۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

عیسی مسیح كیست؟

نوشته شده توسط حسین چهارشنبه ، ۳۰ بهمن ۱۳۸۷ ، ۱۶:۴۵
یكی از بزرگترین سئوالات جهان این است كه اين شخص برجسته كه شرح حالش در اينجا بطرز خلاصه نقل شده است كيست ؟
دوست گرامى، یقین دارم اكنون میخواهید سوالى را مطرح بفرمایید كه بسیارى مایلند جواب آنرا بدانند و یكى از مهمترین سوالات جهان به شمار میرود و آن عبارتست : این شخص برجسته كه شرح حالش در اینجا بطرز خلاصه نقل شده است كیست ؟ كتابهاى قطور زیادى برای پاسخ به این سوال مهم نوشته شده است و هرچند مشكل است كه انسان بتواند بطور خلاصه شرح دهد كه عیسى مسیح كیست ؛ ولى كوشش خواهم كرد این كار را انجام دهم . چون یگانه منبع كاملا معتبر در این مورد كتاب مقدس است ؛ تمام نكاتیكه ذكر خواهم كرد بر كتاب مقدس متكى خواهد بود .
از شرح زندگى عیسى مسیح كه در چهار انجیل وجود دارد معلوم میشود كه او واقعا انسان بود . اگر چه پدر جسمانى نداشت ؛ ولى از طریق مادرش مریم ؛ از نسل داود یعنى پیامبر و پادشاه بزرگ اسرائیل بود . عیسى مانند تمام مردم از نظر جسمى و روحى رشد كرد . غذا میخورد و میخوابید . شغلش نجارى بود . او خسته شد و با تمام خوشیها و رنجها و ناراحتى هایى كه براى مردم در این جهان پیش میاید ؛ كاملا آشنا گردید . بنابر این او قادر است در تمام تجربه هاى بشرى با ما همدردى نماید (عبرانیان۲:‏۱۸ و ۴:‏۱۵). چون عیسى انسان بود میتوانست ازدواج كند و فرزندانى داشته باشد ولى اینكار را نكرد . بدون شك تصمیم او در این مورد با اطاعت كامل از نقشه ایكه خدا برای او داشت اتخاذ گردید.
لیكن هرچند عیسى واقعا انسان بود، ولى از بعضى جهات با دیگران تفاوت زیادى داشت . همانطوریكه قبلا تو ضیح داده شد تمام مردم، حتى انبیا و مقدسین، گاهى از اطاعت خدا غفلت نموده اند و به همین دلیل گناهكار هستند . ولى در تمام زندگى عیسى هرگز كارى یا سخنى یا فكرى كه بر خلاف اراده مقدس خدا باشد مشاهده نشد . بنابر این تنها او انسان بیگناه است (اول پطرس۲:‏۲۲ و اول‏یوحنا۳:‏۵) او نه تنها گناهى نكرد بلكه اراده او با اراده خدا مطابقت كامل داشت . او در واقع یگانه انسان كاملى است كه در این جهان خاكى، زندگى كرده است.
اشخاصى كه اعمال مسیح را دیدند شهادت دادند كه قدرتش حیرت انگیز بوده است . زمانى كور مادر زادى را ملاقات كرد و به او بینایی بخشید . در موقع دیگر ؛ وقتى او و شاگردانش سوار قایق كوچكى بودند و از دریاچه جلیل میگذشتند ؛ طوفان عظیمى نزدیك بود قایق را غرق كند ولى عیسى به باد و طوفان فرمان داد و دریا فورا آرام گردید ؛ مردى به نام ایلعاذر را كه چهار روز از مرگش گذشته بود از قبر بیرون خواند و آن مرده فورا برخاست و از قبر بیرون آمد . ولى عظیم ترین عمل حیرت انگیز عیسى این است كه ؛ همانطوریكه پیشگویی كرده بود ؛ روز سوم پس از مرگ قیام كرد و به شاگردان خود ظاهر شد . چه كسى غیر از عیسى توانسته است چنین اعمالى انجام دهد ؟ چه كسى را میشناسید كه از مردگان برخیزد و دیگر نمیرد ؟ هیچكس ! بنابر این واضح است كه گرچه عیسى واقعا انسان بود ؛ ولى از بزرگترین انسانها هم بزرگتر بود . پس او كیست ؟
بطوریكه قبلا ذكر نمودم ؛ عیسى خود ادعا كرد كه پسر خدا است . او نه فقط در محاكمه خود در شوراى یهود بلكه بارها قبل از آن محاكمه این ادعاى مهم را در مورد خود نموده بود . بعلاوه او خدا را معمولا " پدر من " خطاب میكرد . یكبار وقتى فرمود " من و پدر یك هستیم " ؛ دشمنانش میخواستند او را سنگسار نمایند زیرا تصور كردند كه عیسى كفر م یگوید . ولى ما بخوبى میدانیم كه عیسى هرگز دروغگو و كفر گو نبود زیرا تمام فرمایشاتش كاملا صحیح و درست بوده است . باید به این نكته توجه داشته باشیم كه اگر كسى بگوید عیسى پسر خدا نیست ؛ عیسى را دروغگو میشمارد و اگر عیسى دروغگو باشد ؛ هیچكس نباید به او ایمان داشته باشد . ولى وقتى عیسى ادعا میكرد كه پسر خداست در واقع همان فرمایش خدا را كه در موقع تعمید وى از آسمان شنیده شد تكرار میكرد : " تو پسر حبیب من هستى كه از تو خوشنودم " (مرقس ۱:‏۱۱) در تمام نوشتجات رسولان عیسى ؛ بارها تكرار شد ه كه عیسى پسر خدا است و تمام مسیحیان جهان این ادعا را همیشه قبول داشته اند . البته توجه دارید كه این اصطلاح مفهوم جسمانى ندارد بلكه داراى مفهوم روحانى میباشد . بدیهى است كه خدا هرگز با زنى ازدواج نكرده تا از او پسرى داشته باشد زیرا چنین كارى غیر ممكن و غیر قابل تصور است
در انجیل ؛ عیسى " كلمه خدا " هم نامیده میشود .لقب " پسر خدا " همبستگى و یگانگى عیسى را با خدا كه پدر واقعى اوست نشان میدهد ؛ ولى لقب " كلمه خدا " به ما میفهماندد كه خدا بوسیله عیسى مسیح با بنى نوع بشر سخن میگوید . در انجیل اینطور میخوانیم : " در ابتدا كلمه بود و كلمه نزد خدا بود و كلمه خدا بود . همان در ابتدا نزد خدا بود . همه چیز بواسطه او آفریده شد و بغیر از او چیزى از موجودات وجود نیافت . در او حیات بود و حیات نور انسان بود ... و كلمه جسم گردید و در میان ما ساكن شد پر از فیض و راستى و جلا ل او را دیدیم جلالى شایسته پسر یگانه پدر " (یوحنا ۱:‏۱-‏۱۴)
مقصود آیات فوق این است كه خدا كه قبلا بوسیله انبیا و كتب آنها خود را ظاهر ساخته بود ، بالاخره خود را بطور كامل بوسیله شخص كاملى مكشوف فرمود . این شخص كامل از یك پیغمبر خیلى بزرگتر میباشد و در واقع با خدا یكى است . زیرا این آیات انجیل به ما میگویند كه این شخص كلمه خدا و پسر خدا است . او از ابتدا با خدا یكى بود و همه چیز بوسیله او آفریده شد . سپس، در زمان مقرر ، كلمه ابدى خدا در رحم مریم باكره لباس بشرى پوشید و بصورت عیسى مسیح ظاهر گردید . بنابر این ملاحظه میكنیم كه او داراى دو طبیعت و یا دو جنبه بوده است ، یكى جنبه اهى و دیگرى جنبه انسانى . عیسى مسیح هم خدا است و هم انسان .
اولین كسانیكه به عیسى ایمان آوردند و رسولان او شدند ؛ یهودى بودند و به یكتا پرستى و وحدانیت خدا اع تقاد كامل داشتند معهذا بعد از اینكه در حدود دو سال با عیسى زندگى كردند ، اطمینان كامل یافتند كه استادشان با خدا یكى است و به همین دلیل بود كه پطرس اعتراف كرد : " تویى مسیح پسر خداى زنده " (متی۱۶:‏۱۶) همچنین توما ، هنگامیكه عیسى زنده را پس از قیامِ از مر گ دید ، فریاد بر آورد : " اى خداوند من و اى خداى من " (یوحنا ۲۰:‏۲۸). در هر دو مورد عیسى شاگردان خود را براى ایمانى كه نسبت به او داشتند ستایش نمود و به توما گفت : " بعد از دیدنم ایمان آوردى ؟ خوشا به حال آنانى كه ندیده ایمان آوردند " (یوحنا ۲۰:‏۲۴-‏۲۹). این "خوشا بحال " امروز نصیب ما هم میشود بشرطیكه ایمان داشته باشیم كه او پسر خدا است.درصورتیكه خدا واحد است ، چگونه امكان دارد كه عیسى مسیح پسر خدا بوده و با خدا یكى باشد ؟
اكنون میدانم كه مایلید بپرسید : "درصورتیكه خدا واحد است ، چگونه امكان دارد كه عیسى مسیح پسر خدا بوده و با خدا یكى باشد ؟ " در واقع این موضوع از اسرارى است كه فهم آن بالاتر از عقل محدود ما میباشد . چه كسى غیر از خود خدا میتواند به ذات و ماهیت الهى پى ببرد ؟ ولى باید متوجه باشیم كه خدا قادر مطلق است و آنچه بر خلاف اراده مقدس او نباشد برایش غیر ممكن نیست . بعلاوه در طبیعت كه توسط خدا آفریده شده میتوانیم ، هرچند بطور ناقص ، نمونه اى از این سر یا حقیقت الهى را مشاهده نماییم . خورشید را ملاحظه كنید كه در آسمان قرار دارد و بقدرى عظیم و پر حرارت است كه اگر به زمین نزدیكتر شود همه از بیتن خواهند رفت . خورشید نور خود را ، كه در حقیقت با خود آن تفاوتى ندارد ، میتاباند و بوسیله آن به دنیاى ما نور و حرارت میبخشد . به همین طریق خداى بزرگ ما نور خود را ، كه با خودش یكى است ، به دنیاى ما میتاباند ، تا به ما حیات ببخشد . خدا این نور را كلمه خود و پسر خود میخواند . این نور بصورت عیسى مسیح ظاهر شد كه در باره خود فرمود : " من نور عالم هستم ، كسیكه مرا متابعت كند در ظلمت سالك نشود بلكه نور حیات را یابد " (یوحنا۸:‏۱۲). هنگامیكه نور خورشید را مینگریم خورشید را مشاهده میكنیم و همچنین هنگامیكه عیسى مسیح را مینگریم خدا را میبینیم . عیسى فرمود : " هركس مرا دید پدر (یعنى خدا ) را دیده است "(یوحنا ۱۴:‏۹). بنابر این ما مسیحیان مطمئن هستیم كه خدا خود توسط پسرش عیسى مسیح به سوى ما آمده است.
دوست گرامى ، آیا بنظر شما عجیب است كه خداى قادر مطلق براى نجات بشر گناهكار بدینطریق به جهان آید ؟ ولى فراموش نفرمائید كه خد ائیكه بى اندازه بزرگ است تمام كارهاى خود را از روى محبت انجام می‏دهد و بوسیله آمدنش به جهان در شخصیت مسیح ، محبت الهى خود را كاملا برما مكشوف نموده است . بدون شك شما داستان پادشاه عادلى را كه مردم سرزمین خود را بینهایت محبت می‏نمود شنیده‏اید كه چگونه گاهى رداى سلطنتى خود را كنار میگذاشت و لباس فقیرانه‏اى به تن می‏كرد و به خانه مردم بیچاره میرفت تا با آنان صحبت نماید و به آنها كمك كند. البته این نمونه ناقص و غیر كافى فقط تا حدى نشان میدهد كه چگونه پسر خدا كه با پدر یكى بود جلال آسمانى را تر ك كرد و به زمین آمد و چون انسانى فقیر زندگى كرد تا محبت عمیق خدا را به انسان آشكار سازد و آنان را به سوى خدا رهبرى فرماید . این نوع محبت بسیار حیرت انگیز است !

هیچ نظری موجود نیست: