اي خداوند چرا دور ايستادهاي و خود را در وقتهاي تنگي پنهان ميكني؟ 2 از تكبّر شريران، فقير سوخته ميشود؛ در مشورتهايي كه انديشيدهاند، گرفتار ميشوند. 3 زيرا كه شرير به شهوات نفس خود فخر ميكند، و آنكه ميربايد شكر ميگويد و خداوند را اهانت ميكند.4 شرير در غرور خود ميگويد: «بازخواست نخواهد كرد.» همة فكرهاي او اينست كه خدايي نيست. 5 راههاي او هميشه استوار است. احكام تو از او بلند و بعيد است. همة دشمنان خود را به هيچ ميشمارد. 6 در دل خود گفته است: «هرگز جنبش نخواهم خورد، و دُور به دُور بدي را نخواهم ديد.»7 دهان او از لعنت و مكر و ظلم پر است؛ زير زبانش مشقّت و گناه است؛ 8 در كمينهاي دهات مينشيند؛ در جايهاي مخفي بيگناه را ميكشد؛چشمانش براي مسكينان مراقب است؛ 9 در جاي مخفي مثل شير در بيشة خود كمين ميكند؛ به جهت گرفتن مسكين كمين ميكند؛ فقير را به دام خود كشيده، گرفتار ميسازد. 10 پس كوفته و زبون ميشود؛ و مساكين در زير جباران او ميافتند. 11 در دل خود گفت: «خدا فراموش كرده است؛ روي خود را پوشانيده و هرگز نخواهد ديد.»12 اي خداوند برخيز! اي خدا دست خود را برافراز و مسكينان را فراموش مكن! 13 چرا شرير خدا را اهانت كرده، در دل خود ميگويد: «تو بازخواست نخواهي كرد؟» 14 البته ديدهاي زيرا كه تو بر مشقّت و غم مينگري، تا به دست خود مكافات برساني. مسكين امر خويش را به تو تسليم كرده است. مددكار يتيمان تو هستي. 15 بازوي گناهكار را بشكن. و اما شرير را از شرارت او بازخواست كن تا آن را نيابي.16 خداوند پادشاه است تا ابدالا´باد. امّتها از زمين او هلاك خواهند شد. 17 اي خداوند مسألت مسكينان را اجابت كردهاي، دل ايشان را استوار نمودهاي و گوش خود را فراگرفتهاي، 18 تا يتيمان و كوفتهشدگان را دادرسي كني. انساني كه از زمين است، ديگر نترساند.
۱ نظر:
khodavada ma ra ham be rahe rast ve ejray edalet rehnemod ferma
amin
ارسال یک نظر