۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبه

شطحیات مسیحایی

چقدر زبانم قاصر است و قلمم ناتوان در بازگویی فیضت و تو چه بزرگی که همه این تلاشهای بچه گانه و این دست و پازدنهای بی مفهوم و آشفته مرا به حرکاتی موزون تبدیل می کنی که در نمایش زیبای پادشاهی تو معنا پذیرد و این خاصیت فیض است.
آه از این نمرات تاریک سیاهنامه ما و چه شگفت انگیز است که در دفتر ریزنمراتت نه تنها به ما نمره قبولی می‌دهی بلکه نمره پسرت را که عالیترین و بالاترین نمره انسانیت را در کارنامه درخشان تاریخ بشریت دارد، به حساب ما می گذاری و برای ما ثبت می کنی بی آنکه در بهترین لحظات اطاعت و مراقبه حتی، فرسنگها به کوی تو نزدیک آمده باشیم(خروج باب ۱۹) و این خاصیت فیض است.
اصلا کجاست توان گفتن از تو؟ کجاست حکمت و کجاست عالم (اول قرنتیان ۱:‏۱۹‏)؟ همه در برابر تشعشع جمالت که در چهره آفتاب سوخته مرد ناصری نقش بست به خاک خواهند افتاد(فیلیپیان ۲:‏۱۰‏) و آنجاست که صلح کامل و غنای محض ما را فرو خواهد گرفت و این خاصیت فیض است.
چه زیبا است گفتار آگوستین قدیس، "که خدایا تو ما را برای خویش آفریدی و تا در تو قرار نگیریم آرام نخواهیم گرفت". و در تو قرار گرفتن ما تنها در پای صلیب مرد ناصری میسر شد. جایی که آسمان و زمین تلاقی کردند و تو ما را پای صلیب پسرت بوسیدی و این خاصیت فیض است.
شاید پدر ایمان، ابراهیم آن دم که تیغ بر گلوی اسحق جوان نهاده بود و تو از جان پسرش که محک دلدادگی به تو بود در گذشتی کمی از آنچه تو بر خود در جلجتا روا داشتی آموخت که آنچنان عاشقانه قهرمان ایمان لقب گرفت(باب ۱۱ عبرانیان) و تو پسرت را دریغ نداشتی و این خاصیت فیض است.
از جان و دل سراییدن تو تنها ما را به وجد می آورد که تو بی نیازی از هر آنچه مخلوق نثارت کند. تویی که آسمان تخت توست و زمین پای اندازت و عرشیان تو را می ستایند و قدوس قدوس قدوس می گویند. ما را تنها دلخوشی این است که نام عیسی را بر زبان آوریم که عطر ریخته شده است و شمیمش تمامی آفرینش را مست روح تو کرده‌ است. می دانی که در نمازمان خم ابروی تو شیدایمان می کند و رو به تجلی گه مهرت که جلجتاست به سجده می رویم و این خاصیت فیض است.
و این خاصیت فیض است که لمس دامن ردای تو ما را شفاست(متی ۹:‏۲۰‏-‏۲۲‏) و آوای مطهر تو ما را بقاست(انجیل یوحنا باب ۱۱).اینها همه خاصیت فیض است...
کیوان

هیچ نظری موجود نیست: