۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

چرا خدای نیکو انسانها را به یک جهنم ابدی می فرستد؟

جهنم چیست؟
جهنم جایی با حرارت بالای آتش نیست ( اگرچه بعضی از محققین سنتی مخالف این عقیده هستند) بلکه جهنم « دوری از حضور خداوند » ( دوم تسالونیکیان 1: 9) و جدائی از اتحاد صمیمی با او ( مکاشفه 21: 3 و 22: 4) می باشد.
درواقع تاریکی و شعله های آتش جهنم ( که در واقع از نظر لغوی در تناقض یکدیگر هستند) تمثیلی هستند و غم و اندوه و ناامیدی بدون خدا بودن را در ذهن ما ترسیم می کنند. جهنم برای شیطان و فرشتگانش آماده شده بود ( متی 25: 41) موجوداتی بصورت روح که آتش ضرری به آنها نمی رساند.
بگذارید با هم به سؤالاتی مربوط به جهنم که ممکن است برای بی ایمانان و ایمانداران مشکل آفرین باشد، بپردازیم.آیا خدا، خدای ناحقی نیست وقتی انسانیهایی که در زمین محدود و فانی مرتکب گناه شده اند را تنبیه ابدی می کند؟
کسانی که در جهنم هستند، با رد کردن رابطه با خدای بخشاینده، گناهی ابدی و ماندگار انجام داده اند، نه یک گناه ساده که محدود به زمان خاصی باشد. همچنین جهنم حاصل طرزفکر منطقی زندگی بدور از خداست، نه منحصراً ارتکاب خود گناه. مجازات براساس جرم انجام می شود. اگر خدا را نمی خواهی، خدایی هم به تو داده نمی شود. C.S Lewis می نویسد که دو نمونه انسان وجود دارد: عده ای که به خدا می گویند: «خواست و ارادۀ تو در زندگی ما انجام شود»، عده ای که خدا به آنها می گوید: «خواست و ارادۀ شما در زندگیتان انجام شود».
اما آیا اگر جهنمی ها می دانستند که واقعاً جهنم چگونه جایی است مایل نیستند که با خدا باشند ؟
خیر، اشخاصی که در این دنیا با خدا مخالفت کرده اند با سرسختی وسنگدلی بعد از آنهم ادامه خواهند داد ( در مقایسه با کسانی که در دنیا با خدا زندگی کرده و پیوسته از زندگی کردن با او لذّت می برند). حضور پرجلال خدا برای کسانی که بدنبال طریقهای خود هستند «جهنمی» بیش نیست. هیچ آیه ای در کتاب مقدس نیست که از توبه جهنمیان سخنی به میان آورده باشد. سرکشی، نفرت و خودخواهی برای جهنمیان در آنجا هم ادامه خواهد داشت. مرد ثروتمند در جهنم ( لوقا 16: 19-26) نادم است نه توبه کار؛ او خواهان تغییر نیست بلکه بدنبال خلاصی خود است.
پس چگونه افراد به جهنم فرستاده می شوند بدون آنکه مفهوم کامل جهنم را بدانند؟
حتی اگر شخصی از غم و اندوه جهنم آگاهی داشته باشد، این بدان معنا نیست که انتخاب درست ما دست نیافتنی است. خدا آماده است که همه را برای نجات مجهز نماید ( یوحنا 16: 8). اگرچه پی آمد کامل پذیرش و یا رد خدا کاملاً الآن برای ما واضح و روشن نیست، امّا فیض او برای تمام کسانی که با حس مسئولیت او را بپذیرند، مهیا است. پس چه چیزی جلوی این نجات را برای همگان می گیرد؟ وقتی خود شخص آزادانه انتخاب می کند که فیض و بخشش خدا را رد کند. ما می توانیم همیشه با روح القدس مقاومت نمائیم ( اعمال رسولان 7: 51). خدا کسی را به جهنم نمی فرستد، آنها آزادانه او را رد می کنند و با نپذیرفتن تقصیر خود، خود را محکوم به جهنم می کنند.
چرا خدا دنیا را به گونه ای نیافرید که همه به او عشق بورزند؟
درحالیکه به طور تئوری امکان آفرینش دنیایی که همه به خدا عشق بورزند، امکانپذیرست ولی این عملی نیست. آفرینش دنیایی که در آن موجودات آزاد باشند، به معنی بیگناهی هیچکدام از این موجودات نیست، و در این دنیا عشق خدا هم هیچ اجباری نیست. جهنم- فقدان حضور خدا- به این علت وجود دارد که افراد شیطان صفت « حکومت در جهنم را به خدمت در بهشت ترجیح می دهند ». خدا بی محبّت نیست؛ بلکه درحقیقت آنقدر در محبت عمیق وغنی است که فیض خود را به همۀ انسانها ابراز می د ارد. آیا خدا می بایست به خاطر عده ای که در دنیا او را آزادانه رد می کردند، آفرینش را انجام نمی داد و به این ترتیب عده زیادی را از دستیابی به عالیترین چیزها بی بهره می کرد؟
چرا خدا انسانهایی را خلق کرد که می دانست او را رد کرده و از او تا به ابد جدا خواهند ماند؟ با وجود میل خدا برای نجات همه ( اول تیموتائوس 2: 4 و دوم پطرس 3: 9)، هنوز عدۀ زیادی با نجات مخالفت می کنند. چه اتفاقی می افتد اگر با وجود محبّت خدا، کسی باز هم مقاومت نماید ( اشعیا 5: 4 و متی 23: 37)؟ آیا خدا نمی بایست عده ای را که به سادگی به محبت او پاسخ مثبت می دهند را خلق نمی کرد، چونکه دیگران با سرسختی با آن محبّت مقاومت می کنند؟ چه اتفاقی می افتاد اگر خدا دنیایی خلق می کرد که در آن بیشترین توازن بین محکومین کمتر و بخشیده شده های بیشتر در آن دیده می شد؟ آیا نام این بی محبّتی نیست؟آیا خدا نمی توانست از آغاز، ما را مقدسان محبوب خود که نمی توانند گناهی را انجام دهند، بیافریند؟برای رسیدن به سرنوشت نهایی یک شخص، وجود یک آزادی پایدار دنیوی برای پذیرش و یا رد آزادانۀ فیض خدا یک نیاز مبرم است. هدف زمینی ما در زندگی پس از مرگ «مختوم» است. خواست قلبی ما بلاخره به ما داده خواهد شد: خدا و یا غیر خدا. پس خدا نمی توانست دنیایی ملکوتی بیافریند که در آن شخص نجات یافته بدون صدمه به حق مهم و حیاتی آزادی اراده، دیگر گناهی مرتکب نشود. ( یا درواقع خدا، ترجیحاً بجای اینکه ما را از گناه برای رسیدن به دنیای پس از مرگ «مختوم» کند، خدا خیلی ساده از قبل می دانست که هیچ شخص مقدسی درواقع آزادانه گناه نمی کند، و این اطمینان از رسیدن به حالت بدون گناه زندگی آینده است.)
و درآخر، چونکه ما می دانیم خدا برای اینکه بتواند نجات را برای همگان به رایگان مهیا کند، خودش را کاملاً در پسرش به دنیا داد. پس ما می توانیم با اطمینان برای پاسخ به هر گونه سؤال تردید آمیزی در مورد جهنم، شخصیت عالی و پرمحبّت او را در ذهن خود بیاد داشته باشیم.
Paul Copan

هیچ نظری موجود نیست: