۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

دادگاههای شریعت اسلامی باعث هرج و مرج در جامعه می شود

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از ساندی نیشن ، مومباسا پایتخت كنیا – رهبران مسلمانان و مسیحیان كنیا در ماه گذشته در یك نشست مشترك تلاش كردند تا بن بست ایجاد شده بر سر مسئله قرارگرفتن دادگاههای شریعت اسلامی موسوم به " كادهی " در قانون اساسی را بشكنند .
به دنبال درخواست و اصرار جوامع و روحانیون مسلمان كنیائی مبنی بر قرار دادن قانون تشكیل دادگاههای شریعت اسلامی در قوانین آن كشور ، بسیاری از مسیحیان اعتقاد دارند كه تشكیل چنین دادگاههائی به شكل رسمی باعث هرج ومرج و آنارشی در آن كشور میشود .
رهبران مسیحی كنیائی میگویند كه این دادگاهها هزینه زیادتری را بر دوش مالیات دهندگان كنیائی میگذارند كه نمیدانند این دادگاه چه استفاده ای برای آنها دارد .
مشكل دیگری كه رهبران مسیحی با تشكیل دادگاههای شریعت اسلامی دارند این است كه آنها میگویند اگر چنین دادگاههائی تشكیل شود ، درصورت بروز اختلافات حقوقی بین مسلمانان و پیروان سایر مذاهب كدام دادگاه صلاحیت بررسی آن دعوا را خواهد داشت و در صورتی كه مسلمانان ادعا كنند كه فقط دادگاههای شریعت اسلامی میتوانند برای ما حكم كنند آنوقت چه باید كرد ؟
در پاسخ رهبران اقلیت مسلمان كنیا اعتقاد دارند كه وجود این دادگاهها برای مسلمانان ضروری است و باعث رفع تبعیض و بی عدالتی در مورد جامعه مسلمان كنیا خواهد شد .آنها میگویند این دادگاهها هزینه زیادی ایجاد نمی كند ولی منافع بسیار زیادی را به مردم كنیا خواهند رساند . آنها ادعا میكنند در صورت وجود این چنین دادگاههائی مسائل خانوادگی و ازدواج و طلاق مسلمانان مطابق آئین اسلام انجام خواهد گرفت . رهبر شورای عالی مسلمانان كنیا موسوم به شیخ مختار خیتامی میگوید : مسلمانان كنیا سالهای طولانی بی عدالتی تاریخی را تحمل كرده اند و اكنون با گنجاندن چنین دادگاهی در قانون كشور بخشی از آن جبران خواهد شد .
اسقف مومبا رهبر كلیسای پنطیكاستی شرق آفریقا در این باره میگوید : مسلمانان نیز مانند مسیحیان كه مسائل خانوادگی و ازدواج و طلاق خودشان را در كلیساها حل و فصل میكنند میتوانند به این كار در مساجد خودشان مبادرت كنند و و بار مالی برای تشكیل دادگاههای شریعت به كشور تحمیل نكنند .
شیخ قاسم از دیگر رهبران مسلمانان میگوید كه این دادگاهها بودجه زیادی را به كشور تحمیل نمیكنند و زیر نظر دادگاههای عالی كار خواهند كرد وبه علاوه مسلمانان نیز مالیات پرداخت میكنند و این مالیات بدون اینكه آنها اعتراضی بكنند در مناطقی مصرف میشود كه شراب تولید میگردد ، در حالی كه این عمل از نظر مسلمانان حرام است . آیا باید مسلمانان بگویند كه نباید از مالیات ما در آن مناطق استفاده شود ؟
با وجود عدم توافق و ادامه مجادله بر سر این مسئله ، رهبران دو طرف با یكدیگر قرار گذاشتند به اینگونه جلسات مشورتی تا حصول یك توافق دسته جمعی ادامه دهند .
امروزه در بسیاری ازكشورهای دنیا از جمله در استرالیا و انگلیس رهبران اقلیت مسلمان خواسته های مشابهی در مورد اجرای شریعت اسلامی به جای قانون مدنی در مورد خود را دارند . خواسته ای كه نیروهای ملی آن جوامع در پس پرده آن نه منافع مردم مسلمان بلكه قدرت طلبی و منفعت طلبی رهبران مسلمانان را میبینند . تجربه ایران نشان داد كه آخوندهای مسلمان با در دست گرفتن سیستم قضائی قصد دست اندازی به همه اركان دمكراتیك جامعه را دارند . تجربه ای كه باید دید آیا دیگر جوامع دنیا از آن درسهای لازم را گرفته اند یا نه ؟

آزادی مشروط و تهدید مقامات قضایی برای شهروند مسیحی

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، جلسه دادگاه خانم "حمیده نجفی " از شهروندان مسیحی كه در مورخه ۱۲ آذر ماه ۱۳۸۸ (۱۶ دسامبر ۲۰۰۹ ) توسط ماموران امنیتی در خانه خود بازداشت شده بود در روز چهار شنبه ۹ دی ماه سالجاری ( ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹ ) در دادگاه انقلاب مشهد در حالی برگزار گردید كه ایشان از از داشتن وكیل محروم بود .
خانم "حمیده نجفی" از نوكیشان مسیحی است كه بدلیل ایمان و باورهای دینی خود بمدت ۱۴ روز جهت اخذ اعتراف و آنچه انجام مراحل بازپرسی گفته می شود ، تحت بازداشت بود. در این مدت او در بازداشتگاه مشهد و زیر نظر ماموران اطلاعات مشهد بسر می برد. كه سرانجام با برگزاری یك دادگاه و بدون داشتن وكیل مدافع ایشان به تحمل ۳ ماه حبس خانگی و سلب سرپرستی كودكش محكوم گردید. بنا بر این حكم، فرزند ایشان به جای والدینش باید توسط سازمان بهزیستی كشور نگهداری شود .
پیش از این نیز یكی از مسئولان قضایی به شوهر ایشان گفته بود ؛ جرم خانم "حمیده نجفی" سیاسی بوده و ایشان به اتهام ارتباط با شبكه های تلویزیونی مسیحی مجرم هستند.!
به گزارش دریافتی این شهروند مسیحی در طول دوران بازداشت خود به دفعات از سوی بازجویان و مامورین امنیتی مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته است و از ایشان خواسته شده بود تا ضمن اعلام اسامی دیگر مبشرین مسیحی و تطمیع در همكاری با این ارگان، دست از باورهای اعتقادی خود كشیده و ایمان مسیحی خود را انكار نماید.
این گزارش می افزاید هنگامی كه ماموران و بازجویان با مقاومت و پافشاری این زندانی مسیحی روبرو می شوند، در اقدامی از سوی اداره اطلاعات، شوهر ایشان به بازداشتگاه اطلاعات مشهد احضار و پس از بازداشت در برابر چشمان همسرش وی را مورد تهدید و ضرب وشتم قرار می دهند و زمانی كه خانم "حمیده" با این صحنه مواجه می شود، قبول می كند تا اعتراف نامه ایی مبنی بر اینكه ایشان دارای عدم تعادل فكری و روحی و روانی هستند را امضاء نماید.
پس از اخذ این اعتراف از سوی بازجویان اداره اطلاعات ، دادگاه ای شتابزده در روز چهارشنبه مورخ ۹ دیماه ۱۳۸۸ ( ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹) در محل دادگاه انقلاب اسلامی مشهد واقع در خیابان كوهسنگی برای ایشان تشكیل شد .این دادگاه در حالی برگزار گردید كه ایشان هیچگونه امكان دسترسی به وكیل نداشتند.
شایان ذكر است كه مطابق با ماده ۱۲۸ قانون آئین دادرسی كیفری جمهوری اسلامی تصریح شده كه متهم می تواند یك نفر بعنوان وكیل همراه داشته باشد و این موضوع حتی در قوانین حقوق بشر هم نیز به صراحت بیان شده است.
خانم "حمیده نجفی" بنا بر حكم دادگاه و اعتراف نامه ایی كه با ارعاب و تهدید و فشار از وی گرفته شده ، دادگاه، نامبرده را دارای بیماری روحی و روانی دانسته و در خصوص ایمان مسیحی ایشان هم وی را شخصی مسلمانی نامیده كه دچار توهم شده است. !
طی این ابلاغیه از سوی دادگاه نامبرده با قید ضمانت از روز پنجشنبه مورخ ۱۰ دیماه سالجاری ( ۳۱ دسامبر ۲۰۰۹ ) آزاد و می بایست به مدت ۳ ماه در حبس خانگی بسر ببرد و همچنین بر طبق اعتراف نامه بدلیل عدم تعادل روحی و عدم صلاحیت والدین (!) سرپرستی كودك ۱۰ ساله ایشان از والدین سلب و به سازمان بهزیستی كشور سپرده می شود.
بر این اساس " هدی" كودك ۱۰ ساله ایشان كه به بیماری مزمن عفونت مثانه و كلیه دچار هستند گویا مشكلات جدی این كودك و نیاز به مراقبت از سوی مادر ایشان باعث شده تا بطور موقت حكم سپردن كودك به بهزیستی تا اطلاع ثانوی مشروط اعلام گردد.
همچنین این خانواده تهدید شده اند در صورتی كه بخواهند بر ایمان مسیحی خود پافشاری كنند و در جایی از مسیحیت صحبتی به میان آورند صلاحیت نگهداری به عنوان والدین کودک را از دست خواهند داد و کودک به سازمان بهزیستی تحویل خواهد شد !
كمیته مسیحان در مجموعه فعالا حقوق بشر در ایران ضمن اعتراض به تصمیم رای صادره از سوی دادگاه ، عدم دسترسی به داشتن حق و كیل ، و اخذ هر گونه اعتراف در وضعیت فشار، تهدید، ارعاب و شكنجه را محكوم و به دور از واقعیت دانسته و همچنین این كمیته اظهار امیدواری می نماید كه دستگاه قضایی با تجدید نظر در حكم نامبرده شرایط مساعدی را برای خانواده ایشان فراهم آورد

معترضان انتخابات، محارب نیستند

نگاهی به تریبون‌های رسمی جمهوری اسلامی در گفتگو با امید ساعدی، حقوق‌دان
«معترضان انتخابات، محارب نیستند»
سراج‌الدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.com
اشاره: آیت‌الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، یکی از تندروترین و در عین حال بلندپایه‌ترین حامیان جریان اصول‌گرایان افراطی شناخته می‌شود. معمولا تندترین سخنان در حمله به مخالفان دولت را باید از زبان او و سید احمد خاتمی شنید.
در خطبه‌های نمازجمعه‌ی ۱۱ دی‌ماه طبق معمول آیت‌الله جنتی به‌سختی به مخالفان دولت حمله کرد و در عین حال در ابتدای خطبه‌ی دوم برای اولین‌بار ناخواسته اعتراف کرد که مضمون خطبه‌های ائمه‌ی جمعه سراسر کشور در یک موضوع مشخص هماهنگ شده است.

آیه‌الله جنتی: «خطبه‌ی دوم من و خطبه‌ی دوم همه‌ی ائمه‌ی جمعه این هفته موضوع‌اش معلوم است، عاشورای امسال و باز این هم از معجزات حسین است، چه عاشورایی بر ما گذشت چه دل‌هایی را این‌ها خون کردند و چه درس‌هایی را باید بگیریم و آن‌ها باید بگیرند.»
در ادامه، آیت‌الله جنتی معترضان شرکت‌کننده در تظاهرات روز عاشورا را محارب و مفسد فی‌الارض خواند و گفت: «من این را می‌گویم که مردم ما مردم نجیبی هستند و مردمی هستند اهل قانون و تابع سیاست‌های رهبری می‌باشند و اگر نبود این جهت شما را زنده نمی‌گذاشتند.»
از آقای امید ساعدی، حقوق‌دان مقیم فرانسه، پرسیدم جای‌گاه محارب و مفسد فی‌الارض در قوانین جزایی جمهوری اسلامی چیست؟ و اساسا چه شروط و مشخصاتی توسط قانون‌گذار برای شناخت محارب و مفسد فی‌الارض شناخته شده است؟
در خطبه‌های نمازجمعه‌ی ۱۱ دی‌ماه طبق معمول آیت‌الله جنتی به‌سختی به مخالفان دولت حمله کرد و در عین حال در ابتدای خطبه‌ی دوم برای اولین‌بار ناخواسته اعتراف کرد که مضمون خطبه‌های ائمه‌ی جمعه سراسر کشور در یک موضوع مشخص هماهنگ شده است
اساسا جرم محاربه و افساد فی‌الارض با انقلاب اسلامی و قانون‌گذاری حقوق جزای اسلامی وارد سیستم قانونی ایران شده است و قبل از انقلاب قانون مجازات عمومی حاکم بود که جرم محاربه و افساد فی‌الارض در آن وجود نداشت. بعدا با قانون تعزیرات و حدود و قصاص و نهایتا در سال ۱۳۷۰ این عنوان محارب و مفسد فی‌الارض وارد قانون مجازات اسلامی شده است.
مفسد فی‌الارض عبارت اخرای محارب است، محارب و مفسد فی‌الارض عنوان جرمی است که در قانون مجازات اسلامی در ماده‌ی ۱۸۳ این قانون و مواد بعدی آن پیش‌بینی شده و مصادیقی را قانون‌گذار برای جرم محاربه و افساد فی‌الارض مشخص کرده است.
اولین مورد در این ماده‌ی ۱۸۳ این است که؛ هر کسی که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد. مورد بعدی در خصوص سارق مسلح و قطاع‌الطریق یعنی راه‌زن مسلحی است که دست به اسلحه ببرد.
مورد سوم طبق ماده‌ی ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی عضویت و یا هواداری در گروه یا جمعیت متشکلی است که علیه حکومت اسلامی قیام مسلحانه بکند. تمام اعضا و هواداران این تشکل که علیه حکومت اسلامی قیام مسلحانه بکنند عمل‌شان مجرمانه بوده و با اتهام محارب و مفسد فی‌الارض تحت تعقیب و مجازات قرار می‌گیرند.
چهارمین مورد براندازی حکومت اسلامی این است؛ هر کسی که طرح براندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند باز جزو مصادیق محارب و مفسد فی‌الارض می‌باشد و هرکسی که برای انجام این طرح براندازی حکومت اسلامی هم‌کاری مؤثر آگاهانه با اختیار داشته باشد و امکانات و اسلحه در اختیار قرار بدهد نیز شامل همین موارد می‌باشد.
آخرین مورد نامزدی در پست‌های حساس در حکومت کودتا بعد از براندازی حکومت اسلامی است. طبق ماده‌ی ۱۸۸ قانون مجازات اسلامی اگر کسی برای حکومت کودتایی که بعد از براندازی حکومت اسلامی به قدرت می‌رسد خودش را به‌طور مثال کاندیدای پست ریاست جمهوری کند این نامزدشدن او در تحقق این براندازی مؤثر واقع بشود.
این‌ها پنج موردی است که قانون‌گذار در قانون مذکور به‌عنوان مصادیق جرم محاربه و افساد فی‌الارض مشخص کرده است و غیر از این موارد هم نیست.
عنصر مشترک بین این مواردی که شما در مواد مذکور آوردید چیست؟
عنصر مشترک و اساسی و یا در واقع رکن مادی جرم در این مواردی که گفتم دست به اسلحه ببرند و قیام مسلحانه و اقدام مسلحانه انجام دهند و مورد آخری هم استثناء می‌باشد که نیازی به استفاده از اسلحه نمی‌باشد و آن هم نامزی برای پست حساس حکومت کودتا بعد از براندازی است که نیازی به استفاده از اسلحه و مواد منفجره نیست.
در بقیه‌ی موارد محارب و مفسد فی‌الارض کسی است که دست به اسلحه می‌برد و قیام مسلحانه می‌کند و از اسلحه برای براندازی حکومت اسلامی استفاده می‌کند.
رهبران معترضان و در سطوح پایین‌تر معترضان شرکت‌کننده در تظاهرات‌های خیابانی حوادث اخیر چه‌مقدار با مصادیق محارب و مفسد فی‌الارض تطبیق می‌کند؟
اعتراضاتی که در ماه‌های اخیر انجام شده است و موضع‌گیری‌هایی که مردم معترض انجام داده‌اند اعم از سران و غیرسران به‌هیچ‌وجه با این موارد و مصادیق جرم محاربه و افساد فی‌الارض تطبیق ندارد. عمل آن‌ها با هر عنوان مجرمانه‌ای دیگری اگر قابل تطبیق باشد - که باید در دادگاه صالح و طبق قانون باید رسیدگی بشود – به‌هیچ‌وجه با جرم محاربه و افساد فی‌الارض تطبیق پیدا نمی‌کند.
اعتراضاتی که در ماه‌های اخیر انجام شده است و موضع‌گیری‌هایی که مردم معترض انجام داده‌اند اعم از سران و غیرسران به‌هیچ‌وجه با این موارد و مصادیق جرم محاربه و افساد فی‌الارض تطبیق ندارد. عمل آن‌ها با هر عنوان مجرمانه‌ای دیگری اگر قابل تطبیق باشد - که باید در دادگاه صالح و طبق قانون باید رسیدگی بشود – به‌هیچ‌وجه با جرم محاربه و افساد فی‌الارض تطبیق پیدا نمی‌کند
اظهارنظر آیت‌الله جنتی، سید احمد خاتمی، و علم‌الهدی به چه میزان می‌تواند از نظر حقوقی مبنای انتصاب اتهام محارب و مفسد فی‌الارض به معترضان باشد؟
این حرفی که آقای جنتی گفته‌اند در واقع یک آرزوی سیاسی و یک اظهارنظر غیرمسوولانه است که فاقد هرگونه مبنای قانون است. دلیل‌اش هم این است که ما در حقوق جزا یک اصل پذیرفته‌شده‌ی جهانی داریم و آن هم «اصل قانونی‌بودن جرم و مجازات است» که طبق آن هیچ عملی جرم نیست مگر این‌که قانون آن را به‌عنوان جرم شناخته و مجازات آن را هم تعیین کرده باشد.
این اصل جهانی وارد ایران هم شده است و در ماده‌ی ۲ قانون مجازات اسلامی هم آمده است که هر فعل و ترک فعلی که در قانون برای آن مجازت تعیین شده باشد جرم است و نه فتوا و اظهارنظر این و یا آن آیت‌الله و مهم‌تر از همه اصل ۳۶ قانون اساسی را داریم که بسیار مهم است و طبق این اصل حکم به مجازات و اجرای آن تنها باید از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد، نه برپایه‌ی فتاوی فقهی و یا اظهارنظر روحانیون. فقط قانون ملاک تعیین جرم و مجازات آن است.
از تعریف حقوقی و این‌جهانی محارب و مفسد فی‌الارض که بگذریم، در بررسی عقوبت اخروی و مجازات آن‌جهانی متهمان به محاربه و افساد فی‌الارض نیز آیت‌الله جنتی و دیگر روحانیون تندروی حامی حاکمیت منشأ اثر نمی‌باشند

مصداق محاربه چیست؟

گفت‌وگو با محمد سیف‌زاده، وکیل دعاوی و عضو کانون مدافعان حقوق بشر
مصداق محاربه چیست؟
رضا جمالیreza@radiozamaneh.com
دادسرای عمومی و انقلاب تهران روز پنجشنبه هفتم دی‌ماه اعلام کرده که پنج نفر از بازداشت‌شدگان روز عاشورا محارب هستند. بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، حکم محاربه نیز اعدام است. از سویی ٣٦ نماینده‏ی اصول‏گرای مجلس نیز در طرحی خواستار کاهش زمان مهلت تجدید‏نظرخواهی اعدام محاربان از ٢٠ روز به ٥ روز شده‏اند. در این باره با محمد سیف‌زاده گفت‌وگو کرده‌ام.

آقای سیف‏زاده، دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرده که پنج نفر از بازداشت‌شدگان روز عاشورا محارب هستند. و بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، حکم محاربه نیز اعدام است. اصولا چه موارد مستدلی در حقوق قضایی ایران برای حکم محاربه مصداق پیدا می‏کند؟
پیش از هر چیز، من از پرونده‏ی مورد نظر شما هیچ اطلاعی ندارم. واضح است که اگر وکیلی داشته، وکلا باید در این مورد اظهار نظر کنند.
اما از لحاظ قانونی و حقوقی، طبق ماده‏ی ١٨٣ قانون مجازات اسلامی، اگر فرد یا افرادی برای ارعاب، ترساندن، اخافه‏ و سلب امنیت و آزادی از مردم دست به اسلحه ببرند، محارب و مفسد هستند و مجازات آن‏ها اعدام، به دار آویختن یا نفی بلد یا قطع دست و پای راست و یا چپ خواهد بود.
محاربه با اقرار شخص متهم در حالی که بالغ، عاقل مختار و قاصد بر اقرارش باشد و یا با شهادت دو شاهد عادل ثابت می‏شود.
محمد سیف‌زاده، وکیل دعاوی و عضو کانون مدافعان حقوق بشر
در اطلاعیه‏ی دادسرای تهران اشاره شده که اقرار متهمان و گزارش ماموران در صدور این کیفرخواست دخیل بوده‏اند. چقدر می‏توان به درستی گزارش ماموران و صداقت اقرار متهمان در نتیجه‏گیری این احکام استناد کرد؟
گزارش مامورین نمی‏تواند بینیه‏ی شرعی و یا قانونی باشد. ممکن است اگر دلایل شرعی و قانونی مانند اقرار یا شهادت افراد عادل (مقصود از عادل کسی است که هرگز گناه کبیره مرتکب نشده باشد و هرگز بر گناه صغیره اصرار نداشته باشد) موجود باشد، کافی خواهد بود و گزارش مامورین تنها ممکن است به عنوان یک اماره محسوب شود.
اما با توجه به اصل چهارم قانون اساسی که احکام شرعی ما رجحان و برتری بر احکام عرفی و قانونی دارند، در شرع و بر مبنای اطلاق مجتهدین و مراجع تقلید، محاربه در مورد دست به اسلحه بردن برای اخافه و ترس مردم به کار برده شده است. اعم از این که اسلحه سرد یا گرم باشد و کسی کشته شود یا کسی کشته نشود.
در مصداق‏‌هایی که مراجع بزرگ آورده‏اند، این مورد را منطبق با قطاع‏الطریق و دزدهای سرگردنه و راه‏‏بندان مسلح ذکر کرده‏اند.
بنابراین من نمی‏دانم موردی که شما اشاره می‏کنید، بر طبق محتویات پرونده، با موارد قانونی و شرعی‏ای که گقتم انطباق دارد یا خیر.
پیش از روز عاشورا، بارها شاهد برخورد معترضین با ماموران امنیتی و خسارات ناشی از این برخوردها در سطح شهر بودیم. اما از نظر قانونی، می‏توان به صرف این که روز این درگیری‏ها روزی مانند عاشورا بوده است، چنین احکامی را با این سرعت و شدت صادر کرد؟
خیر به این استناد نمی‏توان چنین کاری را انجام داد. در روایات بسیار زیادی، کشتن انسان‏ها و خون‏ریزی در ماه محرم که یکی از ماه‏های حرام است، پرهیز داده شده است. اما این نمی‏تواند موجب سرعت در محاکمه و یا خدای ناکرده نادیده گرفتن حقایق بشود.
چه آن که به قول بسیاری از حقوق‏دانان بزرگ، اگر خدای ناکرده در چنین سرعت‏هایی حقی تضییع بشود، جبران‏ناپذیر خواهد بود. بهتر آن است که حقی احیا نشود تا خدای ناکرده حقی تضییع شود.
در پیوند با پرسش پیشین، ٣٦ نماینده‏ی اصول‏گرای مجلس نیز در طرحی خواستار کاهش زمان مهلت تجدید‏نظرخواهی اعدام محاربان از ٢٠ روز به ٥ روز شده‏اند.
این طرح تا چه حد محلی از اعراب قانونی دارد؟ و آیا اصولا قوه‏ی قضاییه می‏تواند برخی از قوانین قضایی و حقوقی خود را با طرح نمایندگان مجلس تغییر بدهد؟ و اگر آری؛ در این میان استقلال قوه‏ی قضاییه چه می‏شود؟
اول این که حسب مورد و شعبه به شعبه، بسته به میزان و نوع پرونده متفاوت است. اما آن‏چه به عنوان تبصره‏ی ذیل ماده‏ی ٢٣٦ قانون آیین دادرسی کیفری برای الحاق به این ماده ارائه شده است و بر این است که مهلت تجدیدنظر خواهی را از ٢٠ روز به ٥ روز کاهش بدهند، به نظر من، به مصلحت سیستم دادرسی نخواهد بود.
از اول انقلاب مواعد دادرسی زیادی داشته‏ایم، اما الان به قدر متیقنی رسیده‏ایم و مدت‏ها است که دیگر آن مهلت‏های متفاوت را الغا کرده‏اند و مهلت همه ٢٠ روز و خارج از کشور دو ماه می‏باشد. از سوی دیگر در مورادی، به خصوص در جرایم سیاسی و مطبوعاتی وکلا فرصت نداشته‏اند در آن مدت حتی ٢٠ روز ملاقاتی با موکل خود داشته باشند و مشورتی بدهند.
بنابراین کاهش آن به پنج روز به مصلحت سیستم دادرسی نیست و من امیدوارم که این طرح تصویب نشود.
اما نمایندگان مجلس می‏توانند در عموم مسایل کشور اظهارنظر کنند یا نقطه‏نظرات خود را به صورت قانون دربیاورند. مشروط بر آن که با قانون اساسی و شرع مغایرتی نداشته باشد که مرجع تشخیص نیز شورای نگهبان است.
به نظر شما، این طرح با اصل قانون اساسی مغایرت دارد؟
به نظر من این طرح با اصل قانون اساسی مغایرت دارد. با توجه به این که طبق اصل ١٩ قانون اساسی «مردم دارای حقوق مساوی هستند» و طبق اصل ٢٠ قانون اساسی «همه به طور مساوی در پناه قانون هستند»، بنابراین اگر چنین اتفاقی بیفتد که بخواهند مهلت تجدیدنظر خواهی بخشی از متهمان سیاسی و مطبوعاتی را ‏ کاهش بدهند، تبعیضی آشکار است و مغایر با اصول ١٩ و ٢٠ قانون اساسی است.

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

فرجامخواهی دخترمسیحی مصری برای پدرش از اوباما !

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از كریستین پست ، ماه گذشته ( آذر ماه ) یك دختر ۱۵ ساله مصری به نام "دینا الگوهری" كه پدرش یك نوكیش مسیحی مصری به نام "ماهر الگوهری" میباشد ، نامه ای به رئیس جمهور آمریكا نوشته و از او درخواست نموده برای نجات جان پدرش میانجیگری كند .او میگوید كه پدرش ممكن است بخاطر اینكه از اسلام به مسیحیت گرویده است و حاضر نیست دست ار ایمانش بردارد ، به اعدام یا زندان طویل المدت محكوم شود .
دینا كه خود نیز مسیحی شده است به همراه پدرش در حال فرار و مخفی شدن از نقطه ای به نقطه دیگر میباشد تا دست تندروهائی كه میخواهند فتوای قتل پدرش را اجرا كنند به آنها نرسد . پدر او دومین كسی در تاریخ مصر میباشد كه به دادگاه آن كشور رسما تقاضای تغییر دینش را داده است و از دادگاه خواسته تغییر دین او را به رسمیت بشناسد و ثبت كند .
در نامه دستنویس او كه به زبان عربی نوشته شده است و در پایگاه شبكه جهانی كوپتیك (مسیحیان مصر) منتشر شد چنین آمده كه :
" آقای رئیس جمهوراوباما در مصر ما در اقلیت هستیم . ما به شدت تهدید شده ایم . شما میگوئید كه اقلیت مسلمان در آمریكا به خوبی تحت حمایت هستند .ولی چرا اقلیت ما در اینجا مانند آن اقلیت در آمریكا مورد رسیدگی و حمایت قرار نمیگیرند ؟ ما اینجا در خانه خودمان به واقع زندان هستیم چون مفتی های مسلمان فتوای قتل پدر مرا صادر كرده اند و دولت هم نه تنها از ما حمایت نمیكند بلكه یك زندان جدید را برایمان آماده كرده است . بله آقای رئیس جمهور ما در وطن خودمان در زندان هستیم ". ( بر اساس ترجمه از متن عربی به انگلیسی توسط آژانس خبری آسوریها ای ان آ ).
این دختر مسیحی مصری در نامه خود از رئیس جمهور دمكرات آمریكا كه بسیار بر مسئله حفظ حقوق اقلیتها در ایالات متحده تاكید دارد خواسته است كه به نمایندگی از طرف آنها با حكومت مصر مذاكره و مسئله را حل و فصل نماید .
در یك مصاحبه مطبوعاتی كه اوایل سال ۲۰۰۹ "ماهر الگوهری" با روزنامه لوس آنجلس تایمز انجام داد گفته بود او و دخترش به شكل فراری زندگی میكنند و هر چند ماه یكبار مجبور به تغییر مكان هستند تا محل زندگیشان شنایسائی نشود . به عنوان یكی از معروفترین نوكیشان مسیحی مصری الگوهری نمیتواند با آزادی در خیابانها رفت و آمد كند چون میترسد مورد شناسائی مسلمانان تندرو قرار گیرد . دوستانش به او برای تهیه مایحتاجش از جمله غذا كمك میكنند .
الگوهری در مرداد ماه گذشته به تایمز گفته بود : ترس اصلی من از حكومت نیست . این تندروهای اسلامی هستند كه باعث نگرانیند ." بعضی از آنها فكر میكنند اگر مرا بكشند به بهشت خواهند رفت." وقتی كه من به دادگاه میرفتم بوسیله نیروی پلیس كه مرا احاطه كرده بودند مراقبت میشدم .
ماهر الگوهری مرد ۵۷ ساله مصری ، عیسی مسیح را ۳۵ سال پیش از این به عنوان نجات دهنده خود پذیرفته است .این فرزند یك خانواده مسلمان چند ی قبل از دادگاهی در مصر خواست كه بطور قانونی و رسمی دین او را از اسلام به مسیحیت تغییر دهند و مشكلات برای او از همان زمان بسیار حاد شد .
به دنبال چند فتوا علیه او توسط آخوندهای سنی مصر و فشارهای اسلامیون افراطی دادگاه از درخواست او را رد نمود. در شناسنامه مصریان دین آنها ذكر میشود و برای هرتغییری در شناسنامه نیاز به حكم دادگاه وجود دارد . در تابستان سال جاری قاضی مامور رسیدگی به این پرونده ، با آنكه الگوهری توانسته بود گواهی غسل تعمید خود و نامه تائید عضویتش در یك كلیسای ارتودكس معتبر مصری را ارائه نماید ، ولی درخواست او را رد كرد و بدین ترتیب در واقع مجوز لازم برای ادامه تهدیدات تندروها علیه الگوهری و دخترش را صادر نمود .

هفته پر دردسربرای ولایت و حامیان آن !

هفته ای كه عنقریب به آخرش میرسیم هفته پر سر و صدائی بود كه میتواند در آینده جزو هفته های سرنوشت ساز به تاریخ كشورمان راه یابد . نگاهی به وقایع این هفته خالی از لطف نیست و میتواند مروری باشد برای ثبت بهتر در حافظه همگان .
جنگ حیدری - نعمتی
روز اول هفته با حمله حیدر حیدر اوباش لباس شخصی به حسینیه جماران محل مقدس خوانده شده سخنرانیهای دوران ۱۰ ساله بنیانگذار جمهوری اسلامی شروع شد . لباس شخصی ها همان افرادی هستند كه مثل الاغ بی صاحب هیچكس حاضر نیست مسئولیتشان را بپذیرد تا مبادا خرج كاه یونجه شان بر گردنش بیفتد . این حركت گوئی همه پرده های ۳۰ ساله را درید و نشان داد كه ظاهرا همه حتی تندروها به این نتیجه رسیده اند كه هیچ چیز مقدسی در نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد و میخانه و مسجد همه به یك چوب رانده میشوند .
حمله به حسینیه جماران و ضرب و شتم شركت كنندگان در سخنرانی كسی كه ۸ سال صاحب بالاترین مقام اداری جمهوری اسلامی بود نشان میداد كه بیت رهبری به واقع تبدیل به همان دربار شاهنشاهی شده و برای بقای خود میخواهد جنگ حیدری – نعمتی راه بیندازد .
درو كردن طوفان
اما اتفاقات روز دوم هفته به نظر میرسید كه فقط سی یا چهل سالی یكبار در این كشور پیش می آید تا بسیاری از چیزها را زیر و رو كند . آنچه در روز یكشنبه ۶ دیماه ۱۳۸۸ ( روز عاشورا ) در تهران و ۱۱ شهر كشور از جمله اصفهان ، تبریز ، مشهد ، قم ، بابل ، نجف آباد ، اراك ، رشت ، شیراز و ....... رخ داد چیزی نبود جز نمایش شكست عملی برای تئوری ولایت فقیه و جمهوری مذهبی .
صرف نظر از همه چیز ، اینكه مردم سراسرایران ابتدا بر صفحه مانیتور كامپیوترهای خانگی خود و كمی دیرتر در تلویزیونهای ماهواره ای چهره خونین كتك خورده و وحشت زده ماموران انتظامی و امنیتی حكومت اسلامی را دیدند كه پس از ارتكاب وحشی گریهای متعددشان توسط مردم خشمگین از مركبهای خود به زیر كشیده میشدند ، یا قرارگاهشان در روز روشن در مركزی ترین نقطه مركز كشور یعنی میدان ولی عصر تهران كه حكومت باید برای كنترل كشور در آن دارای بیشترین شعاع قدرت باشد اشغال و به آتش كشیده میشود ، آبی بود كه ریخت و دیگر قابل برگشت به جوی جمهوری اسلامی نیست .
خواب خرگوشی
روز سوم هفته هر دو طرف از ضربه عاشورا گیج بودند . بچه های ایرانی در نشئه دریافتن قدرت مشتشان كه تازه داشتند آن را میشناختند به سر میبردند و نیروهای انتظامی و اطلاعاتی حكومت اسلامی هم مانده بودند حیران از قدرت آن مشت . آنها با خود فكر میكردند كه باید چه كنند و چه جوابی بدهند به آن ضربتی كه در پاسخ ضربتشان نوش جان كرده بودند . عقلا نیز به فكر بودند تا راهی برای خروج از این زنجیره خشونت بیابند كه تازه اولش بود و میتوانست اگر زیر دندان ملت مزه دهد تا ثریا ادامه پیدا كند . متاسفانه خشونت انقلابی چون راه كوتاهتری برای حصول نتیجه به نظر میرسد ، در مقایسه با مبارزه بی خشونت كه ممكن است زمان بیشتری ببرد از جذابیت بیشتری برخوردار است و اگر زیر دندان مزه كند آنوقت خدا فقط باید به دادمان برسد.
رورنامه كیهان هم مانند همیشه برای تلطیف فضای كشور با نوشتن مطالب بامزه كمی فرا واقعی ، صحنه حضور عده ای خارجی را در یك خیابان فرعی خلوت بازسازی كرد كه با كمك عوامل داخلی خود یك تابلوی راهنما را كه دست برقضا روی آن نوشته بود" بن بست خامنه ای " از جا كنده بودند وزیر پا لگد كوب میكردند و نوشت كه برای طبیعی جلوه دادن فیلمبردار حرفه ای عمدا دوربین را میلرزانده است .فرمانده پلیس تهران هم تاكید كرد یكشنبه خبر مهمی نبوده وبا چند تصادفی و یك فرد كه در اثر ازدهام جمعیت از پل سقوط كرده همه چیز در روز عاشورا خوب و خوش تمام شده است .
آخر آن روز مزین شد به گزارش مختصری از زندگی خصوصی مفصل ولی فقیه مستضعف نما كه معلوم شد آنقدرها كه بعضی از جمله خودش ادعا میكردند مستضعف هم نیست .این گزارش كه راست و دروغش گردن نشردهندگان آن است از آن دست گزارشهائی بود كه در هر صورت سر زبانها افتاد و چون شواهد با قرائن جور در می آمد عده زیادی آن را باور كردند .
دروغ بزرگ
روز چهارم یعنی سه شنبه هشتم ، مردان رژیم از خواب حاصل ضربه پریدند اما هنور به وضوح حالشان سر جا نیامده بود و تلو تلو میخوردند . در حالیكه كیهان شریعتمدار و رسالت و سایر روزنامه های دولتی روز قبل نوشته بودند در كشور روز عاشورا هیچ اتفاق غیر طبیعی نیفتاده است و مردم به سلامتی مانند ۱۰۰۰ سال گذشته فقط عزادار امام حسین بوده اند وبس ، ناگهان به زعامت صدا و سیمای جمهوری اسلامی همه با هم قرآن را در مقابل ملت سر نیزه كردند و گفتند نه روز عاشورا خیلی خبرها بوده و مخالفان اسلام قرآنها را در خیابانها آتش زده اند .
فرمانده كل نیروی انتظامی جمهوری اسلامی كه به وضوح عصبانی بود و معلوم بود تعادل فكری ندارد ، جلوی دوربین ومیكروفن خبرنگاران پس از ادای توضیحاتی عجیب و غریب و اعلام اینكه عده ای ناشناس لباس و كلاه و باتوم و ماشین پلیس را سرقت كردند و با آنها به مردم عزادار عاشورا حمله كردند ، همه را تهدید كرد و گفت كه تمام تهاجمها و كشتارها و زندانها و شكنجه ها كه تا كنون توسط نیروی تحت امر او در ۶ ماه گذشته صورت گرفته شوخی كوچكی بیشتر نبوده و از این پس با قاطعیت عمل میكند .
همه مسئولان نظام در پایان روز خیالشان راحت بود كه فردا به دعوت آنها میلونها نفر برای حمایت از رهبر و دولتش در سراسر كشور كفن پوش به خیابانها خواهند آمد . تولید كنندگان و فروشندگان ساندیس و كیك و ساندویچ و سایر تنقلات و نوشیدنیهای مورد علاقه ارزشیها نیز شكمشان را برای یك كاسبی خوب صابون میزدند .
پایان ماه عسل یا قدرت نمایی حكومت
روز پنجم هفته یعنی چهارشنبه كه تمام شد خیلی ها دلخور بودند . اول از همه فیلمبرداران صدا و سیما كه تحت فشار باید جوری فیلم میگرفتند كه چند ده هزار نفر را چندین میلیون نفر نشان دهند . بعد از آن ماموران حكومتی كه تمام تلاششان را باید بكار میبردند تا لشكر شكست خورده شان را به زور كیك و ساندیس و پاداش اداری و سیب زمینی و اتوبوس و متروی مجانی دوباره جمع و جور كنند و بالاخره فروشندگان تنقلات كه با همه ریخت و پاشها نتوانستند در سراسر كشور بیش از صد هزار عدد از محصولاتشان را به دولت و ستاد های نماز جمعه بفروشند .
آخرش هم كسی نتوانست درست سر در بیاورد جمعیت میلیونی اعلام شده از صدا و سیما درست بود یا ادعای حداكثر بیست هزار نفری مخالفان . اما چیزی كه در مورد تهران به چشم دیده میشد پر شدن میدان انقلاب و اوایل خیابانهای آزادی و انقلاب بود كه دست بالا میتوانست گنجایش یك جمعیت ۵۰ هزار نفری را داشته باشد و انصافا با جمعیت روز یكشنبه كه از امام حسین تا انقلاب و از انقلاب تا آزادی و درمیدان ولی عصر و خیابانهای كریمخان و ولی عصر تا سر طالقانی با حضور پرتعداد به مقابله با ماموران امنیتی برخاسته بودند و شعار مرگ بر خامنه ای سر میدادند ، اصلا قابل مقایسه نبودند . از شهرستانها هم بجز صدا و سیما كه این روزها هرچه بگوید اگر راست هم باشد كسی در ایران باور نمیكند ، هیچ خبر تجمع كلانی شنیده نشد و حداكثر مساجد جامع و حسینیه های اعظم آنها با دانش آموزان دبیرستانی و سربازهای پادگانها پر شده بود كه ماموران انتظامی با ترس فراوان به شدت از آنها محافظت میكردند .
جسد خواهرزاده میر حسین موسوی هم با عجله دفن شد و اعلام كردند او توسط خود معترضان ترور شده است تا مظلوم نمائی كنند . خبرگزاری فارس نیوز هم كه توسط مردم به نام جدید " فالس نیوز " به معنی اخبار جعلی مفتخر شده است نوشت این ترور توسط خود شخص موسوی طراحی شده بود و اصلا توضیح نداد چنین شخصی چطور توسط خمینی به مدت ۸ سال به عنوان بالاترین مقام اداری جمهوری اسلامی مورد تائید و پشتیبانی قاطع بود .
دو نكته در مورد حركات چهارشنبه رژیم قابل توجه بود . اینكه آیا آنها با خود فكر نمیكنند اگر این روشها قرار بود در ساكت كردن مردم موثر باشد حتما در هند هیچ انقلابی روی نمیداد ، الجزایر همچنان مستعمره فرانسه بود و آپارتاید هنوز بر آفریقای جنوبی حكومت میكرد . دیگر اینكه بر فرض بشود چند سالی با این روشها بیشتر بر سر كار ماند . چه ارزشی دارد این حكومت لرزان كه اكنون شش ماه است بساطش هر روز همین است .
اوایل شب چهارشنبه كه صدای خامنه ای و احمدی نژاد پس از ۳ روز غیبت صغری بالاخره شنیده شد مشخص شد سریال هنوز ادامه دارد و مردم باید منتظر قسمتهای بعدی باشند . یكی از وبلاگنویسان هم آخر شب به نكات جالبی اشاره كرد . او در وبلاگش نوشت : " حكومت امروز در ایران نشان داد كه اگر دركشور ما قرآن به واقع به آتش كشیده شود حتی قادر نیست میدان آزادی تهران را هم برای نشان دادن غیرت به جوش آمده مسلمانان از جمعیت پر كند ." آن وبلاگنویس سوال میكند : " آیا مردم ارادت خود به مقدسات و قرآن را از دست داده اند یا دیگر دروغهای حكومت و پرو پاگاندای آن را قبول ندارند ؟ "
و بالاخره رنگ قرمز كه در روز چهارشنبه به عنوان نماد تظاهرات دولتی برگزیده شده بود بسیار مشكوك میزد . تا آنجا كه حافظه یاری میكند رنگ قرمز در محرم همیشه نشانه شمر و یزیدیان بود ه است و بعید به نظر میرسد مسئولان این مسئله را فراموش كرده باشند .پس چرا رنگ یزیدیان یكدفعه شد نماد طرفداران رهبر، فقط خدا عالم است . انتخاب رنگ قرمز برای اردوی خامنه ای رهبر و اظهارات عجولانه فرمانده نیروی انتظامی كه پس از عاشورای ۸۸ عین اظهارات ارتشبد ازهاری پس از عاشورای ۵۷ بود ، از نكات قابل توجه این هفته محسوب میشدند كه كمتر مورد عنایت مفسرین قرار گرفتند.
به امید یك آخر هفته بسیار خوب برای همه هموطنان عزیزمان ، حال كه به نظر میرسد ماه عسل ملت ایران با آخوندهای شیعه خاتمه یافته و طشت اسلام نمائی رهبران جمهوری اسلامی از پشت بام در این هفته پائین افتاد ه ، باید منتظر هفته های آینده بمانیم تا ببینیم وقایع این هفته چه تاثیری بر آنها خواهد گذاشت .

Happy New Year

sale noe miladi be hame masihiane jahan mobarak bad,omidvaram sale 2010 sale salamati va shadkami bara hame mardom bashe,va in sale sar aghaz solhe jahani bashad va betavanim shahede solh jahani va doniaei bedone jang va khonrizi bashim,omidvaram sale jadid aghaze soghot va sarnegonoie hokomathaie diktator mananad hokomate diktatorie jomhorie eslami dar keshvare azizemon Iran bashim.mofagh va sarafraz bashid,Reza