۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

نگاه حاكمان اسلامی به اقلیتهای دینی در آستانه انتخابات

در این هفته آقای مهدی کروبی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران در چهارمین بیانیه انتخاباتی خود که به مسائل اقلیتهای قومی و مذهبی اختصاص داده بود و در روزنامه اعتماد روز شنبه ۱۹ اردیبهشت سالجاری منتشر شد، نکاتی را مطرح و مسائلی را عنوان نمود که میتوان اکثر آنها را آینه تمام نمائی از دیدگاه اکثریت مسئولان درجه اول جمهوری اسلامی درباره اقلیتهای مذهبی دانست.
این نکات از جهاتی نیز دارای اهمیت است؛ کروبی كه خود دو دوره ریاست قوه مقننه در ایران را به عهده داشته، همواره پس از انقلاب دارای مناصب مهمی در مقامات اجرائی و صحنه سیاسی نظام اسلامی بوده است .
در بند اول از این بیانیه ۸ بندی میخوانیم : "همین قانون اساسی فعلی از ظرفیت بالائی برای تامین حقوق اقوام مختلف ایرانی و اهل سنت به عنوان تنها اقلیت مذهبی کشور و پیروان ادیان مختلف وآحاد ملت برخوردار است." این در حالی است که خود او در بند دوم بیانیه اش به اصل ۱۹ قانون اساسی اشاره میکند که میگوید: "مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد ، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود."
توجه به مفاد این قانون وکلمات به کار رفته در آن به ما نشان میدهد که اصلا در آن قانون اشاره به ادیان گوناگون نشده است. شاید به همین خاطر است که در نظام جمهوری اسلامی، چنانکه در این بیانیه نیز ذکر گردیده است، فقط مسائل اهل سنت به عنوان اقلیت مذهبی میتوانند مورد توجه قرار گیرند نه سایر ادیان؛ آنهم شاید چون هموطنان سنی ما مسلمان محسوب میشوند.
بنا براین چگونه میتوان ادعا کرد قانون اساسی جمهوری اسلامی ظرفیت لازم برای تامین آزادیهای دینی را دارا میباشد!. لابد به همین دلیل بیانیه مذکور در ادامه همان بند دوم مینویسد : "..... بلکه همه اقوام و پیروان مذاهب اسلامی باید با فرصتهای برابر در اداره امور کشور مشارکت داده شوند"!. باز هم فقط صحبت از دادن حق به "پیروان اسلام" است نه سایر ادیان.
به نظر میرسد آقای کروبی در این بیانیه کوشش کرده از طریق بازی با کلمات ضمن دادن وعده خوش آزادی مذهبی حقیقت وجود سایر ادیان به غیر از اسلام در ایران را نادیده بگیرد تا از سوی رقبایش متهم به پر وبال دادن به مخالفان اسلام نگردد .
ایران برای همه ایرانیان
واقعیت این است که هرچند در قانون اساسی جمهوری اسلامی ادیان مسیحی ، یهودی و زرتشتی به رسمیت شناخته شده اند، اما هرگز در هیج جای متن آن و تفسیرها وقوانین ناشی از آن اثری از برابری حقوق پیروان این ادیان با مسلمانان وجود ندارد. در حكومت جمهوری اسلامی تاكنون مواردی دیده نشده تا یک نفر غیر مسلمان حتی در یک سازمان و یا اداره کوچک به مقام ریاست و یا معاونت رسیده باشد، چه رسد به مقامات مهم و مملکتی .
تفسیر حاكمان از به رسمیت شناخته شدن ادیان سه گانه مذکور در قانون اساسی فقط دادن حق ادامه حیات به آنها میباشد ولی هیچگونه عدالت وتساوی را شامل حالشان نمیکند. قوانین اجرائی حکومت اسلامی مسئله مسیحیت ایران را فقط در چهارچوب قومیتهای ارمنی و آشوری مورد توجه قرار میدهد و از این رو به این دو گروه قومی حق داشتن چند نماینده بسیار محدود در مجلس ایران را داده است و نه به مسیحیان ایرانی.
آیا ایران متعلق به همه ایرانیان است و همه در سرنوشت آن سهیم هستیم ؟
آیا باتوجه به این موارد، دم زدن از ظرفیتمند بودن قانون اساسی موجود برای اعاده دمکراسی و تامین حقوق اقلیتها در ایران ادعائی درست است یا نه ؟

هیچ نظری موجود نیست: