از عیسی درخواست کمک کنند، وضع چقدر بدتر خواهد شد!
"به اعتقاد وی، حكومت واکنش‌های بسیار سخت و بی‌رحمانه‌ای نسبت به اعتراضات چند هفته اخیر از خود نشان داده و بسیاری از رهبران و برنامه‌ریزان این اعتراضات را دستگیر کرده است: "
مردم در ایران با رعب و وحشت زندگی می‌کنند. و خطر برای مسیحیان خیلی بیشتر است. چرا که ایشان در حالت عادی هم، سال‌هاست که تحت جفا می‌باشند.
"با اینکه چنین تظاهرات گسترده‌ای، چهره ایران را برای همیشه دست‌خوش تغییر کرد، ژوزف نسبت به این وضع، کاملاً خوش‌بین است. او در اینباره می‌گوید: "من اعتقاد دارم حكومت از این به بعد نمی‌تواند مثل قبل رفتار کند. و طبیعتاً نتیجه اعتراضات اخیر، چیزی جز تغییر نمی‌تواند باشد. به شخصه آرزو می‌کنم همه این‌ها به ایرانی بهتر و آزادتر بیانجامد.
"این تغییرات شامل حال کلیسا نیز خواهد شد. به گفته ژوزف هوسپیان، این روزها مسیحیان دور هم جمع می‌شوند و دعا می‌کنند تا خداوند سرانجام مطلوبی برای این قضایا مقدر کند. بخصوص اینکه قشر جوان کشور، به شدت دنبال آشنا شدن با دینی به جز اسلام که تا به امروز بدیشان تحمیل شده، می‌گردند.
وی در ادامه صحبت‌های خود تصریح کرد: "تاریخ به ما ثابت کرده که مردم در هنگام بحران و فشار، اتحاد بیشتری پیدا می‌کنند و اختلافات جزیی عقیدتی را از یاد می‌برند. این درست همان اتفاقی است که اخیراً برای کلیسای ایران رخ داده. با شرایط کنونی، دروازه‌ای جدید رو به مسیحیان باز شده تا بتوانند کلام خدا را به مردمی که از استبداد، خودکامگی و تحمیل اسلام خسته شده‌اند، در میان بگذارند. بنابراین مخلوطی از هیجان، امید و تنش پدید آمده و امید آنان به خداست.
"هوسپیان می‌گوید: با دیدن مردم غرب که در دعاهای خود، ایران را به یاد می‌آورند، بسیار روحیه مثبت گرفته و تشویق شده است.
او اضافه می كند: "من و خانواده‌ام در دوره‌ای کم‌نظیر و احساسی قرار داریم؛ چرا که هر روز با اخبار ایران از خواب بیدار می‌شویم و با اخبار ایران می‌خوابیم. با این حال مدام به خود یادآوری می‌کنیم که خداوند، وضعیت را تحت کنترل دارد. این حرفی بود که پدرم همیشه در مواقعی که ما نگرانش بودیم، می‌زد. دانستن این حقیقت که خدا تمام این اتفاقات را می‌بیند و همه‌چیز را تحت کنترل دارد، بطور حتم کمک زیادی می‌کند؛ بالاخص در مواقع بحرانی.
"دیدن فیلم کشته شدن ندا آقا سلطان، دانشجوی ۲۶ ساله ایرانی، هوسپیان را به یاد خاطره قتل بی‌رحمانه پدرش انداخت.ژوزف که به همراه برادرش آندره، مستندی به نام "فریادی از ایران" درباره زندگی و مرگ پدرشان ساخته است، که برنده جوایزی نیز شده، می‌گوید:
"برمی‌گردیم به همان بخشش روزانه! همانگونه که عده بسیاری در زمان فوت پدرم، برای ما دعا می‌کردند، ما هم در این شرایط سخت، دست به دعا برداشته‌ایم. رئیس مؤسسه ایلام، برنامه‌ای برای دعا طراحی کرده که به مسیحیان در غرب اعلام خواهد كرد تا برای جامعه و کلیسای ایران دعا کنند.
با اشاره به اینکه مسیحیان در ایران برای خاتمه این حملات و آزادی و شفای کل ملت، نزد خدا فریاد برآورده‌اند، مشکلات همیشگی جامعه ایران از قبیل مواد مخدر و افسردگی را نیز باید یادآور شد و"از مسیحیان سراسر جهان خواستار مشارکت در دعا برای ایران هستیم."



نجات؛ داستان زندگی یک پزشک جوان ایرانی

به نام خدای مهربان
من سی و چند سال پیش در شهرستان آباده از توابع استان فارس به دنیا آمدم و تنها دختر خانواده هستم . در دوران نوزادی خانواده ام به شیراز نقل مکان کردند . ما در کوی حمزوی شیراز که از محلات خوب آن شهر است ساکن شدیم .در این محله افراد زیادی که پیروان سایر ادیان بودند در همسایگی ما زندگی میکردند. هنوز هم من پس از گذشت سالها نام بسیاری از آنها را که آدمهای بسیار محترمی بودند به یاد می آورم. چند خانواده ارمنی ،آشوری ، کلیمی ،بهائی و زرتشتی در کنار هم و بسیار صمیمی ویکرنگ با بقیه مردم در آن محل زندگی میکردند و خاطرات خوش آن دوران بهترین خاطرات ایام کودکیم میباشد . همه چیز خوب بود تا آن روز پائیزی کلاس دوم دبستان که ناگهان چهره دیگری از زندگی در برابر چشمانم قرار گرفت . تلاش میکنم همه چیز را از زبان یک کودک هشت ساله تعریف کنم . کودکی که آن حوادث او را بسیار وحشتزده و غمگین کرد .
چهره زیبا و مهربان خانم معلم ما همیشه بسیار شاد بود تا آن روز در اواخر آبان ماه که در سر کلاس درس فارسی مدیر مدرسه با یک زن ویک مرد ناشناس به کلاس ما آمدند .آنها کمی با خانم معلم صحبت کردند وبعد مدیر رفت و آن دو غریبه به کلاس وارد شدند .کاغذهائی با خود داشتند و اسامی بچه ها را میخواندند . قیافه شاد معلممان بسیار جدی و غمگین شده بود .آن دو غریبه اسامی دو تا از دخترهای کلاس به نامهای " آنیا و مانیا" را خواندند و از آنها خواستند وسایلشان را جمع کنند و با آنها بروند .قیافه های معصومانه آنیا و مانیا را به خاطر میاورم که بسیار وحشت کرده بودند و زدند زیر گریه . با دستپاچگی و ترس وسایلشان را برداشتند و با اشک همراه آن غریبه ها خارج شدند . همه ما حیرت زده و شوکه شده بودیم . خانم معلم رو به تخته سیاه ایستاده بود و گریه میکرد و ما نیز با او دقایقی گریستیم .
ظهر آن روز با هزاران سوال به خانه برگشتم و ماجرا را برای مادرم گفتم . مادرم نیز غمگین شد و با چشمهای نمناک سکوت کرد .از فردا دیگر آنیا و مانیا هرگز به کلاس برنگشتند .کمی بعد فهمیدیم که پدر مانیا بازداشت شده است . روی دیوار خانه آنها جملاتی نوشته شده بود که معنی آنها را به درستی نمی فهمیدم . وقتی از مادرم پرسیدم او به من هشدار داد تا از تکرار آنها خودداری کنم. چندی بعد یکشب صحبتهای پدر و مادرم را شنیدم که از آن صحبتها فهمیدم پدر مانیا که یک بهائی بود اعدام شده است . پدرم با نگرانی به مادرم گفت که فکر میکند وضع اقلیتهای مذهبی بسیار سخت و خطرناک است . به تدریج پیروان ادیان مختلف یکی یکی از محله ما رفتند . صدای خنده و بازی شاد بچه ها دیگر در کوچه ما نمی پیچید .اکثر خانه ها متروک و خالی شدند .بعضی از این خانه ها مدتی بعد توسط افراد بیگانه اشغال شد . برخی میگفتند اینکار مصادره املاک کفار نام دارد . در آن سالها ذهن کودکانه من از لغاتی پر شد که معنی آنها را درست نمیدانستم .اقلیت ، مذهب ،دین ، کافر ، صیهونیست ، بهائی ،یهودی ، اعدام ، ارمنی ، آشوری ، مصادره و.........دهها لغت و اصطلاح دیگر که هر روز میشنیدم و میخواندم اما به درستی از آنها سر در نمی آوردم .جوابهای مادرم به سوالات من درذهنم تصویر عجیبی از خدا بوجود آورده بود . مادرم همیشه سعی میکرد من و دو برادرم را به دوست داشتن همه انسانها تشویق کند و چون متوجه شده بود مسائل جامعه دارد چه اثر سوئی بر اعتقادات ما میگذارد ،تلاش میکرد برای ما تصویر پاک و شفافی از خدا ترسیم کند . با آنچه در اطرافم دیده بودم چنین در ذهن من شکل گرفت که خدای موسی ، خدای عیسی ، خدای محمد و خدای ........ وجود دارد . خاطرات تلخ از این جدائیها باعث شد من با این تصورات از خدا رشد کنم و همیشه سعی کنم خود را از خدا و موضوعات مربوط به آن دور نگهدارم .
اما بعدها فهمیدم رابطه خدا با ما بر اساس تصوری که ما از او داریم نیست و او برای هر انسانی طرح و نقشه ای خاص دارد . دیپلمم را در رشته ریاضی و فیزیک گرفتم .طی دو سال در دو رشته مختلف قبول شدم اما با اینکه آنها را دوست داشتم پس از مدت کوتاهی آنها را رها میکردم. بالاخره برای بار سوم کنکور دادم و در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان قبول شدم .برای ثبت نام همراه مادرم به اصفهان رفتم . وقتی او میخواست برگردد بسیار احساس تنهائی کردم و به او گفتم میترسم . اما او به من گفت مطمئن است که خدا از من محافظت میکند . در راه برگشت از فرودگاه با خودم درباره خدا فکر میکردم . آیا این همان خدائی نبود که باعث جدائی آدمها از هم میشد ؟ همان خدائی که من از آن میترسیدم وسعی میکردم از دیده او پنهان باشم تا به دام مجازاتش نیفتم ؟من مطابق آنچه در دبیرستان شنیده بودم یک گناهکار بودم چون موهای سرم پیدا بود و نماز هم نمیخواندم . گمان میکردم خدا فقط باید با مومنان رحیم و مهربان باشد . پس حالا که مرا تنها گیر می آورد حتما حسابی تنبیهم خواهد کرد . با این تصور وحشتناک از خدا به خانه رسیدم .
آنچه که در دانشگاه میگذشت همچنان مرا از خدا بیش از پیش دور میکرد .دروس معارف و ریشه های انقلاب اسلامی که حاوی متون سنگین عربی بود تصویر بسیار پیچیده و گنگی از خدا و دین اسلام ارائه میکرد . به خاطر رساندن تقلب به دو دختر همکلاسی مسیحی و کلیمی که به زورعلیرغم قانون اساسی مجبور به شرکت در کلاس درس ریشه های انقلاب اسلامی شده بودند واجبارا باید امتحان آن را میدادند ، من از سوی مدرس درس مربوطه به خاطر کمک به کفار مجبور به خواندن و خلاصه نویسی چند کتاب اسلامی شدم . یکی از این کتابها فصلی داشت تحت عنوان «شرایط توبه از دیدگاه حضرت علی » . خواندن آن فصل کتاب مرا ناخواسته وارد دنیائی کرد که همیشه از آن میگریختم . در آن فصل کتاب شرایطی برای توبه نوشته شده بود از جمله گرفتن روزه و خواندن نمازهای مخصوص توبه . از سر کنجکاوی تصمیم گرفتم برای مدتی به آنها عمل کنم ببینم چطور میشود . بنا بر این شروع به گرفتن روزه و ادای نماز شب و خواندن آیاتی از قرآن برای اولین بار در عمرم نمودم و اینکار را با جدیت ادامه دادم .
یکی از شبها پس از خواندن نماز شب به خواب عمیقی رفتم . آن شب خوابی دیدم بسیار شگفت انگیز که مسیر زندگیم را عوض کرد و بعد از اینکه دو شب دیگر نیز آن خواب تکرار شد،احساس کردم تمام اسرار پیجیده الهی به سادگی بر من آشکار گردید و نقاب از کل دستگاه آفرینش برایم برداشته شد . این اتفاق چنان نظر مرا درباره خداوند عوض کرد که امروز دیگر فکر نمیکنم روزی آنچنان می اندیشیدم . در خواب مردی را دیدم که میخواستم از او دور شوم اما او با لحنی آرام و محکم به من گفت : « به ایست ! » من بی اختیار ایستادم و از او پرسیدم : « تو کیستی ؟ » و او بلافاصله پاسخ داد : « من مسیح پسر مریم هستم .» چهره او سراسر از نور بود .لرزی سراسر وجودم را فرا گرفت . با ترس از او پرسیدم : « چه باید بکنم ؟ » او باز هم به آرامی گفت : «کفشهایت را در آور ، زانو بزن و سجده کن . » و من چنین کردم ، آنگاه او به نزدم آمد خم شد و با دستانش چانه ام را گرفت و چنین گفت : « ببخش تا رها شوی ! سه جیز را فراموش نکن ، ایمان ، امید و محبت .پدر و مادرت را به یاد داشته باش .» انگاه ایستاد و اشاره به مکانی آنطرف تر کرد و گفت : « به دنبالم بیا !» .
وقتی از خواب پریدم حالت هراسان داشتم و نفس نفس میزدم .فردای آن روز در منزل یک دوست ارمنی مهمان بودم . وقتی آن خواب را برای دوستم تعریف کردم مادرش گفت به زودی من مسیحی خواهم شد و به من نصیحت کرد از این ماجرا با کس دیگری صحبت نکنم

كلیسای بشارتی ایران با دوره سختی مواجه خواهد بود

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، شورای نگهبان که عالی‌رتبه‌ترین هیأت قانون‌گزار در ایران است، روز دوشنبه مجدداً تأیید کرد که محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور قطعی انتخابات بیست و دوم خرداد ماه است. تصمیم نهایی از طریق شمارش مجدد ۱۰ درصد کل آراء صورت گرفته است.اعتراضات ملی در ایران، پس از ادعای برخی درباره تقلب در نتایج آرای انتخابات اوج گرفت.
بنا به گزارشات در جریان درگیری‌های میان معترضین و پلیس، به نقل از منابع دولتی تاكنون حدود ۱۸ نفر کشته شده‌اند كه بنظرمی رسد از این تعداد بیشتر باشد.
به گزارش MissionNetworkNews، کارل مولر، رئیس موسسه " درهای باز" در ایالات متحده معتقد است: "رویدادی که در ایران درحال حاضر شاهدش هستیم، همان چیزی است که مدت‌ها پیش فکرش را می‌کردیم؛ تحقیقات و پژوهش‌ها حاکی از آن هستند که ۷۰ درصد مردم ایران از حکومت کشور خود راضی نبوده و خواستار آزادی‌های بیشتر از قبیل آزادی دینی و جدایی دین از سیاست می‌باشند.
"خوشبختانه بی‌ثباتی‌های اخیر در منطقه، باعث ایجاد توقف در کار سازمان مسیحی" درهای باز" نشد. این سازمان در حال دعا برای یکی از همکاران خود در ایران است که در روزهای آغازین اعتراضات، دستگیر شده است.
"مولر" می افزاید: در خلال این شرایط ، " سازمان درهای باز" همچنان مشغول به توزیع انجیل و کتب ادبیات و الهیاتی مسیحی، دروس شاگردی، تهیه برنامه‌های تلویزیونی و پخش آنها از کانال‌های ماهواره برای مسیحیان ایران است.
مولر می‌گوید: "ما همچنان از کسانی که بطور مخفیانه از ایران با اپراتورهای فارسی زبان در دنیای آزاد در ارتباط هستند، حمایت می‌کنیم؛ بنابراین، آن دسته از فعالیت‌هایمان ادامه دارند. و از طرف دیگر با وجود تحولات سیاسی اخیر، خدمات کلیسایی و شاگردسازی نیز از سوی دیگر در جریان است.
"گفتنی است ایرانیان تا حدی نسبت به انجیل باز شده‌اند و نوعی بیداری در این کشور، در حال رخ دادن است.مولر افزود: "خوشبختانه شاهد یک بیداری در سرتاسر ایران هستیم؛ چرا که مردم این کشور از خلأ عمیق روحانی رنج می‌برند. مشکلات اجتماعی و سختی‌های زندگی در رژیمی با حکومت مطلقه و استبدادی، شوق بسیاری در اکثر مردم ایجاد کرده که آرامش درونی بدست آورند. و این آرامش از طریق عیسی مسیح است که حاصل می‌شود.
صدها هزار نفر به عیسی مسیح ایمان می‌آورند تا راه ‌حل واقعی مشکلاتشان را بدست آورده باشند."به‌هر‌حال، هر زمان که بحران انتخابات در ایران خاتمه یابد، مسیحیان باید منتظر تشدید سخت‌گیری پیرامون آزادی مذهب در کشور باشند.
كارل مولر از قول منابع سازمان "درهای باز" در ایران گزارش می‌دهد، که محدودیت در اینترنت و استفاده از تلفن همراه، نشان آغاز موج تازه‌ای از سرکوبی است.
مولر اذعان داشت: "بزرگ‌ترین مشکل اینست که اعتراضات جاری تبدیل به نبردی سیاسی بین دو عنصر کشور شده که هر دو هم مستبد و سرکوب‌گر می‌باشند. دیگر نبردی بین استبداد و آزادی وجود ندارد؛ بنابراین صرفنظر از نتیجه نهایی اعتراضات، مطمئناً شاهد افزایش فشار بر کلیسای ایران خواهیم بود و زمان، شدت آن را برای ما مشخص خواهد کرد. فقط می‌دانیم که دوران سختی پیش روست."با‌این‌حال، مسیحیان ایرانی از ایمان تازه یافته خود، تحت هیچ شرایطی دست نخواهند کشید".
مولر در ادامه بیانات خود می‌افزاید: "مردم مایلند تا بهای ایمانشان را بپردازند؛ چرا که پرداخت این بها، ایشان را به خواسته‌ای که در عمق وجود خود دارند، خواهد رساند. نوایمانان معمولاً درباره عیسی با اعضای خانواده، دوستان و همسایگان خود سخن می‌گویند."
یکی از ایرانیانی که در زمان تحصیل در اسکاندیناوی به مسیح ایمان آورده بود، پس از گذشت یک سال و بازگشت به خانه، نجات از طریق عیسی مسیح را به ۵۰ نفر از اقوامش معرفی کرد. گفتنی است کلیسای خانگی ایشان، یک سال بعد از آن از نظر تعداد ایمانداران رشد چشمگیری داشت.
مرد دیگری که دیش ماهواره یک کشیش را دزدیده بود، به خانه آمد و بعد از وصل کردن آن، با برنامه‌هایی مواجه شد که از طریق "سازمان درهای باز" برای مسیحیان ایران فراهم و پخش می‌شد. در نتیجه با شنیدن کلام خدا از طریق تلویزیون، این سارق، مسیح را در قلب خود پذیرفت. وی پس از آن، ایمانش را با همه دوستانش که اکثراً فعالیت‌های غیرقانونی داشتند، در میان گذاشت و در نتیجه کلیسای خانگی با ۱۲ عضو شروع به کار کرد.
به گزارش fcnn، "مولر" مسیحیان سراسر دنیا را به دعا برای ایران دعوت می‌کند: "واضح است که ترس بسیاری در مردم وجود دارد. همانطور که همه ما در طول روزها و هفته‌های اخیر، فشارهای موجود در کشور را دیده‌ایم، خوب می‌دانیم که این حكومت، رژیم سخت‌گیری است. و صد البته که ایمان به مسیح، مطابق میل حكومت مذهبی ایران نیست. اما خواهران و برادران ایماندار ما حاضرند تا بهای ایمان خود را بپردازند. همانطور که بسیاری تا به حال پرداخته‌اند."

"داستان مسيح"، نخستين كتاب فارسي چاپ شده در جهان


به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازسایت سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران، نسخه اي از نخستين كتاب فارسي چاپ شده در جهان كه در سال ۱۶۳۹ ميلادي در شهر لايدن هلند منتشر شده توسط كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران خريداري شد .
كتاب "داستان مسيح" اولين كتاب چاپي با الفباي فارسي در۹۰۰ صفحه به همراه متن اصلي آن به زبان و خط لاتيني است كه حدود ۴۰۰ سال قبل به وسيله مولانا قاسم لاهوري در دربار اكبر شاه ، امپراتور مغولي هند به زبان فارسي ترجمه شده است .
در اين كتاب علاوه بر زندگي عیسی مسيح ، بخش هايي با عناوين داستان سن پيدرو (زندگي پطرس) و عنصرهاي زبان فارسي (دستور زبان فارسي) وجود دارد كه بخش "عنصر هاي زبان فارسي" اولين دستور زبان فارسي تأليف شده در جهان نيز مي باشد .
به گزارش fcnn، اين كتاب كه در آغاز تاريخ استعمار كشورهاي اروپايي و با هدف بشارت ديني و مسيحي در شبه قاره هند توسط هلند به عنوان يكي از قدرت هاي بزرگ آن دوران منتشر شده است به دليل نياز كارگزاران استعمارگر به آشنايي با زبان و ادبيات فارسي كه زبان رايج شبه قاره هند آن روز بوده است داراي بخش دستور زبان فارسي است.
اين نسخه كه توسط كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران و در راستاي وظيفه حفظ ميراث مكتوب ايران و گردآوري مجموعه اي از كليه كتابهاي منتشر شده به زبان فارسي خريداري شده است ، نسخه اي كامل و سالم است كه با پوست دباغي شده بز صحافي و تجليد شده است .
اين كتاب در حال حاضر در مجموعه ايرانشناسي و اسلام شناسي كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران نگهداري مي شود.

پخش كتب مسیحی در زندانهای امریكا، مقابله با اسلامگرایی

یک سازمان مسیحی نشر کتاب، اقدام به توزیع کتب مسیحی و انجیل در زندان‌های ۵۰ ایالت آمریکا نموده است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان(fcnn.com) خبرگزاری كریسشین پست می نویسد، با اینکه "کتاب‌خانه بین‌المللی مسیحیان" در سال ۱۹۹۶ تأسیس شد، ولی کار توزیع کتاب در میان زندان‌ها توسط این سازمان از سال ۲۰۰۳ به بعد بوده است.
سازمان CLI در سال‌های اخیر، متوجه نیاز آمریکا به این خدمت شد و کار خود را بر تهیه کتاب برای زندانیان این کشور متمرکز کرد .این مؤسسه که کار خود را با ۲۳ زندان در آمریکا شروع کرد، در حال حاضر بین بیش از ۱۰۰۰ زندان و ندامتگاه نوجوانان، اقدام به پخش كتب مسیحی می‌کند.
"اندرز اسکار"، رئیس هیئت سازمان CLI اذعان داشت: "ما ثمره کار خود را به وضوح در نامه‌هایی که از زندانیان و افسران امور دینی زندان دریافت كرده ایم، می‌بینیم. ما معتقدیم که زندان‌ها، موقعیتی بی‌نظیر برای بشارت انجیل در قرن ۲۱ هستند."
خدمات CLI توسط سازمان‌های مسیحی دیگر، مورد حمایت قرار گرفته است. سازمان بشارتی "بیلی گراهام" که در کارولینای شمالی واقع است، با اهدای کتاب به CLI، این خدمت بزرگ را پشتیبانی می‌کند. همچنین فروشگاه‌های مسیحی با ترغیب مشتریان خود به خرید یک کتاب مقدس برای زندانیان کشور، حمایت خود را نشان داده‌اند.
اما بخش اعظم کمک‌ها به CLI از سوی ناشران مسیحی، نویسندگان، کلیساها، خود ایمانداران و مدارس مسیحی بوده است. لازم به ذکر است تا زمان انتشار این خبر، ۱۵۰ کلیسا در آمریکا مبادرت به ارسال کتاب برای CLI نموده‌اند.
یکی از زندانیان به نام خوزه گارسیا که اهل کالیفرنیاست، نامه‌ای به منظور تشکر از کتاب مقدسی که دریافت کرده، به CLI فرستاده است: "من به یک کتاب مقدس اسپانیایی احتیاج داشتم؛ و طبعاً خیلی هم برای آن دعا کردم. دو هفته بعد، خداوند جواب دعای مرا داد و از مؤسسه شما برای برآوردن نیاز من استفاده کرد. و خدا را شکر که به جای کتاب مقدس اسپانیایی، یک نسخه دوزبانه دریافت کردم. هللویا! دعا می‌کنم خداوند سازمان شما را برکت دهد."
از آنجایی که خدمت به افراد رنجیده و نا‌امید در زندان‌ها همیشه حائز اهمیت بوده، برخی بر این باورند که اقدامات اخیر، باعث افزایش اهمیت این موضوع شده است.گزارش پلیس نیویورک در سال ۲۰۰۷، زندان‌ها را محیطی توصیف کرده که قادر است زندانیان ناراضی و بی‌محبت را به مسلمانانی خشن تبدیل کند.درست چندی پیش پلیس توطئه‌ای مبنی بر بمب‌گذاری دو کنیسه در نیویورک و انفجار هواپیماهای نظامی این کشور را خنثی کرد. چهار نفری که متهم به دست داشتن در این توطئه تروریستی می‌باشند، در دوره حبس خود در زندان به اسلام روی آورده بودند.
اخیراً مستندی توسط "پیتر کانرز"، فیلمساز آمریکایی ساخته شده که ورود اسلام به زندان‌های آمریکا را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که تندرویان مسلمان چطور سعی دارند تا در مراکز اصلاحی این کشور نفوذ کرده و از زندانیان و حتی افسران دینی زندان‌ها، تروریست‌هایی بزرگ بسازند.
دکتر زهدی یاسر، رئیس دادگاه دموکراسی اسلامی در آمریکا در خصوص توطئه خنثی‌شده اخیر می‌گوید بسیاری از پیشوایان اسلامی به طرز خشونت‌باری سعی در استخدام زندانیان کشور برای اجرای اعمال غیرانسانی و تروریستی خود در خاک آمریکا دارند.
یاسر که سابقاً نایب فرمانده نیروی دریایی آمریکا بوده به جامعه مسلمان این کشور، که غالباً مخالف با اعمال خشونت‌آمیز می‌باشند، هشدار داد تا از اسلام سیاسی جداً اجتناب ورزند.

ضرب و شتم یک پناهنده مسیحی ایرانی در ترکیه

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از Compass، از هفت سال پیش که "ناصر قربانی"، ایرانی‌الاصل به ترکیه فرار کرده، تا به حال نتوانسته بیش از یک سال سر یک کار ثابت بماند؛ چرا که هربار پس از مدتی، کارفرماهایش با پرسیدن سؤالاتی از قبیل علت شرکت نکردن او در نماز جمعه مساجد، به ایمان مسیحی او و به اصطلاح خود ارتدادش پی می‌بردند و پس از آن، وی مجبور به ترک محل کارش می‌شد.
به هر حال با وجود تمام مشکلات از این دست، قربانی تا سه هفته پیش، هیچ وقت مورد ضرب و شتم قرار نگرفته بود. تا اینکه در زمان مذکور و در محل کارش، مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و از شدت ضربات وارده، از حال می‌رود.
زمانی كه وی هوشیاریش را باز می‌یابد، خود را غرق در خاک و در حالی است که چشم چپش از فرط ورم باز نمی‌شد و نفسش به سختی بالا می‌آمد.وی که از شدت درد به خود می‌پیچید، مات و مبهوت مانده بود که چه اتفاقی برایش افتاده: "همیشه بخاطر مسیحی بودنم در محیط کار، با مشکلاتی مواجه بوده‌ام؛ ولی نه دیگر از این نوع."او که از نوامبر سال گذشته در یک کارخانه مبل‌سازی به نجاری مشغول است ادعا می‌کند که از زمان شروع کارش، بخاطر تفاوت‌های رفتاری با بقیه و عدم شرکت در مراسم‌های مسجد، مورد توجه همکاران ترک خود بوده است: "مثلاً اگر کسی قسم می‌خورد، من می‌گفتم که نباید قسم بخوری. یا اگر دروغ می‌گفتند، بدیشان یادآوری می‌کردم که صادقانه رفتار کنند. ترک‌ها هم که همیشه بسیار کنجکاوند و دوست دارند از همه‌چیز سر در بیاورند.
"گفتنی است با این وجود که او همواره سعی در مخفی نگه داشتن ایمانش از همکاران خود داشت، ولی هربار این موضوع به طرز اجتناب‌ناپذیری برملا می‌شد. مدت کوتاهی پس از آنکه ناصر، کار جدیدی پیدا کرد، با خانواده به آپارتمان دیگری نقل مکان کردند. کارفرمای او در روز اسباب‌کشی که مصادف با روز آغاز سال جدید نیز بود، کامیون کارخانه را به همراه راننده‌اش برای کمک به او فرستاد. در آن زمان برخی از دوستان مسیحی این خانواده نیز که گاهی در خانه‌هایشان یکدیگر را ملاقات می‌کنند، برای کمک در آنجا حاضر بودند.
لیلا، همسر ناصر می‌گوید: "وقتی راننده کامیون این همه آدم را که برای کمک به خانه ما آمده بودند دید، شگفت‌زده شد. و ظاهراً انعکاس این خبر در کارخانه، به نوع خود گسترده بوده."قربانی می‌گوید با گذشت چند ماه، سؤالات همکارانش و اصرارشان برای شرکتش در مراسم مسجد، رفته رفته بیشتر شد. او هم تمام تلاش خود را می‌کرده تا شرایط را در بهترین وضع ممکن حفظ کند، ولی از طرفی اقرار می‌کند که دو اشتباه، شک ایشان را برانگیخته. اولی اینکه او کامپیوتر شخصی خود را که برای فروش گذاشته بوده به همکار کنجکاو خود که فقط به دنبال یافتن اسناد و تصاویر مسیحی در آن بوده، می‌فروشد. و دیگری اینکه یکی از دوستانش بخاطر بی‌دقتی، پیش یکی از همکاران قربانی می‌گوید که من هم به همان کلیسایی می‌روم که ناصر می‌رود.
او خود می‌گوید: " از آنجا بود که رفتار کل کارکنان کارخانه، به یکباره با من عوض شد. انگار همه با هم توافق کرده بودند تا مرا در حاشیه روابطشان قرار دهند. حتی آشپزمان گاهی برای من فقط سیب‌زمینی سرو می‌کرد؛ در صورتی که غذای آن روز گوشت بود. به هر حال، من هیچ‌چیزی نمی‌گفتم."تا اینکه یک روز راننده کامیون کارگاه که در اسباب‌کشی کمک کرده بود، با او روبه‌رو می‌شود و می‌گوید: "کشور تو، یک کشور مسلمان است. حالا شاید هم تو مسیحی شده باشی، ولی امروز باید به نماز جمعه بیایی."
در تاریخ ۲۲ می، و در زمان صرف ناهار، همکارانش گفتند که آن روز او را به مسجد خواهند برد و یک نفر گفت: "امروز باید نمازت را بخوانی."وقتی ایشان در حال رفتن بودند، ناصر سؤال کرد که چرا آنها فقط هفته‌ای یکبار عبادت می‌کنند؟؛ و افزود که به عنوان یک مسیحی نمی‌تواند این را قبول کند و بدیشان نخواهد پیوست.
آن روز پس از حمل یک سری از بارها، راننده کامیون کارگاه به محل کار بازگشت و در آن لحظه، ناصر وی را در حالی که به سرعت نزدیکش می‌شد، دید و بلافاصله مشت محکمی را بر شقیقه خود احساس کرد و از حال رفت. بعد هم که کمی هوشیاریش را بدست آورد، خود را در کنار همکارانش یافت که او را به دستشویی کشانده بودند تا آب به سر و صورتش بزنند.پس از آن، چند کلمه‌ای از اتفاق رخ داده برایش گفتند و او را با تاکسی و با همراهی یک نفر، به خانه فرستادند.
ناصر که آن شب میزبان دوستان مسیحی‌اش بود، دیرتر از معمول و در حالی که مهمانان مشغول صرف شام بودند، به خانه رسید. یکی از مسیحیان ایرانی و حاضر در صحنه می‌گوید: "او در حالی که می‌لنگید، وارد خانه شد. لباس‌هایش غرق در خاک بود و چشم چپش پر از خون شده بود. وقتی او را دیدیم، ترسیدیم و فکر کردیم که حتماً با یک ماشین تصادف کرده.
" ناصر که بخاطر فرار از سؤالات و بازجویی احتمالی پلیس، از مراجعه به بیمارستان خودداری کرده بود، پس از چند روز به مطب خصوصی دکتری رفت که بعلت کبودی شانه، ساق پا، ناحیه دور چشم و خونریزی معده، سه هفته مرخصی برای او نوشت.وقتی ناصر روز بعد از آن، نامه پزشک را به محل کارش می‌برد، همکارانش می‌گویند که رئیس کارخانه، راننده کامیون را اخراج کرده و گفته با این وجود که از کار ناصر کاملاً راضی است، ولی امن‌تر می‌داند که او جای دیگری به دنبال کار بگردد؛ چرا که ظاهراً راننده کامیون شرکت، ناصر را در از دست دادن شغلش مقصر دانسته و تهدید کرده که اگر دستش به وی برسد، حتماً او را به قتل خواهد رساند.!
به گفته همکاران، او با عصبانیت گفته: "من فقط یک خانه دارم و یک خانواده؛ چیزی برای از دست دادن ندارم. اگر هم او را بکشم، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتند، اینست که مدتی در زندان باشم.
"دوست ناصر می‌گوید بقیه ایرانی‌هایی که از اسلام به مسیحیت روی آورده‌اند، شاید به اندازه ناصر عذاب نکشیده باشند، ولی هر کدام به نحوی تحت فشار بوده و دچار بلاتکلیفی در محل کارشان هستند: "شاید آنانی که مسیحی‌زاده می‌باشند، هرگز با مشکلاتی اینچنین مواجه نباشند؛ ولی کسانی مثل ما که برای گرویدن به مسیحیت، اسلام را ترک کرده‌ایم، همیشه در خطر جانی و یا مواردی مثل اخراج از کار هستیم."
وی معتقد است که ایمان مسیحی ایجاب می‌کند تا ایمانداران عادل زندگی کنند و در محل کار، کم‌کاری یا اتلاف وقت نکنند: "همینکه با خطاکاری مخالفت کنی، در حاشیه قرار می‌گیری. ولی اگر مثل خود آنها باشی، دروغ بگویی و دزدی کنی، هیچ‌وقت بو نمی‌برند که مسیحی هستی.
"این شخص می‌گوید حتی پیش از مسیحی شدنش در ترکیه، همکارانش بخاطر اینکه خارجی بوده، مدام به او اصرار می‌کردند تا در نماز روز جمعه مسجد شرکت کند: "ولی بعد از ایمان آوردنم، فشارها خیلی بیشتر شد. نگاه مردم نسبت به تو عوض می‌شود ... و راستش را بخواهید، دائم سعی دارند تا متقاعدت کنند که برای تصمیم خود، به اندازه کافی تحقیق نکرده‌ای."
وی که در حال حاضر، بیرون از شهر محل زندگیش کار می‌کند، از چنین مشکلاتی در امان است. ولی گفتنی است که او در میان سایر ایمانداران پناهنده در ترکیه، به نوعی استثناء به حساب می‌آید.
همسر ناصر می‌گوید که انجیل کاملاً مشخص کرده که چطور باید با اینگونه حملات برخورد کرد: "کتاب مقدس می‌گوید وقتی به ضد شما عمل می‌کنند، متعجب نشوید بلکه ایشان را بیشتر محبت کنید؛ چرا که بجهت مسیح رنج کشیده‌اید."
سال ۲۰۰۲ در ایران، وقتی خانواده ناصر متوجه شدند که دارند به ایمان مسیحی آنان پی می‌برند، به ترکیه گریختند. ناصر پیش از اینکه در سال ۱۹۹۵ به خاطر داشتن عقاید سکولار و سرباز زدن از شرکت در کلاس‌های قرآن که در محل کارش برگزار می‌شد، از کار اخراج شود، ۱۰ سال برای نیروی مسلح ارتش جمهوری اسلامی ایران کار کرده بود. پس از آن، تا سال ۲۰۰۲، دولت به مدت ۸ سال این زوج را تحت نظر داشت و هر ۶ ماه از آنان بازجویی می‌کرد.
در طی این سال‌ها، ناصر اجازه خروج از کشور را هم نداشت.در سال ۲۰۰۱، ناصر تحت تأثیر یکی از مشتریانش که از فروشگاه او مبل خریداری کرده بود، به مسیح ایمان آورد. پس از آن به محض اینکه کار پاسپورت خود را حل کرد، به ترکیه گریخت و خانواده‌اش نیز چند ماه بعد، به او پیوستند. مدت کوتاهی پس از این مهاجرت، و پس از اینکه همسر ناصر نیز، عیسی را در خواب دید، تمام اعضای خانواده به مسیحیت گرویدند.
لیلا قربانی در اینباره می‌گوید: "ما حقیقت را یافته‌ایم و حقیقت ما را آزاد خواهد کرد."این خانواده قصد دارند تا در اولین فرصت با رئیس دپارتمان پناهندگان سازمان ملل، برای به جریان افتادن مجدد پرونده مهاجرت خود مکاتبه کنند. درخواست اول این خانواده، سه سال پیش با مخالفت این سازمان روبه‌رو شد.
بنا بر آمار موثق، در سال ۲۰۰۸ تعداد ۲۱۰۰ پناهنده ایرانی و ۲۳۰۰ نفر دیگر که به دنبال کار پناهندگی‌شان هستند، در ترکیه زندگی می‌کنند.
قربانی که پدر سه دختر ۲۰، ۱۷ و ۲ساله است می‌گوید بازگشت مجدد به ایران، خطرات بسیاری برای او و خانواده‌اش در پی خواهد داشت: "به عنوان یک مسیحی، بازگشت به ایران برایم ریسکی بزرگ محسوب می‌شود. بالاخص که سابقاً در آن کشور نظامی بوده‌ام و اگر مقامات دستگیرم کنند، مستقیماً به پای چوبه دار خواهم رفت."

کلیساها هدف بعدی حملات تروریستی در عراق هستند

یک روزنامه آمریکایی از افزایش حملات تروریستی به کلیساها در عراق خبر داده و تخریب اماکن مذهبی مسیحیان را هدف بعدی تروریستها در این کشور دانست.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازمهر، روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور با اشاره به افزایش حملات تروریستی به کلیساها در عراق طی روزهای گذشته این اماکن مذهبی را هدف تروریستهای این کشور در گام بعدی برای ناامن کردن عراق دانست.
بر اساس این گزارش طی دو روز گذشته شش کلیسا در بغداد و شهرهای اطراف آن هدف حملات تروریستی بوده اند که در جریان این حملات دستکم شش نفر کشته و بیش از ۳۰ تن دیگر مجروح شده اند.
این در حالی است که حمله روز یكشنبه به یک کلیسا در بغداد بدترین این حملات بوده است. نکته قابل توجه در این حملات این است که در بیشتر این کلیساها پیش از این نیز بمب گذاری شده است. به کلیسایی که روز یکشنبه مورد حمله قرار گرفت در ششم ژانویه سال گذشته میلادی نیز حمله شده بود.
در تاریخ یاد شده که اتفاقا روز یکشنبه نیز هست ۷ کلیسای مسیحیان (۴ کلیسا در بغداد و ۳ کلیسا در موصل) مورد حملات مشابه قرار می گیرد. دو سال پیش از این تاریخ نیز در یک روز یکشنبه در ماه ژانویه چهار کلیسا ( ۳ کلیسا در بغداد و یک کلیسا در کرکوک) طی حملاتی تروریستی تخریب می شوند.
بر اساس این گزارش، از سال ۲۰۰۴ تا اواخر سال ۲۰۰۸ میلادی ۵۲ کلیسای مسیحیان آشوری در عراق هدف حملات تروریستها قرار گرفته است. اما جدیدترین دور این حملات که با خروج نظامیان آمریکایی از شهرهای عراق مصادف شده، این گمان را که این اقدامات گام بعدی تروریستها برای ناامن ساختن عراق و ایجاد درگیریهای مذهبی است شدت می بخشد.
"یونادم کانا" حقوقدان مسیحی و عضو پارلمان عراق در این رابطه به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: تروریستها بدنبال به چالش کشیدن اوضاع سیاسی و ممانعت از گسترش صلح در عراق پس از خروج نیروهای خارجی هستند، از این رو ما از دولت عراق می خواهیم اقدامات لازم را برای حمایت از مسیحیان بغداد و کل کشور انجام دهد.

ضبط گذرنامه دوم مسافران در فرودگاه های ایران

اخیرا شایعه شده است که بدنبال نا آرامیهای اخیر ایران گذرنامه دوم مسافرانی که دارای تابعیت دوگانه هستند در فرودگاه های بین المللی ایران ضبط می شود.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از سایت ایرانیان سوئد ( استكهلمیان)، اطلاعات موجود تاکنون دلالت بر هیچ مورد شناخته شده ای در جلوگیری از خروج ایرانیان دارای تابعیت دو گانه سوئدی – ایرانی از فرودگاه های ایران ندارد. اما گذرنامه های تعدادی از ایرانیان مقیم سوئد (بدون توجه به اینکه دارای تابعیت دوگانه بوده اند یا خیر) در فرودگاه بین المللی تهران ضبط شده و از آنان خواسته شده است تا جهت انجام "مصاحبه" به آدرس مشخصی مراجعه نمایند. مسافرینی که مورد این کنترل قرار گرفته اند بیشتر از افراد جوان تشکیل شده اند.در این "مصاحبه ها" از جمله پیرامون شغل مسافر, وضعیت خانوادگی وی, دلیل مسافرت به ایران پرسش هایی شده و سپس گذرنامه مسافر به وی عودت داده شده است. اما تاکنون هیچ مورد شناخته شده ای پیرامون جلوگیری از بازگشت ایرانیان مقیم سوئد به کشور محل اقامتشان گزارش نشده است. اما چنانچه قصد انجام مسافرتی کوتاه مدت چند روزه به ایران را دارید در صورتیکه از سوی مقامات مستقر در فرودگاه "نیازمند مصاحبه" تشخیص داده شوید ممکن است مراحل این مصاحبه تا دریافت گذرنامه تان طولانی شده و در نتیجه نتوانید در روزبرنامه ریزی شده به سر کار و زندگی خود در سوئد برگردید.چنانچه دارای تابعیت دوگانه هستید می بایست به این نکته مهم توجه کنید که در صورت بروز مشکلات قانونی در ایران نمی توانید انتظار کمکی از سوی سفارت سوئد (یا سفارت هر کشور خارجی دیگری که تابعیت آن را بعنوان تابعیت دوم دارا هستید) داشته باشید. شما با وجود دارا بودن تابعیت دوگانه بر اساس قوانین ایران تنها تبعه ایران محسوب می شوید و تابعیت دوم شما از نظر قوانین ایران اعتباری ندارد. اما چنانچه در ایران دچار مشکلات غیر از امور قانونی شوید (برای مثال جنگ, بلایای طبیعی, نا آرامی و مانند آن) که منجر به مانعی جهت خروجتان از ایران شود می توانید از امکانات سفارت سوئد و نیز دیگرسفارتخانه های اتحادیه اروپا جهت تخلیه اتباع اروپایی استفاده کنید.
مقامات امنیتی هر کشور غیر دمکراتیکی بدنبال فیلتر نمودن افرادی هستند که از نظر آنان تهدیدی برای امنیت حکومتشان تشخیص داده شوند و یا جهت "گروگان گیری" دارای ارزش تبلیغاتی باشد. هر فردی خود بهتر از هر منبع دیگری مطلع است که تا چه اندازه ای می تواند جهت مقامات امنیتی چنین کشورهایی دارای ارزش باشد و مسافرت خود را بر اساس این ارزیابی برنامه ریزی نماید.
بسیاری از شهروندان سوئد تنها بواسطه پیامدهای خطرناک سفر به کشورهای دیکتاتوری, غیر دمکراتیک و غیر قانونمند جهان از قبیل کره شمالی, کوبا, چین, روسیه, لیبی, سوریه, عربستان سعودی, سودان, یمن, سومالی و نظایر آن از مسافرت به اینگونه کشورها خودداری می کنند.
سفارت سوئد در تهران ضبط شدن گذرنامه برخی ایرانی تباران مقیم سوئد بهنگام ورود به ایران را تایید می کند اما خاطرنشان می سازد که "این عملکرد رابطه مستقیمی با انتخابات ریاست جمهوری و یا نا آرامیهای اخیر نداشته بلکه از سابقه ای طولانی برخوردار است".سوئد با این وجود مسافرت اتباع خود به ایران را منع نکرده است اما در عین حال از اتباع خود که در صدد مسافرت به ایران هستند خواسته است تا روند حوادث در ایران را دنبال کرده و در طی مدت اقامت خود در ایران جوانب احتیاط را از دست ندهند. در وب سایت وزارت امور خارجه سوئد در رابطه با مسافران راهی ایران همچنین آمده است که :"توجه کنید که شبکه تلفن موبایل ایران در دوره های زمانی مختلف, بیشتر شب ها, قطع می شود و در نتیجه امکان برقراری تماس تلفنی و یا پذیرش مکالمات مشکل خواهد بود. ارسال اس ام اس تنها بصورت گاه به گاه امکانپذیر است".

ما ارمنی‌ها هم ایرانی هستیم

سورن دیربوقوسیان با قامت ۲ متر و ۶ سانتیمتری و ۱۸ سال سن، یکی از پدیده‌های آینده‌دار ورزش بسکتبال ایران محسوب می‌شود. وی همانند سایر بازیکنان تیم ملی بسکتبال ایران، به صورت حرفه‌ای در این رشته ورزشی فعال است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رادیو صدای آلمان، "دیربوقوسیان" که از سنین کودکی عضو باشگاه پرسابقه‌ی آرارات تهران است، حضور درخشانی را در فصل پیشین سوپرلیگ بسکتبال باشگاه‌های ایران به نمایش گذاشت. او پس از حضور در تیم ملی ایران در مسابقات جام جهانی بسکتبال زیر ۱۹ ساله‌های جهان، که در اوایل ماه ژوئیه سال جاری در کشور زلاندنو برگزار خواهد شد، در کنار ورزش حرفه‌ای همچنین تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته تربیت بدنی آغاز خواهد کرد.
سورن دیربوقوسیان در چارچوب اردوی تدارکاتی ۷ روزه‌ی تیم ملی بسکتبال جوانان ایران در شهر بورشن در کشور آلمان، که روز ۸ ژوئن به پایان رسید، با ایشان گفت‌وگویی انجام شد. تاکید او به ایرانی بودن ارامنه و خوش‌بینی این ورزشکار به کسب یکی از ۸ مکان نخست جام جهانی بسکتبال جوانان با تیم ملی ایران، از نکات جذاب این مصاحبه است

مراسم يادبود مسيحيان کشته شده در بغداد برگزار شد

مراسم يادبود شماري از مسيحيان کشته شده در حملات اخير در يکي از کليساهاي بغداد برگزار شد. به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از واحد مركزی خبر،شبکه تلويزيوني الجزيره گزارش داد؛ دهها نفر از شهروندان عراقي براي برگزاري مراسم يادبود شماري از مسيحيان در يکي از کليساهاي بغداد تجمع کردند.
اين افراد دو روز پيش در چند حمله به تعدادي از کليساها در بغداد کشته شدند. مراسم يادبود با حضور نزديکان افراد کشته شده و روحانيون مسيحي برگزار شد.
در اين حال روحانيون مسيحي حمله به کليساها و هدف قرار دادن مسيحيان را محکوم کردند

ایران و دردسر سرکوب مسلمانان در چین

نگاه لوس آنجلس تایمز به مواضع دوگانه دولت ایران
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از روز، لوس آنجلس تایمز در تحلیلی از رخداد چین می نویسد، مقامات ایران هرچند در محکومیت قتل زن مسلمان مصری که گفته می شود توسط یک نژادپرست آلمانی در دادگاهی کشته شده، عکس العمل سریع داشتند و اجازه سازماندهی و برگزاری یک تظاهرات و تخم مرغ پراکنی عمارت سفارت آلمان در تهران را دادند؛ اما در برابر حادثه کشته شدن مسلمانان در غرب چین ابراز همدردی نمی کنند.
تحلیلی که در خبرگزاری دولتی ایرنا به چاپ رسیده مدعی است "ایالات متحده در پشت پرده اغتشاشات ایالت جینگ سیانگ چین قرار دارد. شرایط زندگی برای مسلمانان چینی بهتر شده است. این اغتشاشات هیچ جنبه دینی ندارند و فقط پیامد دسیسه آمریکا است. از آن گذشته، رسانه های غربی حوادث جین سیانگ را بزرگنمائی کرده اند."
انتقادات داخلی از دولت بر سر نحوه واکنش به این ماجرا شدت گرفته است. منتقدان که تا همین جای کار نیز از انتخاب مجدد و بحث انگیز محمود احمدی نژاد، سرخورده و ناخرسند هستند، عکس العمل تندی از خود نشان داده اند.
آیت الله ناصر مکارم شیرازی از وزارت خارجه کشور خواست سریعاً آنچه را که پشتیبانی "هولناک" دولت چین از "چینی های نژادپرست هان" علیه مسلمانان اویغور خوانده، محکوم کند. در بخشی از اطلاعیه این روحانی ارشد که توسط خبرگزاری ایلنا به چاپ رسیده، آمده است:
"دولت چین درصدد است حوادث را یک مناقشه قومی توصیف کند، درحالیکه تنش میان مسلمانان و چینی های نژادپرست هان رخ داده است. پشتیبانی دولت چین از سرکوب خشونت آمیز مسلمانان و تعطیلی مساجد نشان می دهد در این منطقه توطئه ای علیه مسلمانان در کار است... مردم از دولت جمهوری اسلامی انتظار دارند ساکت نماند و موضع محکم تری را به عوض نادیده گرفتن مسلمانان و رها کردن آنها به حال خود در پیش بگیرد."
وب سایت خبری تابناک که به محسن رضائی رقیب انتخاباتی محمود احمدی نژاد وابسته است با اتخاذ موضع تندتر، دولت و رسانه های تحت کنترل دولت را به نادیده گرفتن خشونت های جاری توسط یک دولت کمونیست علیه برادران مسلمان متهم کرد. در این وب سایت آمده است:
"هنگامیکه اسرائیل به غزه حمله کرد، رادیو و تلویزیون دولتی بدون وقفه به پخش گزارش ها و تحلیل هائی درخصوص نسل کشی مسلمانان مشغول بودند، اما حالا فقط شاهد پخش گزارش های مختصری هستیم... تهاجم اسرائیل به غزه با کشته شدن نزدیک به 1000 نفر ظرف 20 روز یعنی به طور متوسط 50 نفر در روز، همراه بود. در اغتشاشات چین، قریب 100 مسلمان در تنها یک روز کشته شدند. دولت ما در برابر این کشتار جمعی آشکار، ساکت مانده است."
توجیه دولت احمدی نژاد از خشونت ها در چین، مایه تعجب برخی تحلیلگران شده است، خصوصاً پس از آنکه دولت همچنان به هیاهو در قبال مرگ مروه الشربینی مشغول بوده است. این زن در دادگاهی در شهر درسدن آلمان، هدف 18 ضربه چاقوی فردی قرار گرفت که آلکس دبلیو نامگذاری شده است. لازم به یادآوری است که ایران در جریان سرکوب شورشیان مسلمان در جمهوری جدائی طلب چچن در دهه 1990 نیز جانب روسیه را گرفته بود.
بر اساس تحلیل خبرگزاری ایرنا، غرب آتش بحران در غرب چین را به پا کرده زیرا به موفقیت اقتصادی دولت چین حسادت می کند:
"مدل اقتصادی چین به دلیل وجوه خاص خود، مشکلاتی را برای غربی ها بوجود آورده است. چینی ها هرگز به استانداردهای تعیین شده از سوی مؤسسات بین المللی و بانک جهانی احترام نگذاشته اند و سرنوشت خود را به مؤسسات غربی پیوند نزده اند. به همین دلیل است که چین از بحران شرق آسیا در امان ماند. این مسأله به همراه دلایل دیگر، آمریکائی ها را بر آن داشت تا وحدت ملی چین را به عنوان آخرین تیر در ترکش، هدف بگیرد".
در همین حال، برخی روحانیون ارشد با چنین تفسیری که در مغایرت با اصول اسلامی است، موافق نیستند.
به گزارش خبرگزاری فارس، آیت الله صافی گلپایگانی گفت: "وزارت خارجه ایران نباید بی تفاوت بماند و می بایست در عمل به ملازمات اسلامی و انساندوستانه، در برابر کشتار مسلمانان بی دفاع چینی موضع بگیرد."
وی افزود: "مسلمانان باید هرگونه تعرضی به هم کیشان خود را محکوم کنند و با مسلمانی که ممکن است چینی، اروپائی و یا متعلق به سایر ملیت ها باشند، همدردی کنند. دولت های مسلمان نیز نباید میان مسلمانان چین و مسلمانان سایر نقاط دنیا فرق بگذارند."
منبع: لوس آنجلس تایمز

دعا برای سوءقصدکنندگان به كلیساهای عراق

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از دویچه وله، مقامات دولتی عراق اظهار داشتند، چهار مسیحی بر اثر انفجار بمب ‌در چند کلیسا در بغداد کشته و شماری نیز زخمی شدند. ‌تعداد زخمی‌ها، ۲۱ تن است که ۱۵ تن ‌آنان مسیحی بودند. بنا به گزارش‌های رسیده، انفجارهای دیگری در برابر چند کلیسا در سایر نقاط بغداد نیز به وقوع پیوسته که در آن‌ها حداقل ۱۱ نفر کشته شده‌اند.
رسانه‌های محلی هم‌چنین از یک سری انفجار در کلیساهای شهر موصل در شمال عراق خبر می‌دهند که روز دوشنبه (۱۳ ژوئیه) رخ داده است. در این انفجارها سه کودک زخمی شده‌اند. بنا به گزارش روزنامه‌ی واتیکان "اوبزواتوره رومانو"، این بمب‌ها میان یک مسجد و یک کلیسا جاسازی شده ‌بودند. هنوز عاملان بمب‌گذاری‌ها دستگیر نشده‌اند.
دعا برای سوءقصدکنندگان
پاپ، بندیکت شانزدهم در رابطه با انفجارهای ضد کلیسایی در عراق، خواهان همزیستی مسالمت‌آمیز میان وابستگان مذاهب گوناگون در کنار هم شد. بر اساس گزارشی که روز دوشنبه، (۱۳ ژوئیه) در "اوبزواتوره رومانو" منتشر شد، پاپ، بندیکت شانزدهم از مقامات عراقی خواست «تمام امکانات خود را به‌کار گیرند تا همزیستی عادلانه و صلح‌آمیز بین تمام اقشار مردم عراق» تأمین شود. این روزنامه می‌نویسد که پاپ برای «بازگشت قلب‌های سوءقصدکنندگان به راه راست دعا می‌کند.»
بنا بر گزارش‌ مقامات کلیسا در رم، تا کنون ۲۵۰ هزار مسیحی عراق را ترک کرده‌اند. پیش از حمله‌ی آمریکا به این کشور در سال ۲۰۰۳، بیش از ۸۰۰ هزار مسیحی در عراق زندگی می‌کردند

نماینده کویت: زیارت قبور شرک است

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از ابنا ـ "محمد هايف" زیارت قبور برای دستیابی به حاجات را شرک دانست و گفت: کسانی که این عقاید را گسترش می‏دهند و بدان اعتقاد دارند، از دین اسلام خارجند.
وی همچنین از وزارت اوقاف کویت خواست تا از گسترش این گونه عقاید گمراه جلوگیری کرده و در مقابل گسترش این بدعت بایستد.
در پاسخ به این اظهارات، "عدنان المطوع" نماینده دیگر مجلس کویت با انتقاد از محمد هایف، اظهار داشت: باید حد و مرزی برای صحبت‏های تفرقه‏انگیز وی تعیین شود؛ این سخنان با دموکراسی و آزادی انجام مناسک مذهبی در قانون اساسی کویت در تضاد است.
در همین رابطه "فرج الخضری"، دبیرکل سازمان "ثوابت الشیعه" در کویت با رد اظهارات این نماینده خاطرنشان کرد: زیارت قبور شرک نیست بلکه عبادت و نزدیکی به خدا است و این‏گونه اظهارات تنها به برافروختن فتنه مذهبی منجر می‏شود.

مجازات ۴۰ ضربه شلاق برای پوشیدن شلوار در سودان

گروهی از زنان سودانی به علت "پوشش نامناسب" به چهل ضربه شلاق محکوم شده اند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل bbc.uk،" لبنی احمد الحسین"، یک روزنامه نگار سودانی که همراه با این زنان بازداشت شده می گوید او به همراه دوازده زن دیگر در رستورانی در خارطوم، پایتخت سودان به علت پوشیدن شلوار بازداشت شدند.
او به خبرنگاران گفت چند تن از زنان در دادگاه اتهامات خود را پذیرفتند و بلافاصله با ده ضربه شلاق مجازات شدند.
خارطوم بر خلاف جنوب سودان طبق قوانین شریعت اسلامی اداره می شود.
چند نفر از افرادی که مجازات شدند از مسیحیان سودان به شمار می روند.
طبق قانون غیر مسلمانان در سودان شامل قوانین شریعت اسلامی نمی شوند.
خانم احمد الحسین گفت که گروهی مرکب از بیست تا سی پلیس وارد یک رستوران پرطرفدار در خارطوم شدند و تمام زنانی را که شلوار به پا داشتند، بازداشت کردند.
او گفت: "من شلوار به همراه پیراهنی به تن داشتم و زنانی که به ده ضربه شلاق مجازات شدند، مانند من لباس پوشیده بودند."
او افزود تعدادی از زنان برای کشدار نشدن قضیه سریعا اتهام را پذیرفتند و شلاق خوردند اما گروهی از جمله خود او تصمیم گرفتند با وکلای خود مشورت کنند و اکنون منتظر سرنوشت خود هستند.
طبق قانون اسلامی در سودان، مجازات لباس پوشیدن "نامناسب" ۴۰ ضربه شلاق است.
خانم حسین روزنامه نگار سرشناسی در سودان است و برای دفتر سازمان ملل در خارطوم نیز کار می کند.

آرمسترانگ دین وخداوند رادرجشنواره ایده ها تبیین می كند

کارن آرمسترانگ نویسنده و مورخ ادیان قرار است روز ۱۴ ژوئیه (۲۳ تیرماه) به عنوان بخشی از برنامه‌های جشنواره ایده‌های شهر بریستول، بریتانیا که هر دو سال یکبار برگزاری می‌شود سخنرانی کند.
جشنواره دوسالانه ایده ها بریستول در سال ۲۰۰۵ در تلاش این شهر برای گرفتن عنوان " پایتخت فرهنگی اروپا در سال ۲۰۰۸" آغاز شد.
این جشنواره بسیاری از سازمانهای فرهنگی شهر را برای ایجاد سکوی گفتگو درباره مباحثی چون دین، فسفه، علم و سیاست گردهم جمع می کند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازDaily Religious،این جشنواره برای سال ۲۰۰۹ بر سه موضوع ۳۰ سال تاچریسم، داروین و داروینیسم وهمچنین هنرها و علوم پنجاه سال پس از سخنرانی تأثیرگذار "سی پی اسنو" با عنوان " دو فرهنگ" متمرکز خواهد بود.
کارن آرمسترانگ نویسنده و مورخ ادیان روز ۱۴ ژوئیه درباره خداوند و دین در این جشنواره سخنرانی می کند.
آیا خداوند در این عصر پرتکاپوی عقلگرایی علمی جایگاهی دارد؟ از جمله پرسشهایی است که کارن آرمسترانگ قرار است طی سخنرانی خود به آنها پاسخ داده و پاسخی برای ناخداباوران جدید چون ریچارد داوکینز و کریستوفر هیچکنز ارائه کند. وی استدلال می کند که دین هنوز هم نقش بنیادین خود را در دنیای مدرن دارد و این امر برای آینده ما ضروری است.
آرمسترانگ سالها به عنوان یک راهبه مسیحی کلیسای کاتولیک روم فعالیت می کرد و امروز به عنوان یک صاحب‌نظر در حوزه دین در جهان غرب مطرح است. او دانش آموخته آکسفورد است و کتابهای متعددی در زمینه دین به چاپ رسانده است.
کارن آرمسترانگ نویسنده بیش از ۲۰ کتاب از جمله "تاریخ کوتاه اسلام" است که در میان تازه ترین آنها می توان به کتاب "تحول بزرگ؛ آغاز سنتهای ادیان ما" اشاره کرد. این کارشناس برجسته دین یکی از فعالان درک بین ادیان است که در بریتانیا اقامت دارد