۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

انتقاد آمریکا از «رفتار خشن» با اقلیت های دینی در ایران

ایران بار دیگر در ردیف کشورهایی قرار گرفته است که به گفته دولت آمریکا به حقوق اقلیت های دینی احترام نمی گذارند.
وزارت خارجه آمریکا این اتهام را در گزارش سالانه اش درباره آزادی دین و عقیده در سطح جهان مطرح کرده است.
در این گزارش آمده که در یک سال گذشته وضع آزادی های دینی شهروندان در ایران همچنان در حال بدتر شدن است.
همزمان با انتشار این گزارش که نسخه ای از آن به کنگره آمریکا تسلیم شده، کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا در واشنگتن کنفرانس خبری ویژه ای برگزار کرد.
وی در این نشست خبری تاکید کرد که کشورش به ترویج آزادی دین و مذهب در جهان ادامه خواهد داد. او به طور اختصاصی درباره ایران صحبت نکرد.
اما در گزارش قطور 800 صفحه ای سازمان وی آمده که تقریبا تمام گروه های غیرشیعه در ایران، در عمل با تبعیض جدی روبرو می شوند.
دولت ایران بارها با رد چنین اتهام هایی تاکید کرده که به همه اقشار و گروه ها از هر دین و مذهبی که باشند احترام می گذارد و با آن ها به طور برابر برخورد می کند.
با این همه وزارت خارجه آمریکا درباره برخورد مقام های جمهوری اسلامی علیه مسیحیان اوانجالیکال یا انجیلی، یهودیان، زردشتی ها و بهائیان ابراز نگرانی کرد.
جان هنفورد از مقام های ارشد وزارت خارجه آمریکا تدوین گر اصلی این گزارش است.
او گفت: "ما در حال حاضر به ویژه نگران سرنوشت دو مسیحی ای هستیم که قبلا مسلمان بوده اند و هفته گذشته رسما توسط دادگاه انقلاب شیراز به ارتداد متهم شده اند."
این دیپلمات آمریکایی به دستگیری محمود متین آزاد و آرش بصیرت اشاره می کند که در شیراز به جرائم ارتداد و تبلیغ علیه نظامی جمهوری اسلامی متهم شده اند.
علاوه بر این مورد، گزارش وزارت خارجه آمریکا درباره برخورد به گفته آمریکا تبعیض آمیز دولت با مسلمانان صوفی مذهب انتقاد کرده و می گوید که گزارشهای زیادی حاکی از آزار و اذیت جامعه صوفیان توسط سازمان های اطلاعاتی و حمله علمای شیعه در ایران است.
وزارت خارجه آمریکا همچنین به اوضاع مسلمانان سنی مذهب می پردازد که دست کم در یک مورد اخیر مسجد آن ها در شهر زابل به اتهام نداشتن مجوز تخریب شد.
گزارش سالانه دولت آمریکا همین طور به محدودیت های شغلی و تحصیلی بهائیان می پردازد؛ جامعه ای که 7 تن از رهبران آن در بازداشت به سر می برند و شماری از مردم در نماز جمعه دیروز تهران با امضای طوماری خواهان انحلال تشکیلات آن شده اند.
bbc -20-09-2008

آیا فرشتگان حقیقت دارند؟

"ملانی و کامارل مک انرو" زوج جوانی بودند که به همراه سه فرزند خود ، متیو ۱۳ ساله ،تیموتی ۱۰ ساله ، و ارین ۷ ساله در محیط کوچکی در شهر " می یرتون Megerton " در جنوب ژوهانسبورگ زندگی می کردند . آنها خانواده ای خدا ترس و مسیحیانی وقف شده بودند.
در فوریه ۲۰۰۷ ، آنها متحمل از دست دادن انبوهی از دارایی های خود در یک سرقت خانگی شدند ، و در نتیجه مجبور شدند ایمنی و حفاظتی خود را به شدت بالا ببرند . درها و پنجره های حفاظتی جدید ، در برابر سرقت کاملا تضمین شده بود . شبکه های فلزی و پنجره های منزل آنها که به سبک اسپانیایی بود از میله های آهنی قطوری ساخته شده بود تا از این امر اطمینان حاصل کنند که هیچ فردی از خارج نمی تواند وارد محل سکونت آنان گردد.
من خاله ملانی هستم وتوضیحات زیر از طریق برادر ملانی برای من و دخترانم بازگو شده است .
در شب چهارم آگوست ۲۰۰۷ ، حدود ۹ شب ، در حالی که متیو و ارین برای رفتن به رختخواب آماده می شدند و تیموتی نیز در سالن پذیرایی در حال استراحت بود ، ملانی اتاق خواب را ترک می کند و به آشپزخانه می رود تا احتمالا برای خود نوشیدنی گرمی درست کند زیرا هوا بسیار سرد و تاریک بود . ما هرگز نخواهیم فهمید که چه اتفاقی در مرحله بعد روی داد به جز یک انفجار مهیب و شعله های آتشی که سراسر خانه را در دقایقی فرو گرفت . همسایگان از صدای انفجار بیدار شده و با این فکر که بمبی منفجر شده است به سمت پنجره های خود دویدند . با دیدن شعله هایی که از خانه ملانی سر می کشید و شنیدن فریادهای بچه ها ، همسایگان به سمت خانه ملانی می دوند. آنها تیموتی را از پنجره سالن پذیرایی می بینند و با استفاده از یک دیلم ، میله های آهنی روی پنجره را تا جایی باز می کنند که تیموتی بتواند سر و شانه های خود را از آن بیرون آورد .
این عمل متضمن تلاش بسیاری از سوی تیموتی بود و زمان بسیار زیادی نیز صرف این عمل شد . در طول این تلاش ، مردی بلند قد با موهایی طلایی ظاهر شد و پرسید که آیا می تواند کمکی بکند . به او گفته شد که هنوز دو بچه دیگر در پشت خانه گرفتار هستند و او وقتی این را شنید به سرعت به آنجا رفت ، او سپس با دست خالی شروع به کندن میله های قطور پنجره نمود ، بدون اینکه حتی یک آجر از جای خود بیرون آید . او پنجره را کاملا از جای خود بیرون آورد و بچه ها را از اتاق خارج نمود . آجرها و حاشیه پنجره بدون هیچ صدمه ای سر جای خود باقی ماندند . سپس به آرامی از میان جمعیتی که شاهد کار او بودند گذشت و در تاریکی شب ناپدید شد . او پیش از آن هرگز در آن محل دیده نشده بود و پس از آن نیز تا بحال کسی او را ندیده است . هیچیک از اعضای گروه نجات که در این حین به آنجا رسیده بودند او را نمی شناختند و او حتی نام خود را هم به کسی نگفته بود . سقف آشپزخانه بر روی ملانی فرو افتاده بود و کامارل را نیز کنار تختخواب بی جان یافتند که ظاهرا ً از تنفس گاز یا شدت دود جان خود را از دست داده بود .
عنوان خبری روزنامه Pretoria " " در ششم اگوست چنین بود " غریبه ای دو پسر را از آتش نجات داد "
ما به عنوان خانواده ملانی ، خدا را به خاطر این مداخله رهایی بخش اورا ستایش می کنیم ، بدون ظهور به موقع این فرشته ، قطعا ً از فقدان عظیم تری رنج می بردیم . خانه ، ظرف کمتر از ۱۵ دقیقه ویران شد و فرو ریخت .
ما تمامی جلال را به خاطر فیض و رحمت جاودانه خدا به او می دهیم .
آیا فرشتگان حقیقت دارند؟ و اگر وجود دارند آیا امروز نیز به انسانها کمک می کنند ؟

شادي‌ در نجات‌ خدا

براي‌ سالار مغنيان‌. مزمور داود.‌ اي‌ خداوند در قوّت‌ تو پادشاه‌ شادي مي‌كند و در نجات‌ تو چه‌ بسيار به‌ وجد خواهد آمد. 2 مراد دل‌ او را به‌ وي‌ بخشيدي‌ و مسألت‌ زبانش‌ را از او دريغ‌ نداشتي‌. سلاه‌. 3 زيرابه‌ بركات‌ نيكو بر مراد او سبقت‌ جستي‌. تاجي‌ از زرِ خالص‌ برسر وي‌ نهادي‌. 4 حيات‌ را از تو خواست‌ و آن‌ را به‌ وي‌ دادي‌، و طول‌ ايام‌ را تا ابدالا´باد. 5 جلال‌ او به‌ سبب‌ نجات‌ تو عظيم‌ شده‌. اكرام‌ و حشمت‌ را بر او نهاده‌اي‌. 6 زيرا او را مبارك‌ ساخته‌اي‌ تا ابدالا´باد. به‌ حضور خود او را بي‌نهايت‌ شادمان‌ گردانيده‌اي‌. 7 زيرا كه‌ پادشاه‌ بر خداوند توكل‌ مي‌دارد، و به‌ رحمت‌ حضرت‌ اعلي‌' جنبش‌ نخواهد خورد.8 دست‌ تو همة‌ دشمنانت‌ را خواهد دريافت‌. دست‌ راست‌ تو آناني‌ را كه‌ از تو نفرت‌ دارند خواهد دريافت‌. 9 در وقت‌ غضب‌ خود، ايشان‌ را چون‌ تنور آتش‌ خواهي‌ ساخت‌. خداوند ايشان‌ را در خشم‌ خود خواهد بلعيد و آتشْ ايشان‌ را خواهد خورد. 10 ثمرة‌ ايشان‌ را از زمين‌ هلاك‌ خواهي‌ ساخت‌ و ذريت‌ ايشان‌ را از ميان‌ بني‌آدم‌. 11 زيرا قصد بدي‌ براي‌ تو كردند و مكايدي‌ را انديشيدند كه‌ آن‌ را نتوانستند بجا آوَرْد. 12 زيرا كه‌ ايشان‌ را روگردان‌ خواهي‌ ساخت‌. بر زههاي‌ خود تيرها را به‌ روي‌ ايشان‌ نشان‌ خواهي‌ گرفت‌. 13 اي‌ خداوند در قوّت‌ خود متعال‌ شو. جبروت‌ تو را ترنم‌ و تسبيح‌ خواهيم‌ خواند.

مسيحيت درميان كردهای مسلمان !

اين شبكه درصدد جذب مخاطبين مسلمان به دين مسيحيت وتبليغات
گسترده در مورد تغيير آيين مشغول فعاليت مي باشد.

گفته می شود ؛
گروهي از برنامه سازان حرفه اي انگليسي با حضور در عراق به پخش برنامه هايي با مضمون تبليغات مسيخيت نموده اند كه اكراد عراق، ايران و تركيه را مورد هدف قرار داده اند.!
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از”صبح” اين شبكه با نام ADS و در صدد جذب مخاطبين مسلمان به دين مسيحيت وتبليغات گسترده در مورد تغيير آيين مشغول فعاليت مي باشد.
این گزارش كه فعالیت این گروه مبشرین را از آن بعنوان مسیحیت انگلیسی نام می برد می افزاید ، اين شبكه خبري به كارمندان خود حقوق ومزاياي بسيار بالا اعطا مي كند تا هرچه بهتر بتوانند در فضاي مسلمانان كرد منطقه به تبليغ دين مسيحيت همت بگمارند.!
خاطر نشان مي كند برنامه هاي اين شبكه هم اكنون در كردستان ايران قابل رويت است.

سرگذشت هزار کودک یهودی در ایران

ایستگاه بعدی کودکان ایران بود. در اوایل سال ۱۹۴۳ حدود هزار کودک
به "بندر پهلوی" رسیدند و از آنجا راهی تهران شدند
و از آن زمان به "کودکان تهرانی" معروف شدند
سال ۲۰۰۸ میلادی در سالنمای یهودیان یادآور دو رویداد سرنوشت‌ساز در تاریخ این قوم است: هفتادمین سالگرد آغاز تعقیب و کشتار وسیع یهودیان به دست "رایش سوم" و شصتمین سالگرد بنیادگذاری دولت اسرائیل.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازbbc.uk، به همین مناسبت تلویزیون آرته، کانال فرهنگی مشترک آلمان و فرانسه، این روزها رشته‌ای از برنامه در همین رابطه پخش می‌کند. از جمله، روز ۱۷ سپتامبر آرته فیلم مستندی نمایش داد درباره ماجرایی تکان‌دهنده که تا امروز کمتر شناخته بوده است.
گریز از برابر ماشین پیگرد و سرکوب
به دنبال سخنرانی کینه‌توزانه آدولف هیتلر رهبر رژیم نازی، یگان‌های سرکوب در شامگاه نهم نوامبر سال ۱۹۳۸ حمله سراسری به یهودیان (پوگروم) را شروع کردند. میلیون‌ها انسان تنها به جرم تعلق به "نژاد پست" یا به دام جلادان افتادند و یا با وحشت گریختند. در چند سالی که پس از آن آمد، اروپا شاهد تلخ‌ترین و شرم‌آورترین رویدادهای تاریخ معاصر بود.
در اوایل کارزار ضدسامی، رژیم "رایش سوم" یهودیانی را که تبار لهستانی داشتند از آلمان بیرون کرد. اما این رانده‌شدگان نتوانستند در لهستان مسکن و مأوایی بیابند. ارتش نازی در اول سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد و این آغاز جنگ جهانی بود.
به دنبال اشغال لهستان، بیش از ۲۵۰ هزار یهودی راه فرار در پیش گرفتند. در میان آنها بیش از ۱۴ هزار کودک (دختران و پسران زیر هجده سال) بودند. یهودیان به فرار خود به سوی شرق ادامه دادند و مرز به مرز از برابر ماشین جنگی نازیان فرار کردند. هدف نهایی آنها رفتن به فلسطین بود که آن را "سرزمین مقدس نیاکان" یا "ارض موعود" می دانستند.
فراریان زمانی به مرز روسیه رسیدند که "پیمان دوستی آلمان و اتحاد شوروی" هنوز برقرار بود. در روسیه مصیبتی تازه در انتظار یهودیان بود. رژیم استالین آنها را به اردوگاه‌های کار سیبری فرستاد. در سال‌های بعد بسیاری از این فراریان از گرسنگی، بیماری و سرمای ۴۰ درجه زیر صفر تلف شدند.
در ژوئن ۱۹۴۱ و با حمله ارتش نازی به اتحاد شوروی، ایادی استالین به یاد آوردند که یهودیان فراری نه دشمن شوروی، بلکه متحدانی هستند در برابر هیتلر. یهودیان از اسارت در سیبری رهایی یافتند. بسیاری از آنها به جبهه جنگ با ارتش نازی پیوستند، اما کودکان و سالمندان به مسیر خود به سوی فلسطین ادامه دادند.
کودکانی که از خانواده‌های خود جدا شده بودند، در سال ۱۹۴۲ از سیبری با قطار به تاشکند فرستاده شدند. در پایتخت ازبکستان شوروی، بسیاری از کودکان در شرایط طاقت‌فرسای قحطی و بیماری جان خود را از دست دادند. بازماندگان با یاری بین‌المللی به سفر طولانی خود به جنوب، به سوی "ارض موعود" ادامه دادند.
کودکان یهودی در ایران اشغالی
ایستگاه بعدی کودکان ایران بود. در اوایل سال ۱۹۴۳ حدود هزار کودک به "بندر پهلوی" رسیدند و از آنجا راهی تهران شدند و از آن زمان به "کودکان تهرانی" معروف شدند. در فیلم پنج نفر از این بازماندگان (سه مرد و دو زن) سخن گفته و سرگذشت تلخ خود را بازگو می کنند.
ایران از شهریور ۱۳۲۰ (اوت ۱۹۴۱) به اشغال متفقین در آمده و کشور با فقر و قحطی دست به گریبان بود، با وجود این کمبودها، "کودکان یهودی" از دوران اقامت در ایران خاطره‌ خوشی دارند و آن را بهترین مرحله از سفر طولانی خود می‌دانند. در طول فیلم، تنها در اردوگاهی در ایران است که این کودکان شاد و خندان و سرگرم تفریح و بازی دیده می‌شوند.
کودکان یهودی بین پنج تا ده ماه در تهران اقامت داشتند و در این دوران هم از حمایت دولت ایران و هم از پشتیبانی متفقین و گروه‌های امداد یهودی برخوردار بودند. آنها تا پایان سال ۱۹۴۳ در چند نوبت با کشتی و قطار به فلسطین اعزام شدند.
فرزندان هالوکوست
فیلم "راه دراز کودکان" گزارشی جالب و تکان‌دهنده و در عین حال بسیار تلخ است، حاوی سرگذشت پدرانی که به گورهای دسته جمعی سرازیر می‌شوند، بچه‌هایی که در آغوش مادر جان می‌بازند و مادرانی که از گرسنگی می‌میرند، چون آخرین لقمه نان را برای بچه‌های خود کنار می‌گذارند.
جای شگفتی ندارد که در توفان جنگ و زلزله‌های سیاسی، فیلم و عکس چندانی از سرگذشت دردناک کودکان فراری باقی نمانده است. به همین خاطر اشتفان فوگل و ورنر بارگ، سازندگان فیلم، بسیاری از صحنه‌ها را بازسازی کرده‌اند. تلفیق و پیوند فیلم‌های رنگی با مستندهای سیاه و سفید گاهی آزاردهنده است.
در بخش مربوط به ایران اسناد تصویری زیاد نیست. بی‌گمان به خاطر همین کمبود است که برخی از فیلم‌های به کار رفته با واقعیت تاریخی سازگار نیست. برای نمونه در چند نما محمد علی فروغی نخست وزیر ایران در کنار محمد رضا شاه جوان دیده می‌شود. درحالیکه در زمان ورود کودکان به ایران، ذکاء الملک دیگر در رأس دولت نبود و مدتی قبل از آن فوت کرده بود.
این فیلم تنها روایت مقطعی از تاریخ یهودیان اروپا نیست، بلکه نگاهی عبرت‌آموز به تاریخ معاصر ایران نیز هست. در شرایطی که برخی از دولتمردان امروز ایران تردیدهایی را درباره فاجعه هالوکوست و ابعاد آن مطرح می‌کنند، درست ۶۵ سال پیش در چنین روزهایی نزدیک هزار کودک از بازماندگان هالوکوست به ایران پناه بردند و از یاری و همدلی ایرانیان برخوردار شدند.
فیلم مستند ۵۲ دقیقه‌ای که ترجمه عنوان آلمانی آن "اودیسه کودکان" و ترجمه عنوان فرانسوی اش "سفر از رایش به سرزمین موعود" است، شامگاه سه شنبه ۲۳ سپتامبر بار دیگر از کانال آرته پخش می‌شود.

گزارش سالانه آزادی های مذهبی منتشر شد

این گزارش، از جمهوری اسلامی بخاطر آنچه «رفتار خشن و ظالمانه نسبت
به اقلیت‌های مذهبی» خوانده شده انتقاد شده است .

وزارت خارجه آمریکا گزارش سالانه خود در باره آزادی‌های مذهبی را منتشر کرد .
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو فردا، در این گزارش، که به تشریح میزان آزادی‌های دینی در نقاط مختلف جهان می‌پردازد، از جمهوری اسلامی بخاطر آنچه «رفتار خشن و ظالمانه نسبت به اقلیت‌های مذهبی» خوانده شده انتقاد شده است .
در بخش آسیای میانه این گزارش آمده است: کشورهای قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با اِعمال تغییراتی «مشکل‌ساز» در قوانین فعلی مذهبی، محدودیت‌هایی «معنادار» در آنها پدید می‌آورند .
گزارش می‌افزاید در کشور ازبکستان نیز دستیابی به وضعیتی قانونی، برای بسیاری از گروه‌های مذهبی «دشوار یا ناممکن» است .
در مورد روسیه نیز گزارش می‌گوید: در حالی که آزادی مذهب نزد دولت آن کشور «بطور معمول محترم» شمرده می‌شود، در برخی موارد مسئولان محدودیت‌هایی بر شماری از گروه‌ها اِعمال می‌کنند .
آن‌چنان که در گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا آمده است، در حالی که دولت افغانستان در تلاش است احترام به آزادی ادیان را در فضای ملی تثبیت کند، برخی نهادهای دموکراتیک ضعیف، علاوه بر سایر عوامل سیاسی و اجتماعی، مانع احترام به آزادی مذهب در کشور شده‌اند.
درخواست دو سازمان در باره بحران حقوق بشر در ایران
دیدبان حقوق بشر و کمپین بین الملللی حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه، و پیشاپیش سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک ، از افزایش نقض حقوق بشر در دوره ریاست جمهوری او، انتقاد کردند.
کمپین بین المللی حقوق بشر می نویسد این گزارش که « چهره ها و نمونه هایی از سرکوب احمدی نژاد » نام دارد، گزارش مستندی از وضعیت نگران کننده مدافعان حقوق بشر و ابعاد عینی بحران حقوق بشر در ایران است.
این سند که پیش از ورود محمود احمدی نژاد به امریکا برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل منتشر شده، اعدام نوجوانان بزهکارو پیشتازی ایران در اعدام نوجوانان در سطح جهانی برجسته می کند.
در گزارش جدید دیدبان حقوق بشر و کمیپن بین المللی حقوق بشر، دو سازمان بین المللی مدافع حقوق بشر، از ایران به عنوان تنها کشوری یاد می شود که در سال 2008 میلادی، 6 نوجوان بزهکار در آن اعدام شده اند و بیش از 130 نوجوان نیز در انتظار اعدام به سر می برند.
در این گزارش همچنین اشاره می شود که تعداد کل اعدام ها در دوره ریاست جمهوری محموداحمدی نژاد سر به فلک کشیده به طوری که در تیرماه 87 فقط در یک روز 29 تن اعدام شدند در حالی که مقامات جمهوری اسلامی این رقم را 10 نفر اعلام کردند.
تعداد اعدامها در دوره رياست جمهوري احمدي نژاد تقريبا ۴ برابر شده و از ۸۶ اعدام در سال ۲۰۰۵ ميلادي به ۳۱۷ مورد در سال ۲۰۰۷ افزايش يافته است.

۱۳۸۷ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

داستان زندگی فراهانی

ارمیا 1: 4-5پیش ازآنکه در رحم مادرت شکل بگیری تو را انتخاب کردم. پیش ازاینکه چشم به جهان بگشائی تورا برگزیدم و تعیین کردم تا در میان مردم جهان پیام آور من باشی.او مراصدا کرده بود ولی من صدای اورا دیر شنیدم، کتاب انجیل را درایران مطالعه میکردم تا اینکه در تاریخ 15 ژوئیه 2004 قلب خود را برای او گشودم و توبه کردم.
این خواسته پدرآسمانی بود چرا که او کفاره گناهان ما را برروی صلیب داده بود. این بزرگترین آرزویست که یک انسان تا آخرین لحظه عمر برای پاک کردن آن تلاش میکند. اما آنرا دردنیا و در انسانهای همنوع خود جستجو میکند. اما این عملی نیست، چون انسان توانائی حتی سفید یا سیاه کردن یک موی خود راهم ندارد، چطور امکان پاک کردن گناه را داشته باشد.تثینه 4 : 39هم خدای آسمانها و هم خدای زمین است و هیچ خدائی غیر ازاو وجود ندارد.من به اتفاق همسر و تک فرزندمان وقتی به خارج از کشور آمدیم بسیار روزهای سخت و تاریکی داشتیم تا آنجائیکه همگی ما بمدت یک هفته در بخش روانکاوی بیمارستان بستری شدیم. این روزها ادامه داشت تا اینکه روزی یکی از دوستان به منزلمان آمد و آن آرامش و گفتار شیرین او ما را بیشتر با عیسی مسیح آشناکرد و ما با رفتن به کلیسا توانستیم آن نسیم زیبا را احساس کنیم و هر ماه دو مرتبه بمدت 13 ساعت (رفت و برگشت) وقت خود را صرف خداوند کردیم که هم اکنون هم خادم کلیسا هم هستیم.متی 7: 13فقط با عبور از در تنگ میتوان بحضور خداوند رسید.شهادت:1. روز 17 ژانویه 2006 قبل ازخواب دعا کردم و از عیسی مسیح خواستم که برای حل مشکلی که داریم او را درخواب ببینم که مشکلمان توسط او حل شود. جریان از این قرار بود:خارج از منزل هستم و میخواهم وارد آپارتمان شوم که متوجه روشن بودن چراغ ماشین میشوم، وقتیکه نزدیک شدم دیدم ماشین روشن و شیشه ها هم باز هستند. وقتی در ماشین نشستم که آنرا خاموش نمایم ناگهان کسی از پشت مراگرفت و گفت اگر جانت را دوست داری برو بیرون و آرام باش. درآن هنگام عیسی مسیح را دیدم و از آن آدم شرور خواستم که اجازه دهد فقط کتاب مقدس را بردارم و ماشین را باخود ببرد. که فردای آنروز جواب قبولی دادگاه را دریافت نمودم. «هللویا»2. پسر هشت ساله من یکروز از خواب بیدارشد و به ما گفت خوابی دیدم که عیسی مسیح ما را از دست شیطان نجات داد. او میگوید:درخواب دیدم که خانه ما کج شده و داره در آب فرومیرود و ما هم غرق میشویم که دستهای عیسی مسیح را در بالای سرمان میبیند که ما را نجات داده و درهمین هنگام شیطان به او میگوید: شما که مرده بودید، پس چطور الان زنده هستید؟ که عیسی مسیح درجواب شیطان درحالی که دستهایش بالای سر ما قراردارد میگوید، من آنها را زنده نمودم. «هللویا»یوئیل 2 : 12الان تا وقت باقی است با تمام دل و جان خود باروزه و گریه و ماتم بسوی من بازگشت کنید. فراهانی

فرود آمدن‌ در خيمة‌ خداوند

مزمور داود اي‌ خداوند كيست‌ كه‌ در خيمة‌ تو فرود آيد؟ و كيست‌ كه‌ در كوه‌ مقدّس‌ تو ساكن‌ گردد؟2 آنكه‌ بي‌عيب‌ سالك‌ باشد و عدالت‌ را به‌ جا آورد، و در دل‌ خويش‌ راست‌گو باشد؛ 3 كه‌ به‌ زبان‌ خود غيبت‌ ننمايد؛ و به‌ همساية‌ خود بدي‌ نكند و دربارة‌ اقارب‌ خويش‌ مذمت‌ را قبول‌ ننمايد؛ 4 كه‌ در نظر خود حقير و خوار است‌ و آناني‌ را كه‌ از خداوند مي‌ترسند مكرم‌ مي‌دارد؛ و قسم‌ به‌ ضرر خود مي‌خورد و تغيير نمي‌دهد. 5 نقرة‌ خود را به‌ سود نمي‌دهد و رشوه‌ بر بي‌گناه‌ نمي‌گيرد.آنكه‌ اين‌ را به‌ جا آوَرَد، تا ابدالا´باد جنبش‌ نخواهد خورد.

یک استاد علوم اسلامی مدعی عدم وجود پیامبر مسلمانان شد

هیچ دلیلی بر وجود شخصی بنام محمد كه پیامبر مسلمانان نامیده
می شود به عنوان شخصیت تاریخی وجود ندارد.



به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از شبستان، یکی از استادان تحقیقات اسلامی در آلمان به نام "سفین محمد کالیش" در تألیف ها و سخنان خود درباره اسلام مدعی عدم وجود محمد شد. وی که استاد دانشگاه مسلمانان بوده است، مدعی شد: هیچ دلیلی بر وجود شخصی بنام محمد كه پیامبر مسلمانان نامیده می شود به عنوان شخصیت تاریخی وجود ندارد. در همین راستا، مسلمانان آلمان نسبت به ادعاهای این استاد به شدت اعتراض کردند. بنابر این گزارش، از سوی دیگر، گودرون کریمر، استاد دانشگاه آزاد علوم اسلامی برلین در این باره گفت: اگر وی به این نتیجه رسیده باشد، متاسفانه هیچ یک از انجمن های اسلامی داخل آلمان نمی توانند وی را از این عقیده منصرف کنند. گفتنی است، پروفسور کالیش نخستین استاد دین اسلامی در آلمان بوده است که ادعاهای وی درباره اسلام و "محمد" از سوی برخی سازمان های اسلامی آلمان با اعتراض روبرو شده است.

صاحبان شبكه های ماهواره ای را باید كشت !

یك روحانی سعودی گفته است که کشتن صاحبان شبکه های تلویزیونی
ماهواره ای که برنامه های غیراخلاقی پخش می کنند، جایز است



بلندپایه ترین قاضی عربستان سعودی گفته است که کشتن صاحبان شبکه های تلویزیونی ماهواره ای که برنامه های غیراخلاقی پخش می کنند، جایز است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازbbc.uk، شیخ صالح ابن الليحدان گفت برخی برنامه های سرگرم کننده "اهریمنی" که از این شبکه ها پخش می شوند، فسق و فجور را تبلیغ می کنند.
دهها شبکه تلویزیونی ماهواره ای برای کشورهای خاورمیانه ای برنامه پخش می کنند و روزانه میلیون ها عرب این برنامه ها را می بینند.
این روحانی سعودی این اظهارات خود را در یک برنامه رادیویی دولتی بیان کرد.
او این سخنان را در پاسخ به شنونده ای گفت که نظر این قاضی را درباره پخش برنامه های تلویزیونی در ماه رمضان که زنان را نیمه عریان نشان می دهد پرسیده بود.
او گفت که صاحبان این شبکه های تلویزونی و افرادی که این برنامه ها را تماشا می کنند، به طور یکسان مقصر هستند.
شیخ صالح ابن الليحدان افزود: "کشتن افرادی که دیگران را به فساد دعوت می کنند و این کار آنها اگر از طریق سایر مجازات ها قابل توقف نباشد، مشروع است."
تحلیلگر جهان عرب بی بی سی می گوید با توجه به موقعیت آقای اللیحدان به عنوان عالی رتبه ترین قاضی عربستان، امکان نادیده گرفتن نظرات او چندان آسان نیست.
روحانیونی مانند شیخ صالح ابن الليحدان، خاندان سلطنتی عربستان را در تنگنا قرار می دهند.
از یک طرف حاکمان سعودی برای اینکه نشان دهند حکومتشان بر پایه اسلام است، به این روحانیون و حمایتشان نیاز دارند اما از طرف دیگر، مبارزه با شبه نظامیان اسلامی، هنگامی که قاضی و روحانی ارشد کشور دستور کشتن افرادی را می دهد که به گفته او برنامه های غیر اخلاقی پخش می کنند، دشوار می نماید.

مجری شبكه تلویزیونی الجزیزه بخاطر مسیحی بودن اخراج شد

وی در دادگاه محاكمات لندن اظهار داشته است كه روسای عرب ،
وی را در ملاء عام تحقیر نموده اند.و بخاطر اینكه یك مسیحی
و زن سفید پوست بریتانیائی می باشد اخراج شده است.



ترجمه : پل كلدانی
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از كریشتین نیوز، یك زن بریتانیائی كه ریاست برنامه ریزی شبكه تلویزیونی عربی "الجزیره" را عهده دار بود به دیوان محاكمات گفت: این شبكه عربی او را بخاطر اینكه یك زن سفید پوست بریتانیائی ٫وایماندار مسیحی بوده اخراج كرده است.
"جو برگین" كه از زنان طراز اول شبكه در دوحه قطر بود وی را در آوریل سال گذشته اخراج كرده اند.بنا به نقل د ـ دیلی میل اوتقاضای یك میلیون لیرخسارات از كارفرمای سابق خود نموده كه این ادعا ازبابت تبعیض نژاد پرستی ٫ جنسیت و مذهب میباشد.
این روزنامه نقل قول میكند كه وی در دادگاه محاكمات لندن اظهار داشته است كه روسای عرب ، وی را در ملاء عام تحقیر نموده اند.و بخاطر اینكه مسیحی و یك زن سفید پوست بریتانیائی می باشداخراج شده است.
د ـ دیلی میل در گزارش خود افزوده است كه خانم برگین كه سابقا” بعنوان مدیر مسئول اجرائی در «ای تی ان» و «اسكای نیوز» مشغول بكار بود اذعان میدارد كه معاونت مدیر عامل شبكه الجزیره بنام "ابراهیم هیلال" تمایل ضد غربی دارد و نسبت به زنان حساسیت خاصی نشان میداد ٫ خصوصا وقتی كه با او گفتگومیكرد چشمان خود را گِرد میكرد این خانم مدعی است در جلسات مدیران هیلال همواره طرفدار همكاران مردان بود وبا لحن ناخوشایندی با او برخورد میكرد.
ایشان در دادگاه محاكمات گفت: او مرتبا مرا در ملاء عام تحقیر میكرد و شدیدا” من از این برخورد غیرحرفه ای او جریحه دار ولطمه خورده ام ، خانم برگین مدعی است كه مدیران شبكه تلویزیونی الجزیره با زوجین مسلمان كه باهم كار میكردند مخالفتی نداشتند ولی از داشتن رابطه با استیو كلارك مدیر خبری كه در نظر داشت در آینده با او. ازدواج كند شدیدا” معترض بودند. او گفت باتوجه به شرایط كاری كه در این شبكه انجام میدادم میتوان به جرات گفت كه در حد شبكه های تلویزیونی "بی بی سی و سی ان ان" بوده است ولی مدیریت آن بی كفایت ٫ متناقض و بد اندیش بودنند.
بنا به گفته خانم برگین ٫ مسبب اخراج او از این شبكه تلویزیونی مدیر امور استخدامی آنجا بوده است .
خانم برگین میتواند تقاضای خسارات ازاین شبكه بكند زیرا قرارداد او با شبكه الجزیره در شاخه مستقردر بریتانیای كبیر منعقد شده است.

۱۳۸۷ شهریور ۲۳, شنبه

داستان زندگی Y

بنام خداوند
اسم من Yاست و 26 سال سن دارم، من توی یه خانواده مذهبی به دنیا اومدم. مادر من تحصیل کرده حوزه علمیه قم هستش و پدرم یه فرد سرشناس مذهبی هست. مادر من مسئول انجمن بانوان (برگزار کننده جلسات روضه، قرآن، سینه زنی، مداح و سخنران) و پدرم یه فرد سیاسی مذهبی، کسی که بعنوان معتمد شهر میشناسنش.
خوب از اونجایی که من تویه همچین خانواده ای بزرگ شدم، منم با مذهب خو گرفتم، قاری قرآن بودم، مکبر مسجد محله و اذان گو و مداح بودم، تا اینکه به سن 15 سالگی رسیدم، احساس میکردم که من میتونم چیزهای جدیدی رو داشته باشم و لذت بیشتری از زندگیم ببرم، چون اصلاً دیگه از آدمای مذهبی و خشک خوشم نمی اومد، اون زمان بود که کم کم با جنس مخالف آشنا شدم و سرم به دوستای دخترم و موزیک گرم بود، تا اینکه برای اولین بار در این سن من از مواد مخدر (تریاک) استفاده کردم، کم کم با الکل و انواع دیگر مواد مخدر آشنا شدم. تا اون موقع کلی از این چیزها لذت میبردم، زمان کم کم گذشت و من به تدریج بیشتر به سمت مواد گرایش پیدا میکردم. من در سن 16 سالگی در اثر یک رابطه عاطفی، شدیداً به دختری وابسته شدم که شدیداً مذهبی و خانواده مذهبی داشت و خانواده من که دور شدن من رو از دین میدیدن، از این مسئله شدیداً استقبال میکردن و من هم روز به روز در این رابطه غرق میدشم و به همین منوال مصرف مواد مخدر من بیشتر میشد. چون با مصرف کردنش یه حالت خاصی بهم دست میداد که من خودم رو در رویا هام با اون میدیدم و هزاران نقشه واسه زندگیم می کشیدم. زمان گذشت و من بیشتر و بیشتر به مصرف ادامه میدادم. تا اینکه 19 سالگی به به خدمت رفتم. من به خاطر سن کمی که داشتم و علاقه دیوانه واری که به اون دختر داشتم هرکاری واسه بدست آوردنش میکرم، از اونجایی که اون هوشیار تر از من بود، تو این مدت تصمیم گرفت که به نحوی من رو از خودش دور کنه چون اون به واقعیت ها نگاه میکرد و نه از روی احساس، اون داشت میدید که خواستگارهای بهتر با شرایط مادی بهتر داره و همین شد که کم کم از اون آتش عشق کاسته میشد. خلاصه اینکه یک سال خدمت کردم و اواسط خدمتم بود، اون دفعه که به مرخصی اومدم، هرچی سعی کردم باهاش تماس بگیرم نشد، و بعد متوجه شدم که به خانوادم پیام داده که منو فراموش کنه، واسه اون ساده بود اما دنیای من تیره و تا اینکه تصمیم گرفتم دیگه خدمت نرم. انگیزه ای برای خدمت نداشتم. نه فقط برای ادامه خدمت سربازیم، بلکه برای زنده موندنم. تا اینکه با گذشت کمی زمان یه شب اونقدر احساس پوچی میکردم که هرچی قرص اعصاب که تو زمان خدمتم از بهداری پادگان گرفته بودم رو خوردم، و روی تختم دراز کشیدم و شروع به کشیدن سیگارم کردم. شاید کمتر از یک دقیقه دیگه نفهمیدم چی شد، وقتی بهوش اومدم، چشمام نمیدید، بدنم کرخت بود که قادر به تشخیص اعضای بدنم نبودم، هیچ چیزی رو متوجه نمیشدم، کمی که گذشت فقط متوجه شدم که چند نفر بالای سرم هستن و میگن که بهوش اومد. خلاصه اینکه بعداً من فهمیدم که من 3-4 روزه که توی کما بودم و من اونشب اونقدر حالم بد میشه که خودم رو از طبقه دوم پرت میکنم پائین(( تخت من کنار پنجره بزرگ اطاقم که به بالکن باز میشد و پنجره اطاقم باز بود)) البته اینا رو یادم نمیاد ولی خوب اینجوری اتفاق میفته. بعد از یه هفته من با قوزک پای خورد شده، شکست روحی بسیار تلختر از مردن به خونه برگردوندن. تا سه- چهار ماه از اتاقم بیرون نمی رفتم مگر ضرورتی پیش میومد. البته پام هم توی گچ بود. اما به گفته پزشک ها افسردگی شدید من رو تهدید به مرگ میکرد. زمان گذشت و من بعد از اینکه سعی کردم دوباره به زندگی برگردم شدیداً شروع به مصرف الکل و مواد مخدر شدم. وقتم رو دائماً در مهمانی های شبانه و روابط نامشروع میگزروندم. از هیچ کاری ابا نداشتم. اهل مطالعه بودم، نهله ها و عرفانهای شرقی و مذاهب مختلف رو دنبال میکردم، شاید که مشکل من رو بتونن حل کنن، ولی اینقدر در درون من کینه، نفرت، گناه وجود داشت که من اصلاً از خداوند هم رنجش داشتم. واسه همین کلاً دیگه از خدا بریدم، خدا واسه من بیشتر شخصیت یک فرد سادیسمی، یه جنایتکر جنگی و شکنجه گر ماهر رو داشت. دیگه شدیداً اعتیاد به مواد مخدر (تریاک ، شیره تریاک، قرص های اکستازی و آمپول های بیوپرونورفین (تمچیزک) ) پیدا کرده بودم و این من رو بجایی رسوند که دیگه هیچ چیزی من رو از خلاء درونیم رها نمیکرد. من شدیداً درمانده شده بودم، با اینکه شغل خوبی داشتم، اما به واسطه مصرف مواد مخدر و اعتیاد شدیدم کارم رو هم از دست دادم. دیگه دلم نمی خواست با کسی در ارتباط باشم. واسه همین به هروئین و مخدر های شیمیائی گرایش پیدا کردم. روزهایی بود که من چند نوع مواد رو مصرف میکردم و اونقدر مصرف میکردم که بیهوش میشدم. وقتی به تزریق هروئین شروع کردم این معنیش این بود که دیگه باید مرد. خانوادم به امام و امام زاده ای نبود که متوسل نمی شدن. نذر نیازی نبود که نمی کردن. اما اعتیاد من روز به روز بدتر و بدتر میشد. یادم رفت این رو بگم که من واسه ترک اعتیادم به خیلی راه ها متوسل شدم. نذر و نیاز، پزشک، خود درمانی و یا جایگزین کردن، مسافرت خارج از کشور. اما هیچ کدوم کار نمی داد. دیگه اینقدر داغون شده بودم که فقط واسه تهیه مواد مصرفیم و تهیه سرنگ و سیگارم شاید چند روزی یکبار از اتاقم بیرون میومدم و این اواخر دیگه اونها فقط منتظر بودن که شاهد اور دوز کردن من باشن و جنازه من رو از اتاقم بیرون ببرن. رگهای من خون نشت میکرد و دیگه جایی واسه تزریق توی رگهای من نبود. خرداد ماه 86 بود که من بعلت اینکه مواد مصرفیم توی محل سکونتم گیر نمیومد، تصمیم گرفتم برم مسافرت، به شیراز رفتم و اونجا کلی آمپول تهیه کردم و توی همون چند روزه اول هر جایی که توی دستم میتونستم تزریق کنم رو کردم و به جایی رسید که دیگه جایی برای تزریق وجود نداشت. رگهای من شروع به نشت کردن میکردن و این حال من رو بهم میزد. از دست هیچ کس کاری ساخته نبود. یه شب اونقدر خون از دست من در اثر تزریق رفت که من تو خیابون زار زار گریه میکردم و داد میزدم خدا، آخه چرا به من کمک نمیکنی، و شروع به قسم دادنش کردم. ازش کمک میخواستم با اینکه ازش بدم میومد و ازش میترسیدم که بلایی بدتر سرم نیاره. اون شب گذشت و من به یکی از دوستای مصرف کننده سابقم زنگ زدم که یک سالی بود همدیگر رو ندیده بودیم. وقتی بهش زنگ زدم کلی زوق زده شد و منم همینطور و خلاصه طبق روال سابق منتظر بودم که بگه بریم فلان جا مصرف کنیم، اما باهام یه قرار گذاشت و گفت باید باهام صحبت کنه. من بعد از ظهر قبل از اینکه اون بیاد مصرف کردم و گفتم بعد هم با اون مصرف میکنم. چون دیگه اصلا مواد مخدر رو من احساس هم نمیکردم فقط از من رفع خماری میکرد. سر وعده حاضر شدم سوار ماشینش شدم، شروع به حرف زدن کردیم، از قیافش تعجب کردم، سر حال به نظر میرسید، با اینکه ازمن 14-15 سال بزرگتر بود، دیدم سیگار نمی کشه، بهش تعارف کردم اما گفت که نمی کشم. بعد من رو به یه پارک برد و توی یه پارک شروع به صحبت کردیم و من از اتفاق هایی که تو این مدت واسم افتاده بود صحبت کردم و اونم گوش کرد و از من راجع به خدا پرسید، اول گفتم حتماً میخواهد از متافیزیک و یا مدیتیشن صحبت کنه، اما بعد از کمی صحبت دیدم از داستان آدم و حوا شروع کرد و چیزی من رو ملزم به توجه کردن به حرفاش کرد. تا اینکه در نهایت پیام انجیل رو به من داد. درونم تکون سختی خورد. از چیزی که حرف میزد شدیداً متحیر شده بودم، مگه میشه، خلاصه اینکه یه انجیل لوقا به من داد و از من خواست که با خدا صحبت کنم و چنان مطمئن بود که انگار واقعاً خدایی که اون ازش صحبت میکرد حرف میزنه. اون شب به خونه که رفتم قبل از اینکه بخوابم شروع به خوندن انجیل کردم. عجیب، شیرین و دلنشین بود و درونم رو آشفته کرده بود که اگر این خداوندی حقیقیه پس تا حالا من داشتم کیو میپرستیدم، اعتقادات من دروغی بودن؟ و کلی فکرهای دیگه… شروع کردم به دعا کردن و ازش خواستم که با من حرف بزنه و به من خودش رو نشون بده. فرداش بود که باز با هم قرار گذاشتیم و من فقط اون انجیل رو میخوندم. و بعد که می رفتیم بیرون واسم از عیسی مسیح صحبت میکرد. یه رابطه قلبی عجیبی بین من و مسیح بوجود اومده بود و اون این بود که دیگه آشفته از افکار و باورهای مذهبیم نبودم. روز دوم به صورت اتفاقی داشتم کانالهای ماهواره رو عوض میکردم که کانل TBN Europe گرفتم و یه نفر داشت موعظه میکرد به زبان انگلیسی ((من زبان انگلیسیم خوبه، با شرکت های حفاری نفت کانادایی، انگلیسی و آلمانی، ژاپنی کار میکردم)) و من انگار یهو فقط متوجه اون شدم و به دعایی که داشت میکرد دقت کردم. من نمی دونستم اون دعای نجاته اما باهاش خوندم. تا اینکه این رو به دوستم گفتم و بعد اون گفت که تو دعای نجات رو خوندی، اما خوب من چندین باره دیگه اون رو از طریق برنامه های مختلف کانالهای مسیحی مثل نجات و یا ست سون یا محبت خوندم، تا اینکه دوستم به من گفت که مسیح میتونه این رو ازت بگیره اما من نمی دونستم چطور، فقط میگفتم باشه من ترک میکنم. اما یه شب قبل از اینکه برگردم به محل سکونتم، خانواده اش به مسافرت رفتن و اون به من پیشنهاد داد که اگه بخواهی میتونی پیش من قطع مصرف کنی و من میتونم بهت تو این مدت خیلی کمک کنم. من همون شب موادم رو تهیه کرده بودم و پاکت سیگارم رو تازه خریده بودم. همینطور که داشتیم با ماشین توی خیابون میرفتیم، انگار کسی به من گفت تو دیگه به اینها احتیاجی نداری و بصورتی عجیب ایمانی در من شکل گرفت که عیسی خداوند این مرض رو از من میگیره، موادم رو توی پاکت سیگارم گذاشتم که تازه دو نخ ازش کشیده بودم و خواستم از ماشین بندازمش بیرون، یهو دوستم گفت چیکار میکنی گفتم دیگه نمی خواهم مصرف کنم، اونم واسش عجیب بود، چون من حتی فکر یک وعده مصرف نکردن زمین گیرم میکرد وخمار میشدم. خلاصه وسائلم رو از جایی که ساکن بودم برداشتیم و به خونش رفتیم. من از همون شب قطع مصرف کردم و تا دو روز هیچ درد خماری نداشتم، که باعث تعجب شده بود هم واسه خودم و هم واسه اون. شنیده بودم که خیلی ها شفا گرفتن ولی میگفتم یعنی میشه واسه من هم اتفاق بیفته، توی این مدت دائماً وقتم با برنامه های کانال های مسیحی پر میشد و دوستم از کلام برام صحبت میکرد. thaروز سوم تشنج من شروع شد. به جایی رسید که قادر به راه رفتن، حرف زدن، داد زدن، نبودم، دیوانه وار خودم رو به این ور اون ور میکوفتم، تمام اعضاء بدنم تیر میکشیدن، من از درد گریه میکردم و خدا خدا میکردم. روز چهارم به اوج درد فیزیکی رسیدم، پیش خودم میگفتم من دارم میمیرم، دوستم میگفت که دارو مصرف نکن اینطوری بهتره، تو این لحظات اون فقط بلند دعا میکرد و من هم باهاش دعا میکردم. تا اینکه روز پنجم دیگه از شدت درد و اینکه 3 روز بود که معده من حتی آب رو هم نمی پذیرفت، به پیش چند تا ایماندار دیگه که دوستای اون بودن رفتیم، من مثل جنازه روی صندلی افتاده بودم و از ضعف و درد جسمی خودم رو مرده ای بیشتر تصورنمیکردم. اون رفت که سرودنامه ها رو که دو شب قبلش در کلیسای خانگی جامونده بود بده، من تو ماشین وا رفته بودم که بعد از چندین دقیقه با 2 نفر دیگر اومد و برای من دعا کردن.من اینقدر حالم بد بود که نمی دونستم چطور دعا کنم. ما رفتیم خونه، بر خلاف معمول کسانی که قطع مصرف میکنن و بی خوابی دارن، من خوابم برد. اونم از ظهر تا عصر.... عصر که از خواب بیدار شدم، به طرز شگفت انگیزی من حالم خوب بود، اونقدر که متوجه شدم دوستم در حیاطه و به طرفش دویدم و اسمش رو صدا زدم و گفتم ببین من حالم از تو هم بهتره... و اون خندید و خدا رو شکر کردیم... من همون روز شروع به غذا خوردن کردم و روز به روز حالم بهتر و بهتر میشد به حدی که روز هفتم به شهر خودم برگشتم، وقتی برگشتم خانوادم باورشون نمیشد... کسی که ممکن نبود مواد و سیگارش رو واسه 5دقیقه ازش بگیرن، دیگه هیچ کدوم رو با خودش نداشت و الان 5 ماه و 6 روز از او زمان میگذره...

تفكر افراد فاسد

براي‌ سالار مغنيان‌. مزمور داود‌ احمق‌ در دل‌ خود مي‌گويد كه‌ خدايي نيست‌. كارهاي‌ خود را فاسد و مكروه‌ ساخته‌اند و نيكوكاري‌ نيست‌. 2 خداوند از آسمان‌ بربني‌آدم‌ نظر انداخت‌ تا ببيند كه‌ آيا فهيم‌ و طالب‌ خدايي‌ هست‌. 3 همه‌ روگردانيده‌، با هم‌ فاسد شده‌اند. نيكوكاري‌ نيست‌ يكي‌ هم‌ ني‌.4 آيا همة‌ گناهكاران‌ بي‌معرفت‌ هستند كه‌ قوم‌ مرا مي‌خورند، چنانكه‌ نان‌ مي‌خورند، و خداوند را نمي‌خوانند؟5 آنگاه‌ ترس‌ بر ايشان‌ مستولي‌ شد، زيرا خدا در طبقة‌ عادلان‌ است‌. 6 مشورت‌ مسكين‌ را خجل‌ مي‌سازيد چونكه‌ خداوند ملجاي‌ اوست‌.7 كاش‌ كه‌ نجات‌ اسرائيل‌ از صهيون‌ ظاهر مي‌شد! چون‌ خداوند اسيريِ قوم‌ خويش‌ را برگردانَدْ، يعقوب‌ وجد خواهد نمود و اسرائيل‌ شادمان‌ خواهد گرديد.

تصويب كليات لايحه قانون مجازات اسلامی درمجلس

در كلیات لایحه به تصویب رسیده یكی از موارد اضافه شده ،اعدام افراد « مرتد»
بدون هيچگونه امكانى براى بازگشت آنها است.



مجلس شوراى اسلامى در جلسه روز سه شنبه خود كليات سه لايحه مهم حمايت از خانواده، " قانون مجازات اسلامى" و جرايم رايانه اى را تصويب كرد.
دائمى كردن قانون مجازات اسلامى
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو فردا، از لوايح مهم كه در جلسه علنى مجلس شوراى اسلامى تصويب شد، لايحه قانون مجازات اسلامى بود كه بخش هایی از آن مورد انتقاد فعالان سياسى و مدنى قرار گرفته است.
قانون مجازات اسلامى داراى ۴۲۸ ماده در زمينه مقررات عمومى، (حدود، قصاص، ديات و تعزيرات ) است كه يک فوريت آن در دى ماه سال گذشته تصويب شده بود.
اين قانون در سال ۷۰ به صورت آزمايشى تصويب و با پايان يافتن مهلت آزمايشى آن تاكنون چندين بار در مجلس مهلت اجراى آن تمديد شده است. لايحه در دست بررسى در مجلس براى" دائمى شدن" اين قانون ارائه شده است.
يكى از مواد اصلى اين لايحه، مستثنى نمودن جرايم عليه امنيت داخلى و خارجى و جرايم مهم از شمول محدوديت هاى اصل سرزمينى بودن جرائم و مجازات ها است كه دست دادگاه هاى ايران براى مقابله با ايرانيانى كه در خارج از كشور زندگى مى كنند را باز مى گذارد.
در سال های اخير، بسياری از ايرانيان با خروج از دين اسلام، به اديان ديگر از جمله به مسیحیت گرويده اند، عملی که براساس فقه اسلامی، مجازات آن مرگ است ولی تاکنون قانون مکتوبی در این زمینه وجود نداشت.
آنچه كه باید از لایحه قانون مجازات اسلامی بدانیم
به گزارش fcnn و به گفته برخی صاحبنظران، در لايحه قانون مجازات اسلامى، نه تنها از تعداد جرايمى كه براى آنها مجازات اعدام تعيين شده، كاسته نشده است بلكه تعداد آنها نيز افزايش يافته است. از جمله جرايم جديد كه بر اساس اين قانون براى آنها مجازات اعدام در نظر گرفته شده، مواردى چون رمالى، بدعت در دين و فالگيرى است كه اینها در گذشته ممنوع بوده ولى جرم محسوب نمى شد ولى در قانون جديد نه تنها جرم است بلكه براى آن مجازات " اعدام " نیز در نظر گرفته شده است.
در قانون فعلى براى فرد "مرتد" فرصت بازگشت در نظر گرفته شده است. اما در این لایحه به تصویب رسیده یكی از موارد اضافه شده ، اعدام افراد « مرتد» بدون هيچگونه امكانى براى بازگشت آنها است.
" اسلام شايد تنها دين مهمی در جهان باشد که تغيير دين از اسلام به مذهب يا عقيده ديگری را با مرگ مجازات می کند".
مجازات ارتداد ، يا بازگشت مسلمان و مسلمان زاده از اسلام ، آن گاه که " مرتد" مرد باشد، در اغلب قريب به اتفاق متون فقهی شيعه اعدام تعيين شده است.
در قانون مجازات اسلامی و ديگر قوانين جزائی ايران تا کنون ماده ای مشخص و اختصاصی در مورد " ارتداد" وجود نداشته و دادگاه ها در صدور حکم اعدام ، تنها به شرع ، فتوا و متون فقهی استناد کرده اند.به نظرمی رسد که نويسندگان و تصویب كنندگان كلیات لايحه جديد مجازات عمومی با اختصاص ماده ای مستقل به مبحث " ارتداد" کوشيده اند تا مشکل کمبود قانون برای اعدام مرتدان مرد را از پيش پای قاضيان بردارند و به ضرورتی مبرم پاسخ گويند.
دو ماده از لایحه قانون مجازات اسلامی
در ماده ۲۲۴ لايحه مصوب مجلس شورای اسلامی آمده ؛ مجازات «سب النبی»، توهين و دشنام دادن به پيامبر اسلام و « قذف»، دشنام گويی به فاطمه زهرا و امامان شيعه، را "اعدام" تعيين کرده است و ماده ۲۲۵ اين لايحه، که به گفته مقامات قضايی ايران، بر اساس حدود ۶ آيه صريح قرآن در ۶ سوره مختلف، روايات، احاديث و کردار پيامبر اسلام و امامان شيعه و فتوای اکثر قريب به اتفاق مجتهدان شيعه، تدوين شده است، ارتداد را به دو مقوله "ارتداد فطری و ملی" تقسيم کرده و برای مردان مرتد فطری مجازات مرگ و برای زنان مرتد مجازات حبس دايم تعيين کرده است.
ماده ۲۲۵ لايحه قانون مجازات اسلامی "مرتد فطری" را کسی تعريف می کند که «يکی از والدين او مسلمان بوده و او پس از بلوغ اظهار اسلام کرده اما از اسلام خارج شده است». بند ۷ اين ماده مجازات مرتد فطری مرد را اعدام تعيين کرده است.
همين ماده "مرتد ملی" را کسی تعريف می کند که "والدين او غير مسلمان بوده و ‎او پس از بلوغ به اسلام ‏گرويده، اما سپس از اسلام خارج شده است ".
در این لايحه کسی که «يکی از والدين او مسلمان بوده‎ ‎و او پس از بلوغ ‏تظاهر به اسلام نکرده و کافر شده است» نيز مرتد فطری محسوب می شود.
اين لايحه مجازات هر دو نوع مرتد ملی نيز اعدام تعيين شده است، اما به مرتدان ملی ۳ روز فرصت داده می شود تا ارشاد شده و توبه کنند.
در مبحث ارتداد در فقه شيعه و درلايحه قانون مجازات های اسلامی زنان نسبت به مردان از اين امتياز برخوردارند که در صورت ارتداد فطری و ملی از مجازات اعدام معاف و به حبس ابد محکوم شده و «طبق‎ ‎نظر دادگاه ‏در زندان تضييقاتی عليه آنان اعمال شده، ارشاد شده و اگر توبه کنند آزاد می شوند.
لازم به ذكر است در اسفند ماه سال ۱۳۸۶، اسلوانی، رييس دوره ای اتحاديه اروپا در بيانيه ای اعلام کـــرد:« بخش های ۲۲۵ این لایحه به طور روشن نقض تعهدات جمهوری اسلامی به کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر است. و از مقام های ايران، در دولت و مجلس، می خواهد تا پيش نويس این لايحه را، برای احترام به تعهدات خود، تعدیل کنند.
"عباس عبدی، روزنامه نگار در تهران در مقاله ای به موارد مطرح شده می نویسد : با اشاره به گنجاندن ارتداد در فصل جديدی در قانون مجازات اسلامی و تعيين مجازات مرگ برای افراد "مرتد"، از مسولان جمهوری اسلامی باید پرسید:« در اين ۳۰ سال چه کسی مي بايست اعدام می‏شد که در غياب اين فصل (ارتداد) در قانون موجود و قبلی اعدام نشد که اکنون برای اعدام آنان اين فصل به قانون مجازات اضافه شده است ؟"
می توان نتيجه گرفت که حکومت اسلامی ايران نيز با قانونی کردن مجازات اعدام برای ارتداد در لايحه جديد مجازات عمومی ، هراس حکومت گران را از گسترش گرايش های غير اسلامی در جامعه نشان داده و اين برداشت را تاييد می کند که در سه دهه گذشته بخش های مهمی از جامعه ايرانی به دليل سرخوردگی از حکومت به دیگر ادیان و دیگرگرايش های غيرمذهبی روی آورده اند .
پرسشي كه مطرح است اينكه چه ضرورتی جمهوری اسلامی را به " قانونی کردن مجازات مرگ" عليه مسلمان زادگانی که از اسلام بر می گردند، وادار کرده است ؟
- نظراتتان را در همین بخش با ما در میان بگذارید.

میلیون دلار جایزه القاعده برای كشتن مبشر مسیحی عرب

پدر زکریا با صراحت ادعای "محمد" را در رابطه با پیامبری و ادعای
"قر‏آن" را مبنی بر کلام خدا بودن به چالش گرفته است.

شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان
القاعده ، مبشر عرب را برای موعظه انجیل به مسلمانان مورد هدف قرار می دهد.
ممکن است هرگز چیزی درباره پدر" زکریا پطرس" نشنیده باشید اما بهتر است داستانش را بشنوید. او بی هیچ تردید پر بیننده ترین و موثرترین "مبشرجهان عرب" است که به جهان اسلام بشارت می دهد و تاکنون بحث برانگیز ترین مبشر عرب نیز می باشد.
او بیدارگر بزرگی است، اهل مزاح، پر انرژی ، درخشان و سرسخت است و باعث تحریک افکار می شود. اما به جای اینکه انجیل محافظه کاری را موعظه کند انجیل "عیسی مسیح" را موعظه می نماید.
دشمنانش تنها نمی خواهند او را ساکت کنند بلکه می خواهند او را "ترور" کنند. هفته گذشته وی در یك مصاحبه تلفنی اظهار داشت که یکی از وبسایت های شبکه القاعده عکس او را در سایت خود جا داده اند و او را به عنوان یکی از مهمترین کفار تحت تعقیب خود برای مجازات در جهان معرفی کرده اند.افراطیون اسلامی حتی برای کشتن او جایزه نیز تعیین کرده اند.
شبکه خبری مسیحیان(CBN) اعلام کرده است که رقمی که برای جایزه کشتن این مبشر اعلام شده "۶۰ میلیون" دلار است . پطرس هنوز مطمئن نیست اما برای تقریب ذهن باید اشاره کرد که رقم جایزه پیشنهادی دولت ‏آمریکا برای مجازات اسامه بن لادن تنها ۲۵ میلیون دلار بوده است.
" چرا این تندروهای مذهبی از یک کشیش قبطی سالخورده مصری که در دهه ۷۰ زندگی خویش بسر می برد تا این حد خشمگینند؟"
زیرا پدر زکریا جنگی ‏آسمانی را بر علیه ‏آنها بر پا کرده است و در حال پیروزی است. او با استفاده از تکنولوژی ماهواره تلاشهای حکومت های اسلامی را برای جلوگیری کردن از انجیل در کشورهایشان خنثی کرده است. پدر زکریا با صراحت ادعای "محمد" را در رابطه با پیامبری و ادعای "قر‏آن" را مبنی بر کلام خدا بودن به چالش گرفته است.
او به شیوه ای سیستماتیک زندگی "محمد" را روایت به روایت تحلیل میکند و ضعف های شخصیتی و رفتارهای گناه ‏آلود او را نشان می دهد. او به دقت قرآن را ‏آیه به آیه تحلیل کرده و تناقضات و عدم انسجام ‏آن را بیان می دارد. نه تنها بی هیچ پوزشی غلط بودن عقاید اسلام را توضیح میدهد بلکه به مسلمین از کتاب مقدس تعلیم میدهد که چرا عیسی ‏آنها را دوست دارد و چرا ‏کاملا حاضراست تا ‏آنها را ببخشد و صرفنظر از اینکه ‏ چه افرادی هستند و یا مرتکب چه کارهایی شده اند، آماده است آنها را در خانواده خود بپذیرد.
اگر پدر زکریا در گوشه ای به این تعلیم می پرداخت و یا از طریق شبکه کابلی محلی محدودی بکار خود ادامه می داد بطوریکه افراد زیادی او را نمی دیدند و مورد توجه قرار نمی گرفت ،چندان اهمیت نداشت اما برنامه نود دقیقه ای او که ترکیبی از موعظه، تعلیم و پاسخ به پرسش های تلفنی غالبا افرادی خشمگین از سراسر جهان است تبدیل به یکی از پر طرفدارترین برنامه های تلویزیونی در سراسر جهان اسلام شده است.
این برنامه چهار بار در هفته به زبان عربی یعنی زبان مادری او در شبکه تلوزیونی ماهواره ای بنام "الحیات" (تلویزیون زندگی) پخش مجدد میشود. برنامه های او در همه کشورهای شمال ‏آفریقا، خاور میانه، آسیای مرکزی، همچنین سرتاسر آمریکای شمالی، اروپا، استرالیا و نیوزلند قابل دیدن است.
نه فقط برنامه های او در جاهای بسیاری قابل دیدن است، بلکه شمار بینندگان این برنامه ها پنجاه میلیون مسلمان در هر روز تخمین زده می شود. در ضمن میلیون ها مراجعه کننده به زبانهای مختلف از وبسایت های web sites او دیدن می کنند .
در این وبسایتها مسلمانان می توانند به پیامها و موعظه های او گوش داده و از طریق آرشیو پاسخ به پرسشهای رایج برای سوالات خود پاسخ بیابند. آنها می توانند به اتاق گفتگوهای زنده در این وبسایت بروند جایی که نه تنها برای ورود به ‏آن مجازند بلکه تشویق می شوند تا دشوارترین سوالات خود را طرح نمایند و در ‏آنجا مشاورین تعلیم دیده به سوالات ‏‏‏آنها پاسخ خواهند داد. بسیاری از این مشاورین خود سابقا مسلمانانی بودند که به مسیحیت گرویدند و با این سوالات و کشمکشهای حق جویان و منشا آنها آشنایند.
پدر زکریا پطرس از سال ۲۰۰۳ در ماهواره برنامه دارد و تبدیل به شخص بسیار معروفی در جهان اسلام گشته است. یك روزنامه ای عربی او را دشمن آشکار شمار یک اسلام نام نهاده است. میلیونها نفر مطمئنا از او متنفرند اما با این حال برنامه های او را تماشا می کنند. به او گوش فرا می دهند و آنچه او می گوید را مورد تحلیل و پردازش قرار می دهند و با دوستان و خانواده خود درباره او سخن میگویند.
"وقتی پدر زکریا، روحانیون متعصب را به چالش می طلبد تا استدلالهای بسیار او را در رد اسلام پاسخ دهند و از قرآن دفاع کنند، میلیونها نفر در انتظار می مانند تا پاسخ و واکنش متعصبین را مشاهده کنند اما به ندرت کسی به او جواب می دهد. هرچه بیشتر تندروها به او حمله می کنند او مشهورتر می گردد و هر چه او بیشتر مشهور می گردد مسلمانان بیشتری ماهواره های خود را برای دریافت برنامه هایش تنظیم می کنند. و هر چه بیشتر به خیل تماشاگران برنامه هایش افزوده می شود، مسلمانان بیشتری به این نتیجه می رسند که حق با پدر زکریا پطرس است و به نوبه خود تصمیم می گیرند تا پیرو عیسی مسیح گردند."
بنا بر بر آورد پدر زکریا پطرس هر ماه حداقل ۱۰۰۰ مسلمان از طریق تماس تلفنی با مشاورین تلفنی او دعا کرده و مسیح را دریافت میکنند. برخی از تماشاگران از طریق برنامه زنده تلوزیونی همراه با پدر زکریا دعای توبه و پذیرش مسیح را انجام می دهند و این تنها مشتی است نمونه خروار، نشاندهنده کسانی که توانسته اند از مانع خطهای شلوغ تلفنی بگذرند و تماس برقرار کنند. در حال حاضر مشاور تعلیم دیده تلفنی به تعداد کافی برای پاسخگویی موجود نیست. بسیاری از رهبران و مبشرین پیشروی جهان عرب که با ‏آنها مصاحبه شده معترفند که خدا از پدر زکریا در این روزگار برای این عظیم ترین خیل مسلمانانی که در تاریخ مسیحیت به مسیح میپیوندند، استفاده می کند.
پدر زکریا پطرس هیچ امتیازی برای خود قائل نمی شود و معتقد است که او نیز صدایی است در میان میلیونها صدای دیگر اما به وضوح از آنچه در این میان در حال انجام است هیجان زده است. او این زمان را زمانی می بیند که بیش از هر زمان دیگری در تاریخ مسلمین به مسیح میپیوندند و همچنین اشاره می نماید که حداقل سه بار در برنامه هایش به کتاب من Epicenter اشاره کرده است. این کتاب شاهدی بر تعداد فراوان ایمان آورندگان به مسیح از میان مسلمین است که هر روز انجام می پذیرد. او عهد کرده است که تا زمانی که عیسی مسیح به او حیات دهد انجیل را موعظه کند. زیرا خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان ‏آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد. این آیه( یوحنا ۳:‏۱۶‏) محرک پدر زکریا پطرس است. او شدیدا بر این باور است که خدا همه جهان را ونیز تک تک مسلمانان را دوست دارد و ایمان دارد که هرکس به مسیح ایمان آورد یهود و یا مسلمان "حیات جاودانی" خواهد یافت.
او بر این باور نیست که همه مسلمین افرادی متعصب و تند رو هستند اما باور دارد که ازلحاظ روحانی مسلمین در گمگشتگی بسر می برند و تلاش او این است که وسیله ای گردد که آنها راه خود را بسوی آمرزش و مصالحه با خدایی که آنها را آفرید و محبت می نماید، بیابند. به باور پدر زکریا پطرس دست خداست که او را هدایت می کند و آنچه باید بگوید و یا در وبسایت بنگارش در ‏آورد را به او نشان می دهد. پدر زکریا بر این باور است که خداست که به او بیشتر و بیشتر نشان میدهد که چگونه از تکنولوژی برای رساندن پیغام رهایی به مردم بهره گیرد.
لطفا برای امنیت و سلامتی پدر زکریا پطرس دعا کنید تا خدمت موثر خود را بعنوان خادم انجیل ادامه دهد.

اعمال فشار برای گرفتن تعهد مبنی بر انكار مسیحیت

وی وادار به امضای تعهدنامه ای شد که طبق آن، وی رسماً مسیحیت را
ترک کرده و از شرکت در جلسات کلیسای قبیلۀ خود منع گردیده


یک فعال مسیحی در ارتفاعات مرکزی ویتنام، روز دوشنبه، ۸ سپتامبر، پس از آنکه وادار به امضای تعهدنامۀ مبنی بر انکار مسیحیت و شرکت نکردن در جلسات کلیسایی شده بود، تحت حبس خانگی قرارگرفت.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از اتحادیۀ همبستگی مونتینارد(MFI )، که نمایندۀ مسیحیان مونتینارد میباشد، اعلام کرد که ماموران امنیتی ویتنام، یی-هنینگ را پس از بی نتیجه ماندن تلاش وی برای پناهنده شدن به کشور همسایه، کامبوج، دستگیر کردند.
بنابر گزارشها، هنینگ، دهکدۀ خود، "پلوی تودرا" را در استان "گیا لای" در ماه نوامبر بقصد کمپ پناهندگان سازمان ملل در کامبوج ترک کرد، اما عاقبت از سوی مقامات کامبوج به کشور خود عودت داده شد.
معلوم نیست که کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل، UNHCR، در بازگرداندن این مسیحی چه نقشی داشته است، اما MFI نگرانیهای خود را درمورد عودت مسیحیان مونتینارد، قبیله ای ساکن ارتفاعات، قبلاً اعلام داشته بود.
هرچند که پیش از آن، UNHCR اعلام نموده بود که از دولت ویتنام تعهد گرفته که خطری این افراد را تهدید نمیکند. پرداخت غرامت به گزارش MFI، پلیس ویتنام خانوادۀ هنینگ را که از راه کشاورزی امرار معاش میکنند، مجبور به پرداخت یکصد هزار دنگ ویتنام، معادل ۶ دلار آمریکا نمود؛ مبلغی که برای این خانوادۀ فقیر بسیار زیاد میباشد. بعلاوه روز ۳ آگوست، این خانواده، از سوی پلیس، وادار به "اهداء" خوک خود که تنها غذای باقیمانده برایشان بود گردیدند.
به گزارش MFI، پنج روز پس از آن، هنینگ، وادار به امضای تعهدنامه ای شد که طبق آن، وی رسماً مسیحیت را ترک کرده و از شرکت در جلسات کلیسای قبیلۀ خود منع گردیده. وی اکنون در حبس خانگی بسر میبرد و درنتیجه نمیتواند در مزرعه شان کار کند. از سویی همچنان تهدید میشود و برای جان خود نگران است.
دفتر MFI در ایالات متحده از طرف هنینگ، از سفارتخانه ها و آژانسهای بین المللی خواسته است که مسئولان را تحت فشار گذاشته تا به اذیت و آزار هنینگ و خانواده اش خاتمه دهد. موضوع هنینگ، بار دیگر توجه محافل بین المللی را بسوی اقوام مونتینارد در ویتنام که بسیاری از این مسیحیان در زندانهای ویتنام بسر میبرند معطوف کرد. تحلیلگران، آزار و اذیتهای وارده از سوی دولت ویتنام بر اهالی مونینارد را به سابقۀ حمایت این قوم از نیروهای آمریکایی در جنگ ویتنام ارتباط میدهند.

تهدید به مرگ ایمانداران و اهانت به کلیسا

اهانت های مشابه دیگری نیز در کلیسای تثلیث مقدس در شهر "نوبول"،
و کلیسای عشاء مقدس، در "گوایاکوئیل" صورت گرفته است.


اکوادر- به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از(Compass ) ، به گفتۀ مقامات مسیحی (کاتولیک)، پس از مخالفت کلیسا با چندید مادۀ قانونی که قرار است به قانون اساسی "اکوادر" افزوده شود، چندید مورد تهدید به مرگ و حمله به کلیساها در روزهای اخیر صورت گرفته است.
بنابراین گزارش، گروهی از مردم در شهر بندری "گوایاکوئیل" وارد صحن کلیسا شدند، نان عشاء ربانی را گرفته، پاره کردند و پس از انداختن آب دهان بر آن، آن را زیرپا لگدمال نمودند. این سومین بار است که چنین اتفاقی در هفته های اخیر رخ میدهد.
اهانت های مشابه دیگری نیز در کلیسای تثلیث مقدس در شهر "نوبول"، و کلیسای عشاء مقدس، در "گوایاکوئیل" صورت گرفته است.
اسقف اعظم، آنتونیو آرگوری یازا، از گوایاکوئیل همانند" آمپارو مدینا"، رهبر مخالفین سقط جنین، تعدادی پیام تهدیدآمیز دریافت نموده.است ، یکی از پیامهای تهدیدی که آمپارو دریافت کرده بود درون یک جعبۀ کفش بود که بر روی آن نوشته شده بود:" مرگ بر مخالف سقط جنین". این در حالی است که رهبر "جنبش " خواستار زندانی شدن اسقف اعظم بخاطر مخالفت با قانون اساسی شد.
اکوادور کشوری است در شمال غربی امریکای جنوبی. پایتخت آن کیتو است.قریباً 8/69% از اکوادوری‌ها کاتولیک هستند. عدهِ مردم اکوادور معنقد هستند و در آیین‌ها شرکت می‌کنند. در مناطق روستایی اکوادوربرخی مواقع، عقاید بومی و مسیحیت نیز وجود دارد.
تعداد مسلمانان در اکوادور بسیار کم و در حدود چند هزار است. تعداد یهودیان در این کشور تنها ۱۰۰۰ تن است که اغلب از ریشهِ آلمان و یا ایتالیایی هستند.
همچنین تعدادی یهودی سفاردیک (یهودیان جودو اسپانیایی) نیز وجود دارند. تعداد کمی از آنها در حال حاضر اعتقادات جودوی دارند و بیشتر مسیحیانی هستند که اجدادشان کاتولیک شده‌بودند.

۱۳۸۷ شهریور ۲۰, چهارشنبه

مرد 84 ساله در نيجر، 86 زن و 170 فرزند دارد


خبرگزاري فارس: دادگاهي در نيجر به طور موقت مجازات مرد 84 ساله‌اي كه 86 همسر دارد را به تعويق انداخت. مقامات محلي وي را تهديد كرده بودند كه يا همه همسران خود را طلاق دهد و يا حداكثر 4 زن را نگهدارد تا مجبور به ترك كشور نشود.

به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از رويترز از لاگوس،‌ رهبران مسلمان شهر "بيدا" در مركز نيجر كه محل زندگي وي همسران و 170 فرزندش است تا 7 سپتامبر به وي فرصت داده است تا مطابق قوانين اسلام تنها 4 زن را در اختيار داشته باشد. وي با شكايت به دادگاه مدعي شده كه اين اقدام مقامات شهر نقض حقوق شخصي وي است و دادگاه نيز به طور موقت دستور تعويق اين مجازات را داده است. از زماني كه رسانه‌هاي نيجري به انتشار گزارش‌هايي درباره وضعيت تأهل وي پرداختند وي ظرف چند هفته چندين بار تهديد به مرگ هم شد. وكيل اين مرد گزارش‌هاي رسانه‌ها مبني بر تلاش وي براي طلاق دادن زن‌ها و تقاضاي فرصت براي بازگرداندن آن‌ها به خانواده‌هايشان را رد كرده و اعلام كرد كه موكلش قصد دارد دوباره ازدواج كند. پرونده اين مرد باعث ايجاد جنجال‌هاي زيادي در پرجمعيت‌ترين كشور آفريقا با 140 ميليون نفر جمعيت شده است كه حدود نيمي از مردم آن مسلمان هستند. بر اساس قوانين اسلام مردان مسلمان مي‌توانند تا 4 زن را به عقد ازدواج دائم خود درآورند.

۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

نامۀ اوّل یوحنا ۱:‏۵-‏۶

این است پیامی که از او شنیده‌ایم و به شما اعلام می‌کنیم: خدا نور است و هیچ تاریکی در او نیست.۶اگر بگوییم با او رفاقت داریم، حال‌آنکه در تاریکی گام می‌زنیم، دروغ گفته‌ایم و براستی عمل نکرده‌ایم.

دعا براي‌ نجات‌ و حفاظت‌

براي‌ سالار مغنيان‌ برثماني‌. مزمور داود اي‌ خداوند نجات‌ بده‌ زيرا كه‌ مرد مقدّس‌ نابود شده‌ است‌ و امناء از ميان‌ بني‌آدم‌ ناياب‌ گرديده‌اند! 2 همه‌ به‌ يكديگر دروغ‌ مي‌گويند؛ به‌ لبهاي‌ چاپلوس‌ و دل‌ منافق‌ سخن‌ مي‌رانند. 3 خداوند همة‌ لبهاي‌ چاپلوس‌ را منقطع‌ خواهد ساخت‌، و هر زباني‌ را كه‌ سخنان‌ تكبرآميز بگويد، 4 كه‌ مي‌گويند: «به‌ زبان‌ خويش‌ غالب‌ مي‌آييم‌. لبهاي‌ ما با ما است‌. كيست‌ كه‌ بر ما خداوند باشد؟»5 خداوند مي‌گويد: «به‌ سبب‌ غارت‌ مسكينان‌ و نالة‌ فقيران‌، الا´ن‌ برمي‌خيزم‌ و او را در نجاتي‌ كه‌ براي‌ آن‌ آه‌ مي‌كشد، برپا خواهم‌ داشت‌».6 كلام‌ خداوند كلام‌ طاهر است‌، نقرة‌ مصفاي‌ در قالِ زمين‌ كه‌ هفت‌ مرتبه‌ پاك‌ شده‌ است‌.7 تو اي‌ خداوند ايشان‌ را محافظت‌ خواهي‌ نمود؛ از اين‌ طبقه‌ و تا ابدالا´باد محافظت‌ خواهي‌فرمود. 8 شريران‌ به‌ هر جانب‌ مي‌خرامند، وقتي‌ كه‌ خباثت‌ در بني‌آدم‌ بلند مي‌شود.

گسترش کلیساهای خانگی با وجود جفاها در ایران

تهران ، ایران – سختگیریهای بیشتر علیه مسیحیان عضو کلیساهای خانگی در ایران روبه انجام است.این درحالی است که دولت اسلامی ایران اگر بخواهد میتواند برنامۀ اتمی خود را متوقف نماید اما ناتوان از بازنگه داشتن روند رو به گسترش مسیحیت است.
انگیزه و هدف انقلاب ایران برپاداشتن نخستین دولت متجدد برپایۀ شریعت اسلام بوده است.به ژزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، "گری لین" خــبرنگار سی-بی-ان در سـایت خبری coptreal.com مینویسد کــه، "آقای خمینی" فکر میکرد که اگر مردم ایران و دولت با توسل به آموزه ها و دستورات مذهبی که در قرآن آمده است میتوانند جامعه سعادتمند بوجود آورند. "اما پس از ۳۰ سال، انقلاب متزلزل شده و بسیاری از ایرانیان از خواب بیدار شده اند."
"تاد نتلتون" از سایت "صدای شهداء مسیحی" توضیح میدهد:" مردم که به اطرافشان نگاه میکنند، فقر را میبینند، نارضایتی را میبینند، و میبینند که خوشحال نیستند، پس از خود سوال میپرسند. چرا پس بیفایده است، ما که کاملاً به روش اسلامی عمل میکنیم، پس چرا کشورمان فوق العاده نیست؟ و اینجاست که به آن مرحله از بلوغ میرسند که باید بدنبال راهی جدید باشند".
خبرنگار سی-بی-ان این راه جدید را که بسیاریب از ایرانیان درآغوش میگیرند، مسیحیت میداند. وی میگوید:" اما ایمان (مسیحیت) چیز جدیدی برای ایرانیان نیست. درواقع، انجیل ۵۰۰ سال پیش از اسلام به ایران آمد. گفته میشود که درمیان کسانی که در روز "پنطیکاست" در اورشلیم حاضر بودند، ایرانیان نیز حضور داشتند.
به گزارش "لین" درحال حاضر کمتر از یک درصد از جمعیت ایران را مسیحیان تشکیل میدهند، و این درحالی است که پیش از انقلاب اسلامی، این تعداد به چهار برابر رقم کنونی میرسیده است. اما بخاطر تندروی های دولت، بسیاری مجبور به مهاجرت و یا فرار شدند. وی همچنین افزود:" برخی از آن عده که در کشور مانده اند، ایمان خودر ا با مسلمانان درمیان میگذارند، به این شکل است که حرکت بشارتی کلیساهای خانگی به سرعت رشد میکند."
به گفتۀ "نتلتون": "کلیسا از نظر تعداد در حال انفجار است، اما این با پرداخت بهای سنگینی همچون دستگیری، اذیتها و حملات و جفاها و در برخی موارد ضرب و شتم های سنگین همراه بوده است. در حقیقت این راه، راه سختی است."
"نتلتون" میگوید که در خیابانهای شلوغ تهران، صدای موسیقی پرستشی مسیحی در دستگاه ضیط و پخش یک تاکسی شنیده میشود. راننده که یک مسیحی نو کیش است، پروایی از اعلان ایمانش ندارد، هرچند که می داند خطر دستگیری و اعدام به جرم "ارتداد" او را تهدید میکند. وی ادامه میدهد:" راننده، صلیبی به آئینۀ داخل اتومبیل آویزان کرده و کتابمقدسش را کنار قوطی تصفیۀ بنزین اس-تی-پی گذاشته است. او با مسافرانش دربارۀ انجیل صحبت میکند و اگر مسافری از او انجیل بخواهد، به او میدهد." البته همین کار میتواند به دستگیری او بیانجامد.
"لین" در گزارش خود مینویسد که تعدادی از مسیحیان حتی بخاطر درمیان گذاشتن ایمانشان با مسلمانان کشته شده اند، و این امری نیست که بتازگی اتفاق افتاده باشد. "قبلاً بسیاری مبشران مسیحی همچون "ماری کاترین آیرونساید" به این کشور آمده اند. تاریخ فوت وی سال ۱۹۲۱ بود. البته او شهید نشد و همراه با گروهی از کلیسای آنگلکن که برای بشارت در خاور میانه از سوی انجمن بشارت کلیسایی فرستاده شده بودند فعالیت میکرد.
سنگ نوشتۀ روی مزار وی که در کلیسای جامع ارامنۀ اصفهان، یکی از ۷۳ کلیسای رسمی کشور، قرار دارد این جمله است: "اگر بشنوی که تو را میخواند، آِیا نمیروی؟"
"لین" در ادامۀ گزارش خود مینویسد:" آنچه که دولت ایران از آن وحشت دارد، نه کلیساهای رسمی و ثبت شده، بلکه کلیساهای غیر رسمی است که بسرعت رشد میکنند. رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد بقدری نگران این مساله است که متوقف ساختن حرکت "کلیساهای خانگی" را از اهداف خود قرار داده و گفته است:"من مسیحیت را در این کشور متوقف میکنم."
به گزارش "لین"، احمدی نژاد، دستور سختگیریهای بیرحمانه ای را بر علیه کلیساهای خانگی ایرانی صادر نموده است. او میگوید:"همین تابستانی که گذشت، یک رزمنده (جنگ ۸ ساله) و همسرش در اصفهان، بر اثر ضرباتی که ماموران بهنگام حمله به جلسۀ کلیسایی خانگی آنها بر ایشان وارد آورده بودند جان باختند."
"یک ماه پبیش از آن نیز ، تینا (ر) و همسرش که مسیحی نو کیش هستند، دستگیر شدند و مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته، به مدت چهار روز بازداشت بودند. اتهام آنها اقدام علیه اسلام و امنیت ملی ایران اعلام شد.
" لین" همچنین گزارش میدهد که یکی از رهبران کلیسای خانگی معتقدند است که این سختگیریها باعث میشوند که مسیحیان قویتر و جدی تر گردند. به عقیدۀ او،" خدا دارد ایمان ما را میآزماید چون میخواهد که ما بیشتر شبیه عیسی شویم."
کلیساهای خانگی اکنون در گروههای کوچکتر تشکیل میشوند
به گفتۀ " نتلتون"، درحالی که احمدی نژاد به تلاش مذبوحانه برای متوقف ساختن رشد کلیسا مشغول است، سختگیریهای وی در حقیقت تاثیر معکوس دارند، چراکه مسیحیان بیشتر به نقاط اطراف پراکنده میشوند. "ما شاهد آن هستیم که مومنین به دیگر نقاط کشور مسافرت میکنند و به شهرهایی که میروند گروههای کوچک کلیسای خانگی را تشکیل میدهند. "
مسیحیان ساکن در دیگر نقاط جهان دربارۀ برادران و خواهرانشان در " ایران" چه باید بدانند؟
این رهبر کلیسای خانگی میگوید که آنها باید بدانند که عیسی همراه ایرانیان مسیحی است و هرگز ایشان را ترک نمیکند.
و مسیحیان در دیگر نقاط جهان برای مسیحیان تحت جفا در" ایران" چه میتواند بکنند؟
"نتلتون" میگوید:" ما باید برای آنها دعا کنیم. این اولین خواستۀ ایشان است. برای ما دعا کنید، برای ما دعا کنید، برای ما دعا کنید... و من تلاش میکنم تا مردم را برآن دارم تا برای دولت ایران دعا کنند. برای احمدی نژاد دعا کنند تا ملاقات شخصی با عیسی مسیح داشته باشد. تصور کنید اگر چنین شود، چگونه این کشور و دنیا تغییر خواهند کرد."

پديده دخترکشي مسلمانان در اروپا

خانواده‌هاي مسلمان مقيم کشورهاي اروپايي، همواره نگراني شديدي از انحراف و يا فراموش شدن فرهنگ اسلامي و اصيل کشورهايشان توسط فرزندانشان هستند.به گزارش شيعه آنلاين، در حالي که از يک سو پدر و مادران مسلمان به اين فرهنگ اصيل و اسلامي پايبند هستند و تلاش مي‌کنند حتي تا جايي که امکان دارد، آن را در کشورهاي غربي اجرا کنند، اما فرزنداني که بيشتر آنها دوران کودکي و يا نوجواني خود را در آن کشورها گذرانده‌اند، کم‌کم با فرهنگ غربي انس گرفته و براي همرنگ شدن با ديگر جوانان آن ديار، تلاش مي‌کنند از آن فرهنگ تبعيت کنند.مشکل در اين تفاوت هنگامي رخ مي‌دهد که مسأله ناموس و شرف به ميان مي‌آيد. يعني پدر و مادران مسلمان خواهان پايبندي فرزندانشان به تمامي اصول و حد و مرزهاي اسلامي هستند؛ در حالي که فرزندان به پيروي از فرهنگ غربي، به داشتن روابط با جنس مخالف، همانند ديگر دوستان و همکلاسي‌هاي خود اصرار مي ورزند. گاهي اين روابط نامشروع به ويژه نزد دختران با واکنش شديد خانواده به ويژه از سوي پدران روبه‌رو مي‌شود. ناگفته نماند گاهي اين واکنش که به تنبيه بدني نيز کشانده مي‌شود، از حد خود فراتر رفته و به دليل خشم زيادي پدر، به کشته شدن دختر منجر مي‌شود.«رنا فان درسي» نويسنده و روزنامه‌نگار هلندي، کتاب اخير خود را در اين باره تحت عنوان «جنايت غسل لکه ننگ در هلند» نگاشته است.وي در اين کتاب سعي کرده ريشه‌هاي اينگونه حوادث غمناک به ويژه در سال‌هاي اخير را بررسي کند و علل کشيده شدن آن به جنايت قتل را شرح مي‌دهد.او در ابتدا منصفانه قضاوت کرده و مي‌نويسد: چنين پديده‌اي فقط نزد مسلمانان وجود ندارد، اما چنين جناياتي از سوي هندوها، مسيحيان و يهوديان بسيار کمتر انجام مي‌شود. يعني ممکن است که يک شهروند هلندي غير مسلمان همسر يا دخترش را به دلايل ناموسي مورد ضرب و شتم قرار دهد و سپس او را به قتل برساند، اما بي شک او چنين کاري را از روي عقايد ديني انجام نمي‌دهد بلکه به دلايل و عوامل اجتماعي و يا شخصي چنين مي‌کند.رنا درسي در ادامه براي اثبات گفته خود به سخنان «ويليام تيمر» کارشناس جنايت‌هاي ناموسي اشاره کرده و مي‌گويد: بيشتر قتل‌هاي ناموسي توسط ترک‌ها و کردهاي مقيم هلند صورت مي‌گيرد. عراقي‌ها، ايرانيان، افغاني‌ها و پاکستاني‌هاي مقيم نيز در برخي حالات مرتکب چنين جناياتي مي‌شوند.وي در ادامه مي‌افزايد: البته اين پديده از شرق به غرب صادر نشده بلکه در دوران اروپاي قديم نيز چنين حوادثي نيز رخ مي‌داده است.رنا درسي مي‌افزايد: بررسي‌ها نشان مي‌دهد چنين حوادثي بيشتر در خانواده‌هاي فقير و بيسواد رخ مي‌دهد و هر چه سطح مالي و علمي خانواده افزايش مي‌يابد، احتمال وقوع چنين حوادثي کمتر مي‌شود. در مجموع نمي‌توان آمار دقيقي از تعداد اين جنايت‌ها به دست آورد؛ زيرا در بسياري از اوقات علت قتل چيزي غير از انتقام ناموسي بيان مي‌شود.در همين راستا «ريتا فردونگ» وزير مهاجرين هلند اعلام کرد: اينگونه جنايتکاران مجازات شده و مانند افراد تروريست با آنها برخورد خواهد شد.

۱۳۸۷ شهریور ۱۵, جمعه

توكل‌ به‌ عدالت‌ خداوند

براي‌ سالار مغنيان‌. مزمور داود بر خداوند توكل‌ مي‌دارم‌. چرا به‌ جانم‌مي‌گوييد: «مثل‌ مرغ‌ به‌ كوه‌ خود بگريزيد»؟ 2 زيرا اينك‌ شريران‌ كمان‌ را مي‌كشند و تير را به‌ زه‌ نهاده‌اند، تا بر راست‌دلان‌در تاريكي‌ بيندازند. 3 زيرا كه‌ اركان‌ منهدم‌ مي‌شوند و مرد عادل‌ چه‌ كند؟4 خداوند در هيكل‌ قدس‌ خود است‌ و كرسي‌ خداوند در آسمان‌. چشمان‌ او مي‌نگرد، پلكهاي‌ وي‌ بني‌آدم‌ را مي‌آزمايد. 5 خداوند مرد عادل‌ را امتحان‌ مي‌كند؛ و اما از شرير و ظلم‌دوست‌، جان‌ او نفرت‌ مي‌دارد. 6 بر شرير دامها و آتش‌ و كبريت‌ خواهد بارانيد، و باد سموم‌ حصة‌ پيالة‌ ايشان‌ خواهد بود. 7 زيرا خداوند عادل‌ است‌ و عدالت‌ را دوست‌ مي‌دارد، و راستان‌ روي‌ او را خواهند ديد.

نگاه گذرا به واكنش‌ها نسبت به اعمال خشونت عليه مسيحيان

نخست وزیر هند خشونت‌ها عليه مسيحيان را يك شرمساري ملي خوانده
و به آنان اطمينان داد كه غرامت خانواده‌هاي صدمه ديده ، پرداخت خواهد شد.

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازواحد مركزی خبر ازدهلي نو - در پي افزايش اقدامهاي خشونت آميز عليه مسيحيان ايالت اوريسا در شرق هند ، دولت ايتاليا نيز نگراني خود را از اعمال خشونت عليه مسيحيان به مبشر مذهبي هند در رم ابلاغ كرده است .
رهبران مسيحيان هند براي حل اين مشكل دست بكار شده و درخواست ملاقات با رييس جمهوري هند كردند.
از سوي ديگر،نهادهاي مسيحي براي نشان دادن اعتراض خود ، روز جمعه گذشته ، با فراخوان، همه موسسه‌هاي آموزشي كه توسط مسيحيان اداره مي‌شود را تعطيل كردند.
به گفته كشیش "بابو جوزف" سخنگوي كنفرانس اسقفهاي كاتوليك هند ، يكي از وابستگان كنفرانس اسقفهاي كاتوليك هند به همراه اسقف اعظم دهلي روز پنجشنبه ، با نخست وزير هند ملاقات كردند تا "مان موهان سينگ" را در جريان شرايط اوريسا قرار داده و درخواست كمك فوري براي قربانيان كنند.
كشیش جوزف اظهار داشت : از نخست وزير خواسته شد كه هزينه‌هاي كمكهاي اضطراري و معلوليت قربانيان پرداخت شود و با تمهيدات صحيحي از هدف قرار گرفتن كليسا يا ديگر مدارس مسيحيان جلوگيري شود.
به گفته وي ، "مان موهان سينگ" خشونت‌ها عليه مسيحيان اوريسا را يك شرمساري ملي خوانده و به آنان اطمينان داد كه غرامت خانواده‌هاي صدمه ديده ، پرداخت خواهد شد.
اين در حالي است كه شوراي مسيحيان سراسر هند (اي . آي . سي . سي ) دولت اوريسا را براي به آتش كشيدن دسته جمعي افراد ، محكوم و اعلام كرده است كه در اين ايالت قانون در ملاء عام ناديده گرفته مي‌شود.
"جوزف دسوز"ا رييس شوراي مسيحيان سراسر هند نيز روز پنجشنبه گفت : بنظر مي‌رسد كه مسوولان دولتي ايالت اوريسا با يكديگر هماهنگ نيستند.
برخي افراد اين خشونت را برخورد هندوها و مسيحيان خوانده‌اند اما اين عنوان درستي نيست .
وي تصريح كرد كه مسيحيان بي‌گناه كه اغلب از منطقه داليت (فقير) هستند همچنان مورد حمله اجتماعات سازماني كه به قانون توجهي ندارند ، قرار مي‌گيرند.
او افزود : تنها بي‌وجداني يك اجتماع اقليت نيست كه بايد مورد توجه قرار گيرد ، بلكه به دموكراسي يك كشور آزاد كه به معاهدات قوانين حقوق بشر پيوسته است نيز بايد نگاهي دوباره انداخت .
رهبر مسيحيان پس از ديدار با "مان موهان سينگ" نخست وزير هند اعلام كرد كه قرار است ‪ ۳۰۰‬هزار روپيه از صندوق امدادي نخست وزيري به خانواده هاي مسيحي كه همه داراييهاي زندگي شان را از دست داده‌اند ، پرداخت شود.
اين در حالي است كه بنابر اعلام دفتر نخست وزيري ، مان موهان سينگ با ناوين پاتنايك ، سر وزير ايالت اوريسا صحبت كرده و از او خواسته كه هر چه سريع تر اقداماتي را براي توقف اقدمهاي خشونت آميز عليه مسيحيان و برقراري شرايط عادي در اين ايالت اتخاد كند.
او همچنين از سروزير ايالت اوريسا خواست كه رسيدگي به آسيب ديدگان حوادث اخير ، به ويژه كودكان را در اولويت قرار دهد.
كنفرانس اسقفهاي كاتوليك هند به همراه ديگر سازمان‌هاي مسيحي از دو روز پيش اعلام كرده بودند كه ‪ ۴۰‬هزار مدرسه و كالج مسيحيان روز جمعه در اعتراض به خشونتهاي صورت گرفته عليه اجتماعي مسيحيان بسته خواهند ماند.
اين نهادها و سازمانها گفتند كه مسيحيان هند قصد دارند با اين اقدام اعتراضي آرام به راه اندازند و طي آن خشونت عليه كليساها و موسسه‌هاي مسيحي در اوريسا را محكوم كنند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان در جريان آتش زدن كليسايي در منطقه باراگاه روز پنجم شهريور ماه جاري يك راهبه در آتش سوخت . گفته شد كه اين آتش سوزيها توسط فعالان گروه هندوهاي افراطي به نام ويشوا هندو پاريشاد صورت مي‌گيرد.
روز سه شنبه هفته گذشته زندگي عادي مردم اوريسا تحت تاثير اقدامهاي خشونت آميزي در بخش‌هاي مختلف شهر مختل شد. در جريان اين درگيريها تعدادي از خانه‌هاي مسيحيان نيز سوزانده شد.
به گزارش رسانه‌هاي هند، هندوهاي افراطي در واكنش به كشته شدن رهبر ارشد خود دست به اين كشتارها مي‌زنند.
بنا به اعلام منابع مردمي ، طي هفته اخير ، تنها در جريان درگيريهاي شهر اوريسا بيش از ‪ ۵۰‬نفر كشته شده‌اند ، هر چند كه منابع رسمي هند تعداد كشته‌هاي حوادث اوريسا را ‪ ۱۰‬نفر ذكر كرده اند.
برخوردهاي خشونت آميز با مسيحيان ايالت اوريسا سابقه‌اي طولاني دارد.
در سال ‪ ۱۹۹۹‬نيز گراهام استينز مبشر مسيحي استراليايي و دو پسرش در منطقه كينجهار ايالت اوريسا قرباني اتفاق مشابهي شدند.
آنها توسط گروه هندوهاي افراطي باجراندل كه توسط دارا سينگ رهبري مي‌شد، در يك خودروي ون ، زنده زنده سوزانده شدند.

اعتراض ایران به برگزاری یک گردهمایی در آلمان


ايران کاردار سفارت فرانسه، رييس دوره ای اتحاديه اروپا را در اعتراض به آنچه برگزاری يک «گردهمايی ضد اسلامی» در آلمان خواند، احضار کرده است.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ايران، ايرنا، ايران روز چهارشنبه ۱۳ شهریور ماه در اعتراض به آنچه «رشد اسلام ستيزی» خواند، کاردار سفارت فرانسه در ایران را در غیاب سفیر این کشور احضار کرد.
ایران از کشور فرانسه به عنوان رییس دوره ای اتحادیه اروپا خواسته است که از يک گردهمايی که قرار است در روزهای ۲۹ و ۳۰ شهريور ماه در شهر کلن آلمان برگزار شود، جلوی گيری کند.
يک گروه دست راستی که اعضای آن در حدود ۴۰۰ نفر هستند قرار است ۱۹ سپتامبر، در شهر کلن آلمان یک کنفرانس «ضد اسلامی شدن» برگزار کند.
این گروه علت اعتراض خود را ساخت يک مسجد در کلن و آنچه که «اسلامی کردن و نه وجود اسلام در اروپا» می خواند، اعلام کرده است.
گروه های اسلامگرا در شهر کلن از حدود یک سال پیش ساخت بنای یک مسجد در این شهر شروع کرده اند.
اين گروه همچنين قصد دارد در روز کنفرانس تجمعی در برابر بنای نیمه کاره اين مسجد برگزار کند.
به گزارش ايرنا، کاردار فرانسه ضمن محکوم کردن هر نوع نژاد پرستی و اسلام ستيزی قول داده است اين موضوع را پيگيری کرده و متعاقبا پاسخ لازم را به وزارت امور خارجه ايران ارايه کند.
در سال جاری، اين دومين بار است که ايران به يکی از کشور های اروپايی در باره آنچه «توهين به اسلام» می خواند، اعتراض کرده است.
فروردين ماه گذشته انتشار فيلمی با عنوان «فتنه» که توسط خيرت ويلدرز، نماينده راستگران پارلمان هلند، ساخته شده بود موجب اعتراض شديد ايران شد.
دو سال پيش نيز انتشار کاريکاتورهايی از پيامبر اسلام در روزنامه های دانمارکی باعث خشم مسلمانان و بروز خشونت در چند کشور اسلامی و همچنين اعتراض ايران شد.
در آن زمان جمهوری اسلامی ايران اعلام کرد که در اعتراض به اين اقدام، واردات کالا از دانمارک را متوقف کرده است.

۱۳۸۷ شهریور ۱۴, پنجشنبه

دعا براي‌ اجراي‌ عدالت‌

اي‌ خداوند چرا دور ايستاده‌اي‌ و خود را در وقت‌هاي‌ تنگي‌ پنهان‌ مي‌كني‌؟ 2 از تكبّر شريران‌، فقير سوخته‌ مي‌شود؛ در مشورت‌هايي‌ كه‌ انديشيده‌اند، گرفتار مي‌شوند. 3 زيرا كه‌ شرير به‌ شهوات‌ نفس‌ خود فخر مي‌كند، و آنكه‌ مي‌ربايد شكر مي‌گويد و خداوند را اهانت‌ مي‌كند.4 شرير در غرور خود مي‌گويد: «بازخواست‌ نخواهد كرد.» همة‌ فكرهاي‌ او اينست‌ كه‌ خدايي‌ نيست‌. 5 راههاي‌ او هميشه‌ استوار است‌. احكام‌ تو از او بلند و بعيد است‌. همة‌ دشمنان‌ خود را به‌ هيچ‌ مي‌شمارد. 6 در دل‌ خود گفته‌ است‌: «هرگز جنبش‌ نخواهم‌ خورد، و دُور به‌ دُور بدي‌ را نخواهم‌ ديد.»7 دهان‌ او از لعنت‌ و مكر و ظلم‌ پر است‌؛ زير زبانش‌ مشقّت‌ و گناه‌ است‌؛ 8 در كمينهاي‌ دهات‌ مي‌نشيند؛ در جايهاي‌ مخفي‌ بي‌گناه‌ را مي‌كشد؛چشمانش‌ براي‌ مسكينان‌ مراقب‌ است‌؛ 9 در جاي‌ مخفي‌ مثل‌ شير در بيشة‌ خود كمين‌ مي‌كند؛ به‌ جهت‌ گرفتن‌ مسكين‌ كمين‌ مي‌كند؛ فقير را به‌ دام‌ خود كشيده‌، گرفتار مي‌سازد. 10 پس‌ كوفته‌ و زبون‌ مي‌شود؛ و مساكين‌ در زير جباران‌ او مي‌افتند. 11 در دل‌ خود گفت‌: «خدا فراموش‌ كرده‌ است‌؛ روي‌ خود را پوشانيده‌ و هرگز نخواهد ديد.»12 اي‌ خداوند برخيز! اي‌ خدا دست‌ خود را برافراز و مسكينان‌ را فراموش‌ مكن‌! 13 چرا شرير خدا را اهانت‌ كرده‌، در دل‌ خود مي‌گويد: «تو بازخواست‌ نخواهي‌ كرد؟» 14 البته‌ ديده‌اي‌ زيرا كه‌ تو بر مشقّت‌ و غم‌ مي‌نگري‌، تا به‌ دست‌ خود مكافات‌ برساني‌. مسكين‌ امر خويش‌ را به‌ تو تسليم‌ كرده‌ است‌. مددكار يتيمان‌ تو هستي‌. 15 بازوي‌ گناهكار را بشكن‌. و اما شرير را از شرارت‌ او بازخواست‌ كن‌ تا آن‌ را نيابي‌.16 خداوند پادشاه‌ است‌ تا ابدالا´باد. امّت‌ها از زمين‌ او هلاك‌ خواهند شد. 17 اي‌ خداوند مسألت‌ مسكينان‌ را اجابت‌ كرده‌اي‌، دل‌ ايشان‌ را استوار نموده‌اي‌ و گوش‌ خود را فراگرفته‌اي‌، 18 تا يتيمان‌ و كوفته‌شدگان‌ را دادرسي‌ كني‌. انساني‌ كه‌ از زمين‌ است‌، ديگر نترساند.

صدورحكم " ارتداد" برای دو هموطن مسیحی در دادسرای شیراز

با گذشت بیش از ۳ ماه از دستگیری و بازداشت دوتن از برادران مسیحی مان در شیراز؛
از سوی دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی استان فارس برای
این نوكیشان مسیحی كیفر خواست "ارتداد" صادر گردید.

همزمان با تشدید فشار و سختگیریها از سوی مامورین امنیتی نظام بر علیه نوكیشان مسیحی در داخل كشور ، به خصوص در اردیبهشت ماه سالجاری برابر با ( می - ۲۰۰۸) در شهر شیراز كه منجر به دستگیری و بازداشت بسیاری از فعالین و اعضای كلیسا های خانگی شده بود ، دو تن از این برادران با گذشت بیش از ۳ ماه همچنان در بازداشت و زندان بسر می برند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان از شیراز، دو تن از هموطنان مسیحی بنام های "محمود متین آزاد" ۵۳ ساله و " آرش بصیرت" ۴۰ ساله در تاریخ ۲۴ اردیبهشت سالجاری برابر با ( ۱۵ می- ۲۰۰۸) در " پارك باغ رویا " توسط تعدادی از مامورین اطلاعات و امنیت دستگیر و بازداشت شدند.
"محمود متین و آرش بندری" پس از دستگیری تا مدتها در بازداشتگاه موقت زندان اطلاعات (معروف به پلا ك ۱۰۰) واقع درخیابان سپاه - میدان ارتش در مرکزشهر شیراز، در سلول های انفرادی بسر می بردند . كه در طول این مدت به دفعات آنان را مورد بازجویی های طولانی قرار می دادند. بنا بر این گزارش، آنها در تاریخ ۲۵ تیر ماه ( برابر با ۱۵- جولای) به بند عمومی انتقال یافتند.
با گذراندن حدود ۲ ماه در بازداشتگاه زندان اطلاعات و بودن در زیر بازجوئی های شدید و فشارهای روحی و روانی اگر چه درحالیکه مقامات امنیتی در داخل زندان بتدریج از برخی فشارها در زندان در مورد آنان کاسته بودند امـّـا شرایط همچنان از وخامت حال بسیار بد" آرش بندری" حکایت داشت چرا كه وی مبتلا به بیماری قند ( دیابت ) بوده وگزارش ها حكایت از آن داشت که در این مدت از سوی مسئولین زندان هیچ اقدامی جهت درمان وی صورت نگرفته بود.
اگر چه خانواده های ایشان پس از بازداشت و دستگیری بارها به ساختمان مربوطه مراجعه و سعی داشتند تا با قرار وثیقه آنان را بطور موقت آزاد و تحت مداوا در بیرون از زندان قرار دهند اما مقامات در این خصوص این پرونده را جالب و حساس (!) از آن یاد كردند و از قبول هرگونه وثیقه ایی در خصوص آزادی موقت بازداشت شدگان خودداری كردند.
قرار مجرمیت و كیفر خواست
به گزارش FCNN، طبق گزارش پرونده بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شیراز و طی گزارش منتشره از سوی اداره كل اطلاعات استان فارس ، برای آقایان ۱- محمود متین آزاد ۲- آرش بصیرت ؛ و بر اساس نحقیقات و استناد به ماده ۲۱۴ قانون آئین دادرسی كیفری دادگاههای عمومی و انقلاب ، و مسائل ۱ و ۹ مبحث "ارتداد" كتاب "تحریرالوسیله" امام خمینی قرار "مجرمیت " و تقاضای كیفر" ارتداد" برای متهمین صادر و اعلام گردید.
از دیگر موارد اتهامی به این دو هموطن مسیحی كه در گزارش بازپرسی آمده : تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ،تشویش اذهان عمومی،و نشر اكاذیب ،اهانت به مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری و مسئولین نظام بوده است !
شایان ذكر است بر اساس فقه اسلامی، خروج از دين" اسلام" در حکم ارتداد بوده و به گفته فقها ، خون فردی که از اسلام خارج شود، "مباح" است. اگر چه در قوانين جزائی ايران بطور رسمی تا کنون ماده ای مشخص و اختصاصی در مورد ارتداد وجود ندارد اما دادگاه ها در صدور حکم اعدام تنها براساس احکام شرعی و متون فقهی استناد می كنند.
طبق اصل ۱۶۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی تصريح کرده است:« قاضی‏ موظف‏ است‏ کوشش‏ کند حکم‏ هر دعوا را در قوانين‏ مدونه‏ بيابد و اگر نيابد با استناد به‏ منابع معتبر اسلامی يا "فتواهای" ‏ معتبر، حکم‏ قضيه‏ را صادر نمايد.
از جمله می توان به رساله كتاب " تحریرالوسیله" بنیانگذار جمهوری اسلامی اشاره كرد ،كه دادستانی عمومی و انقلاب شیراز با استناد به آن برای این نوكیشان مسیحی تقاضای كیفر خواست " ارتداد "صادر نموده است.
تاکنون، افراد زيادی در ایران تحت عنوان افراد « مرتد» دستگير شده اند و حکم اعدام در اين زمينه در موارد محدودی صادر شده است كه اين مسئله همواره مورد اعتراض شديد مراجع حقوق بشری در سطح بین المللی قرار گرفته است .
بر اساس اصل هجدهم اعلاميه جــهانی حــــقوق بشر، تمامی شهروندان کشورهای عضو سازمان ملل متحد بايد « از آزادی فکر، وجدان و مذهب برخوردار باشند و اين حق متضمن آزادی تغيير مذهب يا عقيده است.
از عموم هموطنان بخصوص كلیسای ایران در داخل و خارج از كشور تقاضا داریم برای سلامتی و بازگشت این عزیزان به نزد خانواده و فرزندانشان و برای نتیجه رای دادگاه شرع كه باید در روزهای آینده حكم نهایی را صادر كند متحدا در دعا و روزه باشیم.
اشعیا باب دوازده آیه دو
خداوند، نجات دهنده من است. من به او توکّل می کنم و دیگر ترسان نیستم. خداوند به من قدّرت و توانایی می بخشد، او نجات دهنده من است.

۱۳۸۷ شهریور ۱۳, چهارشنبه

رنجنامه نخبه اي که به دليل ديانت بهائي از تحصيل محروم شد


من، هلاکو رحمانيان، جوان 19 ساله بهائي هستم. در سال تحصيلي 86-85 در مقطع پيش دانشگاهي در رشته رياضي-فيزيک درس مي خواندم و به طور فشرده براي کنکور سراسري خود را آماده مي کردم. اکثر آزمون هاي آزمايشي را با موفقيّت پشت سر گزاشتم و اميد مي رفت که از پس ِ کنکور سراسري نيز بتوانم با رتبه اي عالي بر بيايم. در کنکور سراسري 86 شرکت کردم و در اعلام نتايج اوليّه، توانستم رتبه 54 در سهميه مناطق و 76 را در کشور اخذ کنم. يقين داشتم که با اين رتبه مي توانم در هر رشته و در هر دانشگاهي قبول شوم، با اين حال 26 رشته را در فرم مربوطه برگزيدم. امّا به صورت کاملا" غير منتظره، در اعلام نتايج نهايي در سايت رسمي سازمان سنجش، با عبارت "مردود" جلوي اسم خودم مواجه شدم. بلافاصله به سازمان سنجش تهران و سپس کرج رفتم. در هر دو مکان صراحتا" به من گفته شد که عدم قبولي من به خاطر دين من و بهائي بودن است. امّا علّت اين امر را به ا ُرگان هاي ديگر نسبت دادند بدون اينکه از آنها نامي ببرند. اگر هم نامي مي بردند، هنگامي که به محل مربوط مراجعه مي کردم، هيچ مسئوليّـتي قبول نکرده، و سازمان سنجش را جوابگوي اين امر عنوان مي کردند. بدين ترتيب دست من ديگر به هيچ جا بند نبود و به راحتي هر چه تمام تر، عليرغم اينکه قابليّت هاي خود را ثابت کرده بودم و رتبه اي بسيار خوب کسب کرده بودم، از حقّ طبيعي تحصيل در دانشگاه هاي کشورم محروم شدم.اندکي بعد براي گواهي رتبه خويش، جهت ارائه به بنياد نخبگان و استفاده از مزاياي رتبه زير 100 رشته رياضي-فيزيک، به سازمان سنجش تهران مراجعه کردم. مسئول مربوطه گقت که گواهي تا يک هفته ديگر به خانه تان پست خواهد شد. سه هفته گذشت و خبري نشد و من بار ديگر به سازمان سنجش رفتم و دوباره فرم جديد پر کردم. باز هم مدّت مديدي گذشت و گواهي رتبه اي در کار نبود. مجدّدا" به سازمان سنجش مراجعه کردم. اين بار فرد مسئول شماره اي از کرج در اختيارم گذاشت و از من خواست که اين گونه پي گيري کنم. به شماره مربوطه زنگ زدم. فرد پشت تلفن ضمن آگاهي کامل از تقاضاي من، بعد از اينکه از من دينم را جويا شد، نه تنها تقاضاي گواهي رتبه ام، بلکه رتبه من را نيز در کنکور سراسري باطل اعلام کرد. و بدين ترتيب بعد از محروميّت از ورود به دانشگاه، از مدرک معتبر رتبه خود نيز محروم شدم.نيمه دوم سال 86 براي کنکور سال 87 ثبت نام کردم. اين بار هم خود را براي آزمون آماده کردم و در جلسه آزمون کنکور سراسري سال 87 حاضر شدم. امّا اين بار در اعلام نتايج اوّليه در سايت رسمي سازمان سنجش به جاي مشاهده نمرات، درصدها و رتبه ي خويش عبارت "به دليل نقص پرونده با صندوق پستي کرج 3166-31535 سازمان سنجش آموزش کشور مکاتبه نماييد." درج شده بود. بلافاصله به سازمان سنجش کرج مراجعه کردم و باز هم عينا" همان حرف هاي سال گذشته را شنيدم که پرونده من نقصي ندارد بلکه مشکل دين من و بهائي بودن من است. مرا به بخش گزينش استاد و دانشجوي سازمان سنجش تهران ارجاع دادند. در آن جا ابتدا به ما گفته شد که بايد به همان سازمان سنجش کرج برويم، ولي بعد با اصرار توانستيم، با تني چند از دوستان بهائي ام که مشکلي همچون من داشتند، با مسئول اصلي بخش ملاقات داشته باشيم. ايشان مدّعي شدند که چند سال است که براي احقاق حقّ بهائيان براي ورود به دانشگاه تلاش مي کنند، امّا هنگامي که خواستيم که نمونه تلاش هاي خود را نام ببرند تا ما نيز از آن راه ها اقدام کنيم، از جواب دادن امتناع ورزيدند و به نام هيچ ا ُرگاني را نگفتند تا پي گير اين موضوع باشيم. در نهايت، بعد از يک ساعت صحبت، بدون هيچ گونه تعهّد کتبي و يا حتّي اينکه نامه هاي ما را دريافت کنند، ما را با عبارت "برويد که وقت مرا هم گرفتيد!" بدرقه فرمودند.هم اکنون من باز هم با همان بحران عدم ورود به دانشگاه، همانند سال گذشته، البته کمي زودتر، آن هم فقط و فقط به خاطر اعتقد و باورم به ديانت بهائي، روبرو شده ام. عليرغم وجود بندها و اصول متعدّدي در قانون اساسي که حاکي از عدالت است، مانند: آموزش و پرورش و تربيت بدني رايگان براي همه و رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امکانات عادلانه براي همه (اصل 3)، رفتار با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامي نسبت به افراد غير مسلمان و رعايت حقوق انساني آنها (اصل 14)، برابري حقوق مردم ايران از هر قوم و قبيله که باشند (اصل 19)، تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس نمي تواند به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد (اصل 23)، باز هم دستم به جايي براي اعتراض و دادخواهي بند نيست.اين طور که از اوضاع پيداست، امسال هم از دانشگاه خبري نيست... .
انتشار از فعالان حقوق بشر در ايران

داوري‌ عادل‌ خدا

براي‌ سالار مغنيان‌ برموت‌ لبين‌. مزمور داود‌ خداوند را به‌ تماميِ دل‌ حمد خواهم گفت‌؛ جميع‌ عجايب‌ تو را بيان‌ خواهم كرد. 2 در تو شادي‌ و وجد خواهم‌ نمود؛ نام‌ تو را اي‌ متعال‌ خواهم‌ سراييد. 3 چون‌ دشمنانم‌ به‌ عقب‌ بازگردند، آنگاه‌ لغزيده‌، از حضور تو هلاك‌ خواهند شد. 4 زيرا انصاف‌ و داوريِ من‌ كردي‌. داورِ عادل‌ بر مسند نشسته‌اي‌. 5 امّت‌ها را توبيخ‌ نموده‌اي‌ و شريران‌ را هلاك‌ ساخته‌، نام‌ ايشان‌ را محو كرده‌اي‌ تا ابدالا´باد.6 و اما دشمنان‌ نيست‌ شده‌ خرابه‌هاي‌ ابدي‌ گرديده‌اند؛ و شهرها را ويران‌ ساخته‌اي‌، حتي‌ ذكر آنها نابود گرديد. 7 ليكن‌ خداوند نشسته‌ است‌ تا ابدالا´باد، و تخت‌ خويش‌ را براي‌ داوري‌ برپا داشته‌ است‌؛ 8 و او ربع‌ مسكون‌ را به‌ عدالت‌ داوري‌ خواهد كرد، و امّت‌ها را به‌ راستي‌ داد خواهد داد. 9 و خداوند قلعة‌ بلند براي‌ كوفته‌شدگان‌ خواهد بود، قلعة‌ بلند در زمانهاي‌ تنگي‌. 10 و آناني‌ كه‌ نام‌ تو را مي‌شناسند، بر تو توكل‌ خواهند داشت‌، زيرا اي‌ خداوند تو طالبان‌ خود را هرگز ترك‌ نكرده‌اي‌.11 خداوند را كه‌ بر صهيون‌ نشسته‌ است‌ بسراييد؛ كارهاي‌ او را در ميان‌ قوم‌ها اعلان‌ نماييد، 12 زيرا او كه‌ انتقام‌ گيرندة‌ خون‌ است‌، ايشان‌ را به‌ ياد آورده‌، و فرياد مساكين‌ را فراموش‌ نكرده‌ است‌.13 اي‌ خداوند بر من‌ كرم‌ فرموده‌، به‌ ظلمي‌ كه‌ از خصمان‌ خود مي‌كشم‌ نظر افكن‌! اي‌ كه‌ برافرازندة‌ من‌ از درهاي‌ موت‌ هستي‌! 14 تا همة‌ تسبيحات‌ تو را بيان‌ كنم‌ در دروازه‌هاي‌ دختر صهيون‌. در نجات‌ تو شادي‌ خواهم‌ نمود.15 امّت‌ها به‌ چاهي‌ كه‌ كنده‌ بودند خود افتادند؛ در دامي‌ كه‌ نهفته‌ بودند پاي‌ ايشان‌ گرفتارشد. 16 خداوند ْ خود را شناسانيده‌ است‌ و داوري‌ كرده‌، و شرير از كار دست‌ خود به‌ دام‌ گرفتار گرديده‌ است‌. هجايون‌ سلاه‌. 17 شريران‌ به‌ هاويه‌ خواهند برگشت‌ و جميع‌ امّت‌هايي‌ كه‌ خدا را فراموش‌ مي‌كنند، 18 زيرا مسكين‌ هميشه‌ فراموش‌ نخواهد شد؛ اميد حليمان‌ تا به‌ ابد ضايع‌ نخواهد بود.19 برخيز اي‌ خداوند تا انسان‌ غالب‌ نيايد. بر امّت‌ها به‌ حضور تو داوري‌ خواهد شد. 20 اي‌ خداوند ترس‌ را بر ايشان‌ مستولي‌ گردان‌، تا امّت‌ها بدانند كه‌ انسانند. سلاه‌.

دیدگاه یك نوجوان ۱۴ساله ازفرضیه تكامل وآفرینش انسان

كاملا مشهود است خلقت با تمام پیچیدگیها كه به توسط خداوند انجام شده است
به مراتب قابل قبولتر از تئوری سیر تكامل است . برای درك سیر تكامل شما به
خیلی باورها بایستی برسید در صورتیكه در آفرینش چنین نمی باشد.



فرضیه سیر تكامل و آفرینیش انسان
نویسنده : داوید گیبسون - ترجمه: پال كلدانی
دیوید گیبسون، نوجوان ۱۴ ساله ای است كه دربزرگترین ایالت مینوسوتای امریكا در در مقطع اول دبیرستان در حال تحصیل می باشد،وی ورزشکاری بسیار پرشوری است که در رشته های فوتبال، بسکتبال، بیسبال، و گلف فعالیت میکند.وی همه ساله تمام دروس خود را با بالاترین نمرات قبول می شود. دیوید فرزند کشیش "گیبسون" شبان کلیسای "فیض" در مینوسوتای ایالات متحده است.این مقاله گفتار و نظرات این نوجوان ۱۴ ساله می باشد كه در باب فرضیه سیر تكامل و آفرینیش انسان می باشد.
در مورد حیات انسان سه سوال مهم بایستی در نظر گرفت كه عبارتند از : از كجا آمده ایم؟ هدف از این حیات چیست؟ سرنوشت ازلی ما چیست؟
امروز من تمام توجه خود را به سوال اول معطوف میدارم، ما از كجا آمده‏ایم؟ تکامل‏گرایان خواهند گفت: شما كیسه‏ای پر ازمواد هستید از ذرات اتمی ومخلوطی از عناصر ژنتیكی ٫ كه نزدیكترین خویشاوند شما همان موجودی است كه از درختی به درختی دیگر تاب می‏خورد و در باغ وحش موز نوش جان می‏كند. كسانیكه به فرضیۀ خلقت معتقد هستند می‏گویند شما یك مخلوق كامل هستید كه با قدرت خداوند خلق شده‏اید. من در این مورد تحقیق كردم و با توجه به واقعیات‏ها بر من آشكار شد و قویاً هم به آن معتقد هستم كه آفرینش به مراتب معقولتر از فرضیۀ سیر تكامل است . اجازه دهید دلایل خود را بیان كنم.
اولین دلیل من پیدایش حیات است٫ پیدایش حیات چنین می‏گوید: حیات از عوامل زندگی پدید آمده است و بغیر از این امكان ندارد. معتقدین به فرضیۀ تکامل در پاسخ می‏گویند : شما به اتكای باور خود این ادعا را دارید. اگر چه بر اساس قوانین زیست‏شناسی اثبات شده است كه این اتفاق، شانسی می‏باشد.
"سِرفردریك هویل" از اختر شناسان و ریاضیدانان بنام دنیا گفته است: بنا بر حساب احتمالات، احتمالی اینکه زندگی بطور شانسی پدید آمده باشد برابر است با احتمالات انداختن بطور متوالی ۵ میلیون بار، طاس تخته نرد كه این امكان پذیر نیست. این محاسبات متناسب با کدام باور است: فرضیه سیر تكامل و یا آفرینش؟
دومین استدلال من بر اساس دومین قانون ترمودینامیك میباشد كه می‏گوید: هر چیزی در دنیا از نظام، ترتیب و تنظیم به پیچیدگی، هرج و مرج و بی سازمانی سیال می‏باشد. این قانون بنام قانون ”آنتروپی“ نیز شناخته شده است، در حالی که تمام بحث تکامل مخالف این قانون است که متاسفانه در تمام کتابهای درسی زیست‏شناسی توضیح داده و گاه از آن دفاع شده است. در فرضیۀ تکامل چنین پنداشته شده است که تمامی جهان در یک سیر صعودی به سوی تکامل و کاملیت در حال پیشرفت است یعنی از یک بافت بسیار ساده به بافت بسیار پیچیده بصورت شانسی و تصادفی در حال پیشرفت است.
برای روشن شدن فکر کسانی که به فرضیۀ تکامل پایبند هستند تصویری را ارائه می‏دهم. اگر یک گردباد با شدت وزش F4 به زمین بزرگی که پر از آشغال است برخورد کند آنچه بعد از عبور گردباد باقی می‏ماند یک جامبو جت ۷۴۷ است.
این مترادف با همان حساب احتمالات سیر تكاملی است كه بر خلاف دومین قانون ترمودینامیك است .آیا این مسخره نیست ٫ شما بگوئید؟ تمامی فسیلهای كه پیدا شده بطور تمام و كمال در فرم میباشند ٫ نه تغییراتی و كمبودی در اجزا آنان دیده شده است . بهتر است بیشتر به این موضوع بیاندیشید........
در خاتمه : اگر خاطرتان باشد٫ زمانیكه در كودكستان بودیم به ما یاد داده بودند که تبدیل قورباغه به شاهزاده یک قصه و افسانه است اما زمانیكه در دانشگاه درس می‏خوانیم به ما می‏گویند تبدیل قورباغه به یك پرنسس علمی است. كاملا مشهود است خلقت با تمام پیچیدگیها كه به توسط خداوند انجام شده است به مراتب قابل قبولتر از تئوری سیر تكامل است . برای درك سیر تكامل شما به خیلی باورها بایستی برسید در صورتیكه در آفرینش چنین نمی باشد.
و خبر خوش این است که می‏توان این خدای خالق را از طریق رابطه‏ای شخصی با "عیسی مسیح" شناخت. این واقعیتی بود كه من كشف كردم. این جا مطلبی دیگری را در پایان و در رابطه با سیر تكامل را بیان می‏کنم .
داروین قبل از اینكه بمیرد بیان داشت: اگر فرضیۀ تکامل درست بود، اسناد در مورد فسیل ها بسیار زیاد و در همه جا یافت می‏شد. داروین در جای دیگری عنوان کرد : بررسی چشم انسان تنها به نوبۀ خود اعتماد به فرضیۀ تکامل را مشکل می‏سازد چون ۲۵۶ عنصر پیچیده باید با هم در عمل باشند تا چشم قادر به دیدن باشد.
دكتر” مایکل بیا” ملحد و پایبند سیر تكاملی سابق كه بعنوان نخبه‏ترین محقق در بافت سلولی زیست‏شناسی در جهان شناخته شده است در كتاب خود بنام “ باز کردن صندوق داروین” در تحقیقات روی سلول‏های انسان چنین اظهار نموده است: پیچیدگی سلولهای بشری بقدری بغرنج می‏باشد كه كمتر به شانس بستگی خواهد داشت. بعد از تحقیقات مفصل٫ اوسیر تكاملی را تقبیح كرد و اكنون حركت “ تدابیر هوشمندانه” را رهبری می‏كند.

گفتگو با كشیش " لی" درخصوص بازداشت رامتین سودمند

كشیش لی : اخيرا فشارها بيشتر شده و شايد دولت تصميم گرفته،
جلوگيری کند از اين که مسلمانان به طرف مسيحيت بروند.

نگراني ها از وضعيت هموطن مسیحی مان رامتين سودمند که از سوی وزارت اطلاعات در مشهد بارداشت شده، در حال افزايش است.
رامتين سودمند پسر کشيش حسين سودمند است که حدود ۲۰ سال پيش در زندان مشهد به خاطر گرويدن به مسيحيت به جرم ارتداد اعدام شد.
علت دستگيری "رامتين سودمند" و اتهامات عليه او مشخص نيست . و تا كنون از سوی مقامات وزارت اطلاعات توضیحی در این باره به خانواده وی داده نشده است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان درباره بازداشت رامتين سودمند، رادیو فردا با کشيش «لی» که تا حدود چهار سال پيش کشيش کليسای کره ای در ايران بود، گفت و گو کرده است. كشیش" لی" به تازگی به ايران سفر کرده بود و با رامتین پيش از بازداشت در تماس بود.
چه زمانی رامتين سودمند بازداشت شد؟
کشیش لی: حدود دوازده روز پيش بود، که ايشان خود را حضورا به اطلاعات مشهد که ايشان را خواستند، معرفی کردند، پنجشنبه گذشته، من در آن زمان ايران بودم .
وزارت اطلاعات مشهد، ايشان را خواسته بودند؟
بله، همان کسانی بودند که چند ماه پيش امير و فرشته ديباج را بازداشت کرده بودند و حدود يازده روز نگه داشتند.
منظورتان امير و فرشته ديباج، از مسيحيانی که چند وقت دستگير شده بودند؟
بله، آنها را که آزاد کردند، از طريق امير منتظمی، همسر فرشته ديباج، چندين بار تلفن کردند و رامتين را خواستد. رامتين به دليل اينکه تهران زندگی می کند دليلی نداشت که اطلاعات مشهد با ايشان کار داشته باشد.
(وی می گفت) اگر کاری داشته باشند، از تهران به من تلفن کنند، من خود را معرفی می کنم، ولی چون از مشهد هستند، وظيفه ای ندارم که آنجا بروم. ولی به امير منتظمی فشار آوردند که بايد رامتين بيايد.
پرونده امير منتظمی و فرشته ديباج هنوز بسته نشده و رامتين برای اين که برای آنها اثر بدی نداشته باشد، تصميم گرفت که خود را به اطلاعات مشهد معرفی کند. دو روز بعد از رفتن، ايشان با مادرشان، که در مشهد هستند، تماس گرفته و گفته است که من سالم هستم، برای من نگران نباشيد و تلفن را قطع کرده. صدای رامتين بوده.
به مادرش گفته بوده که کجا زندانی است؟
اجازه ندادند که چيز ديگری بگويد. بعد از آن ديگر هيچ خبری نداشتند و هرچه به اطلاعات تلفن می کنند يا صحبت می کنند، می گويند، که شما ديگر سر و صدا نکنيد، اگر بيشتر از اين هياهو کنيد، نتيجه بدتر می شود. اين گونه تهديد کرده اند .
منظور شما اين است که، از وزارت اطلاعات، خانواده آقای سودمند را تهديد کرده اند که حرفی نزنند؟
برادر رامتين که چندين بار رفته بود و بعد تلفن کردند و صحبت کردند و به او می گويند که شما سر و صدا نکنيد و ساکت بمانيد، زيرا هرچه بيشتر سر و صدا کنيد، بدتر می شود .
اصلا مشخص هست که اتهام آقای سودمند چيست و چرا او را بازداشت کردند؟
هيچ علتی نگفتند.
شما احتمال می دهيد، که بازداشت ايشان در رابطه با دينشان، يعنی مسيحيت است؟
بله، غير از اين هيچ دليلی ندارد. به خاطر اين که ايشان کاری بر خلاف قانون ايران نکرده اند. از خود رامتين شنيدم، که شايد، شخصی از آشنايان ايشان، که در مشهد بازداشت شده ، در کامپيوتر او عکس رامتين را پيدا کرده اند و ممکن است به اين بهانه رامتين را خواسته اند.
شما گفتيد که به تازگی از ايران آمده ايد، آيا زمانی که در ايران بوديد، احساس کرديد که فشارها روی مسيحيان افزايش پيدا کرده است؟
بله اخيرا فشارها بيشتر شده و شايد دولت تصميم گرفته، جلوگيری کند از اين که مسلمانان به طرف مسيحيت بروند.
آيا بر اساس مشاهدات خود، فکر می کنيد تعداد مسلمانانی که به مسيحيت روی می آورند، در حال افزايش است؟
بله، مردم به مسيحيت علاقه پيدا کرده اند و به خاطر اين، ممکن است دولت ايران تصميم گرفته که سعی کند به اين صورت نباشد.
شما نگران آقای رامتين سودمند هستيد؟
دعا می کنيم که هرچه زودتر ايشان را به خانواده برگردانند و با شادی و آرامش با هم زندگی کنند.
آقای لی، ممکن است از شما خواهش کنم، خيلی کوتاه راجع به خودتان توضيح دهيد؟ چون حتما برای خوانندگان جالب است که چطور يک کره ای به اين خوبی فارسی صحبت می کند و تا اين اندازه به ايران علاقه دارد و ايران را خوب می شناسد.
مسيحيان ايرانی که در خارج يا در ايران هستند، ممکن است درباره من شنيده باشند. من به عنوان، کشيش کليسای کره در ايران، نوزده سال خدمت کردم. در سال ۲۰۰۴ دولت ايران اقامت من را تمديد نکردند و مجبور شدم که برگردم به کره. برای ايران خيلی دعا می کنم و ايران را دوست دارم

زنده به گور کردن دختر بدلیل طلاق

يك زن فلسطيني 24 ساله پس از گرفتن طلاق توسط پدر هفتاد ساله خود زنده به گور شد .به نوشته اجمهوری اسلامی، اين پدر بي رحم در توجيه جنايت خود مدعي است اين اقدام را بخاطر حفظ آبروي خانواده انجام داده است .او دست و پاي دختر خود را با طناب و نيز دهان وي را با چسب بسته و او را زنده زنده زير خاك مدفون كرد و سپس خود را تسليم پليس نمود.

۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند...

چالشی که امروز نیز در این هزاره سوم مسیحیت، ذهن متفکران و مذاهب را آشفته است، درک هویت واقعی عیسای ناصری است. پاسخ به این سوال است که جهان بینی و رویکرد ما را نسبت به همه چیز، حال و آینده و ابدیت و همه مسائل زندگی می تواند تعریف کند...

مسلمانان عیسی را به گونه ای که متون مذهبی ایشان روایت می کند دیده و تفسیر می کنند. منکران خدا و مذهب نیز به واقعه به عیسی ناصری بنا بر اصول استدلالی خویش می نگرند و او را مطابق با پیش فرضهای خاص خود تعریف می کنند. فلاسفه نیز برداشت مختص خود را نسبت به این شخصیت تاریخی و درکی که او نسبت به هویت خود دارد، دارند. یهودیان نیز پاسخها و تمهیدات خاص خود را در پاسخ به این چالش بر طبق دیدگاههای ویژه خود از کلام خدا تجویز می کنند. مسیحیت راست دین اما در طول تاریخ با تکیه بر باور کتابمقدسی خود بعنوان یگانه مرجع راستین درک هویت عیسی بر ایمان کلیسا که به ظن ما یگانه حقایق ابدی است تاکید ورزیده و روایت و تفسیر خود را درباره عیسی به جهان موعظه می کند. باور و تصویری که ایمان بر ‏آن تمامی هستی و جهان شخص را دگرگون کرده و مسئولیت و پاسخگویی خاصی را نسبت به پیغام انجیل میطلبد که ما ‏آن را ایمان مسیحی می نامیم.مسیحیت بر عیسی ناصری بعنوان سنگ اصلی این عمارت و درک و باور بر این شخصیت و واکنشی برخاسته از ایمان راسخ به آنچه او بود و هست و آنچه کتاب مقدس بر آن مهر تایید می زند بنا شده است. از این رو مسیحیت تعریف خاص خود را در رابطه با هویت عیسی دارد و این همان تعریفی است که مسیحیت آن را خبر خوش می نامد. در واقع انجیل و خبر خوش مسیحیت چیزی جز معرفی عیسی ناصری مطابق با آنچه خود می گوید و کتاب مقدس آن را بازگو کرده است، نیست.یکی از بهترین خاستگاهها برای درک هویت واقعی عیسی مطابق با روایت کتاب مقدس مطالعه و تامل بر رویدادهای مربوط به مرگ و محکومیت عیسی است. واقعا او که بود که می بایست بر صلیب مجازات می شد. مگر او چه گفته بود که فتوای کفرگویی را در پی داشت؟ مگر او چه کرده بود؟پاسخ به این خود همان نقطه ای است که مذاهب (اسلام و یهودیت ) و جهان بینی های غیر دینی(لاادری گری و الحاد) در پاسخ گویی به آن راهی و دیدگاهی به جز آنچه مسیحیت راست دین بر آن معترف است را می پیمایند و از درک هویت عیسی ناصری عاجز مانده لذا واکنش ایمانی که خبر خوش انجیل آن را می طلبد را بر نمی تابند و حتی در بدترین حالت گاهی به راه عناد و دشمنی با این پیغام میرسند و نهایتا رویکرد جفا بر کلیسا و مومنین مسیحی را در طول تاریخ برمی گزینند که تا به امروز نیز در برخی کشورهای دنیا ادامه دارد. یورگن مولتمان الهیدان برجسته قرن به زیبایی می گوید:" هرکس که بتواند محبت و حضور خدا را در وانهادن پسر مصلوبش بر صلیب درک کند، می تواند خدا را در همه چیز مشاهده کند"در جریان محاکمه مسیح می بینیم که دلیل محکومیت عیسی به مرگ ادعای او مبنی بر مسیحا بودن صرف نبود زیرا که بسیاری دیگر در تاریخ یهود و در همان زمان و حتی پس از او ادعای مسیحا بودن را مطرح کرده بوده و مطرح کردند و از طرف روسای دین به تکفیر و مرگ محکوم نشدند. این باور رایج که عیسی به دلیل ادعا بر مسیحا بودن از طرف روسای کاهنان رد شد، چندان ریشه الهیاتی صحیحی با توجه به سنت و تعالیم آیین یهود ندارد. اساسا ادعای مسیح بودن به معنای کفر گویی محسوب نمی شد آنچه مسیح را بر دار کرد ادعای واضح او مبنی بر این بود که خود را "پسر انسان" نامید که بر دست راست قوت نشسته و بر ابرهای آسمان می آید( متی ۲۶:‏۶۴‏- مرقس ۱۴:‏۶۲‏). عملا عیسی با بر خود گرفتن لقب "پسر انسان" که یادآور پسر انسان مکتوب در کتاب دانیال است، بر ادعای خود مبنی بر داشتن رابطه خاص با یهوه و دارا بودن اختیارات و امتیازات خاص خدا صحه گذاشت. عیسی خود را در دست راست خدا صاحب همان امتیازات و اقتدار الهی ای معرفی نمود که بر ابرهای آسمان بعنوان قادر مطلق بر داوری و انتظام جهان به زمین می آید. عیسی با اظهار اینکه بر دست راست قوت در آسمان بعنوان پسر انسان نشسته است خود را در اقتدار یهوه قرارداد و بدین ترتیب خود را در مقام یهوه معرفی کرد. او خود را صاحب اقتدار بر همه امتها معرفی نمود چیزی که خاص یهوه خداست و این همان کفرگویی بود که روسای کهنه جامه بر تن خویش دریدند و بی آنکه نیازی بر اثبات ادعاهای شاهدین دروغین و مدارک دیگرعلیه او باشند در کنار سایر دلایل بعنوان برگ برنده، رای بر کفر گویی و مجازات مرگ مسیح مطابق با کتب مقدسه صادر کردند.پس ‏آیا براستی نگاهی دقیق بر این روایت ما را به هیچ حقیقتی در رابطه با هویت مسیح رهنمون نمی شود؟ آیا حقیقت رد شدن مسیح توسط کهنه یهود آنهم به جرم کفرگویی خود دلیلی بر آنچه عیسی به راستی ادعا کرد، خواه درست و خواه نادرست نیست؟در اینجاست که تفاوت عیسای مسیحیت با عیسا از دیدگاه سایرین دیده می شود. عیسای مسیحیت چنانچه خود در اناجیل تصریح کرد پسر انسانی است که در جایگاه اقتدار الهی به دست راست یهوه نشسته است و برای داوری و اعمال خداوندی خویش بر مخلوقات خواهد ‏آمد. او همان وجود ازلی و ابدی همان پسر انسان مکتوب دانیال است که بدلیل چنین ادعایی بر صلیبی رومی مصلوب گردید.مسیحیت بر این روایت راستین خبر خوش که مبتنی بر واقعیت تاریخی و روایت شرعی – حقوقی محاکمه و مرگ عیسی ناصری است صحه می گذارد و نه بر داستانها و خیال پردازیهای غیر واقعی از عیسای ناصری که او را تا به حد یک نبی، معلم اخلاق، پیامبری اولا العزم، رابی یهودی، واعظ و فیلسوف دوره گرد تنزل می دهند و بسیاری حتی تاریخ را هم در این میانه تحریف می کنند.عیسی برای ما کدام روایت است؟ هرکس که بتواند محبت و حضور خدا را در وانهادن پسر مصلوبش بر صلیب درک کند، می تواند خدا را در همه چیز مشاهده کند.

داستان زندگی حمیده

( خداوند قدوس است ) همواره دوست داشتم که حضور خداوند را در زندگی ام حس کنم. وبا سادگی و زیبایی با او مناجات کنم. اما هیچ وقت در نماز این موضوع برایم اتفاق نیفتاد. بلکه به هر چیزی غیر از نمازم می اندیشیدم. حتی عربی بودن نمازم به نوعی برایم بیگانه بود.
بنابر این از خداوند خواستم که به من بگه چگونه دعا بخونم وچه کار کنم که حضورش را حس کنم ولذت ببرم.در همان شب خواب دیدم که در جایی کاملا تاریک ایستاده ام وسگهای سیاه اطرافم ایستاده اند وپارس میکردند. خیلی ترسیده بودم وراهم را نمی تونستم پیدا کنم. یک دفعه از آسمان نوری به پایین امد ودر این نور سه نفر سفید پوش نیز پایین آمدند یک مرد جلوایستاده بود ودو مرد دیگر دو طرف مرد جلویی چهره ای بسیار آرام ومهربان داشت سگها ترسیده بودند و بر روی زمین خوابیدند. مرد جلویی به طرفم آمد وگفت : من عیسی هستم همراه من بیا و هر چی که می گم تو تکرار کن .هر قدم که عیسی بر می داشت سیاهی ها به کنار می رفتند و نور جای آن را می گرفت .عیسی شروع به دعا خواندن کرد .سگها همه از ترس به عقب رفته و بر روی زمین می خوابیدند . تمام مسیر روشن ونورانی شده بود . وقتی که عیسی من را به مقصد رساند گفت: از این به بعد اینطوری دعا بخون. و آن را به من آموخت .یک دفعه از خواب پریدم. در همان شب دوباره خواب دیدم که عیسی با دو محافظ سپید پوشش پایین آمد. من وخانواده ام سریک دو راهی ایستاده بودیم .یکی از راهها صاف وزیبا وسر سبز و راه دیگری جاده ای پر پیچ و خم که از یک کوه بالا رفته بود وسنگهای بزرگی وسط جاده بود که هیچ منظره زیبایی نداشت. عیسی گفت : قدم گذاشتن در این راه زیبا وصاف آسان است اما به من وخداوند نمیرسی واما این راه پر پیچ وخم راهی است با سختی های فراوان ولی به من وخداوند می رسی . حالا کدام راه را انتخاب می کنی .گفتم : راه پر پیچ و خم را. لبخندی زد وبه آسمان رفت .صبح همان روز کتابی به دستم رسید، با این محتوی که چگونه زندگی کنیم و در نام مقدس عیسی دعا بخوانیم. که این موضوع برای من معجزه بود. چندروزی گذ شت ومن در یک دو گانگی بودم. چیزی در درونم با من حرف می زد که راه عیسی اشتباه است. و درآیین گذشته بمان. نمیدونستم چه کار کنم. همان شب دوباره عیسی آمد من وخواهرم نشسته بودیم عیسی زانوهایش را روی پاهای من گذاشت ودستهایش را بر روی سرم وشروع به دعا خواندن کرد. بعد خط عمودی از صلیب را بر روی سینه ام کشید. بعد سراغ خواهرم رفت ودعا خواند. اما صلیب را کامل بر روی سینه خواهرم کشید. من اعتراض کردم که چرا صلیب را برای او کامل کشیدی ولی برای من فقط یک خط ؟. گفت: چون تو هنوز کامل ایمان نیاوردی ولی خواهرت ایمان آورده . خواهرم چند سال قبل از من ایمان آورده بود. بعد از چند ماه کتاب مقدس توسط خواهرم به دستم رسید. در طول روز خیلی کم کتاب مقدس می خواندم. و شبها شوهرم می خواند هر وقت شوهرم کتاب مقدس را بر می داشت می دیدم که مردی لاغر اندام سبزه روی با گونه های استخوانی و ابایی بلند به سبک قدیمی وکتابی با جلد چرم قهوه ای که رویش طلا کوب نوشته شده بود "عهد عتیق " خیلی هراسان بود وپابه پا می شد. مثل اینکه عجله داشت پایین پای شوهرم می ایستاد ونگاه می کرد. شب بعد هم همین که شوهرم کتاب را برداشت، آن مرد دوباره آمد. از خودم می پرسیدم این مرد کیه که میاد این جا واز این طرف به اون طرف میره. بعد این مرد کمی ایستاد وکتاب مقدس خودش را پایین پای شوهرم گذاشت و رفت.مدتی گذشت. واتفاقی برایم افتاد که خیلی برام سنگین بود. لحظه ای نمی تونستم فراموشش کنم. وهمه اش گریه می کردم به چه دلیلی به من دروغ گفتن تهمت زدن وهنوز یک چیزی هم طلبکا رند. هر چی شوهرم با من صحبت می کرد نمی تونستم بپذیرم.یکروز می بخشیدم وروز دیگه در ذهن من غوغا بود و می جنگیدم. عصر روز یک شنبه 14 – اردیبهشت 86 چنان جان سوز گریه میکردم. واز خدا خواستم که کمکم کنه. خودم از این موضوع خیلی عذاب میکشیدم. خواستم از خداوندم که نجاتم بده.که در همان لحظه خداوند درکنار من حضور پیدا کرد. وچنان با محبت دستش را بر روی سر من کشید وگفت : آخ بچه ام داره گریه میکنه گریه نکن بابا خوب دروغ گفتن که گفتن اذیتت کردن که کردن تو ببخش بابا. درهمان لحظه که با دل شکستگی گریه می کردم ماتم دلم چنان به شادی تبدیل شد ونا خود اگاه خنده بر لبانم نشست وچیزی از درونم کنده شد. و در همان روز بود که دیگه شک نکردم و به خداوندم عیسی ایمان آوردم. از آن پس برای همسرم دعا می کردم که هر چه زود تر ایماندار شود. اتفاق عجیبی كه در آن روزها چند بار تكرار شد این بود كه شبی دیدم مردی در خانه قدم می زند .اول خیال كردم مسیح است اما با كمی دقت فهمیدم كه شخص دیگریست وقتی به حال آمدم با كمال تعجب دیدم شوهرم دارد انجیل می خواند و آن مرد هم در اطراف او قدم می زد و كتابی در دست داشت كه رویش نوشته بود "عهد عتیق " . آخرین بار كه این اتفاق تكرار شد او كتاب را نزدیك پاهای شوهرم گذاشت و رفت. من تا آن موقع اصلاً نمی دانستم كه عهد عتیق چیست و اصلاً چنین چیزی هم وجود دارد .شبی هنگام دعا از خداوندم خواستم که عطایای آسمانیش را برمن بریزد وهمسرم نیزایمان بیاورد. که دیدم از گوشه سقف دو نور دایره ای وتخت به رنگ نارنجی وزرد که چهره داشت بیرون آمد وگفت: کمی صبر کن به تو داده میشه وآرام آرام پایین آمدوهمان طورکه زمزمه می کرد داخل گوشم شد .سه ماه بعد از آن شوهرم ایمان آورد و شادی بر شادیهایم اضافه شد.اما اتفاقی که برای پسر6 ساله ام افتاد. من و فرزندم تنها بودیم وشوهرم ماموریت بود نیمه های شب بود که شروع کردم با خداوند صحبت کردن. وسوالها یی داشتم . پرسیدم خدایا آیا مسیح فرزند توست .؟ عیسی حقیقت است یا ... .؟در همان لحظه پسرم که خواب بود . شروع به حرف زدن کرد .واز خداوندوفرزندش مسیح گفت وبا تاکیدی محکم گفت:که به راستی عیسی حقیقت است وفرزند خداوند است .پسرم را صدا زدم که ببینم خوابه یا بیدار او کاملا خواب بود. دوباره پرسیدم واو دوباره به من جواب داد. خداوند از زبان او و با صدای یك آدم بزرگ با من حرف زد .نه در خواب و نه در رویا بلكه در بیداری کامل .شبی وقتی که دعایم را خواندم برای استراحت به اتاق خوابم رفتم بار سنگینی را توی اتاق حس کردم برروی تختم دراز کشیدم ودیدم هاله ای سیاه رنگ ( شبح مانند ) ازروی دیوار رد شد ترسیدم وآرام شروع به دعا خواندن کردم وشیطان را در نام عیسی ازخو د می راندم ومن میدیدم که این شبح سیاه به این طرف وآن طرف اتاق میره یک دفعه درب کمد را باز کردومحکم به درب کمد کوبید همچنان دعا می خواندم ولی آرام دوباره به سمت دیگر اتاق میرفت وپرده را محکم بالا و پایین میبرد به هر طرف که میرفت من هم رویم را به همان طرف می کردم ودعا می خواندم سپس دیدم که برروی سینه همسرم نشست شوهرم به خر خر کردن افتاد مثل اینکه نفسش بند آمده باشه در نام عیسی شریر را از شوهرم دور کردم ( شوهرم وفرزندم خواب بودند) رفت وروی پسرم نشستپسرم بلافاصله نشست و گفت : مامان نمی دونم چطور شدم یک جورییم وخوابید این موضوع چند نوبت تکرار شد واین دفعه شوهرم هم بیدار شدوگفت نمی دونم چرا امشب این جورییه . نشستم وسط تخت وبلند بلند درنام عیسی دعامی خواندم و شریرراازخودو خانواده ام میراندم ودور میکردم یک دفعه تمام اتاق سیاه شد وشیطان را جلویم با شنلی سیاه رنگ که لبه های آن نواری نقره ای دوخته شده بود جلوی من ظاهر شد. من فقط چشمانش را می دیدم وچشمانی درشت ومشکی که رویش به طرف من بود وبدنش داشت می رفت وبا چنان خشم وغضبی به من نگاه کرد که اگر قدرتش را داشت سر روی تنم نمی گذاشت وبعد رفت آن قدر ترسیده بودم که نمی تونستم بخوابم شب بعد هنگام خوابیدن وحشت داشتم که نوری زرد ونارنجی دوباره از گوشه سقف بیرون آمد وصدایی گفت : آرام بخواب همه چیز را برایت پاک کرده ام در ذهنم با شک خواستم که ببینم که سریع گفت: شک داری ؟ پس خودت ببین ودیدم که تمام اتاق کاملا تمیزونورانی وپاک شده بود .ودوباره تکرار کرد : آرام بخواب.از آن به بعد عیسی چندین بار به ملاقات من آمده یک باردراز کشیده بودم آمد مرا بوسید . بار دیگردستش را دراز کرد و منو به سمت خودش کشید ومن در وجود عیسی حل شدم.شبی بسیار دلتنگ خداوندم عیسی بودم. خواستم که به ملاقاتم بیاید وانتظارش را می کشیدم . همین طور که پلکهایم روی هم افتاد دیدم که عیسی عزیز از آسمان با تختش پایین آمد ودورتا دورتختش ابر بود. نگاهش کردم واز خوشحالی اشک ریختم وشکرخدا را گفتم .وبعد عیسی رفت .وباز در ( 11 مهر ماه 86 )خواب دیدم که شخصی آمد وگفت:به همه بگو که اگر ایمان ندارید هر چه زود ترایمان بیاورید واگر ایمان دار هستید ایمانتان را محکم تر کنید عجله کنید چون خداوندعیسی میخواهد پادشاهیش را بر روی زمین مستقر کند .شکر خدای غیور که تنها او شایسته پرستش است .
وشبی دیگربا تاج ولباس پادشاهی آمد. من او را سجده کردم وشکر کردم .بعد خداوندم عیسی شروع کرد به شکر خداوند وصفات او را گفتن . من هم تکرار می کردم . شکر خدای مهربان ـ شکر خدای بخشنده ـ شکر خدای صبور ـ شکر پدر آسمانی ـ شکر پادشاه زمین وآسمان ـ شکر خداوند قدوس . که کلمه قدوس را خیلی محکم بیان کرد.روزی دیگر نیمه های شب بود که چشمانم باز شد دیدم که سقف اتاق مثل دریا به رنگ زرد ونارنجی موج می زند واین آبها ، بالای سرم جمع می شوند. شوهرم را بیدار کردم وگفتم : این چیست بالای سرمون که داره موج میزنه همسرم نگاهی کرد وگفت هیچی بخواب شما خواب میبینی آن لحظه فهمیدم که روح القدس است که آنجا است .شکر خدای محبت که لطف ورحمت دایمی اش همیشه با ما است.شب بعد( 16 آبان 86 ) نیمه های شب شوهرم دستش را روی صورتم گذاشت درست در همان زمان صدایی گفت : انجیل به این درازی دیده بودی. گفتم : بله هزاره نو. گفت : نه این انجیل من است .( منظور شوهرم بود ) با لطف خدا شوهرم كه با سر سختی ایمان آورد ، هر روز در ایمان بیشتر رشد می كرد و روح خدا بیشتر از زبانش سخن می گفت.وشب سوم ( 17 آبان ) دوباره نیمه های شب نا خود آگاه چشمانم باز شد .دیدم یک یک نفر جلوی جا لباسی ایستاده اول فکرکردم که لباسها هستند که به شکل یک آدم جلوه میکنه چشمها یم را بستم وسریع از ذهنم گذشت که ریش داشت. چشمهایم را که باز کردم دیدم خداوندم عیسی ایستاده وخیلی آرام نگاهم می کند وبعد از چند ثانیه محو شد وجلوی درب اتاق نور شدیدی بود بلند شدم که ببینم این نور چیست ؟ صدایی گفت : الیشا با تو است. فهمیدی گفتم: بله فهمیدم وگفت : پس آرام باش وبخواب .هللویا برخداوند قدوس .از آن روز هر روز بیشتر با خواندن كلام خدا رشد می كنم و خداوند به من عطای نبوت هم داده است . جوری كه بارها خداوند مشكلات ایمانداران را به من نشان می دهد و وقتی كه از آنها در این مورد می پرسم همگی با تعجب می گویند كاملاً درست است و برایشان هر روز دعا می كنم. همچنین پسر 6 ساله ی من هم از آن شب كه روح القدس از زبانش سخن گفت به كلی عوض شد و حتی او هم دعای نبوتی می كند و زمانی برای كسی در دعاست نیازهای مطرح نشده ی آن شخص را خدا بر زبانش جاری می كند. امید آن دارم که هر سه بتوانیم فرزندانی خوب و خدمتگزاران خداوند پدر و خداوندم عیسی باشیم .وبرای جلال نام او قدم برداریم. آمین « فرزند خداوند حمیده »