۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

افزایش آمار طلاق در ایران : نزدیک سی درصد ازدواجهای تهران به طلاق میرسد !

مدیر کل امور سرپرست خانوار کمیته امداد با بیان اینکه در مقابل هر 6/3 ازدواج ثبت شده در تهران، یک طلاق ثبت می‌شود، گفت:‌ از مجموع ازدواج های ثبت شده در تهران در 9 ماهه آخر سال 89، 27 درصد آنها به طلاق منجر شد.

به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از شبکه ایران، علیرضا چگینی مدیر کل امور ایتام، سرپرست خانوار و سالمندان کمیته امداد در نخستین نشست تخصصی مسوولان امور بانوان سراسر کشور کمیته امداد در سال 90 افزود: بر اساس برآورد آماری بین سالهای 75 تا 85، سالانه 60 هزار زن به تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور اضافه شده است.

به گزارش ایرنا، وی اضافه کرد: همچنین در طول برنامه چهارم توسعه، هر سال 49 هزار زن سرپرست خانوار زیر پوشش کمیته امداد قرار گرفته‌اند. وی تصریح کرد: با توجه به اینکه سالانه حدود 30 هزار طلاق در استان تهران رخ می‌دهد، 75 درصد این زنان بدون سرپرست به کمیته امداد مراجعه می کنند.

مدیر کل امور ایتام، سرپرست خانوار و سالمندان کمیته امداد گفت: براساس آمار رسمی سال 85، یک میلیون و 631 هزار زن سرپرست خانوار در کشور سرشماری شدند که این رقم هم اکنون بین یک میلیون و 850 تا یک میلیون و 900 هزار نفر تخمین زده می شود.

قابل ذکر است که مطابق آمار منتشر شده در سال 1389 توسط سازمان ثبت احوال کشور اعلام شد : در سال 1388 هر چهار دقیقه یک طلاق در کشور ثبت شده است .در آن سال تعداد 125748 مورد طلاق به ثبت رسیده بود که در مقایسه با ده سال قبل از آن یعنی سال 1378 با رقم 50879 مورد ، افزایشی بیش از 2 برابر را نشان میداد . در آمار منتشر شده سال 1388 میزان ازدواجهای ثبت شده در کشور 890 هزار مورد ذکر شده بود .

بر اساس همان آمار استان تهران با 36 هزار مورد طلاق در سال 88 دارای بیشترین طلاق ثبت شده در بین استانهای کشور بود و خراسان رضوی با 12 هزار مورد در جایگاه دوم قرار داشت . استان ایلام نیز با 420 مورد کمترین میزان طلاق به ثبت رسیده در ایران را داشت .

از نکات قابل توجه آمار طلاق سال 1388 این بود که بیشتر از نیمی از طلاقها در سال مذکور تعلق به زوجهائی داشت که 0 تا 5 سال سابقه زندگی مشترک داشته اند .در همان زمان 84 درصد طلاقها در مناطق شهری و حدود 16 درصد آن در مناطق روستائی اتفاق افتاده است و بالاخره اینکه میانگین سن مردان طلاق در سال هشتاد و هشت برابر 27 سال بود که در مقایسه با سال مبنای هفتاد و هشت ( ده سال قبل از آن ) 5 سال افزایش یافته بود .

سیاستهای دولتی در جهت تخریب و تغییر بافت جلفای اصفهان برای محو رد پای مسیحیت در ایران

در جلفا طي پانزده سال گذشته هر روز بر ميزان تخريب‌ها افزوده مي‌شود. هرچند جلفا هنوز ردپاي ميراث مسيحيت را در خود دارد و تلاش میکند آن را حفظ کند اما بخش مهمي از اين ردپا از مدت‌ها پیش پاک شده است .

به گزارش شبکه خبری مسیحیان فارسی زبان در دی ماه سال گذشته ( 3 ماه پیش ) گزارش جامعی از وضعیت فعلی محله مسیحی نشین جلفای اصفهان و تلاش آرام دولت اسلامی و شهرداری اصفهان برای محو ردپای مسیحیت از آن توسط پورتال خبری ارامنه ایران منتشر شد که این گزارش را عینا نقل میکنیم .

جلفا يکي از قديم‌ترين محله‌هاي اصفهان است که حضور ارامنه در آن به سال‌هاي حکومت صفوي در ايران بازمي‌گردد. با اين حال از اين محله و حال و هواي تاريخي آن چيزي باقي‌نمانده و طي 15 سال گذشته هر روز بر ميزان تخريب‌هاي آن افزوده مي‌شود. هرچند جلفا هنوز ردپاي ميراث مسيحيت را در خود دارد و تلاش مي‌شود تا حفظ شود، اما بخش مهمي از اين ردپا مدت‌هاست که پاک شده و اين روند هنوز هم ادامه دارد.

به گزارش CHN از ديرباز تا کنون اصفهان محل زندگي اديان مختلف در ايران بوده است. امروز در کنار مسلمانان، مسيحيان و يهوديان، جايگاه ويژه‌اي در زندگي روزمره ساکنان اين شهر تاريخي دارند. در اين ميان محله جلفا از اهميت جالب توجهي برخوردار بوده و هرچند بخش زيادي از ساختارهاي فرهنگي و بافت تاريخي خود را امروز از دست داده، اما هنوز هم به دليل انبوه ساکنين ارمني و از سوي ديگر حضور کليساي تاريخي وانک، از اهميت زيادي برخوردار است.

محله تاريخي جلفا با 19 هزار و 845 متر مربع يكي از قديمي ترين محله‌هاي شهر اصفهان است. گفته مي‌شود اين محله پس از مهاجرت ارامنه ساکن جلفا آذربايجان به اصفهان و سکونت آن‌ها در بخشي از زاينده‌رود پديد آمده است. اين محله تاريخي از چندين محله بزرگ و کوچک تشکيل شده که اکنون نام بخشي از آن‌ها تنها به عنوان خاطره‌اي از محله‌هاي تاريخي ياد مي‌شود.

از نخستين روزهاي تكوين اين شهرك ارمني‌نشين، پنج محله به نام‌هاي ميدان بزرگ، ميدان كوچك، هاكوپ‌جان يا يعقوب‌جان و يا محله‌ي حصيرباف‌ها، چهارسوق قاراكل تشكيل دهنده‌ اين شهرك نوبنياد عصر شاه عباس بوده است. اما امروز محله‌هايي چون سنگتراش‌ها، تبريزي‌ها، ايرواني‌ها، چهارسو و کاسگ باقي‌مانده‌اند.

روزگاري شاردن، بازرگان و سياح فرانسوي، جلفا را بزرگ ترين محله اصفهان برشمرده و هر يک از طول و عرض آن را يک فرسنگ نوشته است. بر اساس نوشته هاي اين جهانگرد اروپايي، جلفا از دو قسمت يکي جلفاي قديم و ديگري جلفاي نو تشکيل مي شده که جلفاي نو به دليل کوچه هاي بزرگ تر و مشجر از نظر زيبايي به محله قديم آن برتري داشته است. شاردن ازکوچه بزرگ، کاروانسرا ، يک ميدان ، يازده کليسا و تعدادي حمام در جلفا ياد مي کند که بايد يادآور شد اين توصيف مربوط به چند قرن پيش است و چهره امروزي جلفا به کلي با اين توصيف تفاوت دارد.

مرمت‌های دردسر ساز

طي آخرين تغير و تحولات صورت گرفته در منظر شهري جلفا، بخشي از آن به صورت بافت سنتي مرمت شده است. البته اين مرمت‌ها مشکلاتي را براي اهالي به وجود‌ آورده که از آن جمله مي‌توان به کف‌فرش‌هاي سنگي که با قلوه سنگ‌ها ساخته شده‌‌است اشاره کرد.

يکي از اهالي جلفا مي‌گويد: «اين سنگ‌ها در فصل سرما دردسرساز هستند. با آمدن باران لاي آن‌ها پر از آب مي‌شود و با سرد شدن هوا در شب، هر صبح شاهد يخ‌زدگي اين سنگ‌ها هستيم. فقط کافي است که پا روي آن‌ها بلغزد و آنوقت است که فاجعه درس مي‌کند . »

به گفته وي پيش از اين و در دوره‌هاي گذشته، اين کف‌فرش‌ها، به سبک سنتي آجرفرش شده‌ بودند که خطر کمتري را هم داشتند.

يکي از ضربه‌هاي مهلک به بافت تاريخي جلفا سال‌هاي پيش، پس از کشيده شدن "خيابان توحيد" زده شد. اين خيابان با تخريب بافت تاريخي و دو پاره کردن آن درست از جايي رد شد که قبل از اين خانه‌هاي تاريخي جلفا بود.

يکي از کسبه جلفا مي‌گويد: «خاطرات زيادي از جلفا هنوز به ياد‌ها باقي‌مانده اما شواهد عيني آن از بين رفته و ديگر ميراث چنداني از گذشتگان مسيحي جلفا باقي‌نمانده است.»

به گفته وي محله‌هاي جلفا طاق‌هاي خشتي و گلي داشت که ارتفاع کمي داشتند. امروز بخشي از اين طاق‌ها احياء شده اما با آجر و ارتفاع آن‌ها هم بيش از اندازه زياد شده است. اين ارتفاع زياد را براي ورود ماشين‌هاي سنگين در نظر گرفته‌اند.

وي مي‌گويد اين خوب است که محله جلفا را ساماندهي مي‌کنند اما اي کاش به خاطر آن‌همه خاطره خوش، درست به سبک قديم بازسازي مي‌کردند تا خاطره‌ها تجلي ديگري داشته باشد.

در حال حاضر برخي محله‌ها چون سنگ‌تراش‌ها و خاقاني مورد مرمت قرار گرفته و کوچه‌ها و پياده‌روها به سبک قديمي بازسازي شدند تا جلوه‌اي از محله تاريخي داشته باشد.

خبری از سنت‌های کريسمس و شب سال نو نيست

امروز در محله جلفا از آن‌همه کليسا هنوز چند‌تايي باقي‌مانده است. کليساي وانک، بيدخم و مريم از مهمترين کليساهاي جلفا است. ولي ديگر آن حال و هواي شب‌هاي کريسمس و ژانويه در محله جلفا ديده نمي‌شود.

يکي از کسبه قديمي جلفا در اين‌باره مي‌گويد: «در زمان‌هاي خيلي گذشته، مردم هنگام کريسمس به کليساها مي‌رفتند و محله جلفا غرق و شادي و سرور بود. امروز چندان اهالي جلفا به اين مراسم‌ها اهميت نمي‌دهند و مثلا امسال هنگام سال نو عده کمي به کليساها رفتند. »

کليساي وانک به عنوان يکي از آثار مهم تاريخي اکنون يکي از مراکز گردشگري جلفا هم محسوب مي‌شود. اين کليسا امروز نقش تعيين‌کننده‌اي در جمع‌آوري گردشگر‌هايي که به اصفهان مي‌آيند دارد. ورود گردشگري به جلفا مي‌تواند همچنان آينده اين محله را خوشبينانه رقم بزند.جلفا در گذشته داراي 24 و به روايتي 36 کليسا بوده که تعدادي از آنها به مرور زمان ويران شده‌است.

خانه مارتا پيترز، يادگاری از گذشته

در جلفا منازل قديمي عهد صفوي نيز وجود دارد.يکي از معروف ترين اين خانه ها خانه قديمي مارتاپيترز معروف به "خانه جانی " از بناهاي تاريخي و با ارزش دوره صفويه است که با توجه به مدارک موجود و بررسي هاي انجام شده در آن روزگار وسعت زمين و ساختمان هاي آن بيش از مساحت فعلي بوده است.

اين خانه که در تقاطع خيابان حکيم نظامي و کوچه کليساي وانک قرار دارد متشکل از بخش هاي مختلفي است که شامل چند ساختمان جدا از يکديگر در جبهه هاي مختلف است. ساختمان اصلي خانه را بخش تابستاني جنوبي آن تشکيل مي دهد.

ساختمان زمستاني شمالي آن که بخش بسياري از آن در تعريض کوچه کليسا منهدم شده از بقاياي اصلي خانه به شمار مي رفته است. خانه مارتاپيترز که در زمان صفويه به محل سکونت و زندگي "جاني کشيش" يکي از روحانيان کليساهاي اصفهان بوده ، در حال حاضردر اختيار دانشگاه فارابي است و به دليل استقرار بر سر راه کليساي وانک و قرار گرفتن در مرکز شهر مورد بازديد گردشگران خارجي قرار مي گيرد.

محله جلفا هرچند امروز مورد توجه قرار گرفته است، اما هنوز راه نپموده زيادي تا رسيدن به تاريخ گذشته خود دارد. جلفا هنوز هم به عنوان يک اسم مهم در محله‌هاي تاريخي اصفهان خودنمايي مي‌کند و آثار تاريخي آن، از کليسا گرفته تا مدارس تاريخي و خانه‌ها، بخش مهمي از تاريخ اصفهان است.



اخراج یک جوان مسیحی از کشوربه دنبال ندادن شناسنامه ایرانی به او

محسن که از مادری ایرانی و پدری ایرانی تبار در شهر قم متولد شده به علت ایمانش اکنون در حال اخراج ازکشور است و فقط تا پایان سال نود ( مارچ 2012 ) فرصت دارد که ایران را ترک نماید وبه عراق برود .

به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان ، محسن الف 22 ساله دانشجوی سابق دانشگاه اراک که پدر او از معاودین عراقی بوده است با وجود اینکه خودش متولد ایران میباشد ، وقتی در 29 فروردین سالجاری ( 18 آپریل 2010) برای دریافت کارت اقامت توقیف شده اش به پلیس اتباع خارجی مراجعه کرد از او تعهد گرفتند که تا پایان سال جاری باید برای خروج از کشور و رفتن به کشور عراق اقدام کند.

این جوان که متولد و ساکن شهرستان قم میباشد با آنکه از مادری ایرانی متولد شده است به علت قوانین پیچیده و غیر عادلانه مربوط به اقامت اتباع بیگانه در ایران هرگز موفق به گرفتن شناسنامه ایرانی نشده است . پدر او از عراقیان ایرانی تبار بوده که در سالهای دهه 50 شمسی ( دهه 70 میلادی ) در زمان حکومت حزب بعث و قدرت صدام حسین به علت پیشینه ایرانی از عراق اخراج میشود . در واقع هم پدر و هم مادر این شخص هردو ایرانی هستند اما پدرش تابعیت و حق شهروندی عراق را داشته است که تازه این حق به دلیل تبار ایرانیش از او سلب شده بود .

حکومت جمهوری اسلامی با این افراد که با اجبار توسط دولت وقت عراق از آن کشور بیرون رانده شده بودند همواره برخوردی دوگانه داشته است . به برخی از این افراد که با حکومت و دولت جمهوری اسلامی وابستگی دارند نه تنها تابعیت و شناسنامه ایرانی داده شده است بلکه بعضا حتی به مقامات بالا و حساسی نیز رسیده اند. شاهرودی رئیس سابق قوه قضائیه جمهوری اسلامی و نقدی فرمانده فعلی بسیج سپاه پاسداران که از عوامل اصلی سرکوب مردم میباشد ، هردو از معاودین عراقی هستند. اما کسی که دارای وابستگی وارادتی به حکومت جمهوری اسلامی نباشد حق دریافت شناسنامه ایرانی را ندارد و هر سال باید برای تمدید کارت اقامت یک ساله اش به اداره امور اتباع خارجه مراجعه نماید .

محسن در مورد وضعیت شهروندی خود به اف سی ان ان میگوید : چند سال پیش قانونی در ایران تصویب شد که طبق آن کسانی که در ایران از پدری که تبعه خارجه است به وجود آمده اند و بلافاصله بعد از رسیدن به سن 18 سال تمام یکسال دیگر در ایران اقامت کرده باشد تبعه ایران محسوب می شوند (بند 5 ماده 976 قانون مدنی) .

با تصویب این قانون من هم درخواست تابعیت دادم و هم ازدواج کردم . در طول این مدت هم پیگیر کارهای مربوط به تابعیتم بودم و به این فکر می کردم که بعد از 22 سال رنج و محدودیت می توانم به حقوق شهروندیم دست پیدا کنم، ولی بالاخره بعد از دوبار تجدید نظر آب پاکی را روی دستم ریختند و به دلایلی که برایم روشن نیست گفتند شما نمی توانید تابعیت ایران را بگیرید. این مسئله تبدیل به کابوسی برای من شد ، چون به این ترتیب ازدواج من قابل ثبت شدن قانونی نبود . بعد از آن هم زمانی که برای ثبت ازدواجم در اداره اتباع اقدام کردم با آن هم مخالفت کردند و رویای تشکیل خانوانده من که پایین ترین حق انسانی من است بر باد رفت و من ماندم و نداشتن حق تحصیل و حق کار و حق ازدواج و حق مسافرت و حق تملک و در کل نداشتن حق زندگی .

محسن وقتی از همه جا نا امید میشود، یک روز که در اینترنت به دنبال یافتن مطالب مربوط به پناهندگان و راههای حل مشکل اقامتی اش بود ناگهان بطور اتفاقی با کلام خداوند برخورد میکند که فرموده است : " اگر کسی به یک طرف صورتت سیلی زد ، بگذار به طرف دیگر هم بزند ! اگر کسی خواست ردای تو را بگیرد . پیراهنت را هم بده" ( انجیل لوقا 29:۶).

او خودش در این باره میگوید : بله این جمله مسیح بود که مرا عاشق محبت خود کرد، محبتی که تا آن روز از درک آن عاجز بودم, محبتی که جای خالیش را در دلم احساس کردم و به مسیح ایمان آوردم و بعد از آن بود که متوجه شدم مسیحیان در ایران با چه مشکلات فراوانی روبرو هستند.

از آن پس محسن در وبلاگ شخصی اش به مسائل مسیحیان ایران نیز در کنار مسائل اتباع خارجی و پناهندگان اشاره میکند . شاید به دلیل انتشار همین مطالب است که مسئولین اداره اتباع خارجه پی برند که او مسیحی شده است و وقتی او در پایان سال 1389 ( فوریه 2011 ) برای تمدید کارت اقامتش مراجعه میکند کارت او را تمدید نمیکنند و او را به اداره پلیس اتباع بیگانه معرفی مینمایند . در آنجا از او بازجوئی مفصلی درباره ایمان مسیحی اش میشود و به دلیل آنچه در وبلاگش منتشر کرده و صلیبی که بر روی دستش خالکوبی کرده است کارت اقامتش را توقیف میکنند .

محسن اکنون در حال اخراج شدن از ایران است و فقط تا پایان سال 90 ( مارچ 2012 ) فرصت دارد که ایران را ترک نماید . او در جواب این سوال که راجع به عراق رفتن چه فکر میکند ؟ میگوید :

عراق جزو ۱۰ کشور اول در آمار سال ۲۰۱۱ سازمانهای جهانی حقوق بشر از نظر خطرناک بودن برای مسیحیان است، به گونه دیگر می توان گفت تمام کشور های مسلمان برای مسیحیان و نوکیشان مسیحی که روبه افزایش اند خطرناک هستند و دلیلش هم حکم ارتداد است که در دین اسلام وجود دارد. مسئله ای که شرایط من را بسیار دشوار میکند این است که من عربی بلد نیستم و یک مسیحی هستم، از طرف دیگر یک ایرانی ام، در همین چند باری که برای کارهایم به سفارت عراق مراجعه کردم متوجه شدم که اکثر عراقی ها از ایران به دلایل دخالتهای ایران در کشورشان متنفر هستند.

هیچکس دلش نمی خواهد از خانواده و وطنی که در آن بزرگ شده دل بکند ولی زمانی که می بیند، نمی تواند با شرایطی که برایش به وجود آمده زندگی کند، حاضر می شود به کشوری برود که از نظر سطح زندگی از وطنش پایین تر است و راهی که پدرانشان آمده اند را حالا خود باید برگردند و این دقیقاٌ همان چیزی هست که مسئولان این حکومت آن را می خواهند.

محسن از همه مسیحیان جهان میخواهد که برای او و صدها نفر مشابه او دعا کنند و از سازمانهای جهانی حقوق بشر و مدافعان حقوق پناهندگان درخواست دادرسی و رسیدگی عادلانه به پرونده اش را دارد . او که یک مسیحی است خود را ایرانی میداند و نه عراقی و سوالش این است که چرا باید به خاطر عقاید و ایمانش از زندگی در کشوری که در آن متولد شده است و رشد نموده محروم شود ؟



۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

یک کشیش ایرانی در معرض اعدام

شعبه ۱۱ دادگستری گیلان، برای کشیش یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد، مجازات مرگ تقاضا کرده است. همسر آقای ندرخانی نیز زندانی است و به حبس ابد محکوم شده است. خطر اعدام کشیش بهروز خانجانی در شیراز را هم تهدید می‌کند.

کشیش یوسف ندرخانی ساکن رشت بوده و از اکتبر سال ۲۰۰۹ تاکنون در زندان این شهر به سر می‌برد. وی به دلیل تبلیغ مسیحیت در کلیسای خانگی خود، پس از چند مرتبه احضار و تذکر دستگیر شده است. آقای ندرخانی که شغل آزاد داشته، ۳۵ ساله و پدر دو فرزند است.

کشیش رضا دهقانی، عضو شورای رهبری کلیسای ایران با اعلام این جزییات به دویچه‌وله از صدور حکم مرگ برای یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد خبر می‌دهد: « ایشان سه مرتبه دادگاه رفته که آخرین آن، سه هفته قبل بوده است. به وکیل ایشان تلفنی و شفاهی خبر داده‌اند که حکم مرگ صادر شده اما این را ابلاغ کتبی و رسمی نکرده‌اند. معمول است که چنین کنند تا افکار عمومی و واکنش مردم را بسنجند.»

خانم فاطمه پسندیده، همسر یوسف ندرخانی نیز از خرداد ماه سال ۸۹ در زندان به‌سر می‌برد. کشیش دهقانی می‌گوید که دو فرزند خردسال این زوج زیر شش سال سن دارند و نزد عمه خود نگاهداری می‌شوند: « خانم پسندیده به حبس ابد محکوم شده زیرا در شریعت اسلام، حکم مرد مرتد اعدام و حکم زن مرتد، حبس ابد است.»

بهروز خانجانیBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: بهروز خانجانی کشیش دهقانی یادآوری می‌کند که فشار بر "نوایمانان مسیحی" در ایران پس از انتخابات تشدید شده و تنها از ماه ژانویه گذشته تا کنون سی نفر دستگیر شده‌اند:« بازداشت‌ها در تهران، شیراز، اصفهان و شمال کشور بوده‌اند. بیشتر این افراد را با قرار وثیقه آزاد کرده‌اند و آنها منتظر تشکیل دادگاه‌های خود هستند. وثیقه‌های آنان سنگین است و به نظر می‌رسد به این ترتیب خواسته باشند پرونده آنها را تک‌تک و نه به صورت جمعی بررسی کنند.»

آقای دهقانی از وضعیت خطرناک کشیش بهروز خانجانی در زندان شیراز می‌گوید و اضافه می‌کند که وی محکوم به مرگ به اتهام ارتداد شده است: « همسر ایشان هم دستگیر شده و الان با قرار وثیقه آزاد است.»

اعضای "شورای رهبری کلیسای ایران" که مقیم اروپا و آمریکا هستند، کوشیده‌اند توجه افکار عمومی و سازمان‌های حقوق بشر کشورهای محل سکونت خود را برای حفظ جان "نوایمانان مسیحی" جلب کنند. کشیش رضا دهقانی به‌طور نمونه از تظاهراتی اعتراضی در اتاوا در برابر سفارت ایران و ارسال نامه‌هایی به وزارت خارجه و سازمان حقوق بشر کانادا یاد می‌کند.

نخستین حکم "ارتداد" برای نودینان مسیحی در ایران پس از انقلاب در سال ۱۹۹۰ صادر گردید. کشیش حسین سودمند، در این سال و در شهر مشهد به جرم "ارتداد" به دار آویخته شد.

مهیندخت مصباح

تحریریه: فرید وحیدی

احضـار و بـازجـویی هـای سازمان یافته تر مسیحیان در ایران

ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی كه تا كنون با عناوینی نظیر «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی»، سعی در بازداشت مسیحیان ایرانی داشتند این بار در تلاش هستند تا با اتهام نخ نمای جاسوسی برای بیگانگان اذهان عمومی را نسبت به مسیحیان برانگیزند.

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان و بنا بر گزارش دریافتی در شهرهای مختلف كشور ، به دنبال اعلام خبر دستگیری ۹ نفر در همدان با اتهام فعالیتهای مسیحی كه بطور بی سابقه از طریق برنامه خبری شامگاه جمعه ۱۹ شهریور ماه سالجاری از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد ، از سوی عوامل امنیتی هجوم گسترده ولی بی سروصدائی در سراسر كشور بر علیه مسیحیان به خصوص نوكیشان مسیحی فارسی زبان فعال در كلیساهای خانگی آغاز شده است .

به گفته گزارشگران شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان، این دستگیریهای موقت معمولا با احضار افراد مسیحی به ادارات اطلاعات در استانها و شهرهای مختلف انجام میگیرد . شخص احضار شده بلافاصله تحت یك بازجوئی دقیق و بسیار فنی قرار می گیرد كه دارای ماهیتی كاملا متفاوت از روال اینگونه بازجوئی ها در سنوات گذشته میباشد .

گویا این بار ماموران امنیتی حكومت مذهبی ایران تصمیم دارند به اتهامات قبلی كه بر مسیحیان وارد میكردند یعنی « تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام علیه امنیت ملی »، اتهام واهی دیگری با عنوان « جاسوسی برای بیگانگان » را هم اضافه كنند . البته بر چسب اتهام جاسوسی به مسیحیان برای چه دولتی بهتر از اتهام جاسوسی برای اسرائیل میتواند مسئولان جمهوری اسلامی را راضی كند ؟

پر واضح است كه تبلیغات جنجالی و اخبار جعلی چند ماه گذشته و اغراق آمیز درباره فعالیت های مسیحیان در رسانه های زنجیره ای وابسته به حكومت اسلامی و سپاه پاسداران به چه منظور بوده است و چه اهدافی را دنبال میكرده .

اعلام خبر دستگیری ۹ تن از مسیحیان بشارتی برای اولین بار در تلویزون جمهوری اسلامی و ارائه گزارشی از یك تظاهرات نمایشی برعلیه فعالیت های مسیحیان بشارتی ایران بطور همزمان با آن باعث بروز شایعات و گمانه زنی های مختلفی در بین مردم و جامعه مسیحیان كشور شده است .

در ویدیوی تبلیغاتی دستگیر شدگان در همدان كه از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش گردید ،در متن خبر مذكور گفته شد: " ۲ نفر از این افراد از سوی سازمانهای خارج كشور بوده اند و ۷ نفر دیگر ایرانی میباشند ".

از متن گزارش تلویزیونی اینگونه برداشت میشود كه آن ۲ نفر باید خارجی باشند كه بقیه ایرانی ذكر شده اند . هرچند كه به صراحت گفته نشده آنها دارای چه ملیتی میباشند . تاكنون اسامی این ۹ نفر تا به حال از سوی هیچ ارگان قضائی یا اطلاعاتی اعلام نشده است و محل دقیق بازداشت و اینكه نحوه بازداشت آنان چگونه بوده مشخص نیست .

این ابهامات و آن حملات در پی اعلام این گزارش تبلیغاتی جمهوری اسلامی، باعث شده است كه این شایعه قوت یابد كه احضار شدگان و بازداشت شدگان اخیر در برخی شهرستانها و استانهای ایران، همان كسانی هستند كه با گروه مذكور و بخصوص آن ۲ فرد خارجی در ارتباط بوده اند و اطلاعات هویتی آنها پس از دستگیری همدان برملا شده است .

بر طبق این نظریه دستگاه قوه قضائیه و مامورین وزارت اطلاعات با عدم انتشار اسامی و جزئیات بیشتر و ملیت دستگیر شدگان میخواهند به گو نه ایی عمل نمایند تا حد ممكن از آگاهی یافتن مرتبطین با آنان جلوگیری كنند و از این طریق تعداد بیشتری از مسیحیان وابسته به كلیساهای خانگی را مورد شناسائی و بازداشت نمایند . عدم انتشار اطلاعات بیشتر از سوی مقامات امنیتی و دستگاههای قضایی و بیانات دوپهلو درباره ملیت آن ۲ فرد نیز میتواند نوعی بازی امنیتی آنان باشد !

اگر چه تاكنون گزارشی از سوی هیچكدام از كشورهای خارجی و یا سازمانهای مسیحی داخل و یا خارج كشور درباره این افراد بازداشت شده در همدان منتشر نشده است و از طرف دیگر در مورد دستگیری این ۹ نفر گزارشی قابل توجهی بجز خبر رسانی دادستانی همدان وجود ندارد ، باعث قوت گرفتن این شایعه شده است كه خبر این دستگیری ممكن است از اساس دروغ و یا یك حقه اطلاعاتی – تبلیغاتی باشد كه دقیقا این رویداد خبری مصادف با یك روز قبل از موضوع طرح قرآن سوزی در امریكا بوده تا اینگونه بخواهند توجیه ایی برای آغاز موج جدیدی از حملات به مسیحیان و كلیساهای خانگی داشته باشند . بسیار عجیب به نظر میرسد كه با گذشت چندین هفته از اعلام پر سر و صدای یك دستگیری گسترده آنهم به شكل بی سابقه ایی از تلویزون جمهوری اسلامی حال كلیه دستگاههای قضایی و امنیتی كشور نسبت به این موضوع سكوت اختیار كرده اند.

شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان در حال حاضر قادر به تائید یا رد هیچكدام از این نظرات نیست و بهتر است همه مسیحیان بخصوص اعضای فعال كلیساهای خانگی ضمن دعا و درخواست حفاظت از سوی پدر آسمانی ، بسیار هوشیار باشند و چشم و گوش خود را باز كنند تا به دست افراد شرور و مامورانی كه به دنبال بهانه برای اذیت و آزار بیشتر مسیحیان هستند بهانه ندهند .

مطابق فصل دهم انجیل متی ، خداوندمان عیسی مسیح وقتی شاگردان خود را برای بشارت برقراری ملكوت خداوند به میان قوم اسرائیل در شهرهای مختلف فرستاد ، آنها را برای جفا آماده كرد و به آنها گفت : من شما را همچون گوسفندان به میان گرگان میفرستم ، پس مثل مار هوشیار باشید و مثل كبوتر بی آزار .

اعمال مجازات قطع دست یک مرد متاهل در قزوین

در کیفر خواست صادره با مجرم تشخیص دادن متهم قرار مجرمیت نامبرده صادر گردیده است.

به گزارش شبكه خبرمسیحیان فارسی زبان به نقل از ایران پرس نیوز،شبکه اطلاع رسانی استان قزوین اعلام كرد، به دنبال تشکیل پرونده اتهامی یکی از سارقان سابقه دار در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین ، حجت الاسلام صادقی نیارکی با صدور کیفر خواستی تقاضای اعمال مجازات سرقت مشمول حد (قطع انگشتان دست) متهم را خواستار گردید.

در کیفرخواست صادره از سوی دادستان قزوین با اشاره به ارتکاب ۳۸ فقزه سرقت از طریق جیب بری و تشکیل پرونده های متعدد در این زمینه با عنایت به شکایت شکات ، گزارش مراجع انتظامی ، تحقیقات بعمل آمده ، اقاریر صریح و مقرون به واقع متهم ، اظهارات مطلعین و سایر قرائن و امارات منعکس در پرونده تقاضای کیفر متهم را نموده است.

در کیفر خواست صادره با مجرم تشخیص دادن متهم یادشده و مستندا به مواد ۱۹۷ الی ۲۰۱ قانون مجازات اسلامی و با رعایت ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب سال ۱۳۸۱ قرار مجرمیت نامبرده صادر گردیده است.

شایان ذکر است متهم یاد شده دارای ۴۲ سال سن ، بی سواد ، متاهل و دارای سوابق کیفری بوده و پرونده اتهامی وی با صدور کیفرخواست مبنی بر اعمال مجازات سرقت مشمول حد به دادگاههای عمومی و جزائی قزوین ارسال گردیده است.