بخشی از كتاب راه صلیب
پيغام بيدارى روحانى كه امروزه به بسيارى ازما مىرسد و ما را تشويق مىكند، درعين سادگى اعماق قلبها را بررسى مىكند. پيغام بيدارى روحانى به ما مىگويد كه درتمام جهان فقط يك چيزوجود دارد كه مىتواند ما را از زندگى پيروزمند مسيحى و دوستى و مشاركت با خدا دورنگه دارد و نگذارد از روحالقدس پرشويم.اين يك چيزگناه نام دارد كه به طرق و شكلهاى گوناگون ظاهرمىشود. درتمام جهان فقط يك چيزوجود دارد كه مىتواند ازگناه و هرنوع اسارت و قيد و بندى كه نتيجه گناه است آزاد سازد. اين يك چيزقدرت خون عيسى مسيح خداوند است. بنابراين برما واجب است كه بدانيم چه چيزى باعث شده كه خون مسيح درنظر خداى پدربراى بخشش مردم داراى چنين قدرتى باشد زيرا درآن وقت متوجه خواهيم شد كه درتحت چه شرايطى مىتوانيم در زندگى خود ازاين خون گرانبها استفاده كنيم.
كتاب مقدس براى خون مسيح قدرت و ثمرات و نتايج و بركات زيادى ذكركرده است. با قدرت خون او انسان با خدا آشتى مىكند! (كولسيان 1: 20). با قدرت خون او براى كسانى كه به مسيح ايمان دارند بخشايش گناهان و زندگى ابدى وجود دارد (كولسيان 1: 14 و يوحنا 6: 54). با قدرت خون او شيطان مغلوب شده است (مكاشفه 11: 12). با قدرت خون مسيح ما هر روزه و پيوسته مىتوانيم از گناه پاك شويم (اول يوحنا 1: 7). با قدرت خون او ازناراحتى و عذاب وجدان خلاص مىشويم تا بتوانيم خداى زنده را خدمت كنيم (عبرانيا 9: 14). با قدرت بىنهايت خون مسيح، نالايقترين افراد هم اجازه پيدا مىكنند كه به حضور مبارك و مقدس خدا بيايند و هميشه با او بمانند (عبرانيان 10: 19). خواهناخواه ازخود مىپرسيم چه چيزباعث شده كه خون مسيح چنين قدرتى داشته باشد! لازم است يك سؤال ديگر را به سؤال مذكورمربوط سازيم. چگونه بايد ازاين قدرت در زندگى خود استفاده كنيم؟ اغلب اين خون گرانبها نمىتواند با قدرت پاك كننده و آرامش بخشنده و زنده سازنده خود درقلبهاى ما آن طور كه لازم است كاركند و اغلب ما حس مىكنيم كه تمام روز در حضور خدا نيستيم و با او مشاركت و دوستى دائمى نداريم.قدرت ازكجاست؟مىتوانيم جواب اولين سؤال خود را دركتاب مكاشفه پيدا كنيم كه براى تشريح خون مسيح اصطلاح بسيارلطيفى به كاربرده و آن را «خون بره» مىخواند (مكاشفه 7: 14). نمىگويد خون يك مرد جنگجو بلكه خون بره! به عبارتى ديگرچيزى كه درنظر خداوند، خون مسيح را براى بخشيدن گناهان اين قدرپرقدرت ساخته همانا اخلاق بره مانند شخصى است كه خون خود را ريخت؛ يعنى اين اخلاق مسيح باعث شد كه خونش اين قدرقدرت داشته باشد.لقب «بره» كه دركلام خدا براى مسيح به كارشده اولا كاراو را توضيح مىدهد، يعنى اشارهاى است به اين كه او براى گناهان ما قربانى مىشود. وقتى يك نفريهودى گناه مىكرد و مىخواست خدا او را ببخشد لازم بود يك بره (و گاهى بز) قربانى گردد و خونش برمذبح پاشيده شود. عيسى قربانى كامل و حقيقى است، بره خداست كه گناهان ما را برمىدارد (يوحنا 1: 29). ولى لقب «بره» معناى عميقترى هم دارد. اين لقب سيرت و اخلاق مسيح را بيان مىكند. او بره است زيرا حليم و فروتن و افتاده دل مىباشد (متى 11: 29). باادب و بىدفاع است و هميشه اراده خود را به دست پدرآسمانى خود مىسپارد (يوحنا 6: 38)، تا بتواند باعث بركت و نجات مردم گردد. اگرشخص ديگرى به جاى بره بود، درمقابل رفتارى كه مردم با او كردند؛ حتما انتقامجويى و مقاومت مىكرد ولى او كه مطيع پدربود (فيليپيان 2: 8) و نسبت به ما محبت داشت چنين نكرد. مردم هربلايى كه خواستند برسر او آوردند ولى او به خاطرما همه وقت تسليم شد. وقتى او را دشنام مىدادند دشنام پس نمىداد. وقتى رنج مىكشيد تهديد نمىكرد. ازحقوق خود دفاع نمىكرد و مقابله به مثل نمىنمود. انتقامجو نبود و شكايتى نداشت! چه قدربا ما فرق داشت! وقتى اراده خدا و بدكارى و شرارت مردم درجلجتا او را به پاى صليب كشاند، بازهم بره با فروتنى سرتسليم فرود آورد. مانند برهاى بود كه اشعيا نبى درباره او پيشگويى مىكند: «مثل برهاى كه براى ذبح مىبرند و مانند گوسفندى كه نزد پشمبرندهاش بىزبان است، همچنان دهان خود را نگشود» (اشعيا 53: 7). اگراو بره نبود لازم نمىشد تازيانه بخورد و مورد تمسخرقرار گيرد، احتياجى نبود به صورتش آب دهان بيندازند، ريش او را بكنند و نمىبايستى ازجلجتا بالا برود و ميخكوب بشود و به دارآويخته گردد و پهلويش را با نيزه سوراخ كنند تا خونش جارى گردد. تمام اين زحمات را متحمل شد تا بتواند گناه ما را ببخشد! بنابراين متوجه مىشويم كه او نه فقط براى اين بره بود كه دربالاى صليب جان داد بلكه چون بره بود بربالاى صليب قربانى شد.بياييد هربار كه درمورد خون مسيح صحبت مىشود حقايق فوق را به ياد بياوريم. هربار كه ازخون مسيح ذكرى به ميان مىآيد فروتنى حقيقى و اطاعت كامل بره را به خاطرآوريم؛ زيرا همين صفات است كه خون مسيح را درنظر خدا اينقدر گرانبها و پرقدرت ساخته است. عبرانيان 9: 14 خون مسيح را با ازخودگذشتگى او مربوط مىسازد و مىگويد: «پس آيا چند مرتبه زياده خون مسيح كه به روح ازلى خويشتن را بىعيب به خدا گذرانيد...» و علت اين كه خون مسيح قدرت دارد همين است. زيرا اين صفت مسيح براى خدا بىنهايت ارزش دارد. فروتنى، شبيه بره بودن، سپردن اراده خود به خدا، اينها چيزهايى است كه خدا بيش ازهر چيز از ما انتظاردارد. خدا انسان اوليه را براى همين خلق فرمود.اولين گناه آدم همين بود كه ازقدم زدن دراين راه خوددارى كرد و اصل و منشأ گناه هميشه همين بوده است. عيسى براى اين به جهان آمد تا اين وضع را عوض كند و به صورت اصلى برگرداند. وقتى خدا اين صفت و سيرت را درمسيح ديد، فرمود: «اين است پسرحبيب من كه ازاو خشنودم» (متى 3: 17). چون سيرت مسيح چنين بود؛ ريختن خون او براى خدا بسيار ارزش دارد و هربشرى مىتواند به وسيله آن ازآلودگى و كثافت گناه پاك شود.جواب سؤال دوماكنون به سؤال دوم مىرسيم. چگونه مىتوانيم ازقدرت خون مسيح در زندگى خود به نحو احسن استفاده كنيم؟ وقتى براى يافتن جواب به بره نگاه مىكنيم كه بربالاى صليب سرخود را خم كرده است، قلبهاى ما چنين جواب مىدهند كه بايد سيرت مسيح را داشته و همان طوركه او سرخود را خم كرد ما هم سرخود را به نشانه خرد شدن خم كنيم. همان طور كه سيرت مسيح، خون او را پرقدرت كرده است، ما هم درصورتى مىتوانيم ا قدرت خون مسيح به نحو احسن استفاده كنيم كه مايل باشيم صفت و سيرت بره را پيدا كنيم. ما مىتوانيم داراى سيرت مسيح باشيم (فيليپيان 2: 5 و اول قرنتيان 2: 16) زيرا به وسيله مرگ مسيح سيرت و به ما منتقل شده است. تمام ميوههاى روح كه درباب پنجم غلاطيان ذكرشده يعنى محبت، خوشى، سلامتى و حلم، مهربانى، نكويى و ايمان، تواضع و پرهيزكارى اينها تمام مظاهر سيرت بره مانند مسيح هستند و روحالقدس مىخواهد ما را با اينها پرسازد. پس هيچگاه فراموش نكنيم كه خداوند عيسى هرچند برتخت پرجلال خدا نشسته است، ولى هنوزهم بره است (به مكاشفه يوحناى رسول مراجعه شود) و مىخواهد سيرت خود را در ما هم به وجود آورد.آيا مايل هستيم؟ولى آيا ما حاضريم كه او اين كار را بكند؟ درما يك نفس سرسخت و نامطيع وجود دارد كه ازخود دفاع مىكند و با سايرين مخالفت مىورزد. اين نفس بايد خرد شود تا ما حاضرشويم سيرت و صفات بره را بيابيم و خون گرانبهاى مسيح بتواند ما را پاك و مقدس سازد. ممكن است مدتها دعا كنيم كه ازبعضى ازگناهان پاك شويم و صلح و آرامش خدايى به قلب ما وارد شود ولى تا حاضرنشويم براى گناهى كه خدا به ما نشان مىدهد خرد شويم و مانند بره فروتن نگرديم، درما تغيرى به وجود نمىآيد. هرگناهى كه انجام مىدهيم از نفس خرد نشده كه مغرور است، سرچشمه مىگيرد و ما توسط خون مسيح آرامش پيدا نخواهيم كرد مگراين كه منشأ هرگناه را پيدا كنيم و رفتارمان را كه باعث اين گناه شده به وسيله توبه واقعى تغيير دهيم و البته اين كارفروتنى لازم دارد.نبايد به زور خود را مجبور كنيم كه چون مسيح فروتن باشيم، بلكه فقط بايد در نورقدم بزنيم و اجازه بدهيم خدا هرگناهى را كه درقلب ما وجود دارد نشان دهد. دراين موقع خواهيم ديد كه خداوند ازما انتظار دارد درمواردى توبه كنيم و تسليم شويم كه براى ما گران مىشود و مىفهميم كه حتى به چيزهايى كه به نظرما كوچك و ناچيز است توجه دارد. ولى همين چيزهاى كوچك به قدرى مهم هستند كه اصلاح آنها غالبا آسان نيست. ممكن است خداوند ازما بخواهد كه نزد كسى به خطاى خود اعتراف كنيم و يا ازاو معذرت بخواهيم و يا اين كه اشتباهى را كه مرتكب شدهايم جبران نماييم (متى 5: 23-24). ممكن است كه خداوند به ما نشان دهد كه دريك موردى بايد فروتن شويم و ازحق خود بگذريم. عيسى هميشه ازحق خود صرف نظر مىكرد، آيا ما هم نبايد مانند او عمل كنيم؟ ممكن است خداوند ازما بخواهد نزد كسى كه نسبت به ما خطايى كرده برويم و معذرت بخواهيم كه ازاو رنجيدهايم زيرا عيسى هم ازهيچ كس و هيچ چيزنرنجيد، پس ما چه حقى داريم برنجيم؟ شايد خداوند به ما بگويد كه لازم است با دوستانمان صميمى و بىتكلف باشيم تا ما را آن طور كه هستيم بشناسند و بتوانند با ما دوستى واقعى برقرارسازند. اين كارها ممكن است براى ما توهينآميز به نظر برسند؛ زيرا با رفتارمعمولى ما كه توأم با غرور و خودپسندى است كاملا فرق دارد. با همين كارهاست كه خواهيم فهميد خرد شدن واقعى چيست و درفروتنى بره شريك خواهيم شد. وقتى حاضرشديم در هر امرى خدا را اطاعت كنيم، خون بره ما را ازهر گناهى پاك خواهد ساخت و درقدوسيت و پاكى با خداوند راه خواهيم رفت و صلح و آرامش الهى قلبهاى ما را لبريزخواهد ساخت.
پيغام بيدارى روحانى كه امروزه به بسيارى ازما مىرسد و ما را تشويق مىكند، درعين سادگى اعماق قلبها را بررسى مىكند. پيغام بيدارى روحانى به ما مىگويد كه درتمام جهان فقط يك چيزوجود دارد كه مىتواند ما را از زندگى پيروزمند مسيحى و دوستى و مشاركت با خدا دورنگه دارد و نگذارد از روحالقدس پرشويم.اين يك چيزگناه نام دارد كه به طرق و شكلهاى گوناگون ظاهرمىشود. درتمام جهان فقط يك چيزوجود دارد كه مىتواند ازگناه و هرنوع اسارت و قيد و بندى كه نتيجه گناه است آزاد سازد. اين يك چيزقدرت خون عيسى مسيح خداوند است. بنابراين برما واجب است كه بدانيم چه چيزى باعث شده كه خون مسيح درنظر خداى پدربراى بخشش مردم داراى چنين قدرتى باشد زيرا درآن وقت متوجه خواهيم شد كه درتحت چه شرايطى مىتوانيم در زندگى خود ازاين خون گرانبها استفاده كنيم.
كتاب مقدس براى خون مسيح قدرت و ثمرات و نتايج و بركات زيادى ذكركرده است. با قدرت خون او انسان با خدا آشتى مىكند! (كولسيان 1: 20). با قدرت خون او براى كسانى كه به مسيح ايمان دارند بخشايش گناهان و زندگى ابدى وجود دارد (كولسيان 1: 14 و يوحنا 6: 54). با قدرت خون او شيطان مغلوب شده است (مكاشفه 11: 12). با قدرت خون مسيح ما هر روزه و پيوسته مىتوانيم از گناه پاك شويم (اول يوحنا 1: 7). با قدرت خون او ازناراحتى و عذاب وجدان خلاص مىشويم تا بتوانيم خداى زنده را خدمت كنيم (عبرانيا 9: 14). با قدرت بىنهايت خون مسيح، نالايقترين افراد هم اجازه پيدا مىكنند كه به حضور مبارك و مقدس خدا بيايند و هميشه با او بمانند (عبرانيان 10: 19). خواهناخواه ازخود مىپرسيم چه چيزباعث شده كه خون مسيح چنين قدرتى داشته باشد! لازم است يك سؤال ديگر را به سؤال مذكورمربوط سازيم. چگونه بايد ازاين قدرت در زندگى خود استفاده كنيم؟ اغلب اين خون گرانبها نمىتواند با قدرت پاك كننده و آرامش بخشنده و زنده سازنده خود درقلبهاى ما آن طور كه لازم است كاركند و اغلب ما حس مىكنيم كه تمام روز در حضور خدا نيستيم و با او مشاركت و دوستى دائمى نداريم.قدرت ازكجاست؟مىتوانيم جواب اولين سؤال خود را دركتاب مكاشفه پيدا كنيم كه براى تشريح خون مسيح اصطلاح بسيارلطيفى به كاربرده و آن را «خون بره» مىخواند (مكاشفه 7: 14). نمىگويد خون يك مرد جنگجو بلكه خون بره! به عبارتى ديگرچيزى كه درنظر خداوند، خون مسيح را براى بخشيدن گناهان اين قدرپرقدرت ساخته همانا اخلاق بره مانند شخصى است كه خون خود را ريخت؛ يعنى اين اخلاق مسيح باعث شد كه خونش اين قدرقدرت داشته باشد.لقب «بره» كه دركلام خدا براى مسيح به كارشده اولا كاراو را توضيح مىدهد، يعنى اشارهاى است به اين كه او براى گناهان ما قربانى مىشود. وقتى يك نفريهودى گناه مىكرد و مىخواست خدا او را ببخشد لازم بود يك بره (و گاهى بز) قربانى گردد و خونش برمذبح پاشيده شود. عيسى قربانى كامل و حقيقى است، بره خداست كه گناهان ما را برمىدارد (يوحنا 1: 29). ولى لقب «بره» معناى عميقترى هم دارد. اين لقب سيرت و اخلاق مسيح را بيان مىكند. او بره است زيرا حليم و فروتن و افتاده دل مىباشد (متى 11: 29). باادب و بىدفاع است و هميشه اراده خود را به دست پدرآسمانى خود مىسپارد (يوحنا 6: 38)، تا بتواند باعث بركت و نجات مردم گردد. اگرشخص ديگرى به جاى بره بود، درمقابل رفتارى كه مردم با او كردند؛ حتما انتقامجويى و مقاومت مىكرد ولى او كه مطيع پدربود (فيليپيان 2: 8) و نسبت به ما محبت داشت چنين نكرد. مردم هربلايى كه خواستند برسر او آوردند ولى او به خاطرما همه وقت تسليم شد. وقتى او را دشنام مىدادند دشنام پس نمىداد. وقتى رنج مىكشيد تهديد نمىكرد. ازحقوق خود دفاع نمىكرد و مقابله به مثل نمىنمود. انتقامجو نبود و شكايتى نداشت! چه قدربا ما فرق داشت! وقتى اراده خدا و بدكارى و شرارت مردم درجلجتا او را به پاى صليب كشاند، بازهم بره با فروتنى سرتسليم فرود آورد. مانند برهاى بود كه اشعيا نبى درباره او پيشگويى مىكند: «مثل برهاى كه براى ذبح مىبرند و مانند گوسفندى كه نزد پشمبرندهاش بىزبان است، همچنان دهان خود را نگشود» (اشعيا 53: 7). اگراو بره نبود لازم نمىشد تازيانه بخورد و مورد تمسخرقرار گيرد، احتياجى نبود به صورتش آب دهان بيندازند، ريش او را بكنند و نمىبايستى ازجلجتا بالا برود و ميخكوب بشود و به دارآويخته گردد و پهلويش را با نيزه سوراخ كنند تا خونش جارى گردد. تمام اين زحمات را متحمل شد تا بتواند گناه ما را ببخشد! بنابراين متوجه مىشويم كه او نه فقط براى اين بره بود كه دربالاى صليب جان داد بلكه چون بره بود بربالاى صليب قربانى شد.بياييد هربار كه درمورد خون مسيح صحبت مىشود حقايق فوق را به ياد بياوريم. هربار كه ازخون مسيح ذكرى به ميان مىآيد فروتنى حقيقى و اطاعت كامل بره را به خاطرآوريم؛ زيرا همين صفات است كه خون مسيح را درنظر خدا اينقدر گرانبها و پرقدرت ساخته است. عبرانيان 9: 14 خون مسيح را با ازخودگذشتگى او مربوط مىسازد و مىگويد: «پس آيا چند مرتبه زياده خون مسيح كه به روح ازلى خويشتن را بىعيب به خدا گذرانيد...» و علت اين كه خون مسيح قدرت دارد همين است. زيرا اين صفت مسيح براى خدا بىنهايت ارزش دارد. فروتنى، شبيه بره بودن، سپردن اراده خود به خدا، اينها چيزهايى است كه خدا بيش ازهر چيز از ما انتظاردارد. خدا انسان اوليه را براى همين خلق فرمود.اولين گناه آدم همين بود كه ازقدم زدن دراين راه خوددارى كرد و اصل و منشأ گناه هميشه همين بوده است. عيسى براى اين به جهان آمد تا اين وضع را عوض كند و به صورت اصلى برگرداند. وقتى خدا اين صفت و سيرت را درمسيح ديد، فرمود: «اين است پسرحبيب من كه ازاو خشنودم» (متى 3: 17). چون سيرت مسيح چنين بود؛ ريختن خون او براى خدا بسيار ارزش دارد و هربشرى مىتواند به وسيله آن ازآلودگى و كثافت گناه پاك شود.جواب سؤال دوماكنون به سؤال دوم مىرسيم. چگونه مىتوانيم ازقدرت خون مسيح در زندگى خود به نحو احسن استفاده كنيم؟ وقتى براى يافتن جواب به بره نگاه مىكنيم كه بربالاى صليب سرخود را خم كرده است، قلبهاى ما چنين جواب مىدهند كه بايد سيرت مسيح را داشته و همان طوركه او سرخود را خم كرد ما هم سرخود را به نشانه خرد شدن خم كنيم. همان طور كه سيرت مسيح، خون او را پرقدرت كرده است، ما هم درصورتى مىتوانيم ا قدرت خون مسيح به نحو احسن استفاده كنيم كه مايل باشيم صفت و سيرت بره را پيدا كنيم. ما مىتوانيم داراى سيرت مسيح باشيم (فيليپيان 2: 5 و اول قرنتيان 2: 16) زيرا به وسيله مرگ مسيح سيرت و به ما منتقل شده است. تمام ميوههاى روح كه درباب پنجم غلاطيان ذكرشده يعنى محبت، خوشى، سلامتى و حلم، مهربانى، نكويى و ايمان، تواضع و پرهيزكارى اينها تمام مظاهر سيرت بره مانند مسيح هستند و روحالقدس مىخواهد ما را با اينها پرسازد. پس هيچگاه فراموش نكنيم كه خداوند عيسى هرچند برتخت پرجلال خدا نشسته است، ولى هنوزهم بره است (به مكاشفه يوحناى رسول مراجعه شود) و مىخواهد سيرت خود را در ما هم به وجود آورد.آيا مايل هستيم؟ولى آيا ما حاضريم كه او اين كار را بكند؟ درما يك نفس سرسخت و نامطيع وجود دارد كه ازخود دفاع مىكند و با سايرين مخالفت مىورزد. اين نفس بايد خرد شود تا ما حاضرشويم سيرت و صفات بره را بيابيم و خون گرانبهاى مسيح بتواند ما را پاك و مقدس سازد. ممكن است مدتها دعا كنيم كه ازبعضى ازگناهان پاك شويم و صلح و آرامش خدايى به قلب ما وارد شود ولى تا حاضرنشويم براى گناهى كه خدا به ما نشان مىدهد خرد شويم و مانند بره فروتن نگرديم، درما تغيرى به وجود نمىآيد. هرگناهى كه انجام مىدهيم از نفس خرد نشده كه مغرور است، سرچشمه مىگيرد و ما توسط خون مسيح آرامش پيدا نخواهيم كرد مگراين كه منشأ هرگناه را پيدا كنيم و رفتارمان را كه باعث اين گناه شده به وسيله توبه واقعى تغيير دهيم و البته اين كارفروتنى لازم دارد.نبايد به زور خود را مجبور كنيم كه چون مسيح فروتن باشيم، بلكه فقط بايد در نورقدم بزنيم و اجازه بدهيم خدا هرگناهى را كه درقلب ما وجود دارد نشان دهد. دراين موقع خواهيم ديد كه خداوند ازما انتظار دارد درمواردى توبه كنيم و تسليم شويم كه براى ما گران مىشود و مىفهميم كه حتى به چيزهايى كه به نظرما كوچك و ناچيز است توجه دارد. ولى همين چيزهاى كوچك به قدرى مهم هستند كه اصلاح آنها غالبا آسان نيست. ممكن است خداوند ازما بخواهد كه نزد كسى به خطاى خود اعتراف كنيم و يا ازاو معذرت بخواهيم و يا اين كه اشتباهى را كه مرتكب شدهايم جبران نماييم (متى 5: 23-24). ممكن است كه خداوند به ما نشان دهد كه دريك موردى بايد فروتن شويم و ازحق خود بگذريم. عيسى هميشه ازحق خود صرف نظر مىكرد، آيا ما هم نبايد مانند او عمل كنيم؟ ممكن است خداوند ازما بخواهد نزد كسى كه نسبت به ما خطايى كرده برويم و معذرت بخواهيم كه ازاو رنجيدهايم زيرا عيسى هم ازهيچ كس و هيچ چيزنرنجيد، پس ما چه حقى داريم برنجيم؟ شايد خداوند به ما بگويد كه لازم است با دوستانمان صميمى و بىتكلف باشيم تا ما را آن طور كه هستيم بشناسند و بتوانند با ما دوستى واقعى برقرارسازند. اين كارها ممكن است براى ما توهينآميز به نظر برسند؛ زيرا با رفتارمعمولى ما كه توأم با غرور و خودپسندى است كاملا فرق دارد. با همين كارهاست كه خواهيم فهميد خرد شدن واقعى چيست و درفروتنى بره شريك خواهيم شد. وقتى حاضرشديم در هر امرى خدا را اطاعت كنيم، خون بره ما را ازهر گناهى پاك خواهد ساخت و درقدوسيت و پاكى با خداوند راه خواهيم رفت و صلح و آرامش الهى قلبهاى ما را لبريزخواهد ساخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر