۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

یک کشیش ایرانی در معرض اعدام

شعبه ۱۱ دادگستری گیلان، برای کشیش یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد، مجازات مرگ تقاضا کرده است. همسر آقای ندرخانی نیز زندانی است و به حبس ابد محکوم شده است. خطر اعدام کشیش بهروز خانجانی در شیراز را هم تهدید می‌کند.

کشیش یوسف ندرخانی ساکن رشت بوده و از اکتبر سال ۲۰۰۹ تاکنون در زندان این شهر به سر می‌برد. وی به دلیل تبلیغ مسیحیت در کلیسای خانگی خود، پس از چند مرتبه احضار و تذکر دستگیر شده است. آقای ندرخانی که شغل آزاد داشته، ۳۵ ساله و پدر دو فرزند است.

کشیش رضا دهقانی، عضو شورای رهبری کلیسای ایران با اعلام این جزییات به دویچه‌وله از صدور حکم مرگ برای یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد خبر می‌دهد: « ایشان سه مرتبه دادگاه رفته که آخرین آن، سه هفته قبل بوده است. به وکیل ایشان تلفنی و شفاهی خبر داده‌اند که حکم مرگ صادر شده اما این را ابلاغ کتبی و رسمی نکرده‌اند. معمول است که چنین کنند تا افکار عمومی و واکنش مردم را بسنجند.»

خانم فاطمه پسندیده، همسر یوسف ندرخانی نیز از خرداد ماه سال ۸۹ در زندان به‌سر می‌برد. کشیش دهقانی می‌گوید که دو فرزند خردسال این زوج زیر شش سال سن دارند و نزد عمه خود نگاهداری می‌شوند: « خانم پسندیده به حبس ابد محکوم شده زیرا در شریعت اسلام، حکم مرد مرتد اعدام و حکم زن مرتد، حبس ابد است.»

بهروز خانجانیBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: بهروز خانجانی کشیش دهقانی یادآوری می‌کند که فشار بر "نوایمانان مسیحی" در ایران پس از انتخابات تشدید شده و تنها از ماه ژانویه گذشته تا کنون سی نفر دستگیر شده‌اند:« بازداشت‌ها در تهران، شیراز، اصفهان و شمال کشور بوده‌اند. بیشتر این افراد را با قرار وثیقه آزاد کرده‌اند و آنها منتظر تشکیل دادگاه‌های خود هستند. وثیقه‌های آنان سنگین است و به نظر می‌رسد به این ترتیب خواسته باشند پرونده آنها را تک‌تک و نه به صورت جمعی بررسی کنند.»

آقای دهقانی از وضعیت خطرناک کشیش بهروز خانجانی در زندان شیراز می‌گوید و اضافه می‌کند که وی محکوم به مرگ به اتهام ارتداد شده است: « همسر ایشان هم دستگیر شده و الان با قرار وثیقه آزاد است.»

اعضای "شورای رهبری کلیسای ایران" که مقیم اروپا و آمریکا هستند، کوشیده‌اند توجه افکار عمومی و سازمان‌های حقوق بشر کشورهای محل سکونت خود را برای حفظ جان "نوایمانان مسیحی" جلب کنند. کشیش رضا دهقانی به‌طور نمونه از تظاهراتی اعتراضی در اتاوا در برابر سفارت ایران و ارسال نامه‌هایی به وزارت خارجه و سازمان حقوق بشر کانادا یاد می‌کند.

نخستین حکم "ارتداد" برای نودینان مسیحی در ایران پس از انقلاب در سال ۱۹۹۰ صادر گردید. کشیش حسین سودمند، در این سال و در شهر مشهد به جرم "ارتداد" به دار آویخته شد.

مهیندخت مصباح

تحریریه: فرید وحیدی

احضـار و بـازجـویی هـای سازمان یافته تر مسیحیان در ایران

ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی كه تا كنون با عناوینی نظیر «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی»، سعی در بازداشت مسیحیان ایرانی داشتند این بار در تلاش هستند تا با اتهام نخ نمای جاسوسی برای بیگانگان اذهان عمومی را نسبت به مسیحیان برانگیزند.

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان و بنا بر گزارش دریافتی در شهرهای مختلف كشور ، به دنبال اعلام خبر دستگیری ۹ نفر در همدان با اتهام فعالیتهای مسیحی كه بطور بی سابقه از طریق برنامه خبری شامگاه جمعه ۱۹ شهریور ماه سالجاری از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد ، از سوی عوامل امنیتی هجوم گسترده ولی بی سروصدائی در سراسر كشور بر علیه مسیحیان به خصوص نوكیشان مسیحی فارسی زبان فعال در كلیساهای خانگی آغاز شده است .

به گفته گزارشگران شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، این دستگیریهای موقت معمولا با احضار افراد مسیحی به ادارات اطلاعات در استانها و شهرهای مختلف انجام میگیرد . شخص احضار شده بلافاصله تحت یك بازجوئی دقیق و بسیار فنی قرار می گیرد كه دارای ماهیتی كاملا متفاوت از روال اینگونه بازجوئی ها در سنوات گذشته میباشد .

گویا این بار ماموران امنیتی حكومت مذهبی ایران تصمیم دارند به اتهامات قبلی كه بر مسیحیان وارد میكردند یعنی « تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی »، اتهام واهی دیگری با عنوان « جاسوسی برای بیگانگان » را هم اضافه كنند . البته بر چسب اتهام جاسوسی به مسیحیان برای چه دولتی بهتر از اتهام جاسوسی برای اسرائیل میتواند مسئولان جمهوری اسلامی را راضی كند ؟

پر واضح است كه تبلیغات جنجالی و اخبار جعلی چند ماه گذشته و اغراق آمیز درباره فعالیت های مسیحیان در رسانه های زنجیره ای وابسته به حكومت اسلامی و سپاه پاسداران به چه منظور بوده است و چه اهدافی را دنبال میكرده .

اعلام خبر دستگیری ۹ تن از مسیحیان بشارتی برای اولین بار در تلویزون جمهوری اسلامی و ارائه گزارشی از یك تظاهرات نمایشی برعلیه فعالیت های مسیحیان بشارتی ایران بطور همزمان با آن باعث بروز شایعات و گمانه زنی های مختلفی در بین مردم و جامعه مسیحیان كشور شده است .

در ویدیوی تبلیغاتی دستگیر شدگان در همدان كه از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش گردید ،در متن خبر مذكور گفته شد: " ۲ نفر از این افراد از سوی سازمانهای خارج كشور بوده اند و ۷ نفر دیگر ایرانی میباشند ".

از متن گزارش تلویزیونی اینگونه برداشت میشود كه آن ۲ نفر باید خارجی باشند كه بقیه ایرانی ذكر شده اند . هرچند كه به صراحت گفته نشده آنها دارای چه ملیتی میباشند . تاكنون اسامی این ۹ نفر تا به حال از سوی هیچ ارگان قضائی یا اطلاعاتی اعلام نشده است و محل دقیق بازداشت و اینكه نحوه بازداشت آنان چگونه بوده مشخص نیست .

این ابهامات و آن حملات در پی اعلام این گزارش تبلیغاتی جمهوری اسلامی، باعث شده است كه این شایعه قوت یابد كه احضار شدگان و بازداشت شدگان اخیر در برخی شهرستانها و استانهای ایران، همان كسانی هستند كه با گروه مذكور و بخصوص آن ۲ فرد خارجی در ارتباط بوده اند و اطلاعات هویتی آنها پس از دستگیری همدان برملا شده است .

بر طبق این نظریه دستگاه قوه قضائیه و مامورین وزارت اطلاعات با عدم انتشار اسامی و جزئیات بیشتر و ملیت دستگیر شدگان میخواهند به گو نه ایی عمل نمایند تا حد ممكن از آگاهی یافتن مرتبطین با آنان جلوگیری كنند و از این طریق تعداد بیشتری از مسیحیان وابسته به كلیساهای خانگی را مورد شناسائی و بازداشت نمایند . عدم انتشار اطلاعات بیشتر از سوی مقامات امنیتی و دستگاههای قضایی و بیانات دوپهلو درباره ملیت آن ۲ فرد نیز میتواند نوعی بازی امنیتی آنان باشد !

اگر چه تاكنون گزارشی از سوی هیچكدام از كشورهای خارجی و یا سازمانهای مسیحی داخل و یا خارج كشور درباره این افراد بازداشت شده در همدان منتشر نشده است و از طرف دیگر در مورد دستگیری این ۹ نفر گزارشی قابل توجهی بجز خبر رسانی دادستانی همدان وجود ندارد ، باعث قوت گرفتن این شایعه شده است كه خبر این دستگیری ممكن است از اساس دروغ و یا یك حقه اطلاعاتی – تبلیغاتی باشد كه دقیقا این رویداد خبری مصادف با یك روز قبل از موضوع طرح قرآن سوزی در امریكا بوده تا اینگونه بخواهند توجیه ایی برای آغاز موج جدیدی از حملات به مسیحیان و كلیساهای خانگی داشته باشند . بسیار عجیب به نظر میرسد كه با گذشت چندین هفته از اعلام پر سر و صدای یك دستگیری گسترده آنهم به شكل بی سابقه ایی از تلویزون جمهوری اسلامی حال كلیه دستگاههای قضایی و امنیتی كشور نسبت به این موضوع سكوت اختیار كرده اند.

شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان در حال حاضر قادر به تائید یا رد هیچكدام از این نظرات نیست و بهتر است همه مسیحیان بخصوص اعضای فعال كلیساهای خانگی ضمن دعا و درخواست حفاظت از سوی پدر آسمانی ، بسیار هوشیار باشند و چشم و گوش خود را باز كنند تا به دست افراد شرور و مامورانی كه به دنبال بهانه برای اذیت و آزار بیشتر مسیحیان هستند بهانه ندهند .

مطابق فصل دهم انجیل متی ، خداوندمان عیسی مسیح وقتی شاگردان خود را برای بشارت برقراری ملكوت خداوند به میان قوم اسرائیل در شهرهای مختلف فرستاد ، آنها را برای جفا آماده كرد و به آنها گفت : من شما را همچون گوسفندان به میان گرگان میفرستم ، پس مثل مار هوشیار باشید و مثل كبوتر بی آزار .

اعمال مجازات قطع دست یک مرد متاهل در قزوین

در کیفر خواست صادره با مجرم تشخیص دادن متهم قرار مجرمیت نامبرده صادر گردیده است.

به گزارش شبكه خبرمسیحیان فارسی زبان به نقل از ایران پرس نیوز،شبکه اطلاع رسانی استان قزوین اعلام كرد، به دنبال تشکیل پرونده اتهامی یکی از سارقان سابقه دار در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین ، حجت الاسلام صادقی نیارکی با صدور کیفر خواستی تقاضای اعمال مجازات سرقت مشمول حد (قطع انگشتان دست) متهم را خواستار گردید.

در کیفرخواست صادره از سوی دادستان قزوین با اشاره به ارتکاب ۳۸ فقزه سرقت از طریق جیب بری و تشکیل پرونده های متعدد در این زمینه با عنایت به شکایت شکات ، گزارش مراجع انتظامی ، تحقیقات بعمل آمده ، اقاریر صریح و مقرون به واقع متهم ، اظهارات مطلعین و سایر قرائن و امارات منعکس در پرونده تقاضای کیفر متهم را نموده است.

در کیفر خواست صادره با مجرم تشخیص دادن متهم یادشده و مستندا به مواد ۱۹۷ الی ۲۰۱ قانون مجازات اسلامی و با رعایت ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب سال ۱۳۸۱ قرار مجرمیت نامبرده صادر گردیده است.

شایان ذکر است متهم یاد شده دارای ۴۲ سال سن ، بی سواد ، متاهل و دارای سوابق کیفری بوده و پرونده اتهامی وی با صدور کیفرخواست مبنی بر اعمال مجازات سرقت مشمول حد به دادگاههای عمومی و جزائی قزوین ارسال گردیده است.

نسل بعد از انقلاب مسجد برو نیست !

درصد کل مصاحبه شوندگان گفته‌اند که اصولا مسجد برو نیستند و سال‌هاست که به مسجد نرفته‌اند. بالاترین آمار متعلق به افرادی است که برای مراسم ختم اقوام و آشنایان مجبورند به مسجد بروند.

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، تنها 12 درصد جوانان ایرانی زیر 30 سال به مسجد می‌روند. آن هم نه الزاما برای عبادت، بلکه حدود نیمی از آنان تنها برای مراسم ختم اقوام و دوستان‌شان به مسجد می‌روند. این یکی از داده‌های آماری مصاحبه‌های شهرزادنیوز با 100 نفر در 5 شهر ایران می‌باشد.

25 درصد کل مصاحبه شوندگان گفته‌اند که اصولا مسجد برو نیستند و سال‌هاست که به مسجد نرفته‌اند. بالاترین آمار متعلق به افرادی است که برای مراسم ختم اقوام واشنایان ناچارند به مسجد بروند. آمار این دسته 46 درصد کل مصاحبه شوندگان است. با این ترتیب تنها 29 درصد افراد مصاحبه شونده برای مناسک مذهبی به مسجد می‌روند.

46 درصد مصاحبه‌ها در تهران و مابقی در شهرهای شیراز، اصفهان، قم، مشهد و ساری صورت گرفته است. 69 درصد مصاحبه شوندگان زن و 31 درصد مرد بوده‌اند. ترکیب سنی مصاحبه‌شوندگان به دو دسته زیر 30 سال و بالای 30 تقسیم‌بندی شده بود. 30 درصد مصاحبه شوندگان زیر 30 سال و مابقی بالای 30 سال بوده‌اند.

آمار فوق الذکر حاکی از آن است که نسل بعد از انقلاب مسجد برو نیست. با این که 38 درصد افراد بالای 30 سال به مسجد می‌روند، اما حدود نیمی از آنان (46 درصد) با انگیزه‌های غیر مذهبی مانند شرکت در مراسم ختم به مسجد می‌روند و نه برای عبادت و مراسم مذهبی.

ترکیب جنسیتی مصاحبه شوندگان حاکی از آن است که درصد زنانی که برای مسجد می‌روند بالاتر از درصد مردان است. 82 درصد زنانی که به مسجد می‌روند، انگیزه مذهبی دارند در حالی که در مورد مردان این میزان 60 درصد است.

4 درصد مصاحبه شوندگان گفته‌اند که برای استقاده از توالت‌های عمومی، به مسجد می‌روند.

عللی که برای عدم حضور در مسجد ذکر شده عبارتند از: کمبود وقت، بیماری، بی اعتقادی، داشتن فرزند خردسال و دوری راه.

مجموع عللی که برای رفتن به مسجد ذکر شده‌اند، عبارند از: عبادت (نماز و روضه)، ترحیم اقوام، جشن‌های مذهبی، جلسات صندوق‌های قرض الحسنه، استفاده از توالت عمومی، جلسات بسیج، فعالیت فرهنگی.

درشهر مذهبی قم اکثر مصاحبه‌شوندگان مرتبا و برای مراسم مذهبی به مسجد می‌روند. به طور متوسط شهروندان قمی، هر دو، سه روز یک بار به مسجد می روند.

در ساری وضعیت برعکس است: اکثر مصاحبه‌شوندگان در این شهر گفته‌اند که به مسجد نمی‌روند و به طور میانگین 5 سالی است که به مسجد نرفته‌اند.

عدم تمایل مردم برای رفتن به مسجد از جمله نگرانی‌های مقامات دولتی، به ویژه دولت احمدی نژاد است. اخیرا به شهرداری‌ها توصیه شده است که به ترویج نقش مساجد بپردازند و امکانات بیشتری به احداث مساجد جدید و تعمیر مساجد قدیمی اختصاص داده شود. تعداد مساجد در ایران 60 هزار و در تهران 2 هزار ذکر شده است.

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

جوانان ايرانی از اسلام سرخورده شده اند

بر اساس يك نظرسنجي صورت گرفتــه از دانشــجويان دانشـــگاه هاي مشـــهد، 8/49 درصد آنها معتقدند اکثر جوانان ايراني از اسلام سرخورده شده و از دين فاصله گرفته اند.

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از آتي نيوز، اين نظرسنجي از سوي سازمان ملي جوانان با روش نمونه گيري از دانشجويان دانشگاه هاي مختلف مشهد صورت گرفته است و 98 درصد آنها را دانشجويان شيعه و 2/1 درصد آنان را سني ها و 1/1 ديگر را پيروان ساير اديان تشکيل مي دهند

بر اساس اين گزارش 4/53 درصد شرکت کنندگان در اين نظرسنجي مرد و 6/46 درصد هم زن بودند.

طبق نظرسنجي مذکور 8/49 درصد دانشجويان دانشگاه هاي مشهد معتقدند اکثر جوانان ايراني از اسلام سرخورده شده و از دين فاصله گرفته اند اما 34 درصد با اين ايده مخالفت کرده اند و البته 16 درصد هم بي نظر بوده و نظر خاصي دراين باره نداشتند.

متوليان اين افکارسنجي با شناسايي 30 عامل براي کاهش رابطه جوانان با دين از دانشجويان سئوال کردند چه دليلي بيشترين نقش را در اين عرصه ايفا مي کند که 5/23 درصد آنها معرفي بد دين توسط مسئولان جمهوري اسلامي و 3/16 درصد آنان نيز محدودکردن جوانان و سخت گيري هاي بيش از حد را عامل اين موضوع دانستند.

همچنين 9/10 درصد شرکت کنندگان در اين نظرسنجي از عدم ارائه شناخت صحيح از اسلام و آموزش ها و برداشت هاي غلط، 1/9 درصد از اختلاط دين با سياست، 2/8 درصد از تاکيد بيش از حد بر مسائل ظاهري و در حاشيه بودن مسائل اصلي دين و 2/5 درصد هم از وجود فاصله بين جوانان با بزرگان و علماي دين به عنوان عوامل رويگرداني جوانان از اسلام ياد کرده اند.

علاقمندی دانشجويان شرکت کننده در نظرسنجي سازمان ملي جوانان به اديان غير از اسلام بدین شرح است، 1/21 درصد آنها به مسيحيت و ابراز علاقه 1/10 درصد آنان به دين زرتشت که جمعا 35 درصد کل جمعيت دانشجويي شهر مذهبی مشهد را تشکيل مي دهند، كه خود موضوعي قابل تامل است.

لازم به ذكر است شهر مذهبی مشهد در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است.این شهر دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است

گسترش مسیحیت در ایران با وجود تهدید و اعمال فشار بر مسیحیان

در ایران كه یك حكومت متعصب اسلامی دارد توزیع كنندگان انجیل و مبشران مسیحی حتی میتوانند با مجازات مرگ به خاطر تبلیغ مسیحیت و ترویج كتاب مقدس در بین مسلمانان روبرو شوند .

توسعه مسیحیت در ایران با وجود خطرناك بودن بشارت و توزیع كتاب مقدس در بین مسلمانان

به گزارش شبكه خبری مسیحیان فارسی زبان ، سایت انگلیسی زبان شبكه خبر مسیونری ( ام ان ان ) كه به تازگی در دو روز متوالی ماه گذشته میلادی یعنی ۲۲و۲۳ جولای ( ۳۱ تیر و ۱ مرداد ) به وضعیت مسیحیت در كشورمان ایران پراخته است . در این مقالات ضمن تشریح وضعیت امروز ایران و فعالیت های مسیحیان داخل كشور به این نكته اشاره شده كه مسیحیان در ایران با وجود همه خطراتی كه جانشان را تهدید میكنند ، همچنان مستحكم ایستاده اند و شاهدان با ایمانی برای خداوند هستند .

در یكی از این مقاله ها به گفته سازمان مسیحی " دیدگا ه فرامرزی " استناد میشود كه مدعی است، " كه در برخی كلیساهای خانگی ایران مسیحیان مراسم خود را با دعا برای انجیل عهد جدید به پایان میرسانند . سپس هر ایماندار ۷ نسخه كتاب عهد جدید را برمیدارد و با خود قرار میگذارد كه هر روز حداقل یك نسخه عهد جدید را به یك فرد غیر مسیحی برساند".

در كشور ایران كه دارای یك حكومت به شدت بنیادگرا و تندروی اسلامی است ، اگر این اشخاص كه كتاب مقدس توزیع میكنند اگر توسط ماموران حكومتی بازداشت شوند حتی میتوانند با مجازات مرگ به خاطر تبلیغ مسیحیت و ترویج كتاب مقدس در بین مسلمانان روبرو شوند .آنها این نكته را میدانند و با این آگاهی جانشان رابرای ترویح و انتشار كلام خدا گذاشته اند .

نویسنده در این باره مینویسد : "در حقیقت جفاهائی كه با هدف دلسرد كردن مسیحیان ایرانی از تلاش برای نشر مسیحیت توسط حاكمین تندروی مذهبی به كار میروند به وضعی در آمده اند كه مانند یك پنكه با نفس دادن به آتش و پراكندن آن باعث ایحاد قوت مضاعف برای نشر كلام خدا در سراسر ایران میشوند . با این وضعیت بی عدالتی و جو خفقانی كه در ایران وجود دارد هر روز عده زیادتری از مردم از اوضاع نا امید میشوند و اعتمادشان را به همه چیز از دست میدهند".

وی معتقد است : "بسیاری از این مردم جواب سوالات بی پاسخ در ذهن خود را در ایمان به عیسی مسیح در می یابند و مسیحیان ایران آموخته اند كه چطور هر شخص میتواند كلام خدا را بین غیر ایمانداران به مسیح قسمت نماید .

شبكه خبرمسیونری (ام ان ان ) در گزارش دیگر خود ابتدا گوشه ایی از سخنان علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را ذكر میكند كه پس از حادثه انفجار مسجدی در شرق ایران گفته است : تروریسم كور و ددمنش با حمایت غرب در ایران عمل میكند . و چنین نتیجه میگیرد كه از نظر خامنه ای غرب مسیحی دشمن اصلی و شماره یك اسلام است !

سپس در گزارش (ام ان ان) به نقل از شعبه كانادائی سازمان "صدای شهیدان مسیحی" به سخنان گذشته محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی اشاره میكند كه چند سال قبل گفته بود كه "ریشه كلیسا ها را در ایران می خشكاند" . ولی او نه تنها نتوانست چنین چیزی را عملی كند بلكه در طی چند سال تصدی او بر دولت اسلامی هر روز شاهد گسترش روز افزون كلیساهای خانگی در ایران بوده ایم و اكنون با نسلی از جوانان پرشور ایرانی روبرو هستیم كه با شناخت كامل به مسیحیت ایمان آورده اند و با قوت و قدرت ایمانی بی نظیری به ترویج و فراگیری و آموزش مسیحیت در بین ایرانیان مشغولند . این دستاوردها با وجود انجام همه جفاها و خشونت هائی است كه با سخنان خامنه ای و امثال احمدی نژاد در بین طرفداران تند رویشان تشویق و تشدید میشود .

این گزارش از یكی از اعضای شعبه كانادائی سازمان "صدای شهیدان مسیحی " نقل میكند كه گفته است : "بسیاری از ایرانیان مسیحی را میشناسد كه با تسلط كامل بر فرهنگ خودشان و آشنائی با زبان اكنون در خارج ایران به سر میبرند و آماده اند كه در شرایط مناسب به ایران برگردند و پیام انجیل را به گوش هموطنانشان برسانند . اكنون خداوند نسل جدیدی از ایرانیان مسیحی را به وجود آورده و رشد داده است".

مسیحیان ایران در حال حاضر حدود یك درصد جمعیت ایران هستند .(در این مورد هیچ آمار قابل استنادی وجود ندارد و ارقام بسیار متفاوتی از سوی منابع مختلف ذكر میگردد – اف سی ان ان) بسیاری از فعالان وپیشگامان آنها یا رسماٌ بطور علنی تحت تعقیب هستند یا به شدت تحت كنترل جاسوسان حكومتی فرار دارند . ایرانیانی كه مسیحی شده اند وقتی در این راه قدم گذاشتند میدانستند كه با چه مشكلاتی رو به رو خواهند شد . اما میوه های كار خداوند هر روز بیش از پیش ثمر می دهند و این درخت پربار همچنان آبستن محصول بیشتری است . امروز ما میتوانیم نسل جدید و قابل توجهی از شبانان و مبشران فعال و خد متگزار ایرانی را در همه جای دنیا و به خصوص بیش از همه جا در داخل خود ایران ببینیم

آزار مسیحیان در جمهوری اسلامی ؛ چرا و تا چه زمانی ؟

گویا ماموران اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی به خودشان قول داده اند به محض دریافت گزارشی مبنی بر جمع شدن گروهی از نوكیشان مسیحی، ضمن هجوم و بر هم زدن آن جمع چند نفری را دستگیر كنند و با خود ببرند !

ّFCNN شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان

جامعه مسیحی ایران اكنون با این سوال روبرو است كه چه باید بكنند تا از شر آزاری كه از سوی حكومت جمهوری اسلامی با آن روبروست خلاص شود ؟ به ویژه در ۵ سال گذشته بطور تقریب هفته یا ماهی نیست كه خبری از یك احضار ، محاكمه ، دستگیری و خلاصه نوعی از انواع آزار و بی عدالتی در حق مسیحیان كشورمان نشنویم یا نخوانیم . مدتهاست كه به علت این مزاحمت های پیوسته و سازمان یافته نظام حاكم بر ایران علیه مسیحیان ، فضای بسیار تیره و تاری برای جامعه مسیحیان داخل كشور بخصوص نوكیشان مسیحی به وجود آمده است كه هیچ روزنه نوری در آن دیده نمیشود و این مسئله باعث سرخوردگی همه زنان و مردان ایرانی مسیحی شده كه با كلید خوردن پروژه اصلاحات در نیمه دوم دهه هفتاد شمسی (۱۹۹۷ میلادی ) تصور میكردند دوران بی ثباتی و انقلابیگری در ایران پایان یافته است و به استقرار یك دمكراسی هرچند نیم بند و از نوع اسلامی دل خوش كرده بودند .

اما با استقرار دولت نهم جمهوری اسلامی به ریاست نو رسیده ای به نام "محمود احمدی نژاد" همه چیز نه تنها به حالت سابق برگشت بلكه بسیار بدتر از سالهای دو دهه اول انقلاب اسلامی نیز شد . در آن سالهای اولیه نه اینكه به مسیحیان ایران خیلی خوش میگذشت . اصلا چنین نبود . در تمام آن سالها به بهانه جنگ و تهدید خارجی همه گروههای مذهبی ، اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه به نوعی از تسویه فیزیكی بی نصیب نماندند .

آزار مسیحیان چگونه؟

حكومت جمهوری اسلامی در نیمه نخست دهه ۹۰ میلادی به تبعیت از سیاست دومین رهبر خود یعنی سیاست "مشت آهنین " ، ضربه شصت سنگینی با اعدام زنده یاد كشیش حسین سودمند به جرم ارتداد درمشهد زادگاه این رهبر و بعد ربودن و قتل رهبران مسیحیان بشارتی ایران شهدایی همچون كشیش هایك هوسپیان ، كشیش مهدی دیباج و كشیش طاطوس میکائیلیان در تهران و اصفهان ، به جامعه مسیحیان ایران نشان داد . این كشتارهای بی رحمانه به قول خود آخوندها در محافل خصوصیشان به اصطلاح برای مرعوب كردن مسیحیان بود كه یادشان نرود كجا زندگی میكنند .

اما واقعیت این است كه در آن سالها حكومت اسلامی فقط یك نگاه ضدفرهنگی به بدنه جامعه مسیحی ایران داشت . چنانكه هرگز آن زمان حتی درباره این رهبران شهید مسیحی كه به قتل رساندند صحبت از ضد امنیت ملی بودن آنها نكردند . در طی همه آن سالها مسیحیان ایران در معرض انواع تبعیض بودند ولی بیشتر به مسائل ظاهری آنها و محدود كردن جامعه مسیحی در نوعی محاصره و جدا سازی از بدنه كل جامعه كشور اكتفا میشد . این محدودیت ها و كنترل ها درباره مسیحیان بیشتر از طریق وزارت ارشاد اسلامی انجام می گرفت و آنزمان تا این درجه سختگیری امنیتی از سوی سیستم سازمان های اطلاعاتی و قضائی جمهوری اسلامی برای آنها وجود نداشت.

حالا در حالیكه هنوز آن تبعیض ها ادامه دارد ، در ۵ سال گذشته آزار و اذیت به مسیحیان به خاطر مسائل ظاهری همچنان ادامه دارد و علاوه بر آن یك برخورد امنیتی با مسیحیان داخل و خارج كشور شروع شده است كه روز به روز ابعاد وسیعتری پیدا میكند .

گویا مدتهاست ماموران اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی به خودشان قول داده اند به هركجا كه گزارشی از جمع شدن چند مسیحی در آنجا وجود دارد باید هجوم ببرند و ضمن بر هم زدن آن جمع چند نفری را دستگیر كنند . به شهادت اخبار و گزارشات منابع مستقل اینهمه فشار و آزار علیه مسیحیان در ۵۰ سال گذشته در ایران وجود نداشته است و بیراه نیست كه در سال گذشته حكومت جمهوری اسلامی پس از حكومت كمونیست كره شمالی مقاوم دوم را بخاطر بیشترین آزار مسیحیان جهان در لیست سالانه مننتشره از سوی سازمان بین المللی " اوپن دورز " به دست آورد و برای اولین بار توانست بالاتر از حكومت سعودی در عربستان قرار بگیرد.

چرا حكومت جمهوری اسلامی كه نظامی با ثبات به نظر میرسد و ادعای ابر قدرتی در منطقه دارد و سهم خواه نقش داشتن در مدیریت جهان است ، در حالیكه بر كشوری حكومت میكند كه اكثریت بسیار بالای جمعیت آن بطور رسمی مسلمان هستند ، باید از سوی یك جمعیت در اقلیت حدود یك درصدی مسیحی اینقدر احساس خطر كند و هر روز حلقه فشار را بر آنان تنگتر نماید ؟

مسیحیان چه میكنند ؟

حداكثر كاری كه مسیحیان ایرانی ( بخصوص جامعه نوكیشان مسیحی ) انجام میدهند این است كه چون درهای كلیساهای رسمی به دلایل مختلف به رویشان بسته است ( ندادن مجوز برای ساخت ساختمان كلیسا – محدودیت ورود غیر مسیحی زادگان، مسیحیان فارسی زبان به ساختمان كلیساهای رسمی موجود و ... ) ، در خانه هایشان دور هم جمع میشوند تا با خواندن چند سرود ، اغلب اوقات بدون موزیك ، خداوند را ستایش كنند و بعد هم چند آیه از كتاب مقدس بخوانند و با دعائی جلسه خود را به پایان برسانند . كجای این موضوع می تواند امنیتی باشد كه ماموران حكومت اسلامی آن را ضد امنیتی تلقی میكنند و بابت آن اینهمه بگیر و ببند راه می اندازند ؟ این حجم زیاد عقوبت و مجازات برای انسانهائی كه فقط و فقط میخواهند خداوند خدای خود را پرستش كنند بر مبنای كدام قانون اعمال میشود؟

سردمداران نظام قضائی جمهوری اسلامی ادعا میكنند آنها مسیحیان را نه بخاطر اجرای آئین های مذهبی شان بلكه بخاطر "تبلیغ مسیحیت" بازداشت میكنند . آنها تبلیغ مسیحیت را تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی می پندارند و تبلیغ علیه نظام حكومت اسلامی را باعث به خطر افتادن امنیت ملی ایران تلقی میكنند كه البته این هردو مطابق قانون جرم محسوب میشود و مجازات دارد .

این دلایل برای فشار آوردن و بازداشت مسیحیان ایران بسیار سست و بی پایه است . در درجه اول این مشخص نیست كه چرا آنها تبلیغ مسیحیت را تبلیغ علیه نظام میدانند !؟ مطابق تعلیمات مسیحی اساس تبلیغ مسیحیت بر بشارت دادن "خبر خوش نجات" از طریق عیسی مسیح است و اینكه این راه بر همه بنی بشر باز است . معلوم نیست این پیام روحانی بسیار روشن و ساده و كوتاه اما ارزشمند در كجایش یك بار سیاسی دارد كه بتواند باعث ایجاد خطر برای یك رژیم حكومتی نظیر جمهوری اسلامی بشود .

یك تبلیغ دیگر مسیحی نیز مانند همه ادیان دیگر نشر "كتاب مقدس" است كه به طور طبیعی هر دینی كتاب مقدس خود را كلام خدا میداند و نشر آن را نشر دادن كلام خدا تلقی میكند . در كجای كتاب مقدس مسیحیان كلامی علیه اسلام و یا حكومت جمهوری اسلامی آمده است كه نشر آن تبلیغ علیه جمهوری اسلامی باشد ؟ اصلا چنین چیزهائی نه تنها وجود ندارد بلكه در كتاب انجیل به صراحت پیروی از قوانین عمومی كشور و اطاعت از دستورات حاكمان عادل كه برای رفاه مردم كار میكنند به عنوان یك وظیفه مسیحی معرفی شده است و همگان به آن توصیه شده اند .

دوم اینكه این مسئولان قضائی و امنیتی كه نقش اصلی را در سركوب مسیحیان ایران ایفا میكنند وقتی دلیل دستگیری و احكام نا عادلانه و وثیقه های سنگین مالی برای مسیحیان را اتهام آنها دائر بر اقدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ علیه نظام اعلام میكنند ، هرگز نمیگویند كه این تبلیغ علیه نظام چگونه توسط مسیحیان انجام میشود . مسیحیان داخل ایران سالهاست كه نه فرستنده و برنامه تلویزیونی مختص به خود دارند و نه ایستگاه رادیوئی . آنها حتی از داشتن نشریات مذهبی مخصوص و چاپ و توزیع كتاب مقدس شان نیز محروم شده اند . این اقلیت دینی در ظاهر به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی حتی حق انتشار بولتن های خبری و دادن آگهی تبلیغاتی در رسانه های داخل كشور را ندارند .پس به گفته این آقایان این تبلیغات مسیحی كه ضد نظام اسلامی تلقی میشود كجا و به چه وسیله انجام میشود ؟

سركوب مسیحیان تا چه زمانی ؟

همه اینها نشان میدهد كه آزار و اذیت مسیحیان در ایران نه بر اساس یك منطق و استدلال بلكه فقط بر اساس تنگ نظری و جزم اندیشی تندروانه حاكمان و برخی فتواهای آخوندهای بی سواد و مرتجع حامی آنها شكل گرفته است و روز به روز ابعاد گسترده تری میابد .

وقتی چند سال قبل گفته شد كه محمود احمدی نژاد در یك جمع خصوصی طرفدارانش گفته است كه " من ریشه مسیحیت را از ایران میكنم " و بعد هم شایع شد مصباح یزدی مقتدا و معلم مذهبی احمدی نژاد در جلسات درس حوزوی خود مرتب تاكید دارد بر " پاكسازی و یكدست كردن ایران و خاورمیانه از نظر مذهبی از طریق اخراج و واداركردن مسیحیان و یهودیان به مهاجرت برای آماده سازی حضور امام زمان شیعیان " ، هرچند هیچوقت مداركی دال بر اثبات این سخنان به دست نیامد ، اما هیچگاه این مهم از سوی آنها تكذیب هم نشد .

تكذیب نكردن چنین شایعاتی از سوی این مقامات رسمی به علاوه سخت تر شدن فشار بدون هرگونه دلیل خاصی بر مسیحیان در ایران پس از آن شایعات ، آیا دلیل محكمی بر راست بودن آن نقل قولهای ضد مسیحی نمیتواند باشد ؟ اكنون با این وضعیتی كه در كشور وجود دارد و چند پارگی و اختلافاتی كه سیاستهای جدید رهبر جمهوری اسلامی در جامعه حتی در بین مدعیان طرفداری از نظام جمهوری اسلامی ایجاد كرده است ، معلوم نیست این آزار و اذیت سبعانه و فله ای مسیحیان تا چه زمانی میخواهد ادامه پیدا كند و ابعاد آن تا چه حد میتواند گسترش یابد .

امید میرود كه این آزارها نخواهد تا زمان به خیال آخوندهای منتظر الظهور ی مثل آقای مصباح یزدی كه در انتظار بازگشت دوباره منجی موعود خود هستند طول بكشد كه در آن صورت كار خیلی سخت میشود و باید تا ابد منتظر ماند !

وزیر اطلاعات از تبلیغ مسیحیت درمدارس ایران هشدار داد

حیدر مصلحی در اجلاس روسای آموزش و پرورش از ترویج مسیحی گری در مدارس ایران هشدا داد !

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از العربیه، وزیر اطلاعات در این اجلاس دولتی گفته است " استکبار جهانی در مدارس برای ترویج فرقه های ضاله و طرح مسیحی سازی " عمل می کند.

وی همچنین از تشکیل کمیته ای برای همکاری هر چه بیشتر وزارتخانه های اطلاعات و آموزش و پرورش درجهت خنثی سازی " جنگ نرم استکبار "خبر داد.

جنگ نرم اصطلاحی است که مقامات جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری در مورد اعتراضات بکاربردند.

این اصطلاح اولین بار توسط رهبرجمهوری اسلامی ایران بکاربرده شد و فرماندهان نظامی ودستگاههای دولتی نیز طی سال گذشته طرح ها وبرنامه های دولتی گسترده ای برای مقابله با " جنگ نرم " برگزارکردند.

آقای مصلحی از مسئولان آموزش وپروش خواست " به محض مشاهده هر نوع حرکت مشکوک ما ( وزارت اطلاعات) را در جریان بگذارند."

تائید حكم سنگسار یك زن و مرد توسط دیوان عالی كشور

حکم سنگسار دو متهم يک پرونده به اتهام زنای محصنه از سوی دیوان عالی کشور تاييد شد.

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از گزارشگران هرانا، دیوان عالی کشور روز گذشته حکم سنگسار برای دو متهم به زنای محصنه محبوس در زندان ارومیه را تائيد کرده است.

"ولی جانفشانی" و"ساریه عبادی" پيش تر از سوی دادسرای عمومی شهر اروميه به اتهام زنای محصنه به سنگسار محکوم شده و این حکم از سوی شعبه 12 دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی تائید شده بود.

هر دو متهم این پرونده از سال 87 در زندان مرکزی اروميه به سر می برند،علاوه بر پروسه مبهم قضايی اين حکم در حالی تائید می شود که متهمان فاقد وکيل مدافع منتخب و امکان دفاع از خود را در هیچ یک از مراحل قضایی نداشته اند.

صدور احکام سنگسار در ايران يکی از موارد برجسته اعتراضی مدافعان حقوق بشر محسوب می شود که علاوه بر موضوع سلب حيات بسياری آن را نوعی شکنجه مرگ آور می خوانند.

این حکم در حالی تائید شد که از ماه گذشته تا کنون اعتراض به حکم سنگسار سکینه محمدی زندانی محبوس در زندان تبریز همچنان در اکثر کشورها ادامه دارد.

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

کلام خدا موضوع مرگ و قیام مسیح را به کاشتن و دور کردن تشبیه میکند تا پرده از راز هویت الهی و آسمانی خداوند ما عیسی مسیح بر دارد و تفاوت غیر قابل انکار او با تمام انبیاء را بر تمامی بشر آشکار سازد .

" زنده عيسی ببين، اصل ايمان ما قبر خالی نگر، کار يزدان ما"

اگر به قانون طبیعی کاشتن و درو کردن انسان در غلاطیان 7:6 توجه کنیم میگوید:

هرآنچه که آدمــی بکارد همان را درو میکند

و این اتفاقی ست که در تمامی دوران عالم هستی بدون استثناء تکرار شده است چون این نظام طبیعت زمینی میباشد که خدا آفریده است. اگر به تاریخ نگاه کنیم درمییابیم که دقیقا:

- آنچه که انبیا کاشتند همان را درو کردند

- آنچه که دانشمندان کاشتند همان را درو کردند

- آنچه که سیاستمداران کاشتند همان را درو کردند

- آنچه زارعین و کشاورزان کاشتند همان را درو کردند

چون انسان بودند و فوق از این نه توانستند عمل کنند و نه توانستند ادعا کنند، تا روزی که موضوع مرگ و دفن عیسی مسیح در غروب جمعه و زنده شدن و قیام او در طلوع صبح یکشنبه اتفاق افتاد و قانون کاشتن و درو کردن بگونه دیگری عمل کرد.

حالا به اول قرنتیان 15: 42 تا 44 نگاه کنیم

- در روز جمعه صلیب فساد انسانی ما کاشته شد و در یکشنبه قیام بی فسادی الهی روئیده شد

- در روز جمعه صلیب ذلت انسانی ما کاشته شد و در یکشنبه قیام جلال الهی روئیده شد

- در روز جمعه صلیب ضعف انسانی ما کاشته شد و در یکشنبه قیام قوت الهی روئیده شد

در روز جمعه صلیب جسم نفسانی ما کاشته شد و در یکشنبه قیام جسم روحانی روئیده شد

و اگر این تفاوت بین کاشتن در جمعه صلیب و روئیده شدن در یکشنبه قیام را با قانون آنچه آدمی بکارد همان را درو میکند مقایسه کنیم تنها دو راه برای توجیه موجودیت عیسی مسیح در پیش رو داریم:

- اول اینکه بگوئیم عیسی مسیح موجودی خارق العاده بود که توانست ماورای طبیعت عالم الهی عمل کند و قانون طبیعت را نقض کند که در این صورت باید قدرت او را برابر یا همردیف با قدرت خدا بدانیم.

- دوم اینکه او را درحقیقت خدای مجسم شده در جسم بدانیم که به میان ما آمده است تا طبیعت ما را عوض کند.

اما آیا به راستی این قانون کاشتن و درویدن در مرگ و قیام مسیح شکسته و نقض شد؟ جواب البته خـیر است قانون خدا تغییر کردنی نیست . برای توضیح بیشتر یکبار دیگر به غلاطیان 7:6 نگاه کنیم که میفرماید:

هـــر آنچه آدمـــی بکارد

این آیه در مورد آدمی که مخلوق است صحبت میکند و هرگز هم شکسته نشده است. ولی اول قرنتیان 15 : 42 تا 44 در مورد کلمه جسم پوشیده خدا عیسی مسیح صحبت میکند که قادرست از نیستی ها هستی ها را بیافریند .بنابراین جای شکی باقی نمیماند که عیسی مسیح برخاسته از مردگان همان کلمه مجسم شده خداست که تمام عا لم ها بوسیله او آفریده شد.

تبدیل فسادمان به بی فسادی الهی

تبدیل ذلت هایمان به جلال الهی

تبدیل ضعفهایمان به قدرت الهی

تبدیل نفسانیتمان به روحانیت الهی

قيام پرشکوه عيسی مسيح بر شما مبارک باد

۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

شکنجه كشیش " ویلسون عیسوی" در زندان رژیم



همسر ویلسون عیسوی از وجود آثار شکنجه بر روی بدن شوهرش خبر داد و به نقل از مقامات امنیتی، از امکان صدور حکم "اعدام" برای این کشیش سالخورده خبر داد."مادلین نازنین" همسر كشیش "ویلسون عیسوی"، کشیش کلیسای آشوریان کرمانشاه که از۱۳ بهمن ماه ۱۳۸۸ در بازداشت به سر می برد، پس از یکبارملاقات با همسرش، وضعیت وی را "اسف بار" خواند. به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از گزارشگران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، "مادلین نازنین" همسر ویلسون عیسوی از وجود آثار شکنجه بر روی بدن شوهرش خبر داد و به نقل از مقامات امنیتی، از امکان صدور حکم "اعدام" برای این کشیش سالخورده خبر داد.به گزارش FCNN، از اصفهان، روز سه شنبه ۱۳ بهمن ماه ۱۳۸۸ (۲ فوریه ۲۰۱۰) ماموران امنیتی شهر اصفهان، کشیش ویلسون عیسوی را که به منزل یکی از دوستانش در شاهین شهر اصفهان رفته بود، دستگیر و بدون ذکر اتهامی روانه بازداشتگاهی در همان شهر کردند. یک ماه پیش از آن و در۱۳ دی ماه نیز، پس از یورش ماموران اطلاعات به خانه کشیش عیسوی و تفتیش آن محل، کلیسای پنطیكاستی و قدیمی آشوریان شهر کرمانشاه را پلمپ کردند و اعضای ثابت آن را تحت کنترل قرار دادند.هم اکنون و طبق اظهارات همسر ایشان، وی در بازداشتگاهی نامحسوس در جاده قدیم شاهین شهر (اصفهان) بازداشت می باشد و وی تاکنون یک با موفق به برقراری تماس با همسرش شده که وضعیت اسفبار و شکنجه های صورت گرفته بر روی وی را قابل رویت اعلام کرد. مسئول بازداشتگاه مربوطه نیز اتهام وارده به ویلسون را "غسل تعمید و مسیحی کردن مسلمانان" ذکر کرده و وی را "در انتظار برای دادگاه و سپس حکم اعدام" اعلام کرد.طی چند روز اخیر نیز، ماموران امنیتی شهر اصفهان، طی یورش به منزل یكی دیگر از مسیحیان اصفهان بنام حمید شفیعی و همسر وی ریحانه آقاجری، ضمن بازداشت نامبردگان، پس از بازرسی و تفتیش خانه کلیه کتب و لوازم شخصی نامبردگان را ضبط کردند و همراه آن دو به محل نامعلومی منتقل نمودند.طی ماههای گذشته، سرویس روزهای جمعه کلیسای جماعت ربانی مرکز و کلیسای آشوری شهرآرا در تهران نیزبدلیل فشارها و تهدیدات از سوی مقامات حکومتی تعطیل شد।پارس دیلی نیوز

۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

کمیسر حقوق بشر سازمان ملل خواهان بازدید نمایندگان این سازمان از ایران شد

کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد با ابراز نگرانی عمیق خود نسبت به سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران خواستار بازدید نمایندگان شورای حقوق بشر سازمان ملل از ایران شد. به گزارش خبرگزاری رویترز ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد نسبت به سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران عمیقاً ابراز نگرانی کرد.

بیشتر بخوانید:
ایران درخواست اعزام نماينده ويژه سازمان ملل براى بررسى شكنجه را رد كرد
درخواست براى تحقيق بين‌المللى درباره خشونت‌هاى پس از انتخابات در ايران وی که روز پنج‌شنبه به هنگام ارایه گزارش سالانه خود در باره وضعیت حقوق بشر در جهان در جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو سخن می‌گفت، اظهار داشت با مقام‌های ایرانی در باره وضعیت وخیم حقوق بشر در جمهوری اسلامی گفت و گو کرده است.کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد با اشاره به رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران افزود: « تظاهرکنندگان، فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و شخصیت‌های سیاسی به خاطر مشارکت‌شان در اعتراض‌ها به نتایج انتخابات پس از محاکمه در دادگاه‌های سوال‌برانگیز به مجازات‌های سنگین و حتی اعدام محکوم شده‌اند.»خانم پیلای که پیشتر به عنوان قاضی در دادگاه جنایات جنگی سازمان ملل متحد فعالیت می‌کرد، همچنین از جمهوری اسلامی که برای عضویت در شورای حقوق بشر تلاش می‌کند، خواست به نمایندگان این شورا اجازه بازدید از این کشور را بدهند.این سخنان در حالی بیان می‌شود که پیشتر نیز فعالان حقوق بشر در ایران از جمله شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل از سازمان ملل متحد خواسته بودند برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران و سرکوب خونین معترضان به نتایج انتخابات بازرسان خود را به ایران اعزام کند.پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه موج گسترده‌ای از اعتراض‌ها نسبت به نتایج اعلام شده برای این انتخابات از سوی وزارت کشور دولت محمود احمدی‌نژاد ایران را فرا گرفت.نیروهای امنیتی و شبه‌نظامیان بسیج با سرکوب شدید تظاهرات معترضان ده‌ها تن از آنها را کشته و شمار زیادی را نیز بازداشت کردند که چندین تن از بازداشت‌شدگان بر اثر شکنجه در بازداشتگاه‌ها جان خود را از دست دادند.همزمان با سرکوب تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات، شمار زیادی از فعالان رسانه‌ای و سیاسی و نیز فعالان حقوق بشر نیز از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی بازداشت شده و همراه با تظاهرکنندگان بازداشت شده در دادگاه‌های دسته‌جمعی محاکمه شدند.دستگاه قضایی جمهوری اسلامی که رییس آن مستقیماً از سوی رهبر ایران منصوب می‌شود، تاکنون چند نفر را به دلیل مشارکت در اعتراض‌ها به اعدام محکوم کرده و حکم اعدام دست‌کم دو نفر را نیز اجرا کرده است.این در حالی است که محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه و برادر صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی که چندی پیش برای شرکت در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل به ژنو سفر کرده بود، با انکار سرکوب معترضان به نتایج انتخابات گفته بود، دو نفر اعدام شده پیش از انتخابات بازداشت شده بودند.محمد جواد لاریجانی همچنین با درخواست برخی از اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل برای اعزام بازرس ویژه تحقیق در باره شکنجه در ایران مخالفت کرده و گفته بود: ««به دلیل منع شکنجه در قانون اساسی ایران نیازی به اعزام گزارشگر ویژه شکنجه نیست.» این در حالی است که بر اساس گزارش کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای پیگیری رویدادهای پس از انتخابات دست‌کم سه تن از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات بر اثر ضرب و شتم و شکنجه در بازداشتگاه‌ها جان باخته‌اند.
چاپ کنید
برای دوستان خود بفرستید

بازداشت سازمان یافته رهبران یك كلیسای خانگی در اصفهان

در حالی كه پس از گذشت یك ماه هنوز اطلاعی از وضعیت كشیش بازداشتی كلیسای پنطیكاستی كرمانشاه نیست، خبرها حاكی از دستگیری ۲ تن از رهبران مسیحیان فارسی زبان شناخته شده و ایماندار قدیمی اصفهان است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان از اصفهان (fcnn.com) به نقل از منابع مسیحیان دومین شهر بزرگ ایران ، روز یكشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۸ (۲۸ فوریه ۲۰۱۰) ماموران امنیتی اصفهان در یك یورش كم سابقه به منزل شخصی آقای "حمید شفیعی" و همسر ایشان خانم "ریحانه آقاجری" در خیابان نظر اصفهان ، ضمن بازداشت نامبردگان كلیه كتب ، جزوات و نشریات ، و سی دی های موجود در خانه به همراه كامپیوتر ، موبایل و تابلو عكس های بر روی دیوار و سایر لوازم شخصی موجود را ضبط كردند و همراه آن دو به محل نامعلومی منتقل نمودند .
در این هجوم مامورین كه در عصر روز یكشنبه و بدون هیچ هشدار قبلی انجام گرفت ۱۵ مامور لباس شخصی و حداقل ۵ مامور پلیس از جمله ۳ پلیس زن حضور داشتند . ماموران با نشان دادن كاغذی كه دارای آرم دادگستری اصفهان بود و ادعا میكردند كه حكم بازداشت آقای شفیعی و خانم آفاجری است ، با زور و تهدید به دستان خانم آقاجری دستبند زدند و با خشونت به بازرسی و تفتیش منزل پرداختند . در شروع این تهاجم "حمید شفیعی" در منزل نبوده و پس از گذشت ساعاتی وقتی ایشان به منزل وارد شدند وی را نیز به همان شكل دستبند زدند . پس از بازرسی تمام خانه چون مقدار وسایل جمع شده از این منزل زیاد بود ماموران امنیتی برای حمل آنها وانت متعلق به آقای شفیعی را نیز ضبط كردند و وسایل مذكور از جمله صدها جلد كتاب مقدس را بوسیله آن از محل خارج نمودند .
ماموران لباس شخصی شركت كننده در این یورش وقتی با كتاب مقدس فارسی كه درون یك چمدان قرار داشت روبرو شدند به سمت خانم آقاجری یورش بردند و او را تحت فشار گذاشتند كه این انجیل ها را برای چه منظوری نگهداری نموده اند . همچنین آنها وقتی تصمیم داشتند خانم آقاجری را از منزل خارج كنند چون وی حاضر نبود با دستبندی كه به دستانش زده بودند از منزل خارج شود و مكرر درخواست مینمود تا اول دستبند را باز كنند تا بعد همراه آنها برود ، او را مورد انواع توهین و تهاجم فیزیكی قراردادند و عاقبت با استفاده از اسپری فلفل نامبرده را به زور از خانه اش بیرون بردند .
لازم به ذكر است كه "ریحانه آقاجری" و "حمید شفیعی" دو تن از نوكیشان مسیحی شناخته شده اصفهان هستند كه سالها پیش مسیح را به عنوان ناجی خود پذیرفته اند . لازم به ذكر است؛ "حمید شفیعی" تاكنون چندین بار به اتهام ایمان و اعتقاد مسیحی خود طی چند سال گذشته برای ادای توضیحات به اداره اطلاعات اصفهان احضار و مورد بازجوئی قرار گرفت . آن زوج مسیحی تلاش میكردند هرگز ایمان خود را انكار ننمایند و تا حد امكان بطور علنی خدا را پرستش نمایند . از این رو مسیحی بودن آنها بر كسی پوشیده نبود .
آخرین گزارش دریافتی از اصفهان حاكی است كه خانواده این زوج مسیحی بازداشت شده مقارن ظهر روز دوشنبه ۲۰ اسفند ( اول مارس ۲۰۱۰) در طی تماسی كه با ستاد خبری ۱۱۳ اطلاعات اصفهان داشتند، به ایشان اطلاع داده شده كه پرونده آنها هنوز تكمیل نشده و پس از پایان بازجوئی و تكمیل محتویات ، پرونده آنان به دادگاه انقلاب ارسال خواهد شد . ستاد خبری اداره اطلاعات هیچگونه توضیحی از محل نگهداری و وضعیت این زوج مسیحی را به خانواده آنها نداده است .
قابل توجه است كه همه این اتفاقات در زمانی رخ میدهد كه جمهوری اسلامی كاندیدای عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد می باشد و این در حالی است كه در هفته های گذشته رئیس هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی در جلسه آن شورا ادعا نمود هیچ فشاری از سوی نظام اسلامی بر اقلیتهای مذهبی در ایران وارد نمیشود و آنان در آزادی كامل به سر میبرند ! .
جای تعجب است چرا اكنون پس از سالها كه ایمان مسیحی "ریحانه آقاجری "و "حمید شفیعی" مخفی نبود به ناگهان این دو و تعدادی دیگر از مسیحیان در شهرهای مختلف كشور در این مقطع زمانی خاص به این شكل خشن مورد هدف قرار میگیرند ؟ آیا در پس پرده برنامه خاصی برای تشدید فشار بر جامعه مسیحی ایران وجود دارد و در روزهای آتی باید منتظر خبرهای بیشتری در این زمینه باشیم ؟
به اشتراک گذاری
ایمیل مطلب
10 نظر فرستاده شده

هنگامه
در دعا هاي من هستيد. خداوند با ماست! "بلکه پیوسته شما را در دعاهای خود یاد می‌کنم و از خدای خداوند ما عیسی مسیح، آن پدر پرجلال، می‌خواهم که روح حکمت و مکاشفه را در شناخت خود به شما عطا فرماید، تا چشمان دلتان روشن شده، امیدی را که خدا شما را بدان فراخوانده است، بشناسید و به میراث غنی و پرجلال او در مقدّسان پی ببرید، و از قدرت بی‌نهایت عظیم او نسبت به ما که ایمان داریم، آگاه شوید. این قدرت، برخاسته از عملِ نیروی مقتدر خداست که آن را در مسیح به کار گرفت، آن هنگام که او را از مردگان برخیزانید و در جایهای آسمانی، بر دست راست خود نشانید، بس فراتر از هر ریاست و قدرت و نیرو و حاکمیت، و هر نامی که چه در این عصر و چه در عصر آینده ممکن است از آنِ کسی شود. و همه‌چیز را زیر قدمهای او نهاد، و مقرر فرمود که او برای کلیسا سَرِ همه‌چیز باشد، کلیسایی که بدن اوست، یعنی پُری او که همه‌چیز را از هر لحاظ پُر می‌سازد." اِفِسُسیان ١
March 04, 2010

shahryar
11. پس چون ما می دانیم که معنی ترس از خداوند چیست ، سعی می کنیم که مردم را متقاعد سازیم . خدا ما را کاملا می شناسد و من نیز امیدوارم که شما در دلهایتان ما را خوب بشناسید. 12. ما نمی خواهیم باز از خود تعریف کنیم ، بلکه می خواهیم دلیلی به شما بدهیم که به ما افتخار کنید تا بتوانید به کسانی که به ظاهر یک شخص می بالند و نه به باطن او ، جواب بدهید. 13. اگر ما عقل خود را از دست داده ایم ، بخاطر خداست ! و اگر عاقل هستیم ، بخاطر شماست ! 14. زیرا محبت مسیح حاکم بر تمام افکار و اعمال ماست چون می دانیم اگر یک نفر بخاطر همۀ انسان ها مرد ، مسلم است که همه در مرگ او مردند . 15. آری ، او برای همه مرد تا آنانی که زنده اند دیگر برای خود زندگی نکنند بلکه برای او زیست نمایند که بخاطر آنها مرد و دوباره زنده شد. 16. دیگر ما دربارۀ هیچ کس از روی معیارهای انسانی قضاوت نمی کنیم ، گر چه زمانی ما چنین قضاوتی در بارۀ مسیح داشتیم ، ولی دیگر چنین قضاوتی نداریم . 17. کسی که با مسیح متحد است حیاتی تازه دارد ، هر آنچه کهنه بود در گذشت و ....
March 04, 2010

kamal
با سلام حمید و ریحانه را سالهاست میشناسم.از عزیزان مسیحی هستند. ار تمام عزیران مسیحی تقاضا دارام تا ازادی ایشان در دعا باشیم. چون خدا با ماست کیست بر ضد ما.......
March 03, 2010

vahid
omidvaram inha be zoodi bar gardand o tobe konand ghabl az inke Massih biayad.baraye hameye jaffadidegan doa mikonim.
March 03, 2010

شیوا
پیام مسیح به کلیسای اسمیرنا: اعمال وتنگی ومفلسی تو را میدانم لکن دولتمند هستی وکفر آنانی را که خود را یهود میگویند ونیستند بلکه از کنیسه شیطانند(قابل توجه آقای بت کلیا). از آن زحماتی که خواهی کشید مترس! اینک ابلیس بعضی از شما را در زندان خواهد انداخت تا تجربه شوید ومدت ده روز زحمت خواهید کشید.لکن تا به مرگ امین باش تا تاج حیات را به تو بدهم.انکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید: هر که غالب آید از موت ثانی ضرر نخواهد یافت. مطابق اشعیا 49 از خداوند دریافت میکنیم که :" ای کلیسای ایران من نام تو را بر کف دستم نوشته ام ودیوارهایت همیشه در نظر من است.بزودی فرزندان تو خواهند آمد تا تو را دوباره بنا کنند وتمام کسانی که تو را وبران کرده اند از تو بیرون خواهند رفت". خداوندا ! عزیزان کلیسای ایران را به دستان محافظ تو میسپاریم.تو آنان را در پناه رحمت وآرامشت حفظ فرما ودست شریران را از جسم وجانشان کوتاه گردان.آمین.
March 03, 2010

emily
rayane aziz hameye ma baratun doa mikonim.shoma tanha nistid khodavand ba shomast.
March 02, 2010

emily
rayane aziz hameye ma baratun doa mikonim:X khodavand ba shomast.
March 02, 2010

rayan
سلام من رایانم هستم بسر حمید و ریحانه لطفا برامون دعا کنید هیچ خبری ازشون نداریم
March 02, 2010

رازدار خسته
روی صحبت من با آقای بت کلیا نماینده اشوریان درمجلس است : واقعا در تعجب هستم که آقای بت کلیا چه گونه ساکت هستید؟ آیا مسیحی هستید؟ آیا وقتی آن نمایش خیمه شب بازی را در جلسه شورای حقوق بشر اجرا می کردید از خوتان خجالت نکشیدید؟ قطع یقین می دانم که خبر داشتید که قرار است برادر کشیش ویلسون عیسوی دستگیر شود. خوب حالا اگر حرف های من اشتباه است همان میکروفون که شهادت دادید که در ایران فشاری بر مسیحیان نیست را بردارید و بگویید اشتباه کرده اید و فشار و جفا بر مسیحیان هست . نگران ساختمان سازی ها و بیزینس های اعطایی جمهوری اسلامی نباشید اگر کمی کلام بخوانید. یادتان هست ساواک هم با آن همه عظمت فرو ریخت و دوستانی که بودند را دیگر ندارید. کمی با وجدان باشید و فکر کنید
March 02, 2010

خدا دوست
جنگ ما با ارواح شرير است كه ايران و ايراني را به اسارت كشيده. در نام مسيح همه براي عزيزان در دعا باشيم چون كسيكه با ماست خيلي قويتر است از نيروي تاريكي

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

گزارش سالانه آزادی مذهب – بخش مربوط به ايران

28 اکتبر 2009
گزارش سالانه آزادی مذهب – بخش مربوط به ايران

آغاز متن
ایران

برابر با قانون اساسی کشور، دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌ عشری (12 امامی) است. در قانون اساسی تصریح شده "مذاهب دیگر اسلامی ... دارای احترام کامل هستند" و پیروان ادیان پیش از اسلام – زرتشتیان، مسیحیان، و یهودیان – به عنوان اقلیت های دینی "حمایت شده" شناخته می شوند. با این حال، اصل چهارم قانون اساسی می گوید کلیه قوانین و مقررات باید بر اساس موازین اسلامی باشد. در عمل، دولت محدودیت های شدیدی را بر آزادی مذهب اعمال کرد.

احترام به آزادی مذهب در سراسر دوره گزارش همچنان سیر نزولی داشت. لحن سخنان و اقدامات دولت کمابیش برای همه گروه های مذهبی غیر شیعه، و به ویژه بهائیان، و همچنین مسلمانان اهل تصوف، مسیحیان بشارتی و اعضای جامعه یهودی فضای تهدید آمیزی را ایجاد کرد. گزارش های مربوط به حبس، آزار و مزاحمت، ارعاب و تبعیض حکومتی بر مبنای اعتقادات مذهبی در سراسر دوره بررسی ادامه یافت. گروه های مذهبی بهائی اغلب از دستگیری و بازداشت خودسرانه، اخراج از دانشگاه ها و مصادره اموال خبر دادند. رسانه های دیداری شنیداری و همچنین نوشتاری تحت کنترل دولت، در دوره گزارش، مبارزات منفی خود را علیه اقلیت های مذهبی – و به ویژه بهائیان – تشدید کردند. همۀ اقلیت های مذهبی غیر شیعه، تبعیض رسمی دولت را به درجات مختلف تجربه کردند و این امر به ویژه در اشتغال، آموزش، و مسکن صادق بود.

گرچه قانون اساسی برای مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان جایگاه اقلیت دینی "حمایت شده" را قائل است، در عمل، مسلمانان غیر شیعه با تبعیض اجتماعی جدی روبرو بودند و دولت با اقدامات خود همچنان به حمایت از برخی عناصر جامعه که فضای تهدید آمیزی را برای برخی اقلیت های مذهبی ایجاد می کردند، ادامه داد.

دولت ایالات متحده اعتراض شدید خود را نسبت به رفتار تند و ظالمانه دولت با اقلیت های مذهبی، در بیانیه های علنی، در حمایت از فعالیت های سازمان ملل متحد و سازمان های غیر دولتی در این زمینه، و همچنین در طرح های دیپلماتیک به وضوح ابراز می دارد. از سال 1999 تا به امروز، وزیر امور خارجه ایالات متحده به استناد قانون آزادی بین المللی مذهبی، این کشور را به خاطر نقض فاحش آزادی مذهب در فهرست "کشورهای مورد توجه ویژه" قرار داده است.

بخش 1. جمعیت شناسی دینی

مساحت کشور 631 هزار مایل مربع و جمعیت آن 70 میلیون نفر است. نود و هشت درصد جمعیت را مسلمانان تشکیل می دهند – 89 درصد شیعه، نه درصد سنی (بیشتر اقوام ترکمن و عرب، بلوچ و کُرد، به ترتیب در جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال غربی کشور). آمار رسمی از جمعیت مسلمانان اهل تصوف وجود ندارد؛ با این حال، برخی گزارش ها جمعیت مسلمانان اهل تصوف را بین دو تا پنج میلیون برآورد می کنند. غیر مسلمانان دو درصد جمعیت را تشکیل می دهند.

طبق برآوردهای غیر رسمی اخیر سازمان های مذهبی، بهائیان، يهودیان، مسیحیان، صابئین - مندائیان و زرتشتیان دو درصد کل جمعیت را تشکیل می دهند. بهائیان با 300 تا 350 هزار نفر، بزرگ ترین اقلیت مذهبی غیر مسلمان به شمار می روند. برآوردهای غیر رسمی، جمعیت جامعه یهودی را بین 20 تا 25 هزار متغیر است.

طبق آمار سازمان ملل متحد، 300 هزار مسیحی در کشور سکونت دارند که اکثریت آنها ازاقلیت قومی ارامنه اند. برآوردهای غیر رسمی جمعیت مسیحیان آشوری کشور را 10 تا 20 هزار نفر قرار می دهد. فرقه های پروتستان، اعم از گروه های مذهبی بشارتی نیز در این کشور وجود دارند. گروه های مسیحی خارج از کشور جمعیت جامعه مسیحی پروتستان را کمتر از 10 هزار نفر برآورد می کنند، گرچه گفته می شود که بسیاری از پروتستان ها دین خود را مخفی نگه می دارند. جمعیت صابئین - مندائیان بین پنج تا ده هزار نفر است. دولت ایران، صابئین - مندائیان را مسیحی می داند و به این ترتیب، آنها در رده اقلیت های دینی رسمی کشور قرار دارند؛ اما این برخلاف عقیده صابئین - مندائیان است که خود را مسیحی نمی دانند. دولت جمعیت زرتشتیان کشور را بین 30 تا 35 هزار برآورد می کند. اما این رقم، به ادعای گروه های زرتشتی، 60 هزار نفراست. بنا بر شواهد موجود، اعضای اقلیت های دینی با آهنگ سریعی در حال مهاجرتند، هرچند که مشخص نیست علت مهاجرت ها مذهبی است یا با شرایط نامناسب اقتصادی ارتباط دارد.

بخش 2. وضعیت احترام دولت به آزادی مذهبی

چارچوب حقوقی/سیاستی

در قانون اساسی تصریح شده که "دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌ عشری (12 امامی) است." کلیه قوانین و مقررات باید مطابق تفسیر رسمی دولت از شریعت اسلام (قانون اسلامی) باشد. در قانون اساسی برای مسلمانان سنی تا اندازه ای آزادی مذهبی پیش بینی شده است؛ با این حال، دولت روی هم رفته آزادی مذهبی را بشدت محدود می کرد. قانون اساسی با ذکر "در محدودۀ قانون،" می گوید ،زرتشتیان، کليمیان و مسیحیان "تنها اقلیت های دینی که در انجام مراسم دینی خود آزادند شناخته می شوند." اما اعضای این اقلیت های دینی رسمی خبر از حبس، آزار و تعقیب، ارعاب و تبعیض حکومتی بر مبنای عقیده دینی دادند.
رهبر انقلاب اسلامی، آیت الله علی خامنه ای، ریاست ساختار سه گانه حکومت (قوای مقننه، مجریه و قضائیه) را به عهده دارد. رهبر انقلاب با رأی مستقیم انتخاب نمی شود. او برگزیده 86 عالم اسلامی (مجلس خبرگان) است که با رای مستقیم انتخاب می شوند. کلیه مصوبات مجلس قانونگذاری باید با احکام شرع و اصول قانون اساسی منطبق باشد و همۀ نامزدهای انتخاباتی باید به تأیید نهاد غیر منتخب شورای نگهبان برسند. این شورا متشکل از شش روحانی منصوب شده توسط رهبر و شش حقوقدان است که توسط رئیس قوه قضائیه معرفی می شوند و به تأیید مجلس می رسند.

دولت 14 مناسبت مذهبی را تعطیل ملی اعلام کرده است که عبارتند ازعید غدیر، تاسوعا، عاشورا، اربعین، درگذشت پیامبر، شهادت امام رضا، ولادت امام علی، معراج پیامبر، ولادت امام مهدی، عید فطر، شهادت امام علی، شهادت امام جعفر صادق، عید قربان، و سال نوی اسلامی.

حق شهروندان مسلمان در تغییر یا ترک دین به وسیلۀ دولت رعایت نمی شود. هر کودکی که زاده پدر مسلمان باشد خود به خود توسط دولت مسلمان تلقی می شود.

فرد غیر مسلمان اجازه ندارد به طور علنی در میان مسلمانان دین خود را بروز دهد، آن را تبلیغ کند، یا مسلمانی را به کیش خود درآورد و برای نشر متون مذهبی نیز محدودیت هایی وجود دارد. در فوریه 2008، لایحه اصلاح قانون کیفری برای تصویب به مجلس رفت که به موجب آن، ارتداد، خاصه خروج از دین اسلام، با حکم اعدام قابل مجازات است. اصلاحیه مذکور در سپتامبر 2008 به تصویب مجلس رسید و بنا بر گزارش ها، به صورت آزمایشی به مدت یک سال به اجرا گذاشته شد. در 23 ژوئن 2009، کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی خواستار حذف این اصلاحیه از قانون کیفری شد ولی در پایان دوره گزارش، اطلاعات بیشتری در این زمینه در دست نبود. پیش از این، حکم اعدام به جرم ارتداد به استناد تفسیرهای قضایی از شرع اسلام صادر می شد. با این حال، در این دوره، موردی از اعمال مجازات اعدام و اجرای حکم مرگ به جرم ارتداد گزارش نشد.

تبلیغ دین و دعوت مسلمان به تغییر مذهب برای غیر مسلمانان ممنوع است. بزرگان کلیسای بشارتی از جانب مقامات تحت فشار بودند که تعهدنامه هایی را امضا کنند مبنی بر اینکه برای مسلمانان تبلیغ نخواهند کرد و به مسلمانان اجازه حضور در مراسم کلیسا نخواهند داد. خدمت در دادگستری و سازمان های امنیتی و همچنین مدیریت مدارس دولتی برای اقلیت های مذهبی، به استثنای مسلمانان اهل سنت، ممنوع است.

متقاضیان استخدام در بخش دولتی با معیار التزام عملی به اسلام و معلومات اسلامی گزینش می شوند، و این در حالیست که اقلیت های مذهبی، به استثنای بهائیان، می توانند در رده های پایین تر دولتی خدمت کنند. با این حال، کارمندان دولت، در صورت عدم رعایت اصول و موازین اسلامی، مشمول مجازات می شوند.

طبق قانون اساسی، ارتش کشور بايد اسلامی باشد و بايد افرادی را به خدمت بپذیرد که به اهداف انقلاب اسلامی ایمان دارند. ولی در عمل، اقلیت های مذهبی هیچ کدام از خدمت وظیفه عمومی معاف نیستند. طبق قانون، غیر مسلمانان حق ندارند در نیروهای مسلح در مقام افسر مافوق مسلمانان خدمت کنند. اقلیت های دینی با تحصیلات دانشگاهی می توانند در دوره خدمت عمومی به عنوان افسر وظیفه خدمت کنند، اما حق ندارند به عنوان افسر نظامی حرفه ای وارد ارتش شوند.

اقلیت های مذهبی، طبق قانون، از احراز کرسی نمایندگی در نهادهای انتخابی و از ورود به سمت های ارشد دولتی و نظامی، به استثنای پنج کرسی از مجموع 290 کرسی مجلس که مختص اقلیت های مذهبی است، محرومند. از این تعداد، سه کرسی به گروه های مسیحی اختصاص دارد: مسیحیان ارمنی دو کرسی و مسیحیان آشوری یک کرسی در اختیار دارند و یک کرسی برای نمایندگی کليمیان و یک کرسی نیز برای نمایندگی زرتشتیان در نظر گرفته شده است. مسلمانان اهل سنت کرسی اختصاصی ندارند و مجازند در نهادهای انتخابی خدمت کنند. نمایندگان سنی مجلس عموماً با رای جوامع اهل سنت انتخاب می شوند. حق رای در انتخابات برای اقلیت های مذهبی محفوظ است؛ با این حال، هیچیک از اقلیت های مذهبی، از جمله مسلمانان سنی، واجد شرایط احراز مقام ریاست جمهوری نیستند.

نظام حقوقی کشور علیه اقلیت های مذهبی تبعیض قائل می شود. بر اساس ماده 297 قانون مجازات اسلامی و اصلاحیه مصوب 1991، دیۀ مسلمان و غیر مسلمان برابر است و خانواده فرد فوت شده می تواند این مبلغ را برای جبران خسارت طلب کند. تا پیش از تغییری که در سال 2004 اعمال شد، قانون مبلغ کمتری را برای دیۀ غیر مسلمان پیش بینی می کرد. برابری پیش بینی شده در این قانون شامل بهائیان، صابئین - مندائیان، و همچنین زنان نمی شود. طبق قانون، ریختن خون بهائی مباح است؛ به عبارت دیگر، می توان خون بهایی را با مصونیت از مجازات ریخت.

بهائیان و پیروان سایر ادیان و مذاهبی که مورد شناسایی قانون اساسی نیستند، از عمل آزادانه به انجام فرائض مذهبی خود محرومند. دولت، بهائیان را از تعلیم بهائیت و عمل به فرایض بهایی منع می کند. بهائیان از مناصب مدیریتی در دولت و در نیروهای مسلح محرومند.

دولت، بهائیان را مرتد و بهائیت را یک "فرقه" سیاسی می داند. به گفته وزارت دادگستری، ثبت نام در مدارس برای بهائیان مجاز است به شرطی که خود را بهائی معرفی نکنند و بهتر است در مدارسی ثبت نام شوند که از لحاظ عقیدتی قوی و تأثیرگذارند. بنا بر گزارش ها، در مدارس دولتی تلاش شد کودکان بهایی به اسلام تغییر دین دهند.

پس از یک تغییر سیاست کوتاه مدت در سال 2007 که ثبت نام در دانشگاه برای بهائیان آزاد شد، دولت بار دیگر به روال قبلی خود بازگشت کرد؛ بهائیان برای ثبت نام در مسابقۀ ورودی باید دین خود را غیر از بهائی عنوان کنند. این حرکت مانع ثبت نام بهائیان در دانشگاه های دولتی شده است زیرا یکی از اصول آیین بهائی این است است که فرد نباید مذهب خود را انکار کند. به گفته وزارت دادگستری، اگر وابستگی مذهبی بهائیان در مرحله پذیرش یا در جریان تحصیل فاش شود، باید از ثبت نام آنها خودداری به عمل آید یا از دانشگاه اخراج شوند. پذیرش داوطلبان ورود به دانشگاه، منوط به قبول شدن آنها در امتحان علوم دینی اسلامی، مسیحی یا یهودی است ولی امتحانی بر اساس اصول دیانت بهائی منظور نشده بود.

بهائیان در خارج از پوشش نظام تأمین اجتماعی قرار دارند. علاوه بر این، بهائیان اغلب از دریافت خسارت برای آسیب جسمی یا قربانی جرائم شدن و از حق ارث بردن مال محرومند. ازدواج و طلاق بهائیان مورد شناسایی رسمی نیست، هرچند که دولت، گواهی محضری را به عنوان گواهی ازدواج می پذیرد.

دولت، تأسیس مراکز اجتماعی و انجمن های خاص فرهنگی، اجتماعی، ورزشی یا امور خیریه با بودجه خصوصی را برای اقلیت های دینی رسمی مجاز می داند. با این حال، دولت جامعه بهایی را از تشکیل اجتماعات رسمی منع می کرد و با تعطیل کردن هرگونه تشکیلات اداری بهائی، آنها را از چنین اموری محروم می ساخت.

تفسیر دولت از حقوق اسلامی به گونه ای بود که عملاً، زنان را از بسیاری از حقوق قائل شده برای مردان محروم ساخت. تفکیک افراد بر مبنای جنسیت بدون توجه به وابستگی دینی عموماً در سرتاسر کشور اعمال می شد. زنان از هر گروه دینی باید حجاب اسلامی را در فضاهای عمومی رعایت کنند. گرچه اجرای مقررات پوشش اسلامی در مواردی با نرمش همراه بود، اما دولت هر چند وقت یک بار با شدت تمام با "پوشش غیر اسلامی" برخورد می کرد. نمونه قرارداد 12 ماده ای دولت برای ازدواج و طلاق باعث محدودیت حقوقی که عرف جامعه و تفسیرهای رایج احکام اسلامی برای زنان قائل است می شود.


محدودیت های آزادی مذهبی


احترام به آزادی مذهبی، در طول دوره گزارش، همچنان سیر نزولی داشت. لحن سخنان دولت و اعمال آن کمابیش برای همه گروه های مذهبی غیر شیعه، و بخصوص بهائیان و همچنین مسلمانان اهل تصوف، مسیحیان بشارتی و اعضای جامعه کليمی فضای تهدید آمیزی ایجاد کرد. گزارش های حبس، آزار و تعقیب، ارعاب و تبعیض دولت بر مبنای عقیده مذهبی در طول دوره گزارش ادامه داشت. گروه های مذهبی بهائی خبر از دستگیری خودسرانه، اخراج از دانشگاه و مصادره اموال دادند. رسانه های دیداری شنیداری و نوشتاری تحت کنترل دولت، در طول دوره گزارش، مبارزۀ منفی خود را علیه اقلیت های مذهبی – و به ویژه بهائیان – تشدید کردند. همه گروه های اقلیت مذهبی غیر شیعه، مشمول درجات مختلف تبعیض رسمی از سوی دولت بودند و این موضوع به ویژه در حوزه های اشتغال، آموزش، و مسکن مصداق داشت.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت اطلاعات و امنیت کشور، فعالیت های مذهبی را با دقت زیر نظر داشتند. اعضای اقلیت های دینی رسمی مکلف به ثبت نام در نزد دولت نبودند؛ اما مراسم اجتماعی، مذهبی و فرهنگی آنها و سازمان های وابسته به آنها اعم از مدارس، تحت نظارت دقیق قرار داشت. ثبت اطلاعات بهائیان، در دوره گزارش، در حیطه وظایف پلیس بود. مسیحیان بشارتی نیز از سوی دولت ملزم بودند که از اعضای کلیساهای خود فهرست تهیه و تسلیم کنند.

اقلیت های دینی رسمی عموماً مجاز بودند برای آموزش پیروان خود در مدارس اختصاصی کلاس های علوم دینی برقرار کنند، هرچند در مواردی این حق به میزان قابل ملاحظه ای محدود شد. وزارت آموزش و پرورش بر این مدارس نظارت داشت و برای برنامه درسی آنها الزاماتی تعیین کرد. مدیران اینگونه مدارس خصوصی، به جز در چند استثنا، باید مسلمان باشند. حضور در این مدارس برای اقلیت های مذهبی رسمی الزامی نبود. کتاب های درسی کلاس ها، از جمله متون دینی، باید به تأیید وزارت آموزش و پرورش رسیده باشد. اقلیت های مذهبی رسمی می توانستند علوم دینی را به زبان های غیر فارسی تدریس کنند ولی متون درسی باید به تأیید مقامات می رسید. گرفتن این تأییدیه، در مواردی همراه با هزینه قابل توجهی برای ترجمه بود که به اقلیت ها تحمیل می شد. اما مسیحیان آشوری گزارش دادند که جامعه آشوری می توانست کتاب های درسی برای خود تألیف کند و این کتاب ها پس از تأیید دولت به هزینه دولت چاپ و در میان جامعه آشوری توزیع شدند.

در 25 مه 2009، ریاست اتحادیه اروپا با صدور بیانیه ای نگرانی عمیق خود را از نقض آزادی مذهبی در کشور ابراز کرد. در 18 دسامبر 2008، برای ششمین سال متوالی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ای در محکومیت وضعیت حقوق بشر در ایران، رفتار تند دولت را با اقلیت های دینی بشدت مورد انتقاد قرار داد.

محدودیت ها و موانع گسترده توانایی بهائیان را در عمل کردن آزادانه به فرائض دین خود و تشکیل جامعه کارا به شدت مختل کرد. گروه های بهایی خبر دادند که دولت درخواست صدور یا تمدید جواز کسب و کار و تجارت بهائیان را غالباً رد می کند. گفته می شود که دولت مکرراً بهائیان را تحت فشار می گذاشت که برای رهایی از بدرفتاری از عقاید دینی خود دست بکشند و توبه کنند. دولت مانع خارج شدن بهائیان بسیاری از کشور شد.

بهائیان حق نداشتند عقاید دینی خود را تعلیم دهند، به فرائض دین خود عمل کنند، و با هم کیشان خود در خارج از کشور ارتباط داشته باشند. بهائیان بارها به طور رسمی به "جاسوسی صهیونیسم" متهم شده اند و یکی از دلایل این امر، قرار داشتن تشکیلات جهانی بهائیت در اسرائیل است. این اتهامات در مواردی که بهائیان در حین ارتباط یا ارسال کمک های مالی به مرکز بهائیت دستگیر می شدند شدیدتر بود.

در طول دوره گزارش، بهائیان همچنان با حملات عمومی فزاینده ای مواجه بودند که ازآن جمله یک سلسله مقالات منفی و افترا آمیز در کیهان بود که از روزنامه های وابسته به دولت است و مدیر مسئول آن توسط آیت الله خامنه ای، رهبر ، منصوب شده است. روزنامه ملی اعتماد و تعدادی روزنامه استانی نیز مقالات افترا آمیزی علیه بهائیان منتشر کردند. در اغلب این مقالات، بهائیان و سنی های سلفی به همکاری برای ضربه زدن به امنیت ملی و جاسوسی برای دولت های خارجی متهم شدند. رسانه های دولتی گزارش دادند که در 19 مه 2009، حجت الاسلام محمد ابراهیم نکونام، نماینده مجلس، خطاب به نمایندگان گفته است که بهائیت برای "نفوذ در ایران" و "ایجاد تفرقه" میان مسلمانان شکل گرفت و بهائیان در سرتاسر ایران برای تحقق این هدف تلاش می کنند. در فوریه 2009، خبرگذاری نیمه دولتی فارس طی گزارشی خبر داد که دادستان کل کشور در نامه ای به وزارت اطلاعات هشددار داده که است که بهائیان دارای "روابط گسترده و مستحکم با رژیم صهیونیستی هستند و پیروان آن به جمع آوری اطلاعات و فعالیت های نفوذی و تخریب پایگاه های اعتقادی مردم" می پردازند. در طول دوره گزارش، رسانه های دولتی در مقالاتی ادعا کردند که بهائیت پیروان خود را به زنای با محارم نزدیک تشویق می کند.

عدم پذیرش و اخراج دانشجویان بهایی در دانشگاه های دولتی و غیر دولتی ادامه داشت. با آنکه در سال 2007، دولت برای مدت کوتاهی پذیرش بهائیان در دانشگاه ها را مجاز کرد، در سال 2008، دولت به سیاست قبلی عدم پذیرش بهائیان در دانشگاه بازگشت و این سیاست در سرتاسر دوره گزارش اجرا شد.

طبق برخی گزارش ها، دولت با استفاده از اطلاعات اتاق های بازرگانی کشور و سازمان های وابسته به آن، که اسماً مستقل اند ولی در عمل تحت نفوذ شدید دولت قرار دارند، فهرستی از بهائیان و حرفه ها و مشاغل آنها تهیه کرده است.

بسیاری از مسلمانان اهل سنت ادعا کردند که دولت علیه آنها تبعیض قائل شده است. اما با توجه به اینکه سنی ها اکثراً از اقلیت های قومی هستند، مشکل بتوان تشخیص داد که علت تبعیض مذهبی یا قومی است. غییت حتی یک مسجد سنی در تهران که بیش از یک میلیون سنی در آن ساکنند، به عنوان نمونه ای بارز ذکر می شود. بزرگان اهل سنت خبر از ممنوعیت متون و تعالیم مذهبی سنی در مدارس دولتی، حتی در مناطق عمدتاً سنی نشین دادند. به گزارش سازمان های مدافع حقوق بشر، تعدادی مسجد سنی، در دوره گزارش، توسط دولت تخریب شد. سنی ها همچنین یادآور شدند که در استان هایی مانند کردستان و خوزستان که اکثریت جمعیت سنی است، سمت های انتصابی دولتی ناچیزی در اختیار آنهاست و سمت های ارشد دولتی نیز از دسترس آنها خارج است.

نمایندگان اهل سنت مجلس مدعی شدند که تبعیض دولت باعث عدم حضور سنی ها در قوای مجریه و قضائیه و به ویژه در سمت های بلند پایه تر در سفارتخانه ها، دانشگاه ها، و سایر نهادها و تبلیغات ضد سنی در رسانه های جمعی، اعم از کتاب ها و سایر نشریات شده است.

هرچند یهودیان از اقلیت های دینی رسمی و مورد شناسایی دولت هستند، جامعه کلیمی خبر از موارد تبعیض رسمی داد. دولت همچنان در بیانیه های رسمی، پایگاه های رسانه ای، نشریات و کتاب ها تبلیغات یهودی ستیزانه را مجاز دانست. لحن یهودی ستیزانه سخنان دولت، در کنار این تصور تندروانه در میان مسلمانان رادیکال که همه شهروندان یهودی کشور طرفدار صهیونیسم و کشور اسرائیل هستند، همچنان فضای خصومت آمیزی را علیه کليمی ها ایجاد می کرد. حملات لفظی نیز فرق بین صهیونیسم، یهودیت و اسرائیل را بیش از پیش کم رنگ کرد و باعث تشدید نگرانی های موجود در خصوص امنیت جامعه یهودی در آینده شد.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری کشور، پیکار تبلیغاتی یهودی ستیزانه خود را دنبال کرد. در دوره گزارش، رئیس جمهوری در نشست های مطبوعاتی علناً اعلام داشت، صهیونیست ها که در همه دنیا نفوذ کرده اند، باید متوقف و همراه با اسرائیل نابود شوند.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری کشور، همچنان وجود و دامنۀ هولاکاست را به طور منظم زیر سؤال برد و این امر به تشدید فضای خصومت علیه جامعه یهودی دامن زد. رئیس جمهوری در ژانویه سال 2009 در دانشگاه شریف در تهران مدعی شد که "موضوع هولوکاست" برای توسعه "تسلط صهیونیسم بر مراکز قدرت، ثروت و رسانه ای جهان" ساخته شده است.

دولت، یهودی ستیزی را در رسانه های رسمی نادیده گرفت؛ اما، به جز در موارد استثنایی، یهودیان در به جا آوردن فرائض دینی خود کمتر با محدودیت یا دخالت دولت مواجه شدند. طبق گزارش ها، دولت تدریس زبان عبری را مجاز دانست ولی توزیع متون عبری و به ویژه متون غیر دینی عبری را محدود کرد و این امر موجب دشوار شدن تدریس زبان شد. علاوه بر این، دولت مقرر کرد که به جهت انطباق با برنامه کاری سایر مدارس، مدارس یهودی باید در روزهای شنبه باز باشند که این امر خلاف شرع یهودی است.

شهروندان یهودی محدودیتی در سفر به خارج از کشور نداشتند اما مانند سایر شهروندان مشمول ممنوعیت کلی مسافرت به اسرائیل بودند. با این حال، این ممنوعیت در عمل اجرا نشد.

برخلاف دوره های قبلی گزارش ، گروه های یهودی خبر دادند که مجوزهای خروج متعدد برای شهروندان یهودی نیز صادر می شود و محدودیت های مسافرتی آنها کاهش یافته است. گروه های یهودی خارج از کشور خبر از تلاش های ناموفق دولت برای مداخله در انتخاب کمیته مرکزی کليمی دادند. کمیته مرکزی یهودی رئیس جامعه یهودیان کشور را انتخاب می کند. این گروه ها همچنین خبر از توقف انتشار افق بینا، روزنامه جامعه یهودی دادند و علت آن را فشار دولت بر رئیس پیشین کمیته مرکزی یهودی عنوان کردند.

بنا بر گزارش ها، جامعه مذهبی صابئین - مندائیان، همانند سایر اقلیت های دینی، مورد آزار و اذیت و سرکوب مقامات قرار داشت. دولت در مواردی، اعضای جامعه صابئین - مندائیان را از آموزش عالی محروم ساخت.

شدت عمل فزاینده دولت در سرکوب اجتماعات و مراسم مذهبی اهل تصوف، از جمله آزار و ارعاب روز افزون رهبران برجسته صوفی به دست سازمان های اطلاعاتی و امنیتی، باعث نگرانی شدید شهروندان اهل تصوف در داخل، سازمان های اهل تصوف خارج کشور، و سازمان های متعدد طرفدار حقوق بشر شد. محدودیت های دولت بر گروه ها و عبادتگاه های اهل تصوف (حسینیه) در دوره های گزارش اخیر شدت یافت و آشکارتر شد بنا بر گزارش های دریافت شده، روحانیون و ائمه جماعات هم در مجالس وعظ و هم در بیانات عمومی صوفی گری و فعالیت های صوفیان کشور را تقبیح کردند.

دولت سخنان و دیدگاه های روحانیون ارشد شیعه را با دقت زیر نظر داشت. دادسرای ویژه روحانیت، نهاد مسئول رسیدگی به تخلفات و جرایم روحانیون که تحت نظارت مستقیم رهبر انقلاب قرار دارد، در قانون اساسی پیش بینی نشده است و فعالیت آن خارج از عملکرد حوزه قوه قضائیه است. منتقدان به ویژه مدعی بودند که دادگاه های روحانیت محاکمه روحانیون به منظورپیگرد برخی از روحانیون به خاطر ابراز عقاید اختلاف بر انگیز سیاسی و شرکت آنها در فعالیت های غیر مذهبی، از جمله روزنامه نگاری به کار می رود.

رهبران مذهبی غیر شیعه خبر از بدرفتاری و از محدودیت گسترده توانایی آنها در انجام فرایض دینی خود دادند.آنها همچنین از ممنوعیت تعالیم سنی در مدارس و ممنوعیت متون دینی سنی گزارش دادند. ساکنان استان های عمدتاً سنی نشین از جمله کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان از تبعیض و فقدان منابع خبر دادند اما تشخیص علت تبعیض و اینکه آیا مبنای مذهبی داشته است یا قومی یا هر دو، دشوار است.

قوانین مبتنی بر وابستگی مذهبی همچنان ابزار سرکوب آزادی بیان بود. روزنامه ها و مجلات مستقل تعطیل و ناشران و روزنامه نگاران برجسته با اتهامات مبهم "توهین به اسلام" یا "زیر سوال بردن اسلامیت جمهوری" محکوم و حبس شدند. بر اساس گزارش های خبری مطبوعات داخلی، در 9 ژوئن 2009، محسن نامجو، خواننده ایرانی، به خاطر "توهین به مقدسات اسلامی، خواندن آيات قرآن كريم به شیوۀ تمسخر آمیز و اهانت به کتاب مقدس مسلمین جهان" به پنج سال زندان محکوم شد.

در 8 اکتبر 2008، مجتبی لطفی، روزنامه نگار اینترنتی و روحانی، به خاطر درج خطابه آیت الله منتظری، مخالف سرشناس نظام حاکمیت مذهبی، در یک تارنمای اینترنتی توسط مقامات در قم دستگیر شد. در این خطابه، از محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، به خاطر ادعای اینکه ایران آزادترین کشور جهان است انتقاد شده بود. در 29 نوامبر 2008، لطفی در دادگاه ویژه روحانیت به چهار سال زندان و پنج سال تبعید از قم محکوم شد.

نقض آزادی مذهبی

به گزارش مجمع ملی روحانی بهائیان ایالات متحده و دیگر سازمان های برجستۀ مدافع حقوق بشر، از سال 1979 تاکنون، بیش از 200 بهائی کشته و 15 تن دیگر ناپدید شده اند و فرض بر این است که مرده اند.

به گفته گروه های بهائی خارج کشور، مقامات دولت در دوره گزارش مزاحمت ها و ارعاب بهائیان را با شدت بیشتری دنبال کردند.

بهائیان همچنان به خاطر اعتقادات مذهبی شان به وسیلۀ دولت حبس و بازداشت شدند. دولت پس از دستگیری خودسرانه بهائیان، آنها را به نقض مواد 500 و 698 قانون مجازات اسلامی، یعنی اقدام علیه نظام و نشر اکاذیب، متهم می کرد. در برخی از موارد، این افراد بدون رفع اتهام آزاد شدند و گفته می شود از این که نگرانند هر لحظه مجدداً بازداشت شوند. اغلب آنها تنها پس از پرداخت جریمه های سنگین یا سپردن وثیقه های هنگفت آزاد شدند. برخی از آنها سند مالکیت به عنوان وثیقه گرو گذاشتند؛ برخی دیگر با ضمانت شخصی یا پروانۀ کار آزاد شدند.

در پایان ژوئن 2009، دست کم 20 تا 30 بهائی به خاطر عقاید دینی شان در بازداشت بودند. دولت هرگز به طور رسمی بسیاری دیگر از آنها را متهم نکرد اما آنها را تنها پس از سپردن وثیقه آزاد ساخت.

در اواسط ماه مارس، گفته می شود که یک بهایی به نام شیرین فروغیان صمیمی در شهر ساری توسط مأموران اطلاعات دستگیر شد. در سال 2008، مقامات مغازه شوهر او را تعطیل و وی را به اتهام به خطر انداختن امنیت ملی دستگیر کردند. او نه روز بعد آزاد شد.

در 9 مارس 2009، بر اساس گزارش های دریافت شده، یک بهایی به نام پویا تبیانیان در منزل خود در سمنان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد.

در 18 ژانویه 2009، نیروهای امنیتی در قائم شهر استان مازندران، با یورش به منازل چهار بهائی آنها را دستگیر کردند. چند روز قبل، در 10 ژانویه، مقامات قائم شهر بهائی دیگری را به نام پگاه سینایی دستگیر کردند؛ او در 17 ژانویه به قید وثیقه آزاد شد.

در 16 ژانویه 2009، بنا بر گزارش های رسیده، تعدادی زن بهائی به خاطر تبلیغ دینی در جزیره کیش دستگیر شدند.

در 15 ژانویه 2009، نیروهای امنیتی در تهران پنج بهائی را دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. دست کم یک بهائی، نگین رضایی از شیراز، در پایان دوره گزارش در بند 209 زندان اوین بازداشت بود.

در 9 ژانویه 2009، سه تن از رهبران جامعه بهائیت – عادل فنائیان، عباس نورانی و ظاهر اسکندریان – در منازل خود در استان سمنان دستگیر شدند.

در 22 نوامبر 2008، دو نفر بهائی در شهر ساری، در استان مازندران توسط مقامات دستگیر شدند. اما قبل از دستگیری ابتدا منازل این دو تفتیش و برخی اشیاء مربوط به بهائیت توقیف شد.

در 18 نوامبر 2008، یک بهائی در قائم شهر دستگیر شد.

دو مسئول جامعه بهائی اصفهان و یک عضو دیگر این جامعه، که در مه 2008 ظاهراً به اتهام دفن مرده در مکان مشخصی که در 15 سال اخیر مورد استفاده بود بازداشت شده بودند، در پایان دوره گزارش همچنان در زنان اصفهان حبس بودند.

هفت تن از چهره های سرشناس جامعه بهائی – فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، بهروز توکلی، سعید رضایی، وحید تیزفهم، و مهوش ثابت – که در سال 2008، بین ماه های مارس و مه دستگیر شدند، همچنان در بازداشت بودند. در فوریه 2009، سخنگوی قوه قضائیه اتهامات این هفت تن را "جاسوسی برای اسرائیل، توهین به مقدسات، و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی" اعلام کرد. در ماه مه همان سال، رسانه های دولتی گزارش دادند که دولت علاوه بر سایر اتهامات، این افراد را "مفسد فی الارض" که مجازات مرگ در پی دارد، دانسته است. مقامات به هیچ یک از آنها اجازه ملاقات با وکیل مدافع خود، عبدالفتاح سلطانی را ندادند. در 16 ژوئن 2009، مأموران امنیتی سلطانی را بدون داشتن حکم جلب دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل کردند. در پایان دوره گزارش، این سران جامعه بهایی در انتظار محاکمه در دادگاه انقلاب بودند.

در مارس 2008 به یک بهایی به نام محمد اسماعیل فروزان، که به اتهامات نامشخص دستگیر شده بود، اطلاع داده شد که با تقاضای تجدید نظر او موافقت نشده است او دوره حبس یک ساله خود را آغاز کرد.

عزیز پورحمزه، کامران عقدسی، فتح الله خطیب جوان که در ژانویه 2008 بازداشت شدند، بنا بر گزارش های رسیده در پایان دوره گزارش همچنان در زندان اوین به سر می بردند.

پوریا حبیبی و سیمین مختاری که در ژانویۀ 2008 به اتهام آموزش کیش بهایی دستگیر شدند، بنا بر گزارش های رسیده در پایان دوره گزارش همچنان در زندان اوین به سر می بردند.

دولت همچنان به تصرف بسیاری از املاک بهاییان، از جمله گورستان ها، اماکن مقدس، اماکن تاریخی، مراکز اداری و سایر املاک بهائیان که پس از انقلاب 1979 مصادره شد ادامه داد. بسیاری از این املاک تخریب شده اند. بهائیان به طور کلی حق نداشتند طبق آیین دینی خود مردگان را دفن و برای آنها سوگواری کنند.

در 19 ژانویه 2009، گورستان بهائیان در قائم شهر برای چهارمین بار در هشت ماه اخیر مورد هجوم قرار گرفت و تقریباً به طور کامل نابود شد. به گفته شاهدان، مسئولان شهرداری شبانه گورستان را با بولدوزر صاف کردند.

در 12 ژانویه 2009، کارگران دولت وارد گورستانی در تهران شدند و بخشی از آن را به طور کامل تخریب کردند، این بخش که به قبرستان "کفار" معروف بود و دولت، اجساد اعدامی های سال های نخست انقلاب اسلامی را در آن دفن می کرد. در میان قبرهای تخریب شده، قبرهای بهائیانی بود که در سال های 1980، 1981 یا 1984 در شوراهای حکومتی ملی یا شوراهای محلی بهایی عضویت داشتند، و دولت اعضای این شوراها را جمع و سپس آنها را اعدام می کرد.

حق مالکیت بهائیان به طور کلی رعایت نشد و آنها مورد آزار و اذیت مداوم دولت قرار داشتند. دولت با یورش به خانه و محل کسب بهائیان، اموال شخصی و تجاری، اعم از متون و اشیاء مذهبی بسیاری را مصادره کرد. بنا بر گزارش ها، دولت خانه های شمار کثیری از بهائیان را مصادره و به یکی از سازمان های زیر نظر خامنه ای، رهبر تحویل داده است. دولت همچنین خانه هایی را مصادره کرد که دارای سند مالکیت رسمی بودند وکلاس های جوانان بهائی در آنها برگزار می شد. جامعه بهایی خبر داد که اقدام دولت در مصادره دارایی های شخصی بهائیان و محروم کردن آنها از فرصت تحصیلی و اشتغال باعث فرسایش پایه اقتصادی جامعه شده و بقای آن را به خطر انداخته است.

در 1 مارس 2009، مینو شهریاری، دانشجوی رشته اقتصاد در دانشگاه سمنان به دلیل بهائی بودن از دانشگاه اخراج شد.

بر اساس گزارش های مطبوعات داخلی، در 14 ژانویه 2009 نه دانشجوی بهائی از دانشگاه کرمان اخراج شدند.

در 1 دسامبر 2008، گزارش ها حاکی از تجمع دانشجویان مسلمان دانشگاه گلدشت، در کلاردشت در استان مازندران در اعتراض به اخراج یک همکلاسی بهایی بود.

در 2 نوامبر 2008، دو دانشجوی بهائی به خاطر بهائی بودن از دانشگاه شهید بهشتی اخراج شدند.

بنا بر گزارش های دریافتی، مقامات کسب و کار بهائیان را با توسل به زور تعطیل کردند، محدودیت هایی برای کسب و کار آنها به وجود آوردند و از مدیران شرکت های خصوصی خواستند که بهائیان تحت استخدام شان را اخراج کنند.

مسلمانان اهل تصوف با یک پیکار تبلیغاتی فزاینده و سرکوبگرانه روبرو بودند و در مقالات روزنامه ها و خطابه های روحانیون شیعه مورد افترا و تهمت و در معرض حملات تخریبی قرار داشتند.

در 14 مارس 2009، به گفته نماینده درویشان گنابادی، یک فرقه های عرفانی اهل تصوف، مقامات 41 درویش را به خاطر عمل به فرایض دینی خود در زندان اوین حبس کرده اند.

در 18 فوریه 2009، مقامات عبادتگاه درویشان گنابادی را در تخت فولاد اصفهان، با بولدوزر صاف کردند. صوفیانی که در محل حضور تحت بازداشت قرار گرفتند و تلفن های همراه آنها توقیف شد. کتاب و نشریات اهل تصوف نیزنابود شد.

در ژانویه 2009، جمشید لک، از اعضای درویشان گنابادی، با 74 ضربه شلاق مجازات شد. او در سال 2006، پس از شکایت علنی از بدرفتاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با وی، به "تهمت"زدن به این وزارتخانه متهم شد.

در اواخر دسامبر 2008، مقامات شش تن از درویشان گنابادی جزیره کیش را دستگیر کردند. کتاب ها و رایانه ها، و برخی اقلام دیگر متعلق به آنها نیز توقیف شد.

در دسامبر 2008، امیر علی محمد لباف، از درویشان نعمت اللهی گنابادی، به جرم "نشر اکاذیب" به 74 ضربه شلاق، پنج سال حبس و تبعید به شهرستان بابک محکوم شد.

در اکتبر 2008، دست کم هفت مسلمان صوفی در اصفهان و پنج صوفی در کرج به دلیل وابستگی به درویشان نعمت اللهی گنابادی دستگیر شدند.

مسیحیان، به ویژه مسیحیان بشارتی – همچنان مورد آزار بودند و فعالیت های آنها از نزدیک تحت نظر قرار داشت. در دوره گزارش، دولت ممنوعیت تبلیغ دین را با جدیت تمام اجرا کرد. تدابیر اتخاذ شده در این حرکت عبارتند از نظارت دقیق بر فعالیت های مسیحیان بشارتی، منع غیر مستقیم مسلمانان از ورود به محوطه کلیساها، بستن کلیساها و بازداشت نو مسیحیان. اعضای جماعت های بشارتی باید کارت عضویت همراه داشته باشند و فتوکپی آن باید در اختیار مقامات قرار گیرد. هویت اعضای کلیسا توسط مأموران مستقر در بیرون مراکز کنترل می شد. دولت جلسات برگزاری مراسم بشارتی را به روزهای یکشنبه محدود کرد و به مسئولان کلیسا دستور داد وزارت اطلاعات و امنیت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را قبل از پذیرش اعضای جدید از مراتب مطلع سازند.

در 21 مه 2009، مسئولان امنیتی پنج نو مسیحی را در کرج در حالی دستگیر کردند که برای خواندن انجیل و نیایش در خانه ای جمع شده بودند. خانه مورد نظر تفتیش و چند جلد انجیل توقیف شد. این پنج نفر در محل نامعلومی بازداشت بودند.

در 14 مه 2009، مقامات عبدالزهرا وشاهی، پدر یک فعال برجستۀ مدافع حقوق بشر را در انگلستان که مسیحی ایرانی است در بندر ماهشهر دستگیر کردند که به او هشدار دادند که برای فعالیت های پسرش باید پاسخ دهد. او شش روز بعد آزاد شد.

در 14 مه 2009، دادگاهی در ارومیه، فاطمه پاکی، معلم بازنشسته مسیحی اهل استان آذربایجان غربی را از مزایای حقوق بازنشستگی محروم کرد. پاکی بارها بازداشت و به اجبار متعهد شد اس که تماسش را با گروه های مسیحی قطع کند. شوهر او نیز که طی سالیان متمادی توسط مقامات بازداشت و اذیت شده بود، در سال 2005 به طرز مرموزی کشته شد.

در اواخر مارس 2009، به گزارش گروه های داخلی مدافع حقوق بشر، کلیسای وابسته به شاخۀ مسیحی "پانت کُت" در محله شهرآرای تهران، که متعلق به مسیحیان آشوری است، به حکم دادگاه انقلاب تعطیل شد. بر اساس گزارش های دریافتی، دلیل بسته شدن کلیسا "فعالیت های غیر قانونی" برای درآوردن مسلمانان به کیش مسیحی و "پذیرفتن نو مسیحیان" برای نیایش به عنوان عضو جدید کلیسا اعلام شد.

در 10 مارس 2009، دادگاهی در شیراز سه تازه مسیحی را – به نام های سید علاالدین حسین، همایون شکوهی، و سید امیر حسین باب اناری – هر یک به هشت ماه حبس محکوم شدند و این محکومیت با یک دورۀ آزمایشی 5 ساله همراه است. قاضی پرونده به آنها هشدار داد که یا دنبال فعالیت های مسیحی را رها کنند یا با خطرمحاکمه به جرم ارتداد روبرو شوند.

در 5 مارس 2009، دو عضو جامعه مسیحی، مریم رستم پور و مرضیه امیری زاده اسماعیل آباد، توسط مقامات دستگیر شدند. این دو زن در زندان اوین بازداشت بودند و گفته می شود که مراقبت پزشکی لازم را دریافت نمی کردند.

در 21 ژانویه 2009، مقامات سه مسیحی را، به نام های هامیک خاچیکیان (مسیحی ارمنی)، جمال غلیشورانی، و نادره جمالی (هر دو مسیحی نودین)، در تهران دستگیر کردند. خانه های آنها مورد تفتیش قرار گرفت و کتاب ها و رایانه های شان توقیف شد. طبق گزارشی که در 9 فوریه منتشر شد، خاچیکیان در 28 ژانویه بدون اتهام آزاد شد در حالی که غلیشورانی، و جمالی بعداً با قرار وثیقه آزاد شدند.

در 22 اکتبر 2008، یک فرد مسیحی به نام رامتین سودمند با قرار وثیقه آزاد شد. سودمند در 21 اوت به اتهام تبلیغ علیه دولت دستگیر شده بود.

در 17 ژوئیه 2008، مأموران لباس شخصی به خانه، عباس امیری و همسر وی، سکینه رهنما، مسیحیان ایرانی اهل اصفهان در جریان یک جلسه هجوم بردند. امیری و رهنما، هر دو در اثر جراحاتی که در جریان هجوم مأموران به آنها وارد جان دادند. مقامات به جامعه مسیحی محلی اجازه ندادند که برای این زن و شوهر مراسم یادبود برگزار کنند.

در 3 ژوئن 2008، یک زوج مسیحی نودین به نام ماکان آریا و تین راد، از قرار گزارش، در خانه شان در تهران دستگیر شدند. مقامات آریا را به "اقدام علیه امنیت ملی،" و راد را به "اقدام علیه دین مقدس اسلام" متهم کردند. مسئولان تهدید کردند که این دو را به ارتداد متهم می کنند. پس مجبور شدن به امضای تعهدنامه و یاد کردن سوگند دایر بر این که دین خود را از اسلام تغییر نداده اند، آریا و راد با قرار وثیقه آزاد شدند. آنها کلیسای خود را به اجبار رها کردند و آریا وادار شد تصاویر بزرگان اسلام را در پشت شیشه مغازه خود نصب کند تا حملات ممتد به مغازه او متوقف شود.

در 30 سپتامبر 2008 گزارش شد که مسیحیان نوکیش، محمود متین آزاد و آرش بصیرت، پس از آنکه دادگاه، اتهام ارتداد را در پرونده این دو بی اعتبار و باطل دانست، آزاد شدند. این دو در ماه مه 2008 در شیراز دستگیر شدند.

مجتبی حسین، مسیحی نودین در مه 2008 دستگیر شد و همچنان در بازداشت بود. خانواده او نمی دانستند که او کجا نگهداری می شود و درخواست های آنها برای ملاقات رد شد.

تحولی در پرونده قتل سه روحانی ارشد سنی در سال 2007 روی نداد.

تغییر اجباری دین

گزارشی از تغییر دین در زیر فشار، از جمله در مورد شهروندان آمریکایی نرسیده به سن رشد قانونی که از ایالات متحده ربوده یا به طور غیر قانونی خارج شده باشند یا از بازگشتشان به ایالات متحده جلوگیری شود دریافت نشد.

بنا بر گزارش ها، مقامات دولت به بهائیان نجات از شرایط نامطلوب در ازای انکار دین خود را پیشنهاد کردند. همچنین، اگر فرد در بازداشت و حبس به سر می برد، انکار دین تنها پیش شرط برای آزادی آنها محسوب می شد.

بخش 3. وضعیت احترام اجتماعی به آزادی مذهبی

هرچند قانون اساسی مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان را اقلیت های دینی "حمایت شده" می داند، در عمل مسلمانان غیر شیعه به میزان قابل توجهی مورد تبعیض اجتماعی قرار داشتند و رفتار و اعمال دولت همچنان از عناصری حمایت می کرد که فضای تهدید آمیزی برای برخی اقلیت های مذهبی ایجاد می کنند. دستور کار محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، بر اهمیت اسلام در تحکیم "همبستگی ملی" مقرر می داشت که تأکید رسانه های دولتی بر فرهنگ اسلامی "باعث شود تا خرده فرهنگ ها در جامعه خود را با فرهنگ عمومی وفق دهند."

پس از آنکه محمود احمدی نژاد در اوت 2005 ریاست رکن اجرایی جمهوری اسلامی را به دست گرفت، رسانه های محافظه کار حملات خود را علیه اقلیت های مذهبی غیر مسلمان تشدید کردند و رهبران سیاسی و مذهبی به انتشار مداوم بیانیات تحریک آمیز دست زدند. تحریکات علیه غیر مسلمانان به وخامت چشمگیر اوضاع برای جامعه غیر مسلمان طی دوره گزارش کمک کرد.

مسلمانان سنی و مسیحیان با تبعیض و مزاحمت های اجتماعی و مذهبی در سطوح محلی، استانی و ملی مواجه بودند.

بهائیان در محیط کار با تبعیض حمایت شده از سوی دولت مواجه شدند. گورستان های آنها در آباده و شهرهای دیگر تخریب شدند و دولت برای شناسایی و مجازات عاملان اقدامی نکرد.

گروه های بهایی خارج کشور از تخریب گورستان های بهایی، نبش قبر و هتک حرمت به اجساد در گورستان آباده، و حملاتی به گورستان بهاییان در نجف آباد خبر دادند.

در 23 اکتبر 2008، افرادی با استفاده از بولدوزر گورستان بهاییان را در درزیکلا تخریب کردند.

خودروی متعلق به یک بهایی به نام سهیل نعیمی، در 25 ژوئیه 2008 در شهرستان رفسنجان استان کرمان به آتش کشیده شد. پیشتر، خانواده او و 10 خانواده دیگر بهایی نامه های تهدید آمیزی از گروهی دریافت کردند که خود را "جنبش ضد بهایی جوانان رفسنجان" می نامید.

بر اساس گزارش نماینده جامعه بین المللی بهاییان در سازمان ملل، در 18 ژوئیه 2008، خانه یک خانواده بهایی را در کرمان آتش زدند و چیزی از آن باقی نماند.

در 10 ژوئن 2008، یک ساختمان متعلق به یک زوج بهایی در تنگریز استان فارس به آتش کشیده شد. این خانواده، طبق گزارش ها، رسماً به اقامۀ شکایت کیفری متوسل شد ولی مقامات از پیگیری پرونده خودداری کردند.

بنا بر گزارش های دریافت شده، بهائیان در صنف های شغلی مختلف در سرتاسر کشور با مشکل مواجه بودند. مزاحمت های شخصی برای بهائیان شدت یافت و آنها یادداشت و نامه، لوح فشرده، پیام متنی و رساله های تهدیدآمیز دریافت کردند. مواردی گزارش شد از اینکه کودکان بهایی در مدارس مورد آزار و مزاحمت دارند و اعتقادات اسلامی به آنها تلقین می شود. دختران بهایی بیش از همه مورد مزاحمت بودند و دانش آموزان و معلمان تلاش داشتند بین اولیاء و فرزندان تنش ایجاد کنند.

برخی گروه های مذهبی و مدافع حقوق بشر، از خیزش مجدد انجمن حُجتیه عمیقاً نگران بودند؛ حجتیه که قبلاً ممنوع اعلام شده بود، یک گروه پنهانکار مذهبی و اقتصادی است که در سال 1953 با این هدف تأسیس شد که کشور را از بهائیت پاک سازد و با این کار سبب تعجیل ظهور امام دوازدهم (امام مهدی) شود. اگرچه حُجتیه یک سازمان دولتی به شمار نمی رفت، ولی اعتقاد بر این بود که اعضای کابینه از حجتیه هستند و از مناصب خود برای تحقق اهداف این انجمن بهره می برند. با این همه، معلوم نبود این گروه اصولا چه نقشی در دستگیری و بازداشت بسیاری از بهاییان در دوره گزارش مشخص ایفا می کرد. بسیاری از گروه های مدافع حقوق بشر و خبرگزاری های بهایی می گویند هدف انجمن حجتیه ریشه کن ساختن نه تنها دین بهاییت بلکه خود بهائیان هم هست. موضع ضد بهائی این گروه از قرار آنچه گزارش شد گسترش یافت و اکنون فعالیت های ضد سنی و ضد صوفی را هم شامل می شود.

بسیاری از یهودیان از بیم انتقامجویی، ارتباط با کشور اسراییل یا حمایت از آن کشور را محدود کردند. در تظاهرات ضد آمریکایی و ضد اسراییلی، برخلاف رویه قبلی که "اسراییل" و "صهیونیسم" تقبیح می شد یهودیان نیز مورد تقبیح قرار گرفتند و این امربه فضای تهدید آمیزدر جامعه دامن زد.

گزارش هایی در این دوره حاکی از آن بود که اعضای جامعه صابئین - مندائیان مشمول تبعیض اجتماعی و فشار برای گرویدن به دین اسلام بودند.

بخش 4. سیاست دولت ایالات متحده

ایران برای اولین بار در سال 1999 و به تازگی در 16 ژانویه 2009 در فهرست کشورهای مورد توجه ویژه قرار گرفت. به موجب قانون آزادی بین المللی مذهبی، وزیر امور خارجه محدودیت های جاری را در زمینۀ کمک های امنیتی ایالات متحده مطابق با بند 40 قانون در مورد نظارت بر صادرات تسلیحات، پیرو بند 402 (c)(5) قانون آزادی بین المللی مذهب مقرر کرد. ایالات متحده فاقد روابط دیپلماتیک با ایران است و بنا بر این، محدودیت هایی را که دولت [ایران] در آزادی مذهب اعمال می کند و سایر بدرفتاری هایی را که دولت[ ایران]علیه پیروان گروه های اقلیت مذهبی مرتکب می شود مستقیماً با این دولت مطرح نمی کند.

دولت ایالات متحده از طریق بیانیه ها و گزارش های عمومی، حمایت از اقدامات مربوطه سازمان ملل متحد و سازمان های غیر دولتی، و ابتکارات دیپلماتیک برای پایان دادن به بدرفتاری دولت ها، موضع خود را روشن می کند. ایالات متحده از کشورهای دارای روابط دوجانبه با ایران می خواهد تا از این روابط برای فشار آوردن به دولت و بهبود وضعیت آزادی مذهب و حقوق بشر استفاده کنند.

سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده در موارد متعددی به وضعیت جوامع بهائی و یهودی در ایران پرداخته است. دولت ایالات متحده در قطعنامه های سازمان ملل متحد، از جمله قطعنامه ای که در سال 2007 در مجمع عمومی به تصویب رسید، نحوه رفتار با بهائیان را علناً محکوم کرد. دولت ایالات متحده از سایر دولت ها دعوت می کند که بیانیه های مشابهی صادر کنند.
پايان متن