۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

آزار مسیحیان در جمهوری اسلامی ؛ چرا و تا چه زمانی ؟

گویا ماموران اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی به خودشان قول داده اند به محض دریافت گزارشی مبنی بر جمع شدن گروهی از نوكیشان مسیحی، ضمن هجوم و بر هم زدن آن جمع چند نفری را دستگیر كنند و با خود ببرند !

ّFCNN شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان

جامعه مسیحی ایران اكنون با این سوال روبرو است كه چه باید بكنند تا از شر آزاری كه از سوی حكومت جمهوری اسلامی با آن روبروست خلاص شود ؟ به ویژه در ۵ سال گذشته بطور تقریب هفته یا ماهی نیست كه خبری از یك احضار ، محاكمه ، دستگیری و خلاصه نوعی از انواع آزار و بی عدالتی در حق مسیحیان كشورمان نشنویم یا نخوانیم . مدتهاست كه به علت این مزاحمت های پیوسته و سازمان یافته نظام حاكم بر ایران علیه مسیحیان ، فضای بسیار تیره و تاری برای جامعه مسیحیان داخل كشور بخصوص نوكیشان مسیحی به وجود آمده است كه هیچ روزنه نوری در آن دیده نمیشود و این مسئله باعث سرخوردگی همه زنان و مردان ایرانی مسیحی شده كه با كلید خوردن پروژه اصلاحات در نیمه دوم دهه هفتاد شمسی (۱۹۹۷ میلادی ) تصور میكردند دوران بی ثباتی و انقلابیگری در ایران پایان یافته است و به استقرار یك دمكراسی هرچند نیم بند و از نوع اسلامی دل خوش كرده بودند .

اما با استقرار دولت نهم جمهوری اسلامی به ریاست نو رسیده ای به نام "محمود احمدی نژاد" همه چیز نه تنها به حالت سابق برگشت بلكه بسیار بدتر از سالهای دو دهه اول انقلاب اسلامی نیز شد . در آن سالهای اولیه نه اینكه به مسیحیان ایران خیلی خوش میگذشت . اصلا چنین نبود . در تمام آن سالها به بهانه جنگ و تهدید خارجی همه گروههای مذهبی ، اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه به نوعی از تسویه فیزیكی بی نصیب نماندند .

آزار مسیحیان چگونه؟

حكومت جمهوری اسلامی در نیمه نخست دهه ۹۰ میلادی به تبعیت از سیاست دومین رهبر خود یعنی سیاست "مشت آهنین " ، ضربه شصت سنگینی با اعدام زنده یاد كشیش حسین سودمند به جرم ارتداد درمشهد زادگاه این رهبر و بعد ربودن و قتل رهبران مسیحیان بشارتی ایران شهدایی همچون كشیش هایك هوسپیان ، كشیش مهدی دیباج و كشیش طاطوس میکائیلیان در تهران و اصفهان ، به جامعه مسیحیان ایران نشان داد . این كشتارهای بی رحمانه به قول خود آخوندها در محافل خصوصیشان به اصطلاح برای مرعوب كردن مسیحیان بود كه یادشان نرود كجا زندگی میكنند .

اما واقعیت این است كه در آن سالها حكومت اسلامی فقط یك نگاه ضدفرهنگی به بدنه جامعه مسیحی ایران داشت . چنانكه هرگز آن زمان حتی درباره این رهبران شهید مسیحی كه به قتل رساندند صحبت از ضد امنیت ملی بودن آنها نكردند . در طی همه آن سالها مسیحیان ایران در معرض انواع تبعیض بودند ولی بیشتر به مسائل ظاهری آنها و محدود كردن جامعه مسیحی در نوعی محاصره و جدا سازی از بدنه كل جامعه كشور اكتفا میشد . این محدودیت ها و كنترل ها درباره مسیحیان بیشتر از طریق وزارت ارشاد اسلامی انجام می گرفت و آنزمان تا این درجه سختگیری امنیتی از سوی سیستم سازمان های اطلاعاتی و قضائی جمهوری اسلامی برای آنها وجود نداشت.

حالا در حالیكه هنوز آن تبعیض ها ادامه دارد ، در ۵ سال گذشته آزار و اذیت به مسیحیان به خاطر مسائل ظاهری همچنان ادامه دارد و علاوه بر آن یك برخورد امنیتی با مسیحیان داخل و خارج كشور شروع شده است كه روز به روز ابعاد وسیعتری پیدا میكند .

گویا مدتهاست ماموران اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی به خودشان قول داده اند به هركجا كه گزارشی از جمع شدن چند مسیحی در آنجا وجود دارد باید هجوم ببرند و ضمن بر هم زدن آن جمع چند نفری را دستگیر كنند . به شهادت اخبار و گزارشات منابع مستقل اینهمه فشار و آزار علیه مسیحیان در ۵۰ سال گذشته در ایران وجود نداشته است و بیراه نیست كه در سال گذشته حكومت جمهوری اسلامی پس از حكومت كمونیست كره شمالی مقاوم دوم را بخاطر بیشترین آزار مسیحیان جهان در لیست سالانه مننتشره از سوی سازمان بین المللی " اوپن دورز " به دست آورد و برای اولین بار توانست بالاتر از حكومت سعودی در عربستان قرار بگیرد.

چرا حكومت جمهوری اسلامی كه نظامی با ثبات به نظر میرسد و ادعای ابر قدرتی در منطقه دارد و سهم خواه نقش داشتن در مدیریت جهان است ، در حالیكه بر كشوری حكومت میكند كه اكثریت بسیار بالای جمعیت آن بطور رسمی مسلمان هستند ، باید از سوی یك جمعیت در اقلیت حدود یك درصدی مسیحی اینقدر احساس خطر كند و هر روز حلقه فشار را بر آنان تنگتر نماید ؟

مسیحیان چه میكنند ؟

حداكثر كاری كه مسیحیان ایرانی ( بخصوص جامعه نوكیشان مسیحی ) انجام میدهند این است كه چون درهای كلیساهای رسمی به دلایل مختلف به رویشان بسته است ( ندادن مجوز برای ساخت ساختمان كلیسا – محدودیت ورود غیر مسیحی زادگان، مسیحیان فارسی زبان به ساختمان كلیساهای رسمی موجود و ... ) ، در خانه هایشان دور هم جمع میشوند تا با خواندن چند سرود ، اغلب اوقات بدون موزیك ، خداوند را ستایش كنند و بعد هم چند آیه از كتاب مقدس بخوانند و با دعائی جلسه خود را به پایان برسانند . كجای این موضوع می تواند امنیتی باشد كه ماموران حكومت اسلامی آن را ضد امنیتی تلقی میكنند و بابت آن اینهمه بگیر و ببند راه می اندازند ؟ این حجم زیاد عقوبت و مجازات برای انسانهائی كه فقط و فقط میخواهند خداوند خدای خود را پرستش كنند بر مبنای كدام قانون اعمال میشود؟

سردمداران نظام قضائی جمهوری اسلامی ادعا میكنند آنها مسیحیان را نه بخاطر اجرای آئین های مذهبی شان بلكه بخاطر "تبلیغ مسیحیت" بازداشت میكنند . آنها تبلیغ مسیحیت را تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی می پندارند و تبلیغ علیه نظام حكومت اسلامی را باعث به خطر افتادن امنیت ملی ایران تلقی میكنند كه البته این هردو مطابق قانون جرم محسوب میشود و مجازات دارد .

این دلایل برای فشار آوردن و بازداشت مسیحیان ایران بسیار سست و بی پایه است . در درجه اول این مشخص نیست كه چرا آنها تبلیغ مسیحیت را تبلیغ علیه نظام میدانند !؟ مطابق تعلیمات مسیحی اساس تبلیغ مسیحیت بر بشارت دادن "خبر خوش نجات" از طریق عیسی مسیح است و اینكه این راه بر همه بنی بشر باز است . معلوم نیست این پیام روحانی بسیار روشن و ساده و كوتاه اما ارزشمند در كجایش یك بار سیاسی دارد كه بتواند باعث ایجاد خطر برای یك رژیم حكومتی نظیر جمهوری اسلامی بشود .

یك تبلیغ دیگر مسیحی نیز مانند همه ادیان دیگر نشر "كتاب مقدس" است كه به طور طبیعی هر دینی كتاب مقدس خود را كلام خدا میداند و نشر آن را نشر دادن كلام خدا تلقی میكند . در كجای كتاب مقدس مسیحیان كلامی علیه اسلام و یا حكومت جمهوری اسلامی آمده است كه نشر آن تبلیغ علیه جمهوری اسلامی باشد ؟ اصلا چنین چیزهائی نه تنها وجود ندارد بلكه در كتاب انجیل به صراحت پیروی از قوانین عمومی كشور و اطاعت از دستورات حاكمان عادل كه برای رفاه مردم كار میكنند به عنوان یك وظیفه مسیحی معرفی شده است و همگان به آن توصیه شده اند .

دوم اینكه این مسئولان قضائی و امنیتی كه نقش اصلی را در سركوب مسیحیان ایران ایفا میكنند وقتی دلیل دستگیری و احكام نا عادلانه و وثیقه های سنگین مالی برای مسیحیان را اتهام آنها دائر بر اقدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ علیه نظام اعلام میكنند ، هرگز نمیگویند كه این تبلیغ علیه نظام چگونه توسط مسیحیان انجام میشود . مسیحیان داخل ایران سالهاست كه نه فرستنده و برنامه تلویزیونی مختص به خود دارند و نه ایستگاه رادیوئی . آنها حتی از داشتن نشریات مذهبی مخصوص و چاپ و توزیع كتاب مقدس شان نیز محروم شده اند . این اقلیت دینی در ظاهر به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی حتی حق انتشار بولتن های خبری و دادن آگهی تبلیغاتی در رسانه های داخل كشور را ندارند .پس به گفته این آقایان این تبلیغات مسیحی كه ضد نظام اسلامی تلقی میشود كجا و به چه وسیله انجام میشود ؟

سركوب مسیحیان تا چه زمانی ؟

همه اینها نشان میدهد كه آزار و اذیت مسیحیان در ایران نه بر اساس یك منطق و استدلال بلكه فقط بر اساس تنگ نظری و جزم اندیشی تندروانه حاكمان و برخی فتواهای آخوندهای بی سواد و مرتجع حامی آنها شكل گرفته است و روز به روز ابعاد گسترده تری میابد .

وقتی چند سال قبل گفته شد كه محمود احمدی نژاد در یك جمع خصوصی طرفدارانش گفته است كه " من ریشه مسیحیت را از ایران میكنم " و بعد هم شایع شد مصباح یزدی مقتدا و معلم مذهبی احمدی نژاد در جلسات درس حوزوی خود مرتب تاكید دارد بر " پاكسازی و یكدست كردن ایران و خاورمیانه از نظر مذهبی از طریق اخراج و واداركردن مسیحیان و یهودیان به مهاجرت برای آماده سازی حضور امام زمان شیعیان " ، هرچند هیچوقت مداركی دال بر اثبات این سخنان به دست نیامد ، اما هیچگاه این مهم از سوی آنها تكذیب هم نشد .

تكذیب نكردن چنین شایعاتی از سوی این مقامات رسمی به علاوه سخت تر شدن فشار بدون هرگونه دلیل خاصی بر مسیحیان در ایران پس از آن شایعات ، آیا دلیل محكمی بر راست بودن آن نقل قولهای ضد مسیحی نمیتواند باشد ؟ اكنون با این وضعیتی كه در كشور وجود دارد و چند پارگی و اختلافاتی كه سیاستهای جدید رهبر جمهوری اسلامی در جامعه حتی در بین مدعیان طرفداری از نظام جمهوری اسلامی ایجاد كرده است ، معلوم نیست این آزار و اذیت سبعانه و فله ای مسیحیان تا چه زمانی میخواهد ادامه پیدا كند و ابعاد آن تا چه حد میتواند گسترش یابد .

امید میرود كه این آزارها نخواهد تا زمان به خیال آخوندهای منتظر الظهور ی مثل آقای مصباح یزدی كه در انتظار بازگشت دوباره منجی موعود خود هستند طول بكشد كه در آن صورت كار خیلی سخت میشود و باید تا ابد منتظر ماند !

هیچ نظری موجود نیست: