۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه

یك مبشر مسیحی درباره شكنجه هایش می گوید

مبشر سازمان انجیل برای آسیا .GFA دربارۀ شکنجه های وحشتناکش میگوید.
مبشر GFA،" ن. چاوهان"، بزبان خود، دربارۀ آنچه که از زمان ربوده شدنش در روز ۲۴ نوامبر بر سرش آمده و چگونگی فرار معجزه وارش میگوید.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از(MNN)، از چاوهان در مادهای پرادش واقع در هندوستان توسط حدود ۴۰ تن ضد مسیحی افراطی ربوده شد.
روز ۲۴ نوامبر، ساعت ۱۱ صبح، وقتی که داشتم برای خدمت بشارتی ام در دهکده ای بفاصلۀ ۲۰ کیلومتر دورتر از محل سکونتم میرفتم، عده ای جوان عضو یکی از گروههای افراطگرا مرا متوقف نمودند. سوالهای بسیاری ازجمله اینکه آنجا چه میکنم و بکجا میروم از من پرسیدند.
افراطگرایان شروع به کتک زدن من نمودند. دوچرخه ام را، تلفن همراهم و مبلغ دو هزار روپیه (۴۰ دلار) از من گرفتند. سپس به زورو تهدید با یکی از دوچرخه ها خودشان به دهکده ای دورافتاده مرا بردند. در آنجه حدود ۲۰۰ نفر دور مرا که روی زمن نشسته بودم گرفتند و از من خواستند تا کتابی از آیین هندو را بخوانم، ایمان مسیحی را ترک کنم و یکی ازخدایانشان را بپرستم. من گفتم "نه"، بنابرآین آنها مرا زیر مشت و لگد خود گرفته و شروع به کتک زدن من كردند.
سپس مردم رهبرشان را فراخواندند. مرا بداخل کلبه ای بردند و از ساعت ۱ تا ۸ شب در آ« كلبه مرا زندانی کردند.
در طول این زمان، من در حضور خدای زنده دعا میکردم. بیاد آوردم که عیسی گفته بود :" در این دنیا برای شما زحمات بسیار خواهد بود؛ اما شادمان باشید چون من بر این دنیا غلبه یافتم." از طریق همین آیۀ کتابمقدس من شهامت پیدا کردم که با هر مشکلی مواجه شوم.
وقتی ساعت ۸ شب مرا از اتاق بیرون آوردند، خیلی گرسنه ام بود و احساس سرما میکردم. آنها مرا در یک جاده ، بسمت ملاقات با رهبرشان بردند و من سعی کردم راهی برای فرار پیدا کنم. بنابراین به آنها گفتم که باید به دستشویی بروم و آنها اجازه دادند تا بداخل جنگل بروم. کمی راه رفتم، سپس یا سرعت شروع به دویدن کردم.
عده ای از آنها بدنبال من دویدند و با فریاد، دیگران را از فرار من با خبر کردند. در نتیجه عده بیشماری بدنبال من بودند.
نمیدانم از کجا چنین نیرویی برای دویدن پیدا کرده بودم. اشرار حتی با موتور و جیپ هایشان بدنبال من بودند تا مرا دستگیر کنند. اما من همچنان از میان زمینهای پر آب میدویدم و آنها نمیتوانستند مرا دستگیر کنند. من حتی بداخل یک چاه افتادم که خدا کمکم کرد و بیرون آمدم و دوباره در داخل جنگل شروع به دویدن کردم.
تا حدود نیمه شب من در جنگل نشسته بودم و تمام بدنم بدرد آمده بود ولی خدا به من قوت داد تا ۱۲ کیلومتر دیگر داخل جنگل بدون ترس راه بروم.
آنجا دهکده ای را پیدا کردم که خانواده مسیحی آنجا رامیشناختم.
حدود ساعت ۳ صبح به خانه آنها رسیدم و آنچه که بر من گذشته بود را برایشان بازگو کردم. آنجا جایی برای خواب بمن دادند و دو روز مرا نگه داشتند. از آنجا به دهکدۀ دیگری رفتم و مقداری دارو تهیه نمودم.در روز ۲۷ نوامبر به دفتر محلی GFA رفتم.
از خدا ممنونم که جان مرا نجات داد. همچنین میخواهم از تمامی کسانی که برای من دعا کردند تشکر کنم.
در دعا برای هزاران نفر از فعالان و مبشران GFA دعا کنید که بهر بهایی انجیل را بشارت میدهند.

هیچ نظری موجود نیست: