۱۳۸۷ بهمن ۹, چهارشنبه

دعای مرد بیمار

دعاي‌ مرد بيماربراي‌ سالار مغنيان‌. مزمور داودخوشابحال‌ كسي‌ كه‌ براي‌ فقير تفكر مي‌كند. خداوند او را در روز بلا خلاصي‌ خواهد داد. 2 خداوند او را محافظت‌ خواهد كرد و زنده‌ خواهد داشت‌. او در زمين‌ مبارك‌ خواهد بود و او را به‌ آرزوي‌ دشمنانش‌ تسليم‌ نخواهي‌ كرد. 3 خداوند او را بر بستر بيماري‌ تأييد خواهد نمود. تماميِ خوابگاه‌ او را در بيماري‌اش‌ خواهي‌ گسترانيد.4 من‌ گفتم‌: «اي‌ خداوند بر من‌ رحم‌ نما. جان‌ مرا شفا بده‌ زيرا به‌ تو گناه‌ ورزيده‌ام‌.» 5 دشمنانم‌ دربارة‌ من‌ به‌ بدي‌ سخن‌ مي‌گويند كه‌ كي‌ بميرد و نام‌ او گُم‌ شود. 6 و اگر براي‌ ديدن‌ من‌ بيايد، سخن‌ باطل‌ مي‌گويد و دلش‌ در خود شرارت‌ را جمع‌ مي‌كند. چون‌ بيرون‌ رود آن‌ را شايع‌ مي‌كند. 7 و جميع‌ خصمانم‌ با يكديگر بر من‌ نمّامي‌ مي‌كنند و دربارة‌ من‌ بدي‌ مي‌انديشند، 8 كه‌ «حادثه‌اي‌ مهلك‌ بر او ريخته‌ شده‌ است‌. و حال‌ كه‌ خوابيده‌ است‌ ديگر نخواهد برخاست‌.» 9 و آن‌ دوست‌ خالص‌ من‌ كه‌ بر او اعتماد مي‌داشتم‌ كه‌ نان‌ مرا نيز مي‌خورْد، پاشنة‌ خود را بر من‌ بلند كرد.10 و اما تو اي‌ خداوند بر من‌ رحم‌ فرموده‌، مرا برپا بدار تا مجازات‌ بديشان‌ رسانم‌. 11 از اين‌ مي‌دانم‌ كه‌ در من‌ رغبت‌ داري‌ زيرا كه‌ دشمنم‌ بر من‌ فخر نمي‌نمايد. 12 و مرا به‌ سبب‌ كمالم‌ مستحكم‌ نموده‌اي‌ و مرا به‌ حضور خويش‌ دائماً قائِم‌ خواهي‌ نمود. 13 يهوه‌ خداي‌ اسرائيل‌ متبارك‌ باد. از ازل‌ تا به‌ ابد.آمين‌ و آمين‌.

مسلمانان بنگلادش یك زوج مسیحی را از دهكده بیرون راندند

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازسازمان مسیحی " درهای باز" مسلمانان یک دهکده واقع در غرب بنگلادش، بنا به گزارشات، دو برادر را وادار کرده‌اند تا والدین خود را که به مسیحیت گرویده‌اند، از خانه بیرون کنند.
به گفته آژانس خبرگزاری مسیحیان، اسماعیل شیخ ۷۰ ساله، همراه همسر ۵۵ ساله‌اش، رحیمه خاتون بعد از آنکه در ماه نوامبر تعمید یافتند، از سوی مسلمانان آن ناحیه تحت فشار قرار گرفتند تا دهکده را ترک کنند.
اسماعیل شیخ می‌گوید اهالی دهکده دو فرزندش را وادار کرده‌اند که آنها را از خانه بیرون بیندازند. او اضافه کرد: "پسرهایمان می‌ترسند که اگر ما به خانه برگردیم، دختران و پسرانشان نتوانند در آن جامعه مسلمان ازدواج کنند. اولین مسیحیان دهکده، من و همسرم بودیم و اهالی به پسرانم گفته بودند که چرا پدر و مادر شما باید در دهکده ما زندگی کنند؟ آنها حق ندارند اینجا باشند، چون دیگر مسلمان نیستند."
گفته می‌شود این زن و شوهر هم‌اکنون، چندین کیلومتر دور از خانه، در جایی همراه با چند نوازنده دوره‌گرد که سرودهای سنتی بنگلادش را می‌نوازند، زندگی می‌کنند.
شبان این زوج مسیحی، کشیش بیسواز، در این مدت چندین بار با پسرانشان صحبت کرده تا والدین خود را به خانه برگردانند. ظاهراً آنها هم می‌خواهند که پدر و مادرشان را برگردانند، اما به دلیل فشارهای وارده از سوی اهالی مسلمان دهکده، قادر به انجام چنین کاری نیستند.
اسماعیل شیخ از اینکه عیسی مسیح را به عنواند خداوند و نجات‌دهنده‌اش پذیرفته، به هیچ وجه ابراز پشیمانی نمی‌کند؛ بلکه می‌گوید: "من در عیسی نجات یافته‌ام. در این سرپناه، بدون غذا، هر لحظه منتظرم که از ضعف جسمانی جان بدهم، یا با حمله یکی از این همسایگان مسلمان کشته شوم. هرلحظه با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنم، اما با این حال، هرگز حاضر نیستم به اسلام بازگشت کنم."
طبق گزارش اخیر یک دپارتمان آمریکایی، در کشور‌هایی که بر اساس قانون اساسی‌شان اسلام، مذهب رسمی است، آمار بالایی از تبعیض و سؤاستفاده‌های اجتماعی از افراد، به دلیل عقاید و باورهای مذهبیشان به چشم می‌خورد.
به گزارش همین سازمان، مسیحیان درست مثل اقلیت‌های هندو و بودایی، مورد تبعیض واقع شده و غالباً مورد حمله و هجوم اکثریت مسلمان قرار می‌گیرند.

جمهوری اسلامی مخالفت‌های خودبا مسیحیان را تشدید میكند

دیدگاههای رئیس سازمان بین‌المللی مسائل پیرامون مسیحیان دنیا، درمورد عملكرد احمدی نژاد در خصوص مسیحیان ایران
محمود احمدی‌نژاد هنوز قضاوت خود را نسبت به رئیس جمهور جدید ایالات متحده،" باراک اوباما" فاش نکرده است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازشبكه Mission Network News، نحوه مدیریت رئیس جمهور اوباما، قطعاً تفاوتهای فاحشی با جورج بوش خواهد داشت. اما به هر حال، یک چیز مشخص است: ایران درباره آنچه که خودشان "نفوذ غرب" می‌نامند، بسیار نگران است.
"جف کینگ"، رئیس سازمان بین‌المللی مسائل پیرامون مسیحیان دنیا در واشنگتن ، معتقد است که "مسیحیان ایرانی" اغلب دستگیر شده، و مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌گیرند. و این کل ماجرا نیست. وی اضافه می‌کند: "مجلس شورای اسلامی ایران قصد دارد قوانینی پیرامون ارتداد وضع کرده و مجازات‌هایی سنگین، نظیر اعدام، یا حبس ابد برای مسلمانانی که به مسیحیت گرویده‌اند، در نظر بگیرد. این موارد حقیقت دارد و تلاش ما نیز بر این است که حداقل برخی از این ایمانداران و نوكیشان مسیحی را که تحت شکنجه بوده‌اند، بر اساس قوانین حقوق بشر كمك كرده و از کشور بیرون بیاوریم."
"جف کینگ" می‌گوید که دلیل این اقدامات دولت ایران را می‌داند: " آنها می‌بینند که اکثر جوانان اخیراً در راه‌های غلط پا می‌گذارند و دولت نمی‌داند در اینباره چه تصمیمی بگیرد. احمدی‌نژاد هم می‌گوید: "مسیحیت را متوقف خواهم کرد و جلوی رشد آن را می‌گیرم".
اما به عقیده من او متوجه خواهد شد که اکثر رهبران بزرگ دنیا وقتی می‌خواهند چنین کاری بکنند، چه اتفاقاتی خواهد افتاد. آنها با مخالفت‌هایشان، در واقع به گسترش و رشد مسیحیت کمک می‌کنند.
"گزارش تمامی رسانه‌های مسیحی که اطلاعاتی درباره ایران دارند، همین است که این مخالفت‌ها و سختگیری‌ها، اشتیاق بی‌سابقه‌ای در مردم به وجود آورده تا مسیحیت را بیشتر بشناسند.
"جف کینگ" که به شدت نگران امنیت نوكیشان و ایمانداران مسیحی ایران است، می‌گوید : باید برای کلیسای ایران دعا کنیم: "کلیسا به نوعی در یک پروسه پاکسازی قرار دارد، آنانی که ایمان کامل نداشته یا هنوز تردید دارند، در این جریان، مسیحیت را کنار می‌گذارند و آنچه باقی می‌ماند، گروهی ایماندار است که تماماً خود را وقف خداوند کرده‌اند."
او می‌گوید نتیجه تسلیم شدن به خدا کاملاً واضح است: "آنها دعا خواهند کرد و به بشارت انجیل می‌پردازند. بقیه مردم هم زندگی‌های ایشان را می‌بینند و اینگونه است که مسیحیت رشد می‌کند. این اتفاق همیشه در طول تاریخ افتاده است."
برای مسیحیان داخل ایران که هر روزه با تزلزلات سیاسی و خشونت روبه‌رو هستند، دعا کنید.

دستگیری یک مسیحی و شش بهایی در ایران تایید شد

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، به نقل از منابع اینترنتی ، علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی در مورد دستگیری یک مسیحی و شش بهایی در ایران اتهام فرد مسیحی را «توهین به مقدسات» و اتهام بهاییان دستگیرشده را «تبلیغ علیه نظام» عنوان کرد.
علیرضا جمشیدی در نشست خبری هفتگی خود با اشاره به این که «افراد به خاطر دین و مسلک خود در بازداشتگاه به سر نمی‌برند»! به دلیل این که این پرونده‌ها «در تحقیقات مقدماتی هستند» از ذکر جزییات آنها خودداری کرد. خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا،نیز با بیان این مطلب نوشت که مسیحی بازداشت‌شده از کارکنان «کلیسای جماعت ربانی» است. از کلیسای جماعت ربانی، کشیش برجسته‌ای به نام مهدی دیباج پس از ۹ سال حبس در سال ۱۳۷۲ از زندان آزاد شد، اما چند ماه بعد ربوده شد و به قتل رسید. هایک هوسپیان، اسقف کلیسای جماعت ربانی، نیز در همان سال به قتل رسید. پیشتر، کشیش حسین سودمند نیز از این کلیسا، به دلیل تغییر دین، در سال ۱۳۶۹ در مشهد اعدام شده بود.
بی خبری از سرنوشت دو زندانی مسیحی دیگر
بنا برگزارش كمیته مسیحیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زوج مسیحی بنامهای " نادره جوادی و جمال قالی شورانی" از نوكیشان مسیحی كه در تاریخ ۲۱ بهمن ماه سالجاری توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شدند، تا كنون هیچ گونه دلیلی برای بازداشت ایشان از سوی مقامات قضایی كشور بیان نشده است .و همچنان از محل نگهداری آنان اطلاع دقیقی در دست نیست.

۱۳۸۷ بهمن ۷, دوشنبه

بازداشت همزمان ۳ تن از هموطنان مسیحی در تهران

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان و بنا بر گزارش دریافتی، صبح روز چهارشنبه مـــورخ ۲ بهمن ماه سالــجاری ( ۲۱ژانویه ۲۰۰۹ ) مامورین امنیتی با مراجعه به منزل "حامیك خاچیكیان" ۵۱ ساله و از خادمین كلیسای (فارسی زبان) جماعت ربانی مركز در تهران، ضمن بازداشت نامبرده، اقدام به تفتیش خانه ایشان نموده كه در این بین بسیاری از لوازم شخصی، اعم از كتب مسیحی و الهیاتی، یادداشت ها، كامپیوترو حتی دفتر یادداشت تلفن ایشان را ضبط و با خود بردند.
همچنین در یك اقدام مشابه دیگرنیز،در تاریخ فوق، چندی از مامورین امنیتی، یك زوج نوكیش مسیحی بنامهای "نادره جمالی" ۴۴ ساله و "جمال قالی شورانی" ۴۹ ساله را در منزلشان بازداشت كردند، مامورین پس از بازرسی منزل و طبق روال معمول و بدون هیچ توضیحی اقدام به ضبط و جمع آوری برخی اقلام شخصی نموده و آنان را به مكان نامعلومی انتقال دادند.
بنا بر این گزارش تاكنون هیچ اطلاعی از مكان نگهداری این بازداشت شدگان در دست نیست و خانواده و فرزندان آنان در بی خبری و نگرانی از وضعیت سلامتی ایشان بسر می برند. پیگیریها تاكنون برای مشخص شدن سرنوشت آنان و علت دستگیری نتیجه ای در بر نداشته است.
به گزارش كمیته مسیحیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران؛ گزارش شده تاكنون در برخی از شهرهای كشور در یك سلسله اقدامات از سوی برخی از افراد و یا گروههای ناشناس چندی از نوكیشان مسیحی پس از خارج شدن از منزل و یا محل كارشان مفقود و یا ناپدید شده اند و با گذشت چندین روز تاكنون اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست كه این موضوع موجی از نگرانی را برای خانوادههای آنان ایجاد كرده است.

۱۳۸۷ بهمن ۳, پنجشنبه

جلال خون ریخته شدۀ عیسی در پرستش

ما در آستانۀ عبور از برهه ای از زمان هستیم که زمانی است برای پرستش که در طول تاریخ بی سابقه بوده است. چیزهای زیادی برای این ساعت آخر مقرر شدند؛ پرستش یکی از آنهاست که در حال آمدن است. می دانم به پرستشی که قادر است محیط را آزاد کند و نقش مهمّی در بوجود آوردن معجزات و نجات در جهان ایفا کند، کمتر پرداخته شده است.
" مسیح مرا فرستاد، نه تا تعمید دهم بلکه تا بشارت رسانم، نه به حکمت کلام مبادا صلیب مسیح باطل شود. زیرا ذکر صلیب برای هالکان حماقت است، لکن نزد ما که ناجیان هستیم قوّت خداست. " ( اول قرنتیان ۱ : ۱۷ ـ ۱۸ ).مسیح مصلوب ـ من در افکارم مرتباً سراغ صلیب و خون مسیح می روم. در حقیقت من برای سرود هایی دعا می کنم که این مسئله را به تصویر بکشد تا هیچ انسانی توان ایستادن در مکاشفۀ باز شدۀ قدرت قیام عیسی مسیح را نداشته باشد. این قدرت خون است که به تمام ملودی ها، اشعار و همۀ درک و شعور انسان جهت می دهد. من از همۀ رهبران پرستش تقاضا می کنم تا از روح القدس سرودهایی را بخواهند تا باعث مکاشفه و رهایی قدرت خون عیسی در قلبهای پرستندگان در هر مکانی شود. " حاشا از من که فخر کنم جز از صلیب خداوند ما عیسی مسیح که بوسیلۀ او دنیا برای من مصلوب شد و من برای دنیا. " ( غلاطیان ۶ : ۱۴ ).قدرتی که در یک قطره خون عیسی مسیح است، مانند بمب اتمی است که در یک ترقۀ کوچک عمل می کند. ما باید به مکاشفه ای از خون ریخته شدۀ مسیح برای تمام بشر برسیم که هیچ چیز توان مقاوت با آن اقتدار را نداشته باشد، نه هیچ مریضی، ضعف و نه حتی مرگ. من ایمان دارم که او می آید تا در این روزهای آخر قدرت خون خود را آشکار کند. بهتر است که در این مورد ما شروع به طلبیدن روی خداوند را بکنیم و از او بخواهیم که سرودهایی به ما بدهد که جلال این مکاشفه را به میان کلیسای ما بیاورد. " چنانکه در قدس بر تو نظر کردم تا قوّت و جلال تو را مشاهده کنم. " ( مزمور ۶۳ : ۲ ). زمانیکه ما وارد مرحله ای از درک قدرت خدا در این مسئله شویم، در قلبم یقین دارم که سرودهایی که در مورد خون و صلیب مسیح باشد، جلال او را در هر محلی به همراه خواهد داشت؛ جلال خدا در زمین توسط کلمه ای که در عیسی مجّسم شد و در کارهای او در زمین آشکار شد. ما به سرودهای پرستشی بیشتری احتیاج داریم تا بعنوان بدن او و از طریق شناخت کاری که او در صلیب بجای ما انجام داد، به گروهای آسمانی ملحق شویم و تمامی حمد و پرستشی که سزاوار او است را به او دهیم. با صدای بلند بگوئیم که « مستحّق است برّۀ ذبح شده که قوت و دولت و حکمت و توانایی و اکرام و جلال و برکت را بیابد. » ( مکاشفه ۵ : ۱۲ ).همه برای جلال برّۀ ذبح شده است. کسی که تنها لیاقت دارد کتاب را بگیرد و مهرهایش را باز کند. اجازه دهید که مکاشفۀ لایق بودن او برای ما آشکار شود تا یک مکاشفۀ بازشده برای همۀ ما تا ابد باقی بماند. بگذارید که قوت کاری که او روی صلیب انجام داد از طریق دهان ما در محیط اطراف، جلال او را مشتعل ساخته و در قلبهای ما سروده شود. اجازه دهید که قدرت قیام خون ریخته شدۀ عیسی در قلوب ما رها شده تا محیط اطراف ما را از سرود و پرستش حقیقی پر کند. بگذارید که در هنگام پرستش، حقیقتاً شفای گروهی در گوشه کنار جلسات دیده شود.
یک قدرتی در دادن جلال به او در مورد کاری که او در صلیب انجام داده و کاری که خون ریخته شده اش قبلاً به کمال رسانیده، وجود دارد؛ زندگی قیام کرده. این یعنی زنده شدن مرده و شفا از هر گونه بیماری. ما باید سرودها و آهنگهایی را نوشته و بسازیم که معبد را از ابر جلالش پر کند. این مکاشفه، ایمان را در قلبهای هر مرد و زن و بچه ای به حرکت در می آورد تا در این حقیقت آشکار شده همگی متّحد شویم. در واقع این سرودها هستند که آنرا در میان جماعت از طریق ما و برای ما منتشر می سازند.خداوندا بگذار که الآن اینطور بشود. بگذار فرشتگانت با این سرودها که برای همین ساعت آخر بیداری نگهداشته شده اند، همراه شوند و باعث شفای فیزیکی، روانی و روحانی قلوب انسانیت شوند. خداوندا اجازه بده زمانیکه ما همصدا و متحد سرودهای پرستشی را که جلال را تنها به تو می دهند می خوانیم، شفا، معجزات و نجات در پرستش مان نمایان شود. آمین«و ایشان بوساطت خون برّه و کلام شهادت خود بر او غالب آمدند و جان خود را دوست نداشتند.» (مکاشفه ۱۲ : ۱۱ ). بگذار ما خود را در موقعیتی قرار دهیم تا از خزائن آسمان سرودهایی را که برای این زمان کنار گذاشته شده است و از قدرت قیامت خون برّه، مسیح مصلوب و از شهادتی که از غلبه با همین قدرت در زندگیمان صحبت می کند، دریافت کنیم. آی ای خداوند بگذار این پرستش مثل بخوری به تخت تو بالا بیاید و حضور ناگهانی ابر جلالت معبد را پر کند تا هیچ انسانی قادر به ایستادن در این حضور نباشد. بیا ای خداوند.آبا، پدر، جلال خود را آشکار نما. به هر قیمتی که شده ما از حضور تو بیشتر می خواهیم. همانطوریکه روحت هیکل، کلیساها و بیداریهای روحانی را پر می سازد، بیا و همان جلال را به زندگی و جسم ناتوان ما آور. بگذار که آسمان به زمین بیاید و ما را با جلالی که ما را تبدیل کرده و قدرت می دهد، پر ساز تا ما زندگی دیگران را تغییر دهیم. کلام تو به ما وعده داده تا ما را از جلال به جلال تبدیل کند، پس خدای پدر، امروز، همین الآن جلالت را بیاور. ما در نام عیسی دعا کرده و دریافت می کنیم.

تاكید پاپ بر افزایش تبلیغات مسیحیت در ایران

گفته می شود :
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان سایت خبری فردا در گزارش خود مبنی بر دیدار نمایندگان كلیسای كاتولیك ایران با پاپ بندیكت شانزدهم می نویسد: نمایندگان کلیسای کاتولیک ایران در دیدار روز جمعه خود با پاپ بندیکت شانزدهم دستورالعمل اولویت‌های کاری سال جدید میلادی خود را دریافت کردند.
در این دیدار که در کلیسای واتیکان برگزار شده بود‌، پاپ از نمایندگان ایرانی خود به خاطر استقامت و پشتکار در برابر آنچه شرایط دشوار و تاسف‌آورخواند، سپاسگذاری نمود."عالیترین مقام مسیحیت کاتولیک در این دیدار از اسقف‌های ایرانی خواست تا ضمن در نظر گرفتن غنای فرهنگ و تمدن ایران بر حجم تبلیغات خود افزوده و بر محوریت گفت و گوی آزاد در محلات تهران و سایر شهرها، برنامه‌ریزی سال جدید خود را استوار کنند".در ادامه ، پاپ همچنین در این دیدار بر افزایش فعالیت‌های خیریه کلیسای کاتولیک برای گسترش محبوبیت این نهاد در میان ایرانیان تاکید نموده و تشکیل کلیساهای خانگی را از کم هزینه‌ترین راه‌ها برای مبشرین مسیحی دانست.این سایت خبری در ادامه گزارش خود می نویسد؛ این در حالی است که در سال ۲۰۰۸ میلادی نیز فعالیت تبلیغاتی مسیحیت ایرانی به شدت رونق گرفت.
افزایش کمی و کیفی برنامه‌های تلوزیون فارسی زبان مسیحیت، راه‌اندازی تعداد زیادی سایتهای مسیحی، وبلاگ و اتاق گفتگو از نمونه‌های این تلاش برنامه‌ریزی شده محسوب می‌شود که با توجه به دیدار اخیر اسقف‌های ایرانی با پاپ بندیکت شانزدهم به نظر می‌رسد این روند سیر صعودی به خود خواهد گرفت.

۱۳۸۷ دی ۲۷, جمعه

داستان زندگی شهید قربان دُردی تورانی

قربان دُردی تورانی در سال 1952 مطابق با 1331 شمسی در خانواده ای ترکمن و در شهر گنبد کاووس ( شهری در شرق دریای خزر) در کشور ایران متولد شد. او یکی از 8 فرزند خانواده بود. شش برادر و 1 خواهر داشت

.پدر او یک مسلمان سنی بسیار متعصب و از شاخه حنفیه بود. او تمام تلاش خود را بر این گذاشت تا فرزندانش بر طبق اصول شریعت اسلام رشد کنند.
قربان بسیار مشتاق بود که بعد از اتمام تحصیلاتش در دوران دبیرستان، به کشور مصر سفر کرده و در آنجا فقه اسلامی بخواند. هدف او این بود که در انتها تبدیل به یک فقیه اسلامی( مفتی) در مذهب حنفی گردد اما پدر او قادر نبود از لحاظ مالی بودجه این سفر را بپردازد، علی رغم چنین شکستی، او همواره کتب اسلامی را مطالعه می‌نمود و در آن کتب خدا را جستجوی می‌کرد ولی هرگز نتوانست از طریق آن مطالعات به شناخت خدا نائل شود. در نتیجه این ناکامی و استیصال و خشمی که در او به وجود آمده بود، به اعمال جنایتکارانه و مشاجره و زد و خورد با دیگران روی آورد. از آنجا که در یافتن خدا به شکست رسیده بود، تقریباً متقاعد شده بود که هیچ خدایی وجود ندارد و به دنبال این طرز فکر به کمونیسم( فلسفه بی خدایی) روی آورد.سرانجام ازدواج کرد، و حاصل آن ازدواج 3 دختر و یک پسر است(فرزندان او 4 ساله تا 25 ساله هستند). در سال 1983 ( 1362 شمسی) زمانی که همسرش فرزند سومشان را باردار بود، تصمیم گرفت به ترکمنستان برود تا شغلی بهتر بیابد. در آن زمان ترکمنستان تحت تسلط کمونیستها بود. مدتی پس از اینکه به ترکمنستان رسید به علت شخصیت تهاجمی که در او شکل گرفته بود، با شخصی دچار مشاجره شد و در حالی که سعی می‌کرد از خودش دفاع کند او را با چاقو به قتل رساند. در نتیجه قتلی که مرتکب شده بود، دستگیر شده به 15 سال حبس محکوم گردید. در زندان دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت. او را به عنوان شریرترین زندانی آن زندان می‌شناختند. حتی زمانی که در زندان بود، چندین با به خاطر حمله به دیگر زندانیان، تنبیه شد اما هیچ چیزی شخصیت او را عوض نمی کرد.
در سال 1988 ( 1367 شمسی) قربان در زندان دست به خودکشی زد. او را مستقیماً به بیمارستان بردند. پزشکان معالج او هیچ امیدی به زنده ماندن او نداشتند. اما او به طرز معجزه آسایی شفا یافت؛ مطمئناً خداوند برای زندگی او نقشه دیگری داشت.زمانی که او هنوز در زندان بود، گروهی از مبشرین مسیحی به زندان محل نگهداری او رفتند و پیغام انجیل را با زندانی ها در میان گذاشتند. ولی قربان به شدت با پیغام آنان مخالفت ورزید.مدتی پس از آن زندانی جدیدی را به سلول او منتقل کردند. اتفاقاً این شخص یک ایماندار روس بود که به خاطر ایمان مسیحی‌اش در زندان به سر می‌برد. نام او کنستانتین بود. او با قربان رابطة دوستی برقرار کرد و با محبتی مسیحی پیغام انجیل رابا قربان در میان گذاشت . او از قربان پرسید:آیا می‌دانی که عیسی ، پسر خدا و نجات دهنده این جهان است؟قربان در جواب او گفت:اصلاً خدایی وجود ندارد، حالا تو می‌گویی که عیسی پسر خداست؟برای مدتی طولانی قربان با پیغام او مخالفت می‌کرد، ولی هر چقدر بیشتر کنستانتین را می‌شناخت، بیشتر تحت تاثیر آرامش و محبتی که او داشت، قرار می‌گرفت. کنستانتین از مبشرینی که گاهی اوقات به زندان می آمدند درخواست کرد تا انجیلی برای او بیاورند تا آن را به قربان بدهد. وقتی که عهد جدید به دستش رسید آن را به قربان داد و به او گفت: " این کتاب را بخوان، تا عیسی را که من در موردش با تو صحبت کرده ام، بشناسی. بعد متوجه خواهی شد که آیا ارزشش را دارد که این همه با او بجنگی؟"قربان قبول کرد که آن کتاب را بخواند. وقتی داستان زندگی عیسی را می‌خواند، از زندگی او بسیار تحت تاثیر قرار گرفت. تشنگی و محبت عظیمی در قلب او بوجود آمد، تا حدی که او مطالعه تمام عهد جدید را در 2 هفته به اتمام رساند. این کتاب قلب او را به شدت لمس کرده بود. سپس نزد کنستانتین رفت و در مورد محبتی که در قلبش نسبت به عیسی مسیح حس می‌کرد با او صحبت کرد و به او گفت که می‌خواهد مسیحی شود. کنستانتین با قربان دعا کرد و او نیز قلب و زندگی اش را به عیسی مسیح سپرد و او را به عنوان نجات دهنده شخصی و خداوند خود پذیرفت.بعد از اینکه او قلب خود را به مسیح سپرد و مسیحی شد، نزد رئیس زندان رفت و از او اجازه گرفت که در یکی از سلولهای زندان جلسات بشارتی برگزار کند. رئیس زندان که از این همه تغییری که در او می‌دید، شگفت‌زده شده بود، به او گفت:
" چون خدایی که تو می‌پرستی، اینگونه تو را تغییر داده، من هم به تو اجازه می‌دهم که در زندان جلساتی را برگزار کنی"کنستانتین از چنین اجازه‌ای که رئیس زندان به قربان داده بود بسیار متعجب شده بود و به او گفت: " در تمام این سالها که در زندان بوده‌ام، من و دیگر مسیحیان هرگز اجازه نداشتیم که جلسات مسیحی در زندان برگزار کنیم و هیچوقت اجازه ای که به تو داده شد، به ما داده نشده بود. تو یک نو ایمان هستی ولی خدا تو را به صورت پر جلال و پر قدرت به کار می‌برد و سپس برای قربان نبوت کرد:" پس از اینکه از زندان مرخص شدی به ایران نزد ملت خودت، ترکمنها برگرد، و خدا از تو در میان ترکمنها و در جلسات کلیسای خانگی استفاده خواهد کرد."
در 1998 ( 1378 شمسی) وقتی قربان از زندان مرخص شد، پس از 15 سال به شهر گنبد کاووس در ایران بازگشت. او در خانه اش دختری 15 ساله را ملاقات کرد که درواقع دختر خودش بود( وقتی ایران را به قصد ترکمنستان ترک می‌کرد، همسرش این دختر را حامله بود و او دخترش را بمدت 15 سال ندیده بود.)
قربان پیغام نجات را با خانواه، دوستان و بستگانش در میان گذاشت. او همچنین تمام حقایق مسیحی را که از کنستانتین آموخته بود به آنان منتقل کرد و در مورد مکاشفاتی که روح خدا پس از مطالعه کلام به او بخشیده بود با آنان صحبت کرد. در اثر بشارت او در چند سال اول 12 ترکمن دیگر زندگی خود را به عیسی مسیح سپردند. او سپس به تهران ( پایتخت ایران) رفت تا کلیسایی را بیابد تا از آنان برای تعلیم و شاگرد سازی نو ایمانان کمک گیرد. بالاخره شبانی کلیدی را در یکی از کلیساهای تهران ملاقات کرد که مایل بود به قربان در خدمتی که در میان قوم خود دارد، کمک کند.
این شبان چندین بار قربان و کلیسای خانگی که در شهر گنبد کاووس تشکیل می‌شد را ملاقات کرد و باعث کمک و تشویق بسیاری برای قربان و تمام ایمانداران بود. این شبان از کاری که خدا در بین قوم ترکمن شروع کرده بود، بسیار شگفت زده شده بود و به خاطر می آورد که یکی از شهدای کلیسای ایران( اسقف هایک هوسپیان مهر) در طول دوران حیاتش بار بسیاری برای این قوم داشت و بارها برای آنان دعا می‌کرد و حتی چندین بار به شهر گنبد کاووس رفته بود و حال خدا دعاهای او را جواب می‌داد.
سپس از قربان خواسته شد که در کلاسهای کتابمقدس که به منظور تجهیز شبانان و معلمین برگزار شده بود، شرکت کند. در طول 7 سال گذشته، کار خدا در میان ترکمنها رشد کرده بود و بسیاری‌ ازاین قوم به علت خدمت قربان در آن شهر به عیسی مسیح گرویده بودند.قربان مسیحی شجاع و بی‌باکی بود. او با شجاعت تمام در مکانهای مختلف در مورد ایمانش با مردم صحبت می‌کرد. در خیابان، فروشگاهها، بازار شهر و بسیاری مکانهای دیگر.او باور داشت که نباید ایمان مسیحی‌اش را برای خود نگاه دارد بلکه باید آن را با دیگران در میان بگذارد.چندین بار توسط اشخاص مذهبی که اطراف او بودند تهدید شد، حتی یک بار برادرش به علت ایمان او با چاقو به او حمله کرد و زخم عمیقی را بر روی صورت او به جا گذاشت. اما با وجود تمام این مخالفتها، همیشه می‌خواست تا در مورد عیسی با دیگران صحبت کند. برایش مهم نبود که چه بهایی را باید بپردازد. او در قلب خود بار عظیمی احساس می‌کرد که باید پیغام انجیل را به تمام قوم ترکمن برساند. این برادر عزیز و گرانبها بهای نهایی را در 22 نوامبر 2005 ( 2 آذر 1384 ) پرداخت کرد. او توسط گروهی ناشناس دستگیر شد. آنها او را کتک زدند و با چاقو آنقدرمورد آزار و شکنجه قراد دادند تا جان سپرد. آنها این کار را انجام دادند زیرا مخالف ایمان او به مسیح بودند. سپس جسد خون آلود او را در حالی که هنوز از آن خون می‌رفت جلوی در منزلش رها کردند. پیغام بسیار واضح ، بلند و شفاف است، جریمه سنگینی در انتظار مسلمانانی است که بخواهند با عیسی مسیح زندگی کنند. خطر بزرگی منتظر آنانی است که مانند قربان می‌خواهند پیرو عیسی مسیح باشند.پس از اینکه قربان به قتل رسید، پلیس مخفی به خانه او آمد و تمام خانه را زیر و رو و تفحص کردند، آنها تمام کتب و مقالات مسیحی که در منزل قربان یافت می‌شد را مصادره کرده و با خود بردند. پس از آن به منزل دیگر مسیحیان ترکمن رفته همان کار را تکرار کردند. رنج و شکنجه و جفا هنوز ادامه دارد.ما بر این باوریم که قربان اولین شهید مسیحی درمیان قوم ترکمن در ایران است.

كشته شدن ۲۰ "مبشر مسیحی" در سال 2008

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رادیو واتیکان، در فهرست مبشران کشته شده حین خدمت در سال ۲۰۰۸ یک جانشین اسقف، چندین کشیش، و دیگر افراد ایماندار خادم قرار دارند.
این فهرست که توسط "جماعت بشارت به انسانها" گردآوری شده، نامهای مبشران را بهمراه خادمینی که خدمت شبانی انجام میدادند ذکر کرده که ایشان همگی به شکلی خشونت آمیز کشته شده اند. این افراد در نتیجۀ نفرت و یا ایمان یا بدلایلی دیگر قربانی شدند.
در این فهرست از بکار بردن عنوان شهید خودداری شده و مسئولیت تصمیم گیری و اعطای این عنوان به کلیساهای متبوع کشته شدگان داده شده است.
با این وجود سازمان " ایمان" لزوم یادآوری کشته شدگان و دعا برای ایشان را تایید میکند.
این کشته شدگان "بدون هیچگونه انگیزۀ قهرمان پروری یا خودبرتری [...]، واهمه ای نداشتند از اینکه هرروزه جان خود را به مخاطره بیاندازند، و اغلب مواقع برای اینکه قدرت امید مسیحی را به اطرافیان خود عرضه نمایند، شرایط سخت و فقر و فشار را برخود و خانواده تحمل می كردند."
سال ۲۰۰۸، آسیا، قاره ای بود که بیشترین خشونتهای مرگبار را بخود دید. ازجمله کشته شدگان میتوان "پولس فرج راحو" اسقف اعظم را بیاد آورد که در موصل عراق کشته شد. همچنین سه کشیش و یک ایماندار در هندوستان، یک کشیش در سریلانکا، یک کشیش در فیلیپین و دیگری در نپال کشته شدند.
در قارۀ آمریکا نیز پنج کشیش کشته شدند. دو تن در مکزیک، یک تن در ونزوئلا، و یک نفر در کلمبیا و یکی دیگر در برزیل، پنج تن نیز در قارۀ آفریقا در نتیجۀ خشونتها علیه مسیحیان کشته شدند.
این کشته شدگان عبارتند از دو کشیش در کنیا، یک برادر مسیحی در گینه، یک کشیش در نیجریه، و یک فرد ایماندار در جمهوری دموکراتیک کونگو. دو کشیش ژزوئیت نیز در روسیه جان خود را از دست دادند.
این درحالیست که آمار قتل مبشران در سال ۲۰۰۸ از تعداد ۲۱ کشته در سال ۲۰۰۷ کمتر بوده است. با این حال این گزارش تاکید میکند که فهرست ارائه شده مطلق نبوده و کشته شدگانی که پاپ ژان پل دوم به ایشان لقب "سربازان گمنام هدف والای خدا" را اعطا نموده ذکر نگردیده است.
سازمان ایمان، ضمن اشاره به اهمیت سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ برای هر مبشر مسیحی اذعان داشت که "همان محبتی که پولس را به تحمل شرایطی که "وضعیت سخت " را تنها بعنوان هم معنی میتوان برای آن در نظر بگیریم رهنمون کرد، اکنون نیز در میان مردان و زنان سراسر جهان کار میکند تا ایشان را با برادرانشان در نام مسیح نجات دهنده روبرو نماید."
این آمار گزارشی است از سوی كلیسای كاتولیك واتیكان، و تاكنون گزارشی از كشته شدگان مبشران مسیحی كلیساهای پروتستان كه عمده اهداف آن بشارت كلام خدا در سراسر جهان است منتشر نگردیده

بازداشت گسترده بهائیان در تهران

نیروهای امنیتی با مراحعه به منازل بهائیان در تهران تعدادی از اعضای این خانواده ها را بازداشت نمودند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از فعالین حقوق بشر در ایران، در ساعات آغازین روز چهارشنبه ، نیروهای امنیتی طی یک برنامه هماهنگ به منزل بیش از ده تن از خانواده های بهایی شهر تهران مراجعه نمودند. و ضمن تفتیش منازل و ضبط کتب مذهبی ، عکسها و کامپیوترها چندین فرد را بازداشت و به زندان اوین منتقل نمودند.
ژینوس سبحانی ، شاهرخ طائف، عزیزالله سمندری ، پیام اغصانی و دیدار رئوفی از جمله این بازداشت شدگان هستند. مطلعان عنوان مینمایند که افراد مورد تعرض در رابطه با هفت رهبر دربند بهائیان ایران که اکنون در زندان اوین هستند بازداشت شده اند.
یادآوری میگردد خانم سبحانی از همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر می باشند که بعوان منشی در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر نیز فعالیت مینمودند.
از دلایل بازداشت این افراد هیچگونه اطلاعی در دست نمی باشد. اما احتمال میرود این بازداشتها در راستای افزایش فشار بر جامعه بهایی که در روزهای اخیر منجر به رویدادها و بازداشتهای مشابهی در شهرهای قائمشهر ، ساری و سمنان گردیده است صورت پذیرفته باشد.

خبر سنگسار سه مرد در ایران تائید شد

قوه قضاییه ایران گزارش‌ها مبنی بر سنگسار سه مرد در شهر مشهد را تائید کرد.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از رادی زمانه،علیرضا جمشیدی سخنگوی این قوه روز سه‌شنبه تائید کرد که حکم سنگسار سه مرد در اوایل دی‌ماه سال‌جاری در شهر مشهد به اجرا در آمده است.
آقای جمشیدی همچنین نجات یک نفر از متهمان از گودال سنگسار را نیز تائید کرد اما به این‌که این فرد آزاد شده است یا خیر، اشاره‌ای نکرد.
به گفته سخنگوی قوه قضاییه، دادستان مشهد جرم این افراد را «قتل و زنای محصنه» اعلام کرده است.
نهاد‌های فعال حقوق بشری در ایران پیش‌تر گزارش کرده بودند که سه مرد در هفته اول دی‌ماه در شهر مشهد سنگسار شده‌اند.
اجرای احکام سنگسار در ایران در شرایطی ادامه دارد که سه سال پیش از این، آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه دستور داده بود که اجرای حکم سنگسار در این کشور متوقف شود.
آقای جمشیدی در پاسخ به ان پرسش که چرا دستور آقای شاهرودی در این رابطه نادیده گرفته می‌شود، گفت: «با توجه به استقلال قاضی ممکن است تا زمانی که (این دستور) تبدیل به قانون نشود، به توصیه‌های رئیس قوه قضاییه عمل نشود.»
۲۱ دی ماه نیز کمپین قانون بی‌سنگسار با صدور اطلاعیه‌ای در خصوص ادامه سنگسار‌ها در ایران بدون توجه به دستور آقای شاهرودی اعلام کرده بود: «تا زمانی که این مجازات در قانون وجود دارد چنین گفته‌هایی از هیچ ارزش عملی برخوردار» نیست.
نهاد‌های حقوق بشری در سه سال گذشته بارها خواسته‌اند که دستور آقای شاهرودی تبدیل به قانون شود، اما به درخواست‌ها تا کنون ترتیب اثری داده نشده است.
بر اساس اعلام کمپین قانون بی‌سنگسار هم‌اکنون دست‌کم ۱۰ نفر در زندان‌های ایران با خطر قطعی سنگسار مواجه هستند.
بنا بر قوانین موجود ایران، مجازات زنای محصنه، سنگسار است.
زنای محصنه، ارتباط جنسی مرد یا زن متاهل با فرد دیگری است و در قانون مجازات اسلامی یکی از سخت‌ترین مجازات‌ها برای آن در نظر گرفته شده است.
به غیر از ایران، سنگسار در کشورهای اسلامی افغانستان، سودان، نیجریه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز مجازاتی رایج است.

بازداشتها،احضارها و وضعیت نگران کننده بهائیان قائمشهر

در پی سلسله اقدامات اداره اطلاعات استان مازندان تاکنون بصورت غیرقانونی منزل تعدادی از بهائیان شهر قائمشهر مورد تفتیش قرار گرفته است و تعدادی نیز بازداشت گردیده اند.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازفعالان حقوق بشر در ایران، با شروع سلسله اقدامات جدید اداره اطلاعات شهر قائمشهر واقع در استان مازندران از تاریخ ۱۵ دیماه سال جاری ، نیروهای امنیتی بدون داشتن حکم قضائی اقدام به مراجعه به منازل بهائیانی چون خانواده های فنائیان ، سنائی ، اسدی و نوع خواه نمودند و در این رهگذر ضمن تهدید و ارعاب آنان حتی با استفاده از اسلحه ، لوازم منزل این خانواده ها همچون کتابها ، کامپیوترها و دست نوشته های انان را با خود بردند.
نیروهای امنیتی در تدام این روند در تاریخ ۲۱ دیماه مجدداً به منازل بهائیان این شهر هجوم بردند و با اقداماتی همچون بالا رفتن از دیوار و بام مناز ل، اقدام به بازداشت خانم فیروزه یگان (اسدی ) با حکم رسمی و خانم پگاه سنائی ( جوان ۲۰ ساله بهائی ) بدون حکم رسمی نمودند ، ظاهراً سایرین در زمان هجوم در منازل حضور نداشته اند.
خانم شهناز سعادتی ، خانم فرزانه احمد زاده ، خانم انیسا فنائیان ، خانم امیلیا فنائیان و همین طور آقای سهراب لقائی و خانم ترانه سنائی منجمله افرادی هستند که در طی روزهای اخیر از سوی اداره اطلاعات این شهر احضار گردیده اند ، اینکه در صورت مراجعه و معرفی افراد مورد اشاره نیز بازداشت گردند با توجه به فضای موجود امری محتمل می باشد.
در چند روز گذشته خانم ترانه سنائی ( همسر آقای مسعود عطائیان که هم اکنون در زندان بسر میبرند ) بارها تلفنی احضار و تهدید شدند . و فارس عطائیان پسر آقای مسعود عطائیان اعلام کرده است که در روز پنج شنبه پدرشان از اطلاعات با آنها تماس گرفته و تحت فشار گفته که چرا مادرشان ( ترانه سنائی ) به اطلاعات مراجعه نکرده و از طرف فردی به نام "موحد" ریاست اداره اطلاعات استان به آنها گفته شده که اگر مراجعه نکند حکم جلب او را خواهند گرفت .

تو بايد دوباره متولد شوی

اينها کلماتی بودند که عيسی به يکی از مذهبی ترين مردم زمان زندگی خود گفت. انجيل يوحنا ۳:۱-۸
نيقوديموس شب هنگام نزد عيسی آمد تا در باره تعليم جديد عيسی سؤال کند. نيقوديموس يک فريسی و يکی از
بزرگان قوم يهود بود. او به خدا ايمان داشت، روزه می گرفت، دعا می کرد، يکدهم در آمدش را ميداد، در جلسات شکرگزاری شرکت ميکرد، کتاب مقدس را مطالعه ميکرد و سعی ميکرد مسائل اخلاقی را رعايت کند. با اين وجود عيسی به او ميگويد که او بايد دوباره متولد شود تا بتواند به پادشاهی خدا وارد شود.
کلمه و روح
عيسی گفت " يقين بدان که هيچکس نمی تواند به پادشاهی خدا وارد شود مگر آنکه از آب و روح تولد يابد. يوحنا ۵ : ٣
کمی بعد اينطور گفت " شما با سخنانی که به شما گفتم پاک شده ايد " پولس نوشت " مسيح خويشتن را داد تا کلیسا را با آب و کلام شسته و آنرا پاک و مقدس گرداند. " افسسيان ۵:۲۶
پطرس نوشت " اين بار تولد شما در اثر تخم فانی نبود، بلکه بوسيله تخم غير فانی يعنی کلام خدای زنده و جاويدان تولد تازه يافتيد. "
کلام تخمی است که در قلبمان کاشته می شود و سبب رشد ايمانمان می شود. برای تولد دوباره به کلام خدا و روح خدا نياز داريم.
او ما را نجات داد، اما اين بخاطر اعمال نيکويی که ما کرديم نبود، بلکه بسبب رحمت او و از راه شستشويی بود که بوسيله آن، روح القدس بما تولد تازه و حيات تازه بخشيد. تيطس ۳:۵
برای اينکه بتوانيم بتن بسازيم به ماسه، سمنت و آب احتياج داريم. در بيابان ماسه زياد وجود دارد ولی اين بخودی خود دليل وجود بتن نميشود. در دريا ماسه و آب فراوان وجود دارد، اما دريا از بتن پر نيست، بهمين طريق کلمه و روح خدا بايد با پشيمانی و ايمان قلبی ترکيب شوند تا يک انسان نجات يابد.
ايمان بياور و اعتراف کن
...کلام خدا ( يعنی همان پيام ايمانی که ما اعلام می کنيم ) نزديک توست، آن بر لبها و در قلب تو است، زيرا اگر با لبان خود اعتراف کنی که عيسی خداوند است ودر قلب خود ايمان آوری که خدا او را پس از مرگ زنده ساخت نجات خواهی يافت زيرا انسان با قلب ايمان می آورد و نيک محسوب ميگردد و با لبهای خود به ايمانش اعتراف می کند و نجات می يابد. " (رومیان باب ده آیه هشت تا ده)
ايمان ما به کلام خدا، در قلبمان و با زبانمان بيان ميشود. اگر حقيقتا ايمان قلبی بياوريم که خدا عيسی را از ميان
مردگان برخيزانيد، دليلی وجود ندارد تا خداوندی او را اعتراف نکنيم، در همان لحظه که شخص ايمان می آورد و عيسی را خداوند و منجی خطاب می کند، تولد دوباره می آورد.
"اما به همه کسانی که او را قبول کردند و به او ايمان آوردند اين امتياز را داد که فرزندان خدا شوند. " ( انجيل
یوحنا ۱ : ۱۲
به سبب فيض از راه ايمان نجات يافتن
يک ترکيب لازم است. فيض و قدرت خدا با اراده و ايمان ما. همه چيز به خدا مربوط نميشود مسلما همه چيز بماهم مربوط نميشود. هر دو يعنی قوت خدا و ميل ما لازم است تا تولد تازه ما بوقوع بپيوندد.
" زيرا بسبب فيض خداست که شما از راه ايمان نجات يافته ايد و اين کار شما نيست. پس هيچ دليلی وجود ندارد که کسی به خود ببالد.( افسسیان ۲ : ۸-۹) اگر فيض خدا نبود ما نميتوانستيم نجات يابيم، بدون شک اعمال انسانی کافی نيست. قدرت خداست که از طريق کلام و روحش اين تولد دوباره را انجام ميدهد. با وجود اين، اگر حالت پشيمانی و ايمان شخصی نباشد قدرت خدا عمل نميکند. ميل شخص بايد مطيع ميل خدا باشد تا بتواند برکات خدا ر ا دريافت کند.
يک خلقت جديد
کسی که با مسيح متحد است حياتی تازه دارد، هر آنچه کهنه بود درگذشت و اينک زندگی نو شروع شده است.
دوم قرنتیان ۵ : ۱۷
تولد تازه ما را به خلقتی بکلی تازه تبديل می کند. ما مخلوقاتی شبيه عيسی مسيح هستيم (کولسيان ۳ : ۱۰)
در قلبهايمان شبيه مسيح خلق شده ايم. برای اينکه بتوانيم چون عيسی زندگی کنيم بايد " ... تازه ( انسان تازه ) را پوشيده ايد که بصورت خالق خويش تا به معرفت کامل تازه ميشود. "
اين تجديدی است که ما افکارمان را بوسيله کلام خدا می دهيم و بدن هايمان را تحت فرمان کلام او درمياوريم.
رومیان ۱۲: ۲ و افسسیان ۴: ۲۳
داخل پادشاهی خدا
پيوسته خدای پدر را شکر کنيد که شما را لايق آن گردانيده است تا در سرنوشتی که در عالم نورانی در انتظار
مقدسين است سهمی داشته باشيد. او ما را از چنگ نيرومند ظلمت رهانيده به پادشاهی پسر عزيزش منتقل ساخته وقتيکه ما دوباره است خدا بوسيله او ما را آزاد ساخته و گناهانمان را آمرزيده است.
(کولسیان ۱:۱۲-۱۴)
وقتیکه ما دوباره متولد ميشويم، از ظلمت پادشاهی شيطان رهانيده شده به پادشاهی عيسی وارد می شويم، پادشاهی نور. اين چيزی نيست که فقط اميد يا آرزوی آنرا داشته باشيم، اين يک حقيقت است. فرزند خدا مجبور نيست که ديگر تحت فرمان شيطان باشد. پس اگر پسر شما را آزاد سازد واقعا آزاد خواهيد بود. یوحنا ۸: ۳۶
قانون روح زندگی در مسيح عيسی
اين پادشاهی جديد يک پادشاهی روحانی است، اما بخاطر اينکه نجات اساسا يک تولد دوباره روحانی می باشد، باعث نمی شود که آن بر بدنمان، ذهنمان و زندگی روزانه مان تأثيری نگذارد بلکه می تواند در تمام قسمتهای زندگيمان تأثير بگذارد و خواهد گذاشت.
در هر جامعه قوانينی وجود دارد که تصميم می گيرد که مردم آنجا چگونه بايد زندگی کنند. زندگی روحانی نيز
همينطور است. برای کسانيکه در پادشاهی شيطان زندگی می کنند، قوانينی وجود دارد و همينطور برای کسانيکه در پادشاهی خدا زندگی می کنند.
تولد دوباره يک قانون جديد بما می دهد. " زيرا فرمان حياتبخش روح القدس که در اتحاد با مسيح عيسی يافت می شود مرا از زمان گناه و مرگ آزاد کرده است. " رومیان ۸ : ۲
قانون زندگی شامل محبت، شادی، آرامش، خوشی، خوشبختی، فراوانی، سلامتی، خرسندی و برکات می شود. اين مقررات در پيمان جديد برای مسيحيان وضع شده است. اين يک قانون است، يک قانون روحانی است. ما بايد آنر ا در زندگيمان اجرا کنيم. خدا پشتيبان ما است. کلام او حقيقت و غير قابل تغيير است.
بخشش – آمرزش گناهان
روزی که ما عيسی را خداوند و منجی مان ميکنيم، از همه گناهانمان بخشيده می شويم. در حقيقت هنگاميکه عيسی زندگيش را بعنوان فديه ای برای ما داد، بخشيده شديم. اما تا هنگاميکه آنرا بوسيله ايمانمان دريافت می کنيم، اين تجربه بخشش را نداريم. اگر چه يک نفر ممکن است گناهان زيادی کرده باشد، اما گناه اصلی او آن است که به وقتی اين مطلب روشن شود، به ريشه مشکلات پی می بريم. : مسيح ايمان نياورده است ( انجيل يوحنا ۹ : ۱۶) خون مسيح قلب کسی را که به او ايمان بياورد پاک می کند. به اين ترتيب همه گناهان گذشته بخشيده می شود و خون مسيح بصورت کامل او را پاک می کند. از راه اتحاد با مسيح و بوسيله خون او است که ما رهايی يافتيم و گناهان ما بخشيده شد و چقدر بی حد و حصر است فيضی که خدا به فراوانی به ما بخشيده است. ( افسسیان ۱ : ۷ )
تعميد آب
کتاب مقدس بوضوح نشان می دهد که تعميد آب برای ايمانداران مهم است. در مأموريت بزرگ، عيسی مسیح به شاگردانش گفت " به تمام نقاط دنيا برويد و اين مژده را به تمام مردم اعلام کنيد. کسی که ايمان می آورد و تعميد می گيرد نجات خواهد يافت اما کسی که ايمان نياورد محکوم خواهد شد. " ( مرقس ۱۶: ۱۵-۱۶)
متی اين کلام را در فصل ٢٨ آيه ١٩ اينطور می گويد " برويد و همه ملتها را شاگرد سازيد و آنها را بنام پدر وپسر و روح القدس تعميد دهيد. " خود عيسی بوسيله يحيی در رود اردن تعميد گرفت. ( متی ۳: ۱۳-۱۷)
پطرس در پيامش، روز پنطيکاست گفت " توبه کنيد وهمه شما فردا فرد برای آمرزش گناهانتان بنام عيسی مسيح غسل تعميد بگيريد که روح القدس يعنی عطيه خدا را خواهيد يافت. " اعمال رسولان ۲ : ۳۸
لوقا می نويسد " پس کسانيکه پيام او را پذيرفتند تعميد يافتند و در همانروز در حدود سه هزار نفر به ايشان پیوستند (اعمال ۲ : ۴۱) پولس تعميد گرفت ( اعمال ۹ : ۱۸)و بعدها او ایمانداران را تعمید می داد،
( اعمال ۱۹ :۱-۶ ) کسانيکه در خانه کرنيليوس بودند بعد از تعميد روح القدس تعميد آب نیز گرفتند.
( اعمال ۱۰ ۴۴-۴۸)
زندانبان شهر فيليپی و اهل خانه اش پس از آنکه به عيسی ايمان آوردند، تعميد گرفتند. ( اعمال ۱۶: ۳۱-۳۳)
اطمينان از نجات
" شهادت اين است که خدا به ما حيات جاودانی داده است و اين حيات در پسر او يافت می شود. هر که پسر را
دارد حيات دارد و هر که پسر را ندارد صاحب حيات نيست. اين نامه را نوشتم تا شما که بنام پسر خدا ايمان داريد، بدانید که حیات جاویدانی دارید.( اول یوحنا ۵ : ۱۱-۱۳) اگر ما شروطی را که کلام خدا برای نجات داده است بجا آوريم، می توانيم آگاه باشيم که نجات يافته ايم. کلام خدا برای نجات اينطور گفته است و ما می توانيم به کلام خدا اعتماد کنيم. کلام خدا به احساسات، هيجانات، عضويت کليسايی، اخلاقيات مترقی يا صداقت ما بستگی ندارد. " روح خدا با روح ما با هم شهادت می دهند که ما فرزندان خدا هستيم. " ( روميان ۸ :۱۶) اگر ما این شروط را بجا آوريم يعنی توبه کرده و به مسيح ايمان آورده ايم آنوقت می دانيم که نجات يافته ايم. ( يعنی ايمان آورده به ايمانمان اعتراف کرده ايم.

۱۳۸۷ دی ۲۱, شنبه

موج فشار وبی عدالتی نسبت به هموطنان مسیحی در سال 2008

سرکوب گروههای دینی ازدیگر موارد نقض حقوق بشر در ایران است.
جامعه بزرگ مسیحیان فارسی زبان امروزه بعنوان بزرگترین اجتماع مسیحی در ایران شناخته می شوند که همواره رو به رشد و گسترش می باشد .درطول دوسال گذشته، حکومت تندرو مذهبی ایران به دستگیری، فشار و ایجاد رعب و وحشت در میان ایمانداران و نوکیشان مسیحی که به فعالیتهای کلیساهای خانگی در کشور می پردازند ادامه داده است و این در حالی است که نوکیشان مسیحی در صورت دستگیری مورد فشارها و انواع آزارهای روحی و جسمی متناوب قرار می گیرند و روزها و یا هفته ها دربازداشت انفرادی بسر می برند. این افراد برای آزادی نیز مجبور به پرداخت مبالغ گزافی با عنوان وثیقه، مشروط بر اینکه امکان دستگیری مجدد آنها در صورت برگزاری جلسات عبادتی و یا درمیان گذاشتن عقاید خود با دیگران وجود خواهد داشت.
« با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد به رياست جمهوری ایران، حکومت جنبه های دينی و مذهبی خود را آشکارا شدت بخشيده و نگرانی ها از تلاشهای دولت احمدی نژاد درراه آنچه، پاکسازی دينی خوانده می شود، در عرض بیش از سه سال گذشته افزايش يافته است».
در گزارش منتشره از سوی خبرگزاری مسیحی compass Direct news می نویسد ؛ رییس جمهور در آغازین ماه های کار خود و در یک سخنرانی در جمع کثیری از مقامات کشوری اعم از استانداران و فرمانداران استان ها و شهرستان ها، به این نکته اشاره می کند که باید به قلع و قمح جوانه های مسیحیت پرداخت ودر ادامه سخنانش افزود :« من مسیحیت را در ایــران متوقف خواهم نمود!. »
نشریه کريستين پست که اخبار و گزارش های مربوط به امور مسیحیان را درسطح بین المللی منتشر می کند. ایران را از نظر آزار مسیحیان در جهان در رتبه سوم قرارداده و کمیسیون آزادی بین المللی ادیان ، که نهادی است مستقر در آمریکا، جمهوری اسلامی را از جمله کشورهایی معرفی کرده که "باعث نگرانی ویژه" شده اند.
- مهم ترین رویداد سال ۲۰۰۸
از خبرهای جنجال برانگیز در سطح بین المللی که در سال ۲۰۰۸ میلادی منتشر و حائز اهمیت است، تصویب ”کلیات لایحه قانون مجازات های اسلامی” بود” که در تاریخ ۹ سپتامبر ( ۱۹ شهریور ۱۳۸۷) توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید .
در ماده ۲۲۵ اين لايحه، که به گفته مقامات قضايی ايران، بر اساس حدود ۶ آيه صريح قرآن در ۶ سوره مختلف، روايات، احاديث و کردار پيامبر اسلام و امامان شيعه و فتوای اکثر قريب به اتفاق مجتهدان شيعه، تدوين شده است، ارتداد را به دو مقوله "ارتداد فطری و ملی" تقسيم کرده و برای مردان مرتد مجازات مرگ و برای زنان مرتد مجازات حبس دايم تعيين کرده است.
لازم به ذكر است در همین زمینه ، رييس دوره ای اتحاديه اروپا نیز در بيانيه ای اعلام کـــرد:« بخش های ۲۲۵ این لایحه بطور روشن نقض تعهدات جمهوری اسلامی به کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر است. و از مقام های ايران، در دولت و مجلس، می خواهد تا پيش نويس این لايحه را، برای احترام به تعهدات خود، تعدیل کنند.
تاکنون، افراد زيادی در ایران تحت عنوان «مرتد» کشته و دستگير و در مواردی هم حتی کیفر خواست حکم اعدام نیز در اين زمينه صادر گردیده که اين مسئله همواره مورد اعتراض شديد مراجع حقوق بشری قرار گرفته و بواسطه آن دولت ایران نکوهش شده است.
- گزارشی از جفا و آزار و تهدید مسیحیان در سال ۲۰۰۸
۱۵ ژانویه ـ تهران : یک پناهجوی مسیحی ایرانی بنام محمد.الف که پس از ۸ سال با دریافت پاسخ منفی به درخواستش مبنی بر اخذ پناهندگی از دو کشور هلند و نروژ ناگزیر بهمراه خانواده اش توسط مأموران پلیس نروژ به ایران بازگردانده شدند ، نامبرده در فرودگاه تهران توسط مامورین امنیتی دستگیر و بازداشت شد. خبرها حاکی است که وی در بازداشتگاه بشدت شکنجه شده و از ناحیه کمر دچار آسیب های عمیقی گردیده است. او توانست با واگذاری سند مالکیت منزل برادر خود بطور موقت از زندان آزاد شود.
۱۸ آوریل ـ آمل، مازندران: یك نوكیش مسیحی بهمراه همسرش که باردار نیز بود، توسط نیروی انتظامی در شهرستان آمل دستگیر شدند. آن زن پس از سه روز تحمل زندان آزاد شد. اما شوهر وی تا ماه مه در بازداشت نگاهداشته شد و سرانجام با سپردن سند مالکیت منزل مسکونیشان بعنوان وثیقه آزاد گردید. مأموران به این مسیحی آملی گفته اند که پروندۀ او همچنان باز است و هر زمان که بخواهند می توانند وی را به دادگاه احضار کنند.
۱۱ مه ـ شیراز: دستگیری و بازداشت دو خانواده ازنوکیشان مسیحی که قصد مسافرت از فرودگاه بین المللی شیراز را داشتند . بازداشت شدگان همایون غلامزاده و امیر حسین اناری باتفاق همسرانشان فریبا و فاطمه، در فرودگاه دستگیر و به زندان برده شدند. همه آنان درمورد ایمانشان و عضویتشان در کلیسا مورد بازجویی قرار گرفتند. بانوان همان روز آزاد شدند، اما اناری تا چهاردهم ماهِ مه و غلامزاده تا بیست و دوم ماهِ مه در بند بودند. درست در همان روز علاءالدین حسین، همراه با همسر و سه فرزندش دستگیر شد و منزلش مورد بازرسی قرار گرفت. رایانه و کتابهای موجود در خانه او توسط مأموران ضبط و مصادره گردید. سرانجام همگی آنان از بازداشت رهایی یافتند بجز فرزند ارشد ۲۱ ساله شان، مجتبی حسین، که در زندان نگاه داشته شد و سرانجام در تاریخ سوم ژوئن با پرداخت ۲۰هزار دلار بعنوان وثیقه آزاد گردید.
۱۵ مه ـ شیراز: محمود متین آزاد و آرش بصیرت(بندری)، در پاركی موسوم به " باغ رویا " در شهر شیراز، بهمراه گروهی از ایمانداران مسیحی توسط تعدادی از مأموران اطلاعات و امنیت دستگیر و بازداشت شدند. سرانجام برای این دو نوکیش مسیحی از سوی بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شیراز، قرار"مجرمیت " و تقاضای كیفرخواست در خصوص "ارتداد" تدوین و صادر گردید.
۳۱ مه ـ تهران: "محسن نامور" از رهبران كلیسای خانگی توسط مأموران پلیس امنیتی به اتهام ارتداد و بازگشت از دین اسلام به مسیحیت، انجام فعالیتهای بشارتی مسیحی، و تشویق دیگر مسلمانان به گرایش به مسیحیت، دستگیر و تحت شکنجه های شدید قرار گرفت. این هموطن مسیحی پس از گذراندن چهار هفته در بازداشتگاه پلیس امنیتی به جهت درمان و مداوا با پرداخت ۴۳ هزار دلار ( معادل تقریبی ۴۰۰ میلیون ریال) با قید وثیقه به طور موقت آزاد شد. وی و بستگانش که در ازای پرداخت این مبلغ هیچگونه رسیدی از پلیس دریافت نکردند در برابر درخواستشان مبنی بر صدور رسید با اهانت از سوی مأموران پلیس مواجه گردیدند. پس از آزادی موقت، او و خانواده اش ناگزیر از کشور خارج و به کشور دیگری پناهنده شدند.
۳ ژوئن ـ تهران: تینا راد و ماکان آریا، از سوی مقامات امنیتی به اتهام برپایی جلسات مطالعۀ کتابمقدس برای مسلمانان در منزل خود در منطقه ای در شرق تهران و "فعالیت علیه دین اسلام" دستگیر شده و مورد بازجویی قرار گرفتند. در طول دوران بازداشت، هردو نفر آنان توسط مأموران مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و تهدید شدند که حق سرپرستی فرزند(دختر) چهار ساله شان از آنان سلب و به دولت سپرده خواهد شد. بازداشت شدگان مجبور به فراهم آوردن مبلغ ۵۰ هزار دلار برای آزادی به قرار وثیقه گردیدند.
۱۲ ژوئیه ـ کرمان: نوکیش مسیحی" محسن رادفر" كه از شهر کرمان با اتومبیل خود عازم تهران بود توسط نیروهای پلیس امنیتی بازداشت شد. در همان تاریخ دوازده مسیحی دیگر که برای شرکت در یک کنفرانس عازم سفر بودند، در فرودگاه دستگیر و مأموران مانع از سفر آنها شدند. منازل این افراد مورد تجسس و تفتیش قرار گرفت و این افراد همان روز آزاد شدند.
۲۳ ژوئیه - یک زوج مسیحی ( ایرانی/ تـُرك ) كه بدلیل تـَرک ازاسلام ، ازسوی خانواده های خود مورد تهدید واقع شده و بطور مخفیانه زندگی می كردند، توسط شش مأمور لباس شخصی و پس از شناسایی محل اقامت آنها در ترکیه، شبانه به درون خانه شان مورد حمله، ضرب، شتم و هتك حرمت قرار گرفتند. این در حالی است كه آن بانوی جوان، نیزباردار بود.
۲۷ ژوئیه - ملک شهراصفهان: شش نفر از خواهران و هشت نفر از برادران مسیحی بهمراه دو کودک، در حین جلسۀ عبادتی در یك كلیسای خانگی دستگیر شدند. در شب حادثه، یک زوج كهنسال بنامهای عباس امیری ۷۰ ساله و سکینه رهنما كه میزبانی آن كلیسای خانگی را عهده دار بودند، به شدت از سوی مأموران لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، عباس در تاریخ ۳۰ ژوئیه در بیمارستان اصفهان بر اثر شدت آسیب های وارده درگذشت. ، و همسرش نیز در تاریخ ۳ اوت بر اثر فشار و تألمات روحی از غم از دست دادن همسرش، فوت شد. از دلایل عصبانیت مضاعف مأموران و لباس شخصی ها اینگونه گزارش شده كه متوفی خود زمانی به سفر "( حج – مكه )" رفته و عنوان " حاجی" را نیز بر خود داشته بود، و در طول جنگ نیز به عنوان رزمنده در جبهه ها حضور داشته که برای آنان غیر قابل پذیرش و باور بود که وی به مسیح ایمان آورده و به تشکیل کلیسای خانگی همت ورزیده باشد.
۸ اوت ـ کرمان: یک زوج مسیحی بنام های داریوش و شیرین، بخاطر ایمانشان به مسیحیت دستگیر شدند.
۱۲ اوت ـ اراک: برادر مسیحی شاهین زنبوری دستگیر شد و در زندان برای اعتراف اسامی دیگر ایمانداران مسیحی مورد ضرب و شتم قرار گرفت. وی در روز ۳۱ اوت آزاد شد، اما همچنان ملزم به حضور در دادگاه خواهد بود.
۱۵ اوت ـ شیراز: محمود متین آزاد و آرش بصیرت که در پی دستگیری از تاریخ پانزدهم ماه مه در شیراز و در بازداشت بسر می بردند، بطور رسمیً و کتبی به ارتداد متهم گردیدند.
۲۱ اوت ـ مشهد: یک مسیحی بنام ایمان رشیدی دستگیر شد.
۲۱ اوت – مشهد: رامتین سودمند، خادم کلیسای انجیلی توسط مامورین امنیتی دستگیرو زندانی شد. رامتین فرزند زنده یاد "كشيش حسين سودمند" تنها فردي است كه رسماً از سوی مقامات قضایی حکومت جمهوری اسلامی ایران به ‌خاطر عدم انکار ایمان مسیحی‌ خود محكوم و درسوم دسامبر سال ۱۹۹۰ درزندان مشهد اعدام گردید.
۲۲ سپتامبرـ ارومیه: از مسیحیان آشوری انجیلی، ”شرودر یادگار” به همراه فردی دیگر به اتهام بشارت مسیحی دستگیر و زندانی شدند.
۲ سپتامبرـ شیراز: سرانجام پس از موج عظیم حمایت ها و فشارهای بین المللی، دادگاه شیراز محمود متین آزاد و آرش بصیرت را از کلیه اتهامات مبرا دانسته و نامبردگان پس ازگذراندن ۴ ماه بازداشت، موفق به رهایی از زندان گردیدند.
۲۸ سپتامبرـ ارومیه: فردی مسیحی بنام سبحان دستگیر شد.
۱۲ اکتبرـ سنندج: برادر قانع قبادی بهمراه همسرشان و جمع کثیری از ایمانداران به تناوب از سوی اداره اطلاعات بازداشت و یا احضار شدند که با اخذ تعهدات کتبی برخی از آنان آزاد و مابقی تحت بررسی های بیشتر قرار گرفتند.
۱۸ اكتبرـ مشهد : در ادامه موج دستگیریها در شهر مشهد ۶ نفر از برادران و خواهران مسیحی از كلیساهای خانگی در آن شهر دستگیر شدند. نیروهای امنیتی پس از بازداشت آن افراد، خانواده های آنان را با تهدید و ارعاب به عدم اطلاع رسانی به رسانه ها وادار کرده و خواستار سكوت آنان در این باره شدند.
۲۰ اکتبرـ مشهد: فرشته دیباج و همسرش امیر منتظمی که پیش از این در سال ۲۰۰۶ نیز دستگیر و بازداشت شده بودند، مجددا از سوی دادگاه، تهدید شدند. فرشته دیباج، دختر زنده یاد کشیش مهدی دیباج است ، کشیش دیباج بمدت ۹ سال بخاطر ایمان مسیحی اش در زندان بسر برد. شهید دیباج سرانجام در سال ۱۹۹۳ به جرم ارتداد محکوم به اعدام گردید و سپس تحت فشارهای مجامع بین المللی آزاد شد. اما در تابستان سال ۱۹۹۴ توسط متعصبینی خدانشناس ربوده شد و در جنگل‌های حومه شهر تهران در کمال بیرحمی با ضربات چاقو به شهادت رسید.
۲۲ اکتبرـ مشهد: رامتین سودمند پس از دوماه از زندان مشهد با قرار وثیقه آزاد شد.
۱۸ نوامبرـ نروژ: "محمود قدیری" پناهنده مسیحی ایرانی در نروژ از سوی مأموران جمهوری اسلامی توسط ایمیل و همچنین خانواده اش در ایران مورد تهدید قرار گرفتند. در حال حاضر ایشان از سوی پلیس نروژ تحت مراقبت امنیتی است.
۲۸ دسامبر: استرداد یک خانواده پناهجوی ایرانی مسیحی از شهر دارون انگلستان به ایران.
این گزارش تنها برخی از محدودیت ها و فشارهایی می باشد که از سوی دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی بر کلیساها و هموطنان مسیحی فارسی زبان اعمال شده است مطمئنا این گزارش مستند فقط به برخی از موارد که به شبکه خبر مسیحیان گزارش شده است اشاره کرده است.

سال 2009 را درست آغاز کنید!

" مرد عادل به طریق خود متمسّک می شود، و کسی که دست پاک دارد، در قوّت ترقی خواهد نمود." ( ایوب 17 : 9 )
کسیکه گفته « طفره رفتن، سارق زمان است.»، حقیقتاً این را به درستی گفته است. ما همیشه در تأخیر انداختن استادیم و باز می گوئیم که بعداً بهتر عمل می کنیم. صادقانه به چند عدد از تصمیمهای سال گذشته خود پایبند بوده اید؟ امسال بیائید کارهایمان را طور دیگری انجام دهیم. هدفهای امسال خود را ممققز کنید. بعبارت دیگر آنها را:
مشخص کنید: مثلاً برای اینکه بتوانید قبل از رفتن به سرکار کلام خوانده و دعا کنید، از خواب زودتر بلند شوید. بیشتر از ساعت 7 شب کار نکنید تا بتوانید زمانی را با خانواده سپری کنید. هر روز حداقل 25 دقیقه ورزش کنید. مراقب بدن خود باشید، چونکه مسکن خداست ( اول قرنتیان 6 : 19 ـ 20 ).
متعادل انتخاب کنید: پرداختن به بیش از یک پروژه درآن واحد، تمرکز شما را کمتر کرده و پی گیری آنها را مشکلتر می سازد. همیشه شروع زیاد، منتهی به پایان کم می شود. با کم شروع کنید تا با تسلط و اشراف کامل، مؤفقیت خود را تضمین کنید.
قابل انجام انتخاب کنید: یک سنگ بزرگ (که نشانۀ نزدن است) را برندارید. هر چیز را قدم به قدم انجام دهید. پولس می گوید "من یک چیز را انجام می دهم." ( فیلپیان 3 : 13 ). درمورد کاری که می توانید انجام دهید صحبت کنید، نه کاری که انجام نخواهید داد. مثلاً بجای گفتن « من نمی خواهم ایراد گیر باشم.» بگوئید، «امروز من می خواهم به دنبال چیز خوبی در هر شخص بگردم.» ( فیلپیان 4 : 8 ).
قابل ثبت انتخاب کنید: کاری را که نتوانید اندازه بگیرید، نمی توانید هم انجام دهید. ثبت کردن پیشرفت (و یا پسرفت)، شما را پاسخگو می کند؛ و نشان می دهد که چقدر به جلو آمده اید و یا برای پیشروی بیشتر به چه چیزهایی احتیاج دارید.
زماندار انتخاب کنید: اهداف خود را هفتگی (و یا اگر مشکلی دارید روزانه) مرور کنید. بدین تریب می توانید پیش از موعد، رفع مشکل نمائید و اگر لازم باشد، تغییر جهت دهید. کتاب مقدس می گوید: " در این امور تأمّل نما و در اینها راسخ باش تا ترقی تو بر همه ظاهر شود." ( اوّل تیموتاؤس 4 : 15 ).
زود باش، تصمیم خود را بگیر و از مبل راحتی خود بلند شو و برو دنبالش.

تیموتی ساتریانمترجم: آرش

10 تصمیم مهم برای سال 2009


من برای سال جدید 2009 تصمیم گرفتم که با کمک خدا...
شکایت کردن را کنار بگذارم و بر قدرانی کردن متمرکز شوم.
قضاوت تند را کنار گذاشته و افکار ملایمی داشته باشم.
از نگرانی دست بکشم و به تقدیر الهی اعتماد کنم.
ناامیدی را ترک کرده و پر از امید باشم.
تلخی را کنار گذاشته و به سمت بخشش روم.
نفرت را کنارگذاشته و درعوض بدی، خوبی کنم.
از خشم دست کشیده و شکیبایی و صبر را پیشه کنم.
از خامی دست کشیده و به بلوغ برسم.
از افسردگی و ملالت دست کشیده و از زیبائیهای اطرافم لذت ببرم.
غیبت کردن را کنار بگذارم و زبانم را کنترل کنم.


10 پیشگویی مهم درمورد سال 2009
کتاب مقدّس هنوز جواب تمام سؤالها را دارد.
دعا هنوز کاری است.
روح القدس هنوز کار می کند.
خدا هنوز در پرستش قومش ساکن است.
موعظه های همراه با مسح خدا ادامه خواهند داشت.
سرودهای پرستشی هنوز برای خدا سروده خواهند شد.
خدا برکتش را بر قومش خواهد ریخت.
هنوز خانه های خالی برای صلیب باقی مانده اند.
هنوز عیسی شما را دوست دارد.
هنوز عیسی گمگشتگان را نجات می دهد.

او را عمانوئیل خواهند نامید

یوسف در درد شدیدی بود. نامزدش مریم، حامله بود، ولی نه از او. حالا چه کاری می توانست انجام دهد؟ سرانجام نامزدی آنها چه می شد؟ او نمی توانست اجازه دهد تا او از زندگی اش به همین سادگی برود.
در همین تردید بسر می برد که فرشتۀ خدا در خواب به او ظاهر شد تا او را مطمئن کند: " ...آنچه در وی قرار گرفته است، از روح القدس است." ( متی 1 : 20 ). هرآنچه که فرشته در خواب به او گفت، او باور کرد و مریم را به زنی گرفت و بقیّۀ داستان.
من مطمئنم که مردم شهر معتقد بودند که یوسف یک پسر حلالزاده است. امّا ممکن است برای بدنامی یوسف، شایعه ای در شهر دهان به دهان شده بود که بچۀ مریم، بچۀ نامشروع یک سرباز رومی است. امّا بلافاصله بعد از رویای یوسف انجیل چیز غریبی را عنوان می کند: " این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود، تمام گردد « که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زائید و نام او را عمّانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: "خدا با ما." » ( متی 1 : 22 ـ 23 ).


نیایش نوزاد (1620)، اثر جرالد وان حونترست (1590 ـ 1656 )
آن علامت نبوتی متعلق به 700 سال قبل از آن زمان، فراتر از زمان خود دارای معنی بود. امّا واقعاً معنی عمانوئیل چیست؟ اوّل اینکه عمانوئیل از دو کلمۀ عبری تشکیل شده است: پیشوند im که به معنی" با، بوسیلۀ، درمیان"؛ el به معنی "خدا" و بسادگی همانطور که انجیل می گوید، یعنی « خدا با ما ». امّا اهمیتش در چیست؟ چه چیزی در مورد شخصیت عیسی و زندگی و مأموریتش می گوید؟ چه معنی برای زندگی من دارد؟ دو چیز. ایمان دارم که:
1. خدا با ماست تا ما را یاری کند.
می دانید در تنهایی مطلق بودن چه حسی دارد؟ یا تلاش برای یک زندگی ایکه بدون پشتبانه، آسایش و یاری است؟ اگر در زندگیتان زمانهای سخت تنهایی را سپری کرده باشید، آنگاه دقیقاً می دانید که تنها بودن چه حسی دارد. وعدۀ عالی خدا در مسیح مولود و عمانوئیل این است که خدا در تمام مشکلاتتان با شما است. او شما را با منابعتان تنها نمی گذارد؛ بلکه تمام منابع خود را نیز تحت اختیارتان می گذارد. تفاوتش برای شما مثل شب با روز است. خدا در طول تاریخ برای افراد خاصی این نوع وعده ها را فراهم کرده است. ابراهیم در آن زمین پرخطر، غریب بود، وقتی خدا به او گفت: " اینک من با تو هستم و تو را در هر جایی که روی، محافظت فرمایم تا تو را بدین زمین باز آورم، زیرا که تا آنچه را به تو گفته ام، بجا نیاورم، تو را رها نخواهم کرد. " ( پیدایش 28 : 15 ). به موسی گفته شد: " با تو خواهم بود." ( خروج 3 : 12 ) که او شخصاً با قدرتمندترین پادشاه زمانه (فرعون) بدون هیچ چیز، تنها با یک چوبدستی و وعدۀ خدا، روبرو شد. موسی او را باور کرد و با وجود آن خطر بزرگ با فرعون روبرو شد. و در نتیجه خدا قوم اسرائیل را از میان دریای سرخ رهایی داد. بعد از مرگ موسی، شاگردش رهبر قوم شد. خدا اینگونه به یوشع وعده می دهد: " ...چنانکه با موسی بودم با تو خواهم بود؛ تو را مهمل نخواهم گذاشت و ترک نخواهم نمود. " ( یوشع 1 : 5 ).
چه کلام عالیی! امّا ارتباطش با من و تو چیست؟ عیسی عمانوئیل، خدا با ما است،. یعنی وعده اش تنها برای رهبران بزرگ نیست، بلکه برای همۀ ما. وعدۀ عیسی درست قبل از صعودش به آسمان برای شما این است: " تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است...اینک من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما می باشم. " ( متی 28 : 18 ـ 20 ). این وعده عمانوئیل تنها برای رسولان نیست، بلکه برای همۀ ماست، چونکه ما همان وعده را در کتاب مقدس می بینیم که ما را مطمئن می سازد: " ...تو را هرگز رها نکنم و تو را ترک نخواهم نمود. " ( عبرانیان 13 : 5 ).
2. خدا خودش در عیسی با ماست.
عنوان عمانوئیل به ما از مأموریت عیسی و طبیعت او می گوید. متن را بخاطر بیاورید: آبستن شدن مریم، نگرانی یوسف و اطمینان دادن فرشته (آنچه در وی قرار گرفته است، از روح القدس است.). اینجا نویسندۀ انجیل می خواهد تأکید کند که این درواقع تحقق نبوت اشعیاء است: " که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زائید و نام او را عمّانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: خدا با ما." متی درمورد آبستن شدن مریم، داستان یوسف را شرح می دهد. لوقا بر تجارب مریم تأکید می کند. جبرئیل فرشته به مریم می گوید که او پسری خواهد زائید که مسیح موعود است. مریم از فرشته می پرسد: " این چگونه می شود و حال آنکه مردی را نشناخته ام؟
" فرشته در پاسخ می گوید: " روح القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند، از آنجهت آن مولود مقدّس، پسر خدا خوانده خواهد شد. " ( لوقا 1 : 34 ـ 35 ). بعبارت دیگر عمانوئیل، خدا با ماست، بایستی از نظر لغتی درک شود. عیسی جسماً پسر مریم در طبیعت انسانی است و امّا روحاً پسر خداست که توسط خود خدا داده شده است. پس وقتی شبانان و مجوسیان گردهم آمده تا آن طفل را بپرستند، درواقع خدا را پرستیدند. عیسی پسر، در همان مرتبه از الوهیّت با پدر قرار دارد. عیسی خدا است. این معنی واقعی کریستمس است. کریستمس تنها تزئینات، موسیقی، مهمانی، هدیه و حتی طرز فکر هدیه دادن نیست. کریستمس جشن این حقیقت بنیادین است که وقتی عیسی متولد شد، خدا در جسم شد. عیسی، خود خدا، عمانوئیل، خدا با ماست.

دکتر رالف اف ویلسون
مترجم: آرش

خداوندا، از قایق من استفاده کن!

شمعون همانطور که داشت تور ماهی گیری را رفو می کرد، بالا را نگاه کرد تا فرد قدبلندی را که داشت قایق را لمس می کرد ببیند. آن شخص عیسی بود که شمعون او را قبلاً در یهودیه، جایی که یحیی تعمید دهنده تعلیم می داد، دیده بود.
شمعون شنیده بود که خود عیسی آن روزها تعلیم می داد. عیسی همانطوریکه درزهای قایق را لمس می کرد، کار دست روی قایق را تحسین کرده و گفت: « خیلی صاف است. ». شمعون جواب داد: « بنیامین قایق ساز، سال پیش تمامش کرد. آخرین قایقی که قبل مرگش ساخت. ». عیسی دستش را روی تخته های کنار قایق کشید و گفت: « خیلی کیپ است. این زبانه ها بخوبی با هم جفت و جور شدند؛ بایستی وقت زیادی برده باشد. ».
شمعون تورش را روی زمین گذاشت و گفت: « درسته، زمان زیادی...». گپ و صحبت از رفو کردن تورها لذت بخشتر بود. او ادامه داد: « برای بنیامین و پسرش هفت ماه طول کشید. آنقدر طول کشید که فکر کردم هرگز تمام نخواهد شد. البته پول زیادی ام از من گرفت. امّا احتمالاً بهترین قایق در این دریاچه مال من است. ». شمعون بلند شد و قایق را به طرف ساحل سنگی کشید و گفت: « به نظر می آید که از چوب سر در می آورید.».
عیسی گفت: « من نجارم، پدرم هم همینطور.». عیسی دستش را دراز کرد و گفت: « از دیدنت خوشحالم. میشه نگاهی به داخل قایقت بیندازم؟ ». شمعون لحظه ای تأمّل کرد؛ چونکه قایق نویی بود و نمی خواست کسی به آن آسیبی برساند، مخصوصاً کسی که از قایقرانی سر رشته ای نداشته باشد. امّا بالاخره غرورش بر اضطرابش چیره شد و گفت: « حتماً، ولی مواظب آن طنابها باشید که به پاتون گیر نکنه. ».
عیسی داخل قایق شد و آن را به دقت بررسی کرد: سکان، کف قایق و تیر بادبان را. همانطور که از قایق بیرون می آمد گفت: « بنیامین قایق بسیار خوبی برای تو ساخته.». « راستی امروز عصری برای مردم در این ساحل می خواهم صحبت کنم، می شه لطف کنید و کمک کنی که مردم در کنار ساحل بنشینند. من امشب به یک حامی احتیاج دارم. ». او با خوشحالی از اینکه به او احتیاج داشت و این واقعیت که یک نجار از قایقش تعریف کرده بود، قایقی که خود می دانست که سازۀ خوبی است، به عیسی گفت: « البته، اگر کاری از دستم ساخته باشد، خوشحال می شوم آنرا انجام بدم، عیسی. ».
آن روز عصر وقتی که شمعون جمعیت را ساکت کرد و سرجایشان نشانید، شیفته و بهت زده نشت تا به صحبتهای عیسی گوش کند. عیسی وعظ کرده و می گفت: « کوری را که شفا پیدا کرد نشانۀ وجود قدرت خدا در میان شماست؛ قدرتی که اینجاست تا زندگی شما را شفا داده و به شما شادی عطا کند. ملکوت خدا اینجاست. برگشته تا خدا زندگی شما را به راستی هدایت کند. » این تعالیم مانند سخنرانیهای معلمینی که از این و از آن استاد نقل قول می کنند تا حرف خودشان را به کرسی بنشانند، نبود.
عیسی با چنان اقتدار و جسارتی تعلیم می داد که فریسیان عدالت نما را در میان جمعیت ساکت و مردم معمولی را از شرم و توبه به گریه می اندخت. وقتی خورشید غروب کرد و مردم بلند شدند که آنجا را ترک کنند، شمعون، آن ماهی گیر بد زبان و پرسروصدا، به خود می لرزید. آیا او برای ملکوت خدا و مسیح موعود حاضر بود؟ او فقط یک ماهی گیر خوب بود. امّا آیا انسان خوبی هم بود؟ نه واقعاً. الآن زمانی برای عکس العمل و پاسخ نیست. مردان کفرناحومی به سرعت خود را برای ماهی گیری شب دیگری حاضر می کنند. شمعون و برادرش آندریاس قایق را از ساحل برداشته و قبل از اینکه به داخل آن بپرند، آنرا بطرف دریا هل می دهند. چندین متر که پارو می زنند، تورهای خود را به آب پرتاب می کنند. آنها تمام شب، بارها و بارها تور را پرتاب کرده و دوباره جمع می کنند. صبحگاه از راه می رسد و آسمان به رنگ صورتی تغییر می یابد. شمعون و آندریاس آخرین تورشان را جمع می کنند و بطرف ساحل برای فروختن آنچیزی که گرفته اند و کمی خواب، حرکت می کنند. شب طولانی بود، امّا بهترین صید این هفته را گرفته اند.
صدایی در طول آب طنین می اندازد: « شمعون...شمعون...». شمعون منتظر می ماند که تور به داخل آب برود و بعد به بالا نگاه می کند.عیسی بود، همانکسی که حرفهایش درمورد ملکوت خدا، تمام زمان مشقت دیشب، ذهن او را مشغول کرده و او را به چالش کشانیده بود. برای سومین بار او را صدا زد: « شمعون ». شمعون دستش را به نشانۀ تشخیص او بلند کرد. کلماتش دقیق، کوتاه و مصر بودند: « دنبالم بیا. دنبالم بیا تا تو را صیّاد مردم گردانم. ». صیّاد مردم؟ بجای ماهی، انسان بگیرم؟ منظورش چه می تواند باشد؟ امّا عیسی همچنان او را صدا می زد. تور هنوز همانجایی بود که شمعون آنرا پرت کرده بود و با حبابهای زیادی به داخل آب فرو می رفت؛ امّا شمعون و آندریاس هردو در طرف دیگر قایق به طرف ساحل شنا می کردند. آنها همانطور که قطرات آب از آنها می چکید، نزد عیسی زانو زده بودند. شمعون می توانست روی موهای خیس و درهم و برهمش، دست معملم را حس کند.
عیسی گفت: « شمعون، مرا متابعت کن. ». شمعون به بالا نگاه کرد و گفت: « خداوندا، دنبال تو می آیم. به کجا می روی؟ ». عیسی گفت: « خواهی دید. » و دست او را به آرامی گرفت تا بلند شود و ادامه داد: « و شمعون، به قایقت هم احتیاج دارم. ». قایق نو اش، فخر قایقهای شهر، عیسی با قایق چکار دارد؟ شمعون بالا را نگاه کرده و به آرامی جواب می دهد: « حتماً، می توانید از آن استفاده کنید....وقتی احتیاجی بهش نداشته باشم. ». عیسی اصرار می کند: « امّا من به آن احتیاج دارم. قایق مال توست. مگه اینطور نیست؟ ». « البته خداوندا، قایق یکجا برای من است. سه سال طول کشید تا بتوانم قیمتش را پرداخت کنم. ». « و تو تصمیم گرفتی که مرا دنبال کنی. اینطور نیست شمعون؟ ». « البته خداوندا ».
عیسی جواب می دهد: « پس قایقت هم باید مرا دنبال کند. نه فقط تو، بلکه تمام وجودت و هرچه که به تو تعلق دارد، باید مرا دنبال کند و هر موقع نیازی به آنها باشد، بایستی دردسترسم باشند. ». شمعون شرمنده می شود: « بله خداوندا، لطفاً قایق ماهی گیری من را بردارید و هر موقع می خواهید از آن استفاده کنید...می خواهم واقعاً خودخواهی من را ببخشید. ». « شمعون تو خانه داری؟ ». « بله خداوندا، دارم. ». « من نیاز دارم که از آن هم استفاده کنم. ». « خانۀ من؟ ». « خوب، عیسی، نمی دانم چگونه اینرا بگویم. امّا مادرزن من با ما زندگی می کند و درحال حاضر حالش خوش نیست. مطمئن نیستم با تبی که دارد می توانیم مزاحمش شویم یا نه...». « قایقت، خانه ات و خود تو بایستی همه مرا متابعت کنند، شمعون. ». « بله خداوندا. » « و من مراقب مادر زنت هستم. خودت خواهی دید. چرا راه را نشان نمی دهی؟ ».
شمعون پاسخ می دهد: « بله، خداوندا. » و عیسی، شمعون و آندریاس، همانطوریکه خورشید از سر تپه در حال غروب کردن است، از ساحل بطرف شهر می روند. این داستان کاملاً ساختگی است و در سپتامبر 1997 در جلیل نوشته شده است. این داستان برداشتی از یوحنا 1 : 35 ـ 42 و متی 4 : 12 ـ 22 می باشد. البته اینرا می دانید که وقتی عیسی به خانه می رود، مادرزن پطرس را از تبش شفا می دهد و از خانه به عنوان جایگاهی برای شفا و بسیاری از اعمال و تعالیمش استفاده می کند. از آن قایق هم برای حمل عیسی و شاگردان در جلیل استفاده می شود. شما چه چیزی دارید که بایستی عیسی را دنبال کند؟

دکتر رالف ویلسون
مترجم: آرش

فرم ثبت نام - Login form

داستان درباره ی یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود. او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد.ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از کوه بالا برود. شب، بلندی های کوه را در برگرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود اصلا دید نداشت ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود.همان طور که از کوه بالا می رفت پایش سر خورد و در حالي که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه های سیاهی مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله ی قوه جاذبه او را در خود می گرفت.همچنان سقوط می کرد ، در آن لحظات تمام رویداد های خوب و بد زندگییش به یادش آمد. اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به وی نزدیک است! ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش محکم شد و در میان آسمان و زمین معلق ماند. در این لحظه سکون چاره ای برایش نماند جز آنکه فریاد بزند.خدایا کمکم کن.ناگهان صدای پرطنینی از آسمان شنیده شد: چه می خواهی ؟ای خدا نجاتم بده.صدا ادامه داد : واقعا باور داری که می توانم نجاتت دهم ؟البته که باور دارم.صدا همچنان كوهنورد را همراهي ميكرد : اگر باور داری طنابی که به دور کمرت بسته است پاره کن !یک لحظه سکوت . . . ! و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو طناب را بچسبد.گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند. بدنش از طناب آویزان بود و با دست هایش محکم طناب را گرفته بود در حالی که او فقط یک متر از زمین فاصله داشت !!!
گرداوری: عمانوئیل پورمند

فواید دعا

1 - دعا رابطه انسان را با خدا شیرین میکند .
نمونه اول دانیال با اینکه وزیر بو د و گرفتار یها و مشکلات فراوان داشت و وقت کم داشت اما فهمیده بود که در دعا، رابطه شیرین با خدا خواهد داشت.
دانیال 6 : 11 اما چون‌ دانیال‌ دانست‌ كه‌ نوشته‌ امضا شده‌ است‌ به‌ خانه‌ خود درآمد وپنجره‌های‌ بالاخانه‌ خود را به‌ سمت‌ اورشلیم‌ باز نموده‌، هر روز سه‌ مرتبه‌ زانو می‌زد و دعا می‌نمود و چنانكه‌ قبل‌ از آن‌ عادت‌ می‌داشت‌، نزد خدای‌ خویش‌ دعا می‌كرد و تسبیح‌ می‌خواند.

ونمونه دوم موسی مثل دو دوست با خداوند صحبت میکرد، موسی هم با تمام سختیها ومشکلات وکار زیاد به خداوند وقت میداد چون درک کرده بود، دعا رابطه اورا به خدا وند شیرینتر میکند . خروج و خداوند با موسی‌ روبرو سخن‌ می‌گفت، مثل‌ شخصی‌ كه‌ با دوست‌ خود سخن‌ گوید. پس‌ به‌ اردو برمی‌گشت‌. نمونه سوم داود با آنکه پادشاه بود و گرفتار یها و مشکلات فراوان داشت و وقت کم داشت اما فهمیده بود که که در دعا ، رابطه شیرین با خدا خواهد داشت .
مزامیر 27 : 4 یك‌ چیز از خداوند خواستم‌ و آن‌ را خواهم‌ طلبید: كه‌ تمام‌ ایام‌ عمرم‌ در خانة‌ خداوند ساكن‌ باشم‌ تا جمال‌ خداوند را مشاهده‌ كنم‌ و در هیكل‌ او تفكر نمایم‌.
نمونه چهارم افسر رومی با اینکه افسر بود و و گرفتار یها و مشکلات فراوان داشت و وقت کم داشت اما فهمیده بود که که در دعا، رابطه شیرین با خدا خواهد داشت .
اعمال 10 : 1و2 و در قیصریه‌ مردی‌ كرنیلیوس‌ نام‌ بود، یوزباشی‌ فوجی‌ كه‌ به‌ ایطالیانی‌ مشهور است‌. و او با تمامی‌ اهل‌ بیتش‌ متقی‌ و خداترس‌ بود كه‌ صدقه‌ بسیار به‌ قوم‌ می‌داد و پیوسته‌ نزد خدا دعا می‌كرد.
نمونه پنجم شاگردان با وجود گرفتار یها و مشکلات فراوان که داشتند و وقت کم داشتند اما فهمیده بودند که که در دعا ، رابطه شیرین با خدا خواهند داشت .
یوحنا 18 : 1و2 چون‌ عیسی‌ این‌ را گفت‌، با شاگردان‌خود به‌ آن‌ طرف‌ وادی‌ قِدْرون‌ رفت‌ و در آنجا باغی‌ بود كه‌ با شاگردان‌ خود به‌ آن‌ در آمد. و یهودا كه‌ تسلیم‌ كننده‌ وی‌ بود، آن‌ موضع‌ را می‌دانست‌، چونكه‌ عیسی‌ در آنجا با شاگردان‌ خود بارها انجمن‌ می‌نمود.
2- در دعا انسان شجاعت پیدا می کند
دانیال نترسید وشجاعت پیدا کرد. دانیال 6 : 11 و 17 و18 اما چون‌ دانیال‌ دانست‌ كه‌ نوشته‌ امضا شده‌ است‌ به‌ خانه‌ خود درآمد و پنجره‌های‌ بالاخانه‌ خود را به‌ سمت‌ اورشلیم‌ باز نموده‌، هر روز سه‌ مرتبه‌ زانو می‌زد و دعا می‌نمود و چنانكه‌ قبل‌ از آن‌ عادت‌ می‌داشت‌، نزد خدای‌ خویش‌ دعا می‌كرد و تسبیح‌ می‌خواند. پس‌ پادشاه‌ امر فرمود تا دانیال‌ را بیاورند و او را در چاه‌ شیران‌ بیندازند؛ و پادشاه‌ دانیال‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌: «خدای‌ تو كه‌ او را پیوسته‌ عبادت‌ می‌نمایی‌ تو را رهایی‌ خواهد داد.» 18 و سنگی‌ آورده‌، آن‌ را بر دهنه‌ چاه‌ نهادند و پادشاه‌ آن‌ را به‌ مُهر خود و مُهر امرای‌ خویش‌ مختوم‌ ساخت‌ تا امر درباره‌ دانیال‌ تبدیل‌ نشود. شاگردان در دعا شجاع شدند و نترسیدند . اعمال رسولان 4: 13 و31 پس‌ چون‌ دلیری‌ پطرس‌ و یوحنّا را دیدند و دانستند كه‌ مردم‌ بی‌علم‌ و اُمّی‌ هستند، تعجّب‌ كردند و ایشان‌ را شناختند كه‌ از همراهان‌ عیسی‌ بودند. 31و چون‌ ایشان‌ دعا كرده‌ بودند، مكانی‌ كه‌ در آن‌ جمع‌ بودند به‌ حركت‌ آمد و همه‌ به‌ روح‌القدس‌ پر شده‌، كلام‌ خدا را به‌ دلیری‌ می‌گفتند.
3– در دعا خداوند عدالت انسان را مثل نور در روز روشن میکند .
خداوند در مزامیر 37 : 5و6 میفرماید: طریق‌ خود را به‌ خداوند بسپار و بر وی‌ توكّل‌ كن‌ كه‌ آن‌ را انجام‌ خواهد داد، و عدالت‌ تو را مثل‌ نور بیرون‌ خواهد آورد و انصاف‌ تو را عدالت دانیال مثل روز روشن شد .
دانیال 6 : 22 – 23 آنگاه‌ دانیال‌ به‌ پادشاه‌ جواب‌ داد كه‌ «ای‌ پادشاه‌ تا به‌ ابد زنده‌ باش‌! خدای‌ من‌ فرشته‌ خود را فرستاده‌، دهان‌ شیران‌ را بست‌ تا به‌ من‌ ضرری‌ نرسانند چونكه‌ به‌ حضور وی‌ در من‌ گناهی‌ یافت‌ نشد و هم‌ درحضور تو ای‌ پادشاه‌ تقصیری‌ نورزیده‌ بودم‌. » عدالت داود پادشاه مثل روز روشن شد . پس خداوند داور باشد و میان من و تو حكم نماید و ملاحظه كرده، دعوی مرا با تو فیصل كند و مرا از دست تو برهاند. »و چون داود از گفتن این سخنان به شاؤل فارغ شد، شاؤل گفت: «آیا این آواز توست ای پسر من داود؟» و شاؤل آواز خود را بلند كرده، گریست. و به داود گفت: «تو از من نیكوتر هستی زیرا كه تو جزای نیكو به من رسانیدی و من جزای بد به تو رسانیدم». عدالت یعقوب مثل روز روشن شد .
پیدایش 31 :42 و اگر خدای‌ پدرم‌، خدای‌ ابراهیم‌، و هیبت‌ اسحاق‌ با من‌ نبودی‌، اكنون‌ نیز مرا تهی‌ دست‌ روانه‌ می‌نمودی‌. خدا مصیبت‌ مرا و مشقت‌ دستهای‌ مرا دید و دوش‌، تو را توبیخ‌ نمود.»
عدالت پولس مثل روز روشن شد . اعمال 28 : 3- 6 چون‌ پولس‌ مقداری‌ هیزم‌ فراهم‌ كرده‌، بر آتش‌ می‌نهاد، به‌سبب‌ حرارت‌، افعی‌ای‌ بیرون‌ آمده‌، بر دستش‌ چسپید. چون‌ بَرْبَرِیان‌ جانور را از دستش‌ آویخته‌ دیدند، با یكدیگر می‌گفتند: «بلاشكّ این‌ شخص‌، خونی‌ است‌ كه‌ با اینكه‌ از دریا رست‌، عدل‌ نمی‌گذارد كه‌ زیست‌ كند.» اما آن‌ جانور را در آتش‌ افكنده‌، هیچ‌ ضرر نیافت‌.
عدالت مسیح خداوند مثل روز روشن شد . یوحنا 19 :4 باز پیلاطُس‌ بیرون‌ آمده‌، به‌ ایشان‌ گفت‌: «اینك‌ او را نزد شما بیرون‌ آوردم‌ تا بدانید كه‌ در او هیچ‌ عیبی‌ نیافتم»‌.
ومرقس15 : 10 و11 پیلاطُس‌ در جـواب‌ ایشان‌ گفت‌: آیا می‌خواهیـد پادشاه‌ یهود را برای‌ شما آزاد كنم‌؟ زیـرا یافته‌ بود كه‌ رؤسای‌ كهنه‌ او را از راه‌ حسد تسلیم‌ كرده‌ بودند.
4 دعا باعث رشد شخصیت می شود .
پیدایش 5: 22 – 24 و خنوخ‌ بعد از آوردن‌ متوشالح‌، سیصد سال‌ با خدا راه‌ می‌رفت‌ و پسران‌ و دختران‌ آورد. و همة‌ ایام‌ خنوخ‌، سیصد و شصت‌ و پنج‌ سال‌ بود. و خنوخ‌ با خدا راه‌ می‌رفت‌ و نایاب‌ شد، زیرا خدا او را برگرفت‌. دعا ایوب بی عیب بود .
ایوب 1: 8 خداوند به‌ شیطان‌ گفت‌: «آیا در بنده‌ من‌ ایوب‌تفكّر كردی‌ كه‌ مثل‌ او در زمین‌ نیست‌؟ مرد كامل‌ و راست‌ و خداترس‌ كه‌ از گناه‌ اجتناب‌ می‌كند». دانیال 6 : 5 پس‌ وزیران‌ و والیان‌ بهانه‌ می‌جستند تا شكایتی‌ در امور سلطنت‌ بر دانیال‌ بیاورند اما نتوانستند كه‌ هیچ‌ علّتی‌ یا تقصیری‌ بیابند، چونكه‌ او امین‌ بود و خطایی‌ یا تقصیری‌ در او هرگز یافت‌ نشد. در مسیح خداوند هیچکیس عیبی نیافت. یوحنا 8 : 46 كیست‌ از شما كه‌ مرا به‌ گناه‌ ملزم‌ سازد؟ پس‌ اگر راست‌ می‌گویم‌، چرا مرا باور نمی‌كنید؟
5 در دعا خداوند مکاشفه میدهد .
در دعا خداوند به دانیال مکاشفه داد. دانیال 9 : 21- 23 چون‌ هنوز در دعا متكلّم‌ می‌بودم‌، آن‌ مرد جبرائیل‌ كه‌ او را در رؤیای‌ اول‌ دیده‌ بودم‌ بسرعت‌ پرواز نموده‌، به‌ وقت‌ هدیه‌ شام‌ نزد من‌ رسید، و مرا اعلام‌ نمود و با من‌ متكلّم‌ شده‌، گفت‌: «ای‌ دانیال‌ الا´ن‌ من‌ بیرون‌ آمده‌ام‌ تا تو را فطانت‌ و فهم‌ بخشم‌. در ابتدای‌ تضرعّات‌ تو امر صادر گردید و من‌ آمدم‌ تا تو را خبر دهم‌ زیرا كه‌ تو بسیار محبوب‌ هستی‌، پس‌ در این‌ كلام‌ تأمّل‌ كن‌ و رؤیا را فهم‌ نما. » در دعا خداوند به نویسنده مزمورمکاشفه داد.
مزامیر 73 : 16 – 18 چون‌ تفكر كردم‌ كه‌ این‌ را بفهمم‌، در نظر من‌ دشوار آمد. تا به‌ قدسهای‌ خدا داخل‌ شدم‌. آنگاه‌ در آخرت‌ ایشان‌ تأمل‌ كردم‌. هر آینه‌ ایشان‌ را در جایهای‌ لغزنده‌ گذارده‌ای‌. ایشان‌ را به‌ خرابیها خواهی‌ انداخت‌. در دعا خداوند به پطرس مکاشفه داد . اعمال 11 : 4 – 15 پطرس‌ از اوّل‌ مفصّلاً بدیشان‌ بیان‌ كرده‌، گفت‌: «من‌ در شهر یافا دعا می‌كردم‌ كه‌ ناگاه‌ در عالم‌ رؤیا ظرفی‌ را دیدم‌ كه‌ نازل‌ می‌شود مثل‌ چادری‌ بزرگ‌ به‌ چهار گوشه‌ از آسمان‌ آویخته‌ كه‌ بر من‌ می‌رسد. چون‌ بر آن‌ نیك‌ نگریسته‌، تأمّل‌ كردم‌، دَوابّ زمین‌ و وحوش‌ و حشرات‌ و مرغان‌ هوا را دیدم‌. و آوازی‌ را شنیدم‌ كه‌ به‌ من‌ می‌گوید: "ای‌ پطرس‌ برخاسته‌، ذبح‌ كن‌ و بخور." گفتم‌: "حاشا خداوندا، زیرا هرگز چیزی‌ حرام‌ یا ناپاك‌ به‌ دهانم‌ نرفته‌ است‌." بار دیگر خطاب‌ ازآسمان‌ در رسید كه‌ "آنچه‌ خدا پاك‌ نموده‌، تو حرام‌ مخوان‌." این‌ سه‌ كَرَّت‌ واقع‌ شد كه‌ همه‌ باز به‌سوی‌ آسمان‌ بالا برده‌ شد. و اینك‌ در همان‌ ساعت‌ سه‌ مرد از قیصریه‌ نزد من‌ فرستاده‌ شده‌، به‌ خانه‌ای‌ كه‌ در آن‌ بودم‌، رسیدند. و روح‌ مرا گفت‌ كه‌ "با ایشان‌ بدون‌ شكّ برو." و این‌ شش‌ برادر نیز همراه‌ من‌ آمدند تا به‌ خانه‌ آن‌ شخص‌ داخل‌ شدیم‌. و ما را آگاهانید كه‌ چطور فرشته‌ای‌ را در خانه‌ خود دید كه‌ ایستاده‌ به‌ وی‌ گفت‌ "كسان‌ به‌ یافا بفرست‌ و شمعونِ معروف‌ به‌ پطرس‌ را بطلب‌ كه‌ با تو سخنانی‌ خواهد گفت‌ كه‌ بدانها تو و تمامی‌ اهل‌ خانه‌ تو نجات‌ خواهید یافت‌." در دعا خداوند به پولس مکاشفه داد .
غلاطیان 1 : 11 و 12 امّا ای‌ برادران‌ شما را اعلام‌ می‌كنم‌ از انجیلی‌ كه‌ من‌ بدان‌ بشارت‌ دادم‌ كه‌ به‌ طریق‌ انسان‌ نیست‌. زیرا كه‌ من‌ آن‌ را از انسان‌ نیافتم‌ و نیاموختم‌، مگر به‌ كشف‌ عیسی‌ مسیح‌.
6 دعا، اتحا د ایجاد میکند .
دعا بین دانیال و دوستانش اتحاد ایجاد کرد . دانیال 2 : 17 -19 پس‌ دانیال‌ به‌ خانه‌ خود رفته‌، رفقای‌ خویش‌ حَنَنْیا و میشائیل‌ و عَزَرْیا را از این‌ امر اطلاع‌ داد، تا درباره‌ این‌ راز از خدای‌ آسمانها رحمت‌ بطلبند مبادا كه‌ دانیال‌ و رفقایش‌ با سایر حكیمان‌ بابل‌ هلاك‌ شوند. آنگاه‌ آن‌ راز به‌ دانیال‌ در رؤیای‌ شب‌ كشف‌ شد. پس‌ دانیال‌ خدای‌ آسمانها را متبارك‌ خواند.
دعا بین شاگردان اتحاد ایجاد کرد . اعمال 1 : 13 و14 و چون‌ داخل‌ شدند، به‌ بالاخانه‌ای‌ برآمدند كه‌ در آنجا پطرس‌ و یوحنّا و یعقوب‌ و اَندرِیاس‌ و فیلپُّس‌ و توما و بَرْتولما و متّی‌ و یعقوب‌ بن‌ حلفی‌ و شمعوْنِ غیور و یهودای‌ برادر یعقوب‌ مقیم‌ بودند. و جمیع‌ اینها با زنان‌ و مریم‌ مادر عیسی‌ و برادران‌ او به‌ یكدل‌ در عبادت‌ و دعا مواظب‌ می‌بودند.
اعما ل 1 : 11 و 12 آنگاه‌ پطرس‌ به‌ خود آمده‌ گفت‌: «اكنون‌ به‌ تحقیق‌ دانستم‌ كه‌ خداوند فرشته‌ خود را فرستاده‌، مرا از دست‌ هیرودیس‌ و از تمامی‌ انتظار قوم‌ یهود رهانید. »چون‌ این‌ را دریافت‌، به‌ خانه‌ مریم‌ مادر یوحنّای‌ ملقّب‌ به‌ مرقس‌ آمد و در آنجا بسیاری‌جمع‌ شده‌، دعا می‌كردند.
کولسیان 4 : 2 و3 در دعا مواظب‌ باشید و در آن‌ با شكرگزاری‌ بیدار باشید. و درباره‌ ما نیز دعا كنید كه‌ خدا درِكلام‌ را به‌ روی‌ ما بگشاید تا سرّ مسیح‌ را كه‌ بجهت‌ آن‌ در قید هم‌ افتاده‌ام‌ بگویم‌، ومسیح خداوند برای اتحاد ما دعا کرد .برای تك تك ایشان دعا می كنم تا همه با هم یكدل و یكرأی باشند، همانطور كه ای پدر، من و تو با هم یكی هستیم ؛ تا همچنانكه تو در منی ، و من در تو ایشان نیز با ما یك باشند، تا از این راه مردم جهان ایمان آورند كه تو مرا فرستاده ای . دعا پیوند قلب انسان با خداست.
بیدار باشیم دعا کنیم.اگر عمرمان 70 سال باشد . 16 سال کار میکنیم .23 سال در خواب بسر میبریم . 8 سال تلویزیون نگاه میکنیم .6 سال درحال خوردنیم . 5سال گردش میکنیم . 2سال لباس می پوشیدم . فقط 6 ماه عبادت میکنیم . وبقیه را کارهای دیگرانجام میدهیم . آیا شما عمرتان را بیهوده تلف میکنید ؟آیا باشادی خدمت میکنید؟ آیا برای ملاقات خدا آماده ای؟
آیا در بیداری بسر میبرید ؟

۱۳۸۷ دی ۱۵, یکشنبه

گزارش از برگزاری مراسم جشن کریسمس در کلیسای مرکز-تهران

در تاریکی نوری درخشید
ستاره ای کوچک میخندد
گرچه بوی غم گیتی را آکنده است
لیک ظلمت رود
چون آن طفل آید...
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان، مراسم جشن و شادی کریسمس امسال نیز با یک فضای معنوی و سرشار از حضور روح خداوند و با عطر دل آنگیز خاطره زیبای تولد منجی آسمانی در بیت لحم در کلیسای مرکزی جماعت ربانی برگزار شد و ایمانداران با شادی و سرور و دست افشانی در همنوائی فرشتگان آسمانی که میخواندند ”امروز نجات دهنده برای شما از بیت لحم ظهور خواهد کرد سهیم شدند.”
در این مراسم با شکوه که در روزهای ۲۵ و ۲۶ دسامبر برگزار شد ، در ابتدا برادر سوریک در باره پیام زیبا و مقدس کریسمس اینگونه شرح دادند که:
- طبق کلام مقدس در انجیل متی آمده مجوسیانی ازمشرق زمین ( بنابروایتی اندیشمندانی ازایران) جزو اولین کسانی بودند که مژده تولد ستاره و منجی عالم را از طریق خداوند دریافتند و راه طولانی را در پی ستاره خویش پیمودند و ابتدا در قصرها و خانه های مجلل بدنبال آن نجات بخش گشتند اما در نهایت در آغلی محقر در بیت لحم مسیح نوزاد را در قتداقی یافتند و در روی پیش وی به سجده افتادند و هدایای خود را به وی پیشکش نموده و روی وی را بوسیدند و بی اندازه از یافته خود شادمان شدند اما چون خواستند به سرزمین خویش بازگردند خداوند در رویا به ایشان گفت که از راه دیگری بازگردند چون هیرودیس نیز به دروغ به ایشان گفته بود آنگاه که کودک را یافتند آمده و وی را نیز خبر دهند که رفته و پادشاه نوزاد یهودیان را پرستش نماید. و این است آن پیمان کریسمس که اگر در پی یافتن خداوند باشی خداوند نیز مسیر زندگی تو را عوض خواهد کرد و راهی نو، ایمانی نو، و تفکری نو به شما خواهد بخشید و شما را ملزم خواهد نمود از شادی و صلح و روز بزرگ خداوند برخوردار شوید.
همچنین برادر" ادموند" از کلیسای مجیدیه تهران دعای روز کریسمس را برای حضار خواند و برای کلیه ایمانداران، کریسمس و سال نو مسیحی خوبی را آرزو کرد.
پس از آن نیز برادر" آرتاک" از خوانندگان خوش صدای جمهوری ارمنستان که به دعوت کلیسای جماعت ربانی امسال به ایران آمده بود با ترانه زیبائی به زبان ارمنی در باره میلاد و خداوندی مسیح، ایمانداران را به وجد آورد .
سپس نیز گروه ارکستر کلیسای مرکز که امسال با طرح جدیدی از ترانه ها و شادخوانی ها به میدان آمده بود در همسرائی و کر هماهنگ سالن کلیسا را به لرزه در آورد و فضای روحانی و زیبایی از تولد مسیح را که ملهم از گل بزرگ و زیبائی بود که محراب کلیسا و صلیب بلند آن را پوشانده بود و در میان غنچه آن تولد مسیح را به نمایش گذاشته بود به شایستگی مراسم امسال را برگزار نمودند و دوستداران مسیح را شاد ساختند.
انتظار میرود سرودهای پرستشی که گروه کر امسال اجرا کرد هواخواهان زیادی را برای استماع پیدا کند یکی از ترانه های زیبا چنین مضمونی داشت:
کاش امسال باشد در کریسمس
همه چیز سفید همچون برف
روزهایت شاد و عالی با او
زیبا و بیاد ماندنی
امسال در حاشیه مراسم بر خلاف سالهای قبل ایماتداران و شرکت کنندگان ملزم به تهیه کارت ورود به کلیسا بودند و بدون آن ورود به کلیسا ممنوع بود که تعداد بسیاری از مشتاقان پشت در اجتماع کرده بودند و حتی بعضی از ایمانداران شهرستانی که موفق به دریافت کارت نشده بودند نتوانستند در مراسم حضور پیدا کنند .
امسال پذیرائی سنتی چند سال پیش نیز از قلم افتاده بود و فقط بابانوئل بود که با هدایائی خویش کودکان را به دور خود جمع کرده بود و باعث شور و حالی در بین بچه ها شده بود.
این مراسم و برنامه جشنهای کریسمس در کلیسا در روزهای آتی هم ادامه خواهد داشت و در روزهای یکشنبه و سه شنبه همراه با جشن سال نو نیز برگزار خواهد شد و همچنین روزی نیز برای ایمانداران رسمی کلیسا قرار داده شد که برای تبریک کریسمس و سال نو به مشایخ و شبانان کلیسا حضور خواهند یافت.
دعا میکنیم در سال جدید برکت خداوند همراه ایمانداران این کلیسا باشد آمین.
مراسم کریسمس همچنین در دیگر کلیساهای تهران همچون حضرت یوسف،عمانوئل،برادران آشوری،پولوس رسول،انجیلی قلهک،انجیلی نور، پطرس و همچنین در کلیساهای کاتولیک ارمنی و اشوری با شکوه برگزار شد، اما کلیساهای ارتدوکس ارمنی و روس روزهای آرامی داشتند و مراسم آنها طبق سنت گذشته در روزهای شش و هفت ژانویه برگزار خواهد شد و همچنین کلیسای پرسبتری کره ای در تهران زمانی برای برپائی مراسم اعلام نکرده است .
طبق گزارش دریافتی ،همچنین به همین مناسبت گردهمائی ایمانداران کلیساهای خانگی در گروهها و دسته های کوچک نیز برگزار شد .
در شهرستانهای کشور عزیزمان ایران نیز مراسم کریسمس در کلیساهای انجیلی و پنتیکاستی و کلیساهای خانگی برگزار شد اما ارامنه اصفهان ارومیه تبریز کرمانشاه شیراز ماکو و دیگر نقاط کشور همچنان تا چند روز پس از سال نو برای برگزاری جشن صبر خواهند نمود.
شادکامی، برکت،و پیروزی مسیحیان را در سرتاسر جهان خواستاریم و برای کلیسای ایران دعا میکنیم که همچنان پرقدرت در کلام و روح خداوند مسیح و نجات دهنده عالم به پیش بری اهداف و نقشه های خداوند برای ایران و ایرانیان بیندیشند و برکت و جلال مسیح همیشه با زندگی آنها همراه باشد.
کریسمس و سال نو مسیحی بر شما برادر و خواهر عزیز خجسته باد آمین.

حفاري غيرمجاز در گورستان ارامنه‌ مسجدسليمان

به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از ایسنا، دبير اجرايي انجمن دوست‌داران ميراث فرهنگي مسجدسليمان گفت:
چهار گور به‌دليل حفاري‌هاي غيرمجاز در گورستان ارامنه‌ي اين شهرستان تخريب شده‌اند.ايوب سلطاني در خوزستان، اظهار كرد: براثر حفاري‌هاي غيرمجاز در قبرستان ارامنه‌ي مسجدسليمان با هدف كشف اشياي قيمتي، چهار قبر اين گورستان تخريب شدند.وي قدمت اين قبرستان را نزديك به يك‌صد سال برآورد و بيان كرد:
پرونده‌ي ثبتي اين قبرستان تشكيل و براي ثبت به سازمان ميراث فرهنگي استان خوزستان فرستاده شد؛ اما هنوز نتيجه‌ي آن اعلام نشده است.سلطاني هم‌چنين از تخريب نماي اطراف اين قبرستان كه در آن، سنگ‌هاي گرانيتي با نماي طراحي‌شده‌ي بسيار زيبا به‌كار رفته‌اند، خبر داد.دبير اجرايي انجمن دوست‌داران ميراث فرهنگي مسجدسليمان افزود: اين قبرستان در زمان اكتشاف نفت در مسجدسليمان و ورود ارامنه و ديگر مليت‌ها به اين شهرستان بنا شده است. البته تمام مردگان مدفون در آن ارمني نيستند

گزارشی از سنگسار اخیر شهر مشهد

در طی روزهای اخیر اخبار متفاوتی از اجرای احکام سنگسار در شهر مشهد منتشر گردیده است که بعضاً در تعداد ، ماهیت و اتهام افراد سنگسار شده ایجاد شبهه نموده است .
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازمجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر این اساس جهت تنویر افکار عمومی لازم به توضیح دیدیم ، در تاریخ ۶ دی ماه سال جاری در شهر مشهد دو زندانی متهم به زنا با حکم دادسرای عمومی شهر مشهد در گورستان اصلی این شهر به نام بهشت رضا سنگسار گردیدند.یکی از متهمان پس از آغاز اجرای حکم سنگسار با تقلای بسیار و در حالی که به شدت مجروح بود موفق شد از گودال خارج شود و طبق احکام شرعی سنگسار وی متوقف گردید اما متهمی دیگر به دلیل آسیبهای وارده ناشی از اصابت سنگ جان خود را از دست داد.مراسم پرتاب سنگ در حدود ۴۰ دقیقه به طول انجامیده بود.قربانی این مجازات غیر انسانی فردی به نام هوشنگ خداداده ، ۳۶ ساله می باشد که متهم به زنا گشته بود ، وی که اهل تهران می باشد در حدود هشت سال قبل به جرم قاچاق مواد مخدر محکوم به اقامت اجباری سه ساله در تربت حیدریه واقع در استان خراسان گردیده بود .
نامبرده در سال ۱۳۸۴ به اتهام زنا بازداشت و حکم رجم (سنگسار) وی پس از سه سال تحمل زندان به اجرا درآمد.
برخلاف آنچه یکی از روزنامه های داخلی مدعی گردیده بود وی پیرو مذهب بهاییت نبوده است و متهم زن این پرونده به نام م.خ نیز با حکمی مشابه هم اکنون در بند نسوان زندان وکیل آباد مشهد در انتظار اجرای حکم سنگسار خود به سر می برد.

تداوم شرمگین ختنه دختران در کردستان

در آستانه آغاز سال ۲۰۰۹ میلادی، سال رشد و آگاهی، سال دسترسی به فنون علمی و رسیدن به درجات عالی انسانی هنوز هم دختران مثله می‌شوند و مظلومانه به مسلخ برده می‌شوند.
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل اززمانه، واشینگتن پست گزارش دردناکی از ختنه دختران در کردستان را منتشر کرده است.در پی این عمل شنیع دختری در عنفوان جوانی‌اش مثله می‌شود تا همانند یک شی متحرک در خدمت مرد قرار بگیرد. بر طبق گزارش واشینگتن پست این‌بار نه در افریقا بلکه در کردستان هنوز هم دختران زیادی قربانی این جنایت می‌شوند.برای آشنایی اذهان عموم به سراغ دو فعال حقوق زنان رفتم تا نظر و توصیه‌شان را در رابطه با این معضل مخرب و ضد انسانی بپرسم. لذا با خانم نارین محمدی هنرمند، نقاش، فعال مدنی و زنان ساکن کردستان عراق و خانم خرمی جامعه‌شناس، مدافع حقوق بشر ساکن هلند مصاحبه‌هایی انجام دادم که توجه شما را بدان جلب می‌کنم.
خانم محمدی، واشینگتن پست گزارش دردناکی از ختنه دختران در کردستان را منتشر کرده است. می‌توانید بگویید در کدام قسمت کردستان و چرا این کار را انجام می‌شود؟
ختنه دختران در اکثر مناطق کردستان هنوز به قوت خود باقی است. در کردستان عراق درمیان عشیره‌های مختلف هنوز این رسم وجود دارد. یا در اورامانات در کردستان ایران بیشتر زن‌ها ختنه شده و می‌شوند و برای این کار هم توجیه شرعی می‌آورند.
اما در واقع بکی از دلایل آن دوری مردان از خانواده به دلیل رفتن به دیگر شهرها برای کار به مدت طولانی است و تنها ماندن زنان در این مدت این تصور را در ذهن مردمان بوجود آورده است که ممکن است زنان به خاطر نیاز جنسی با مردان دیگری ارتباط برقرار کنند. البته این هم خود ناشی از آموزه‌های مذهبی می‌باشد و در واقع همه این‌ها برای کنترل و سرکوب جنسی زنان انجام می‌گیرد.
خانم محمدی، با توجه به این‌که تمام مردم جهان به خصوص مرکز اسلامی سنی در دانشگاه الازهر و سایر علمای مذهبی شیعه این عمل را تقبح کرده‌اند، چرا بعضی از کردها به این عمل دست می‌زنند؟
در اکثر کشورهای مسلمان ختنه زنان انجام داده می‌شود. اما آنچه امروز در کردستان جلب توجه می‌کند خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف است که روزانه جان چندین زن را می‌گیرد.
مساله‌ای که هست این است که در میان علمای دین اسلام، انسان‌هایی هستند که می‌خواهند اسلام و قرآن را با توجه به شرایط امروز تفسیر نمایند که در این میان تا حدود خیلی کمی حقوق زنان را در آن می‌گنجانند.
اما به خاطر سیستم مردسالار و مذهبی و قبیله‌ای که هنوز در بسیاری از مناطق حاکم است، ریشه کن کردن این اعمال غیر انسانی، زمان‌بر است. در میان کردها قبل از این‌که خود را کرد بدانند، خود را به عنوان یک مسلمان می‌شناسند و این مساله ربطی به کرد بودن آن‌ها ندارد و بیشتر ناشی از آموزهای دینی است.
اما در مورد فتوای علمای دینی مانند علمای دینی الازهر باید بگویم که من در پشت این فتواها نوعی سیاست می‌بینم، نه تلاشی جدی برای حل مساله. روحانیون و علمای دینی وقتی که قرار است فتوای جهاد صادر کنند آن‌چنان با قوت عمل می‌کنند که گاهی انسان دهانش از تعجب باز می‌ماند.
همین چند وقت پیش روحانیون در کردستان عراق و به خصوص در شهر اربیل در یک روز در نماز جمعه چنان فریادی به راه انداخته بودند که انسان وحشت می‌کرد.
من که در اربیل زندگی می‌کنم از نزدیک شاهد این فتواها بودم. این روحانیون اگر می‌خواستند که این مساله را حل کنند، تنها یک روز کافی است. آن‌ها با یک فریاد بر سر این مردم این مشکل را حل می‌کردند. کافی است که همه آن‌ها در یک روز با همان قوتی که از تصویب قانون چهار همسری دفاع کردند، ختنه دختران را محکوم کنند.
اما آن‌ها این امر را نمی‌خواهند. تلاش‌های روحانیون و فتواهای آنان تنها برای حفظ آبرو و حفظ موقعیت سیاسی خودشان است. اگر چند تنی هم در این میان واقعاً به فکر حل این معضل باشند صدایشان در این میان به جایی نمی‌رسد. خلاصه این‌که نه دین و نه روحانیون نمی‌توانند این معضل را حل کنند، بلکه آن‌ها خود معضلی هستند که باید حل شوند.
خانم محمدی، آیا دولت در مقابل این حرکت غیر انسانی خانواده‌ها تا به حال کاری در جهت آگاهی مردم و مبارزه با این عمل انجام داده است؟
دولت ممکن است واکنشی نشان دهد اما تنها واکنش نشان دادن نتیجه‌ای ندارد. دولت می‌میتواند با تغییر سیستم آموزشی و درست کردن برنامه‌های آموزشی تلویزیونی کار مفیدی انجام دهد. در واقع دادن آزادی بیشتر بیان در این فضای شبه دموکراتیک است که می‌تواند در اگاه‌سازی مردم نقشی ایفا کند.
در کنار این امر این خود جامعه مدنی است که باید در این راستا فعال باشد و در کردستان (منظورم هم کردستان ایران و هم کردستان عراق است) جامعه مدنی قوی وجود ندارد. می‌دانم که خیلی‌ها با این حرف من مخالف هستند و در بهترین شرایط هزاران استدلال خواهند آورد که نمی‌دانم صدام فلان کرد و خمینی بهمان کرد.
اما این استدلالات هرچند درست است مشکلات کردستان را حل نمی‌کند. ما برای حل معضلات کردستان به جامعه مدنی قوی نیاز داریم و نباید مانند جوجه‌هایی که دهان‌شان را باز می‌کنند تا مادرشان غذا را در گلوی آن‌ها بگذارد همیشه چشممان به دولت باشد. این ماییم که به عنوان یک شهروند موظفیم معضلات را حل کنیم.
خانم خرمی از لحاظ جسمی و روانی ختنه چه تاثیری بر زندگی دختران و زنان دارد؟
ختنه یا همان ناقص‌سازی جسمی زنان عملی است که طی آن بخشی از آلت تناسلی زن بریده می‌شود و باعث کاهش میل جنسی زنان می‌شود. ختنه از لحاظ جسمی عواقب مستقیمی بر سیستم بیولوژی زنان دارد. زیرا این عمل در یک شرایط بسیار ابتدائی، غیر بهداشتی، بدون بیهوشی و سر کردن موضعی و در اکثرا مواقع با تیغ‌های ژیلت انجام می‌شود.
در گزارش‌های متعددی آمده است که عمل ختنه بواسطه کند بودن تیغ توسط دندان هم انجام شده است. عواقبی که این عمل ضد انسانی برای دختران به همراه می‌آورد عبارت از درد، خونریزی شدید، شوک، به خاطر درد شدید در زمان ادرار کردن، نگاه داشتن ادرار و درد کلیه، عفونت مکرر، درد زیاد به هنگام پریود ماهانه، عفونت دستگاه تناسلی و تخمک‌ها، عفونت در دستگاه ادرار و کلیه‌ها می‌باشد.
این تنها گوشه ای از عواقب جنسی است که ختنه با خود به همراه می‌آورد. بزرگترین عواقب ناشی از ختنه عواقب روحی و روانی این مساله است.
زمانی که یک دختر جوان به روشی خشونت‌آمیز و بدون کمترین دارو و درمان و بی‌خبر به مسلخ برده می‌شود تا نقص جنسی شود. اعتمادش را به هرکسی از دست می‌دهد. این عمل در یک دختر جوان احساس ضعف و زبونی ایجاد می‌کند و ناچار به تسلیم می‌شود.
دختری که توسط مادر، مادربزرگ و اقوام نزدیک به بدترین شیوه ممکن نقص عضو می‌شود همواره دچار ترس و اضطرابی درونی می‌شود.
خانم خرمی، آیا در اروپا افراد مذهبی مسلمان هنوز هم دختران خود را ختنه می‌کند؟
متاسفانه تعدادی از دختران که والدین آن‌ها از افریقا آمده‌اند و یا والدین آن‌ها مسلمان هستند در سنین جوانی در اروپا و هلند هنگامی برای تعطیلات به کشورهای خود می‌روند ختنه می‌شوند. در این رابطه سهم کشورهای افریقائی از همه بیشتر بوده است.
خانم خرمی، دولت‌های اروپایی چه کارهای در این رابطه انجام داده‌اند؟
تمام دولت‌های اروپا با تصویب قانونی ختنه کردن دختران و زنان را ممنوع کرده‌اند. در این راستا هم هیچ توجیه مذهبی را قبول ندارد. والدینی که چنین کاری را با دختران خود انجام دهند مورد پیگیری قانونی قرار می‌گیرند و محاکمه و روانه زندان می‌شوند.
طبق تحقیقات علمی که دولت‌های اروپایی انجام داده‌اند نشان می‌دهد که ختنه کردن و یا برید کلیتورس یعنی محروم کردن دختران و زنان از لذت‌های جنسی و بروز بیماری‌ها و مشکلات فراوانی در هنگام عادت ماهانه و زایمان است.
آن‌ها تلاش کرده‌اند با آموزش و دادن آگاهی به دختران و آموزگاران هر حرکت مشکوک و حتی حرف‌های مشکوک والدین در این رابطه را خوب بررسی نمایند.
خوشبختانه در حال حاضر بعضی از متخصصان و جراحان در حال یک تحول جدید در رابطه با ترمیم کلیتورس بریده‌شده هستند. در گزارشی که من در شهرزاد نیوز خواندم در بورکینافاسو این جراحی‌ها به صورت مجانی انجام می‌شود و در جای دیگر افریقا هزینه جراحی به روش جدید در بیمارستان دولتی، ۱۵۰ دلار می‌باشد.
پزشکان و جراحان معتقد هستند چون بخش زیادی از کلیتوریس زن در داخل بدن است و در حین ختنه کردن فقط چند سانتی‌متر بیرونی آن بریده می‌شود، می‌توان حساسیت جنسی را تا حدی، و نه به طور کامل، به این زنان بازگرداند. علت آن است که بخش باقی مانده کلیتوریس ضعیف است و دقیقاً همان نقشی را ایفا نمی‌کند که در زنان سالم دارد.
متن گزارش روزنامه واشنگتن پست

درخواست دعا برای هموطنان مسیحی داخل ایران

جفا بر هموطنان مسیحی در ایام جشنهای کریسمس و درآستانه سال نو مسیحی
سال نو مسیحی را به عموم هموطنان بخصوص مسیحیان ایرانی در سراسر دنیا تبریک می گوئیم.

به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان وطبق اخبار دریافتی از داخل ایران، هموطنان مسیحی خواسته اند تا در روزهای جشن های کریسمس و سال نو مسیحی برایشان دعا شود.
دلایل این درخواست دعا عبارتند از:
نخست اینکه، در شهرهای تبریز،شیراز،سنندج، ایمانداران مسیحی نوکیش از سوی مامورین اطلاعات فراخوانده شده اند و وادار گردیده اند تا تعهدنامه هایی مبنی بر عدم برپایی جشن میلاد و سال نو مسیحی را بهمراه دیگر همکیشانشان را امضاء نمایند.
دوم، دست کم در سه شهر، رهبران چند کلیسای خانگی به جرم جاسوسی برای بیگانگان ! متهم گردیده اند و تهدید شدند که درصورت ادامۀ رابطه با دیگر رهبران مسیحی در داخل و خارج از کشور، عواقب سختی در انتظارشان خواهد بود.
بر این اساس درآستانه سال نو میلادی برای این موضوعات متحدا در دعا باشیم:
۱- تهدید کنندگان، محبت عمیق پدر را، آرامش و حضور پسر و حکمت و توانبخشی روح القدس را بشناسند.
۲- رهبران کلیساهای خانگی و اعضاء اطمینان حاصل نمایند که در شادی و شکوه کریسمس و سال نو مسیحی و در هر زمان دیگری، حمایت و حفاظت پدر شامل حال ایشان است.
۳- تمامی مسیحیان نوکیش و بخصوص نوایمانان، آرامش عیسی خداوند را درک نمایند.
۴- تمامی دولتمردان و مسئولان و ماموران مربوطه پیغام خوش عیسی را شنیده و به آن پاسخ مثبت دهند.
فیض خداوند درآغاز این سال جدید و دوستی و محبت روح القدس با همه شما ایمانداران باشد و بماند تا ابدالاباد.آمین

حکم زندان برای معلم قرآن مسجد بخاطر سوء استفادۀ جنسی

یک معلم دینی مسجد که در کلاس درس قرآن خود دو دختر جوان را مورد سوءاستفادۀ جنسی قرار داده بود به هفت سال زندان محکوم گردید.
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازbbc.co.uk، ”محمود قدری”، ۶۰ ساله، تعرض به شاگردانش در کلاس درس قرآن را از سالهای ۱۹۹۰ آغاز نموده است. قاضی دادگاه عالی در ادینبورگ گفت که " قدری" اتهامات وارده را بی اساس خوانده است.
نامبرده، پیش از این نیز به جرم رفتار ناشایست جنسی در مسجد "پولوارث" متهم گردید که وی آن اتهامات را نیز تکذیب میکند.جان موریس، قاضی دادگاه، به وی گفت: "بدلیل حاد بودن جرائمی که مرتکب شده ای، تنها در صورتی میتوانی در تماس با مردم باشی که تحت نظارت قرار بگیری." این قاضی گفت: "بخاطر ارتکاب جرم جنسی، من باید اطمینان داشته باشم که در صورت آزادی تو، مردم و بخصوص کودکان از خطر جدی از جانب تو در امان هستند.
"قاضی موریس دستور داد تا "قدری" بمدت دو سال تحت نظارت باشد و به وی اخطار داد که درصورت تخطی دوباره به دادگاه فراخوانده خواهد شد. وی همچنین نام "قدری" را مادام العمر در فهرست متجاوزان جنسی قرار داد. "قدری" نخستین بار در سال ۱۹۹۵ به یک دختر بچه دست درازی کرد و تا ستامبر ۱۹۹۸ وی را مورد تجاوز جنسی قرار میداد. دومین قربانی وی دختر بچه ای بود که در سال ۱۹۹۷ در مسجد توسط "قدری" تا سپتامبر همان سال مورد سوء استفادۀ جنسی قرار میگرفت. این دو قربانی که اکنون ۱۹ سال دارند در جلسۀ دادگاه گفتند که متهم در طول جلسات درس قرآن در اتاق خوابی در مسجد، به ایشان دست درازی میکرده. به گفتۀ یکی از قربانیان، متهم در هر جلسۀ درس در مسجد به وی تجاوز مینموده.
عدم اعتماد
در سال ۲۰۰۵، "قدری" از سوی دادگاه فراخوانده شد، ولی پیش از آن، درپی زلزلۀ رخ داده در پاکستان برای فعالیتهای "امداد رسانی" به آن کشور رفته بود.وی در ماه مه سال جاری توسط ماموران در کشور آلمان دستگیر شد. سارا لیوینگستون، وکیل مدافع، گفت که مسلماً اعتمادها از این فرد سلب گردیده است. وی به نقل از موکل خود گفت که متهم تصمیم دادگاه را پذیرفته است لیکن گفته: "من بخار موقعیتی که داشتم محکوم شده ام."
لیوینگستون گفت: "او (قدری) دیگر انگیزه ای به تدریس به کودکان ندارد. البته این تصمیم ارتباطی با خط مشی سازمانی مساجد یا قرار گیری نامش در فهرست متجاوزان جنسی ندارد."

ثبت نام از داوطلبان «عمليات استشهادى» در ايران

همزمان با ادامه حملات اسرائيل به مواضع حماس در نوار غزه، گروه هاى تندرو و محافظه كار با نفوذ در جمهورى اسلامى ايران، ثبت نام از داوطلبان «عمليات استشهادى» را آغاز كرده اند.
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازرادیو فردا، روز دوشنبه، جامعه روحانيت مبارز، از گروه هاى مهم محافظه كار در جمهورى اسلامى، در سايت اينترنتى خود از مردم دعوت كرد تا «جهت آمادگى رزمى، مالى يا تبليغى براى جنگ با رژيم صهيونيستى (اسرائيل)» فرم هاى ثبت نام را پر كنند.
اين تشكل سياسى در سايت خود گفته است: «فرم سه گزينه اى طومار آمادگى رزمى، مالى و تبليغى براى جنگ با رژيم صهيونيستى از طريق سايت جامعه روحانيت مبارز براى لبيك به حكم مقام معظم رهبرى از تاريخ ۹/۱۰/۸۷ به مدت يك هفته فعال شد.»
على خامنه اى، رهبر ايران، روز يكشنبه در پيامى مذهبى از مسلمانان جهان خواست تا به دفاع از مردم غزه برخيزند و افزود: «هر كس در اين دفاع مشروع و مقدس كشته شود شهيد است و اميد آن خواهد داشت كه در صف شهداى بدر و احد در محضر رسول الله ... محشور شود.»
در حوادث نوار غزه كه روز شنبه با حملات هوايى اسرائيل به پايگاه هاى گروه حماس آغاز شد تا كنون بيش از ۳۰۰ نفر كشته و نزديك به ۱۴۰۰ نفر نيز زخمى شده اند.
اسرائيل مى گويد كه اين عمليات را به تلافى پرتاب راكت از سوى گروه هاى اسلامگراى حماس و جهاد اسلامى انجام مى دهد.
حملات اسرائيل با واكنش هاى گسترده اى در كشورهاى اسلامى روبرو شده و در ايران نيز روز دوشنبه تظاهرات مختلف عليه اين اقدام ادامه يافت. تظاهرات روز يكشنبه صدها نفره در مقابل دفتر سازمان ملل و دفتر حافظ منافع مصر در تهران به درگيرى با پليس كشيده شد.
«يگان هاى استشهادى»
در جامعه روحانيت مبارز كه در ماه هاى اوليه سال ۱۳۵۷ و پيش از پیروزی انقلاب اسلامى فعاليت خود را آغاز كرد پاره اى از روحانيون طراز اول جمهورى اسلامى حضور دارند که از جمله آنها مى توان به اكبر هاشمى رفسنجانى، مهدى مهدوى كنى و على اكبر ناطق نورى اشاره كرد.
اين نخستين بار است كه يك تشكل سياسى با نفوذ در ایران خواستار ثبت نام براى اعلام آمادگى رزمى عليه اسرائيل مى شود. جمهورى اسلامى، اسرائيل را به رسميت نمى شناسد و دولت اسرائیل را «رژيم غاصب صهيونيستى» خطاب مى كند.
تهران از سوى آمريكا و اسرائيل متهم شده است كه با حمايت از گروه هاى تندروى حماس و حزب الله لبنان، سلاح و كمك هاى مالى در اختيار آنها قرار مى دهد. اما ايران با رد اين اتهام ها، حمايت از مردم فلسطين را «اخلاقى» خوانده است.
همزمان با اين تحولات، خبرگزارى «فارس» كه به محافل نظامى ايران نزديك است در گزارشى اعلام كرد: ثبت نام دانشجويان سراسر كشور براى حضور در «يگان هاى استشهادى قدس» آغاز شده است و دو روز ادامه دارد.
عليرضا زاهدى، نماينده بسيج دانشجويى، به اين خبرگزارى گفته است: «به زودى در پى نامه اى به رهبر معظم انقلاب اسلامى، دانشجويان ثبت نام كننده در اين يگانهاى استشهادى تجمع بزرگى را برگزار خواهند كرد تا آمادگى خود را براى اعزام به سرزمينهاى اشغالى به محضر رهبر معظم انقلاب اعلام كنند.»
بر اساس اين گزارش، يك عضو شوراى مركزى جامعه اسلامی دانشجویان نیز گفته كه «هفت هزار دانشجوى اصفهانى براى عمليات استشهادى ثبت نام شده اند.»
خبرگزارى هاى ايران همچنين از برنامه ريزى براى تحصن در مقابل دفتر حافظ منافع مصر در تهران از دوشنبه شب تا صبح روز سه شنبه خبر داده اند.
جمهورى اسلامى ايران، مصر را به دليل بستن مرز ميان خود با نوار غزه در آنچه كه «نسل كشى مردم غزه» خوانده است، مسئول مى داند.
تهران روز دوشنبه نخستين كشتى حامل محموله دو هزار تنى كمك هاى خود براى مردم غزه را به اين منطقه ارسال كرد. قرار است اين محموله از طريق خاك مصر به نوار غزه ارسال شود

سينما شيطاني است و نيازي به آن نداريم !

به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از فارس، صنعت سينماي عربستان سعودي در شرايطي قصد احيا و نضج گرفتن را دارد كه در داخل كشور با موانع و مشكلاتي روبه‌روست. نمايش عمومي يك فيلم جديد دراين كشور واكنش‌هاي متفاوتي را برانگيخته است. «مناهي» نام فيلم تازه‌اي است كه سينماي غيرفعال (و به دست فراموشي سپرده شده) عربستان سعودي توليد كرده است. اين كمدي خانوادگي كه قصه زندگي يك مرد ميانسال و مشكلات زندگي او را به تصوير مي‌كشد به صورت يك بحث و جنجال عمومي درآمده است. در شرايطي كه عموم تماشاگران محلي استقبال خيلي خوبي از «مناهي» كرده‌اند برخي از مسئولين اداره پليس و چهره‌هاي مذهبي به اكران عمومي ان اعتراض كرده اند. فيلم چند هفته قبل در دو مركز فرهنگي شهرهاي جده و طايف به نمايش عمومي درآمد. تهيه كننده فيلم كمپاني رسانه‌اي «روتانا» متعلق به شاهزاده الوليد بن طلال يكي از ميلياردهاي اين كشور است. فيلم هر روز در هشت سانس نمايش داده مي‌شود و استقبال خيلي خوب تماشاگران باعث شده تا تمام سانس‌هاي نمايش پر از تماشاچي باشد. اما معترضين به فيلم با قصه آن مشكل دارند. اين افراد مخالف نمايش دادن زن و مرد نامحرم در كنار يكديگر حتي در كوچه و خيابان هستند و اين تابويي است كه سينماي عربستان براي اولين بار آن را شكسته است. دولت عربستان و شاه عبدالله در سال‌هاي اخير تلاش هايي در جهت رفرم در كشور سنتي خود داشته‌اند. شعار جديد حكومت عربستان كه بزرگترين صادركننده نفت جهان است اين است كه زماني كه دنيا در حال تغيير و دگرگوني است كشور آنها نمي‌تواند در سكوت به سر ببرد. در اين رابطه سينما و ديگر رسانه‌هاي گروهي مي توانند نقش بزرگي ايفا كنند. تحليلگران سياسي مي‌گويند تهيه كنندگان «مناهي» خيلي هم تند نرفته‌اند و فيلم آنها با فرهنگ و سنن مردم عربستان همخواني دارد. اما هنوز هم در عربستان كساني پيدا مي‌شوند كه اين نوع قصه‌ها را مغاير فرهنگ ملي و مذهبي مي‌دانند. در شرايطي كه مفتي اعظم عربستان نسبت به فيلم هيچ موضع‌گيري نكرده است برخي از شصخيت‌هاي مذهبي و پليس عكس العمل منفي نسبت به فيلم نشان داده‌اند و عقيده دارند اين نوع فيلمها تأثيرات منفي و بدي بر ذهن و روح و روان تماشاگران خود مي‌گذارد. ابراهيم القيط از مسئولين مذهبي عربستان مي‌گويد: موضع گيري ما كاملا مشخص است اين فيلم بايد توقيف شود. علتش هم اين است كه سينما مثل شيطان مي‌ماند و ما نيازي به آن نداريم. ما قبل از اين هم با شيطان‌هاي زيادي رو به رو بوده‌ايم. ديدگاه اين شخصيت مذهبي بازتاب گسترده اي در بين روزنامه ها و رسانه‌هاي گروهي داشته است. در حقيقت رسانه‌هاي محلي اخبار و اطلاعات خيلي كمي درباره فيلم «مناهي» منتشر كرده‌اند. پليس مذهبي براي مقابله با مواد مخدر، فحشا و مشروبات الكلي قدرت گسترده‌اي دارد ولي نمي‌تواند در مورد امور سينمايي مداخله كند. نقش اصلي «مناهي» را يك كمدين معروف يعني فياض ال مالكي بازي مي‌كند كه اين روزها محبوبيت زيادي در داخل كشور دارد. او مردي است كه هنگام سفر به دبي يا ماجراجويي هاي بامزه‌اي رو به رو مي‌شود.

حادثه عجيب شب كريسمس

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از ایران، مرد ايتاليايى كه شب كريسمس به طور ناگهانى دچار بيمارى مهلكى شده و به اغما رفته بود سرانجام پس از چند ماه جدال با مرگ، به زندگى لبخند زد.
۳۱ دسامبر ،۲۰۰۴ «مايك لافورجيا» - دونده ۴۲ ساله ايتاليايى- همراه همسر و فرزندانش ميشل ۹ ساله و جنا ۶ ساله به جنوب پورتلند رفت تا همراه ۳ خواهرش كريسمس را در آنجا جشن بگيرند. اما نيمه شب، هنگامى كه همه براى استراحت آماده مى شدند، «مايك» ناگهان درد شديدى در سرش حس كرد اما بى توجه به درد، سعى كرد بخوابد. ولى پس از چند ساعت دوباره درد شديد به سراغش آمد و بدنش به لرزه افتاد. به دنبال آن هم علائم سرماخوردگى ظاهر شد. «دونا» با ديدن وضعيت وخيم همسرش تصميم گرفت شبانه به شهرشان بازگردند.
اين درحالى بود كه در طول راه هفت ساعته شان «مايك» از درد به خود مى پيچيد. با رسيدن به خانه، مرد ميانسال آنقدر بى رمق شده بود كه بى حال روى زمين افتاد، «دونا» به سرعت او را به داخل خودرو كشاند و به سوى بيمارستان حركت كرد.
در راه بيمارستان ميشل و جنا با نگرانى به پدر و مادرشان نگاه مى كردند. آنها هيچگاه پدرشان را كه هميشه قوى و سرحال بود، اينچنين بى رمق نديده بودند.
وقتى به بيمارستان رسيدند، مويرگهاى صورت مايك پاره شده بود. پرستاران براى تزريق مسكن و سرم دچار مشكل شده بودند، چرا كه رگهاى او بشدت سفت شده و هيچ سوزنى به بدن نفوذ نمى كرد. پزشك اورژانس دستور تزريق آنتى بيوتيك را داد. زيرا نشانه هاى عفونت در بدن بيمار به چشم مى خورد اما بالا رفتن ضربان قلب و تنفس باعث شد آنها چندين متخصص ديگر را به بالين «مايك» فرا بخوانند.
آنها به بيمارى انسداد رگ هاى ريوى او مشكوك بودند. بنابراين با اسكن هاى مختلف از اعضاى بدنش كار خود را شروع كردند اما هيچ انسدادى ديده نمى شد. در همين حال، ناگهان بيشتر ارگانهاى بدن او ازجمله كبد و كليه هايش به يكباره از كار افتاد.
بلافاصله او را به سوى اتاق مراقبت هاى ويژه منتقل كردند، «دونا» هم وحشتزده به دنبالش مى دويد. پزشكان پس از بررسى هاى دقيق دريافتند او مبتلا به بيمارى «دى آى سى» (مشكل انعقادى عروق كه با خونريزى هاى زير جلدى همراه است) شده است. به همين خاطر بدن او براى نجات اعضاى مهمش مانند قلب و مغز، خونرسانى به اعضاى انتهايى خود مانند انگشتان و بينى را متوقف كرده است.
پس ازگذشت چند روز وضعيت جسمانى مايك ضعيف تر شد. «دونا» جلوى چشمانش ضعيف شدن مايك را مى ديد. دست ها و پاهاى مايك قدرت حركت نداشتند و حس بويايى اش هم از بين رفته بود ولى با وجود اين «دونا» اميدش را از دست نداده و كنار تخت «مايك» به او اميدوارى مى داد.
او مانند پرستارى كارهاى روزانه همسرش را انجام مى داد. زن جوان بر اين باور بود كه با اين كار مى تواند در بهبود شوهرش سهمى داشته باشد. اما پزشكان از زنده ماندن «مايك» قطع اميد كرده و به «دونا» گفتند: ديگر كارى از دست شان برنمى آيد و او تا چند روز ديگر مى ميرد. اين در حالى بود كه هنوز علت اصلى و قطعى بيمارى ناگهانى مرد جوان و اين كه چرا تمام ارگان هاى بدنش را يكى پس از ديگرى از دست مى دهد وجود نداشت.
«دونا» سعى كرد بر اعصابش مسلط شود و به نتايج منفى فكر نكند. تنها اميد او انتقال مايك به بيمارستان ديگرى بود. پزشكان وقتى از تصميم او باخبر شدند، سعى كردند منصرفش كنند زيرا آنها از احتمال مرگ مايك در راه بيمارستان مى ترسيدند. اما «دونا» تصميم خود را گرفته بود. بنابراين از تمام خانواده براى پيدا كردن بيمارستانى كه مايك را در اين وضع بپذيرد كمك خواست اما بيمارستان ها به محض اطلاع از وضعيت حياتى مايك، از پذيرش او خوددارى مى كردند.
با اين حال همه به غير از «دونا» اميدشان را از دست داده بودند. در آخر دونا به سفارش يكى از دوستانش مايك را به بيمارستان «استونى بروك» منتقل كرد. در تمام طول راه از اين كه مايك را از دست بدهد مى هراسيد. دائم هم با خود اين جمله را تكرار مى كرد: «مطمئنم تصميم درستى گرفته ام.»
زن فداكار كه حدود ۲۴ ساعت نخوابيده بود ديگر رمقى نداشت. با رسيدن «مايك» به بيمارستان كنترلش را از دست داد و به گريه افتاد. در آنجا همه پزشكان، مايك را تحت آزمايشات گوناگون قرار داده و تمام نتايج ثبت شده را بررسى كردند، اما به نتيجه اى نرسيدند، آنها به دليل خونريزى هاى داخل بدنش نمى توانستند از مايع نخاعى ستون فقراتش براى تشخيص بيمارى او نمونه بردارى كنند. وضعيت مايك كاملاً بحرانى بود به طورى كه پزشكان به دونا گفتند، كشيش را به بيمارستان بياورد.
با اصرار دونا آنها تنها درمان خود را كه تزريق آنتى بيوتيك بود، متوقف نكردند. مايك كم كم هوشيارى اش را از دست مى داد و حرارت بدنش بالا مى رفت. خانواده «مايك» براى خداحافظى با او به بيمارستان آمدند اما دونا اميد خود را از دست نداده و كنار تختش دعا مى خواند. حالا «مايك» فقط با كمك دستگاه، تنفس مى كرد. هفت روز به همين شكل گذشت. در اين شرايط همه نگران مرگ مغزى او بودند. پزشكان مى گفتند، حتى اگر مايك يكى از خوش شانس ترين انسانها باشد و زنده بماند، دست و پاهايش را از دست خواهد داد.
اما انگار معجزه اى در راه بود. نهم ژانويه ۲۰۰۴ زمانى كه «دونا» كنار تخت شوهرش نشسته بود ناگهان، او دستش را بالا برد. «دونا» فكر كرد خواب مى بيند. بنابراين توجهى نكرد اما در كمال ناباورى صبح روز بعد مايك چشمانش را براى نخستين بار در طول بيمارى اش گشود و پس از چند روز توانست بدون كمك دستگاه، تنفس كند. همه پزشكان در شگفت بودند كه چگونه او علائم حياتى خود را به دست آورده است حال آن كه او به تدريج قدرت حرف زدن هم به دست آورد.
«مايك» كه حدود هفت ماه در بيمارستان بسترى بود، با كمك پزشكان، پرستاران و فيزيوتراپيست ها، توانست دستانش را به حالت طبيعى بازگرداند اما پزشكان مجبور شدند پاى راست او را از زانو و انگشتان پاى چپش را قطع كنند. زيرا به خاطر نرسيدن خون، بافت هاى اين قسمت ها، مرده بود.
پزشكان تنها علت بازگشت «مايك» به زندگى را ورزش مداوم او در طول سال هاى زندگى اش مى دانستند. او مدتى از ويلچر استفاده مى كرد تا اين كه به كمك همسرش توانست با عصا حركت كند. چندى بعد به خاطر علاقه فراوانش به دويدن از پاى مصنوعى آهنى براى دويدن استفاده كرد. او تا به حال در دو مسابقه دو ماراتن با پاهاى مصنوعى اش شركت كرده به همين خاطر هم به مرد آهنى معروف است.
مايك پس از تحقيقات فراوان و مطالعه بر علائم بيمارى اش، بر اين عقيده است كه بيمارى او از نوع كشنده مننژيت (وجود باكترى در پرده هاى مغز) بوده است. پزشكان نيز تا اندازه اى با اين نظر موافق هستند. «مايك» براى بالابردن سطح آگاهى مردم از علائم و اثرات مننژيت كشنده، سايتى در اينترنت راه اندازى كرده تا آنها بتوانند در مورد اين بيمارى بيشتر بدانند.
او مى گويد: «من هنوز علت بيمارى خودم را نمى دانم. اما اين تجربه هدايايى را با خود آورد كه يكى از آنها اين بود كه بتوانم، ميان كار و زندگى ام هماهنگى ايجاد كنم. من هميشه بازگشت خود را به زندگى، مديون لطف خدا و فداكارى هاى همسرم «دونا» مى دانم. او هميشه با من است و مرا در هيچ شرايطى تنها نمى گذارد. حال آن كه متوجه شدم روابط بين افراد خانواده در بحران هاى زندگى مشخص مى شود. من دوباره به زندگى ورزشى ام بازگشته و عضو انجمن بين المللى مننژيت نيز هستم و بر اين عقيده ام كه اگر حتى يك نفر، با بيان تجربياتم از اين بيمارى نجات يابد، برايم ارزشمند است. من مى دانم بازگشت من به زندگى به خاطر دويدن و دوچرخه سوارى ام بوده است. پس مى خواهم همه بدانند كه وجود جسم نيرومند من تأثير بسزايى در سلامتى ام داشته است.»