۱۳۸۷ آبان ۳, جمعه

خداوند شبان من است

خداوند شبان‌ من‌ است‌مزمور داود‌ خداوند شبان‌ من‌ است‌؛ محتاج‌ به‌ هيچ چيز نخواهم‌ بود. 2 در مرتع‌هاي‌ سبز مرا مي‌خواباند. نزد آبهاي‌ راحت‌ مرا رهبري‌ مي‌كند. 3 جان‌ مرا برمي‌گرداند و به‌ خاطر نام‌ خود به‌ راههاي‌ عدالت‌ هدايتم‌ مي‌نمايد. 4 چون‌ در وادي‌ ساية‌ موت‌ نيز راه‌ روم‌ از بدي‌ نخواهم‌ ترسيد زيرا تو با من‌ هستي‌؛ عصا و چوب‌دستي‌ تو مرا تسلي‌ خواهد داد. 5 سفره‌اي‌ براي‌ من‌ به‌ حضور دشمنانم‌ مي‌گستراني‌. سر مرا به‌ روغن‌ تدهين‌ كرده‌اي‌ و كاسه‌ام‌ لبريز شده‌ است‌. 6 هرآينه‌ نيكويي‌ و رحمت‌ تمام‌ ايام‌ عمرم‌ در پي‌ من‌ خواهد بود و در خانة‌ خداوند ساكن‌ خواهم‌ بود تا ابدالا´باد.

هیچ نظری موجود نیست: