۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه

داستان زندگی رضا. م

من رضا هستم که در یک خانواده مسلمان در جنوب تهران بدنیا آمدم. در سن 11 سالگی پدرم را از دست دادم. با مشکلاتی که در این مدت برایم پیش آمد کاملا آرامش و امیدم را از دست دادم.
سعی کردم آرامش خود را از راههای مختلف بدست بیاورم. با گرفتن دوستهای زیادی چه مرد و چه زن و گذراندن وقتم با آنها سعی کردم به آرامش برسم. چندین بار از مواد مخدر و مشروبات الکلی و غیره استفاده کردم ولی باز هم نتوانستم خلع داخلیم را پر کنم، تا اینکه مجبور شدم ایران را ترک کنم. حدود 10 سال پیش به آلمان آمدم در مدت 2 سالی که در آلمان بودم فکر کردم علت ناآرامی من رژیم ایران می باشد به همین خاطر شروع به فعالیتهای سیاسی کردم و تصمیم گرفتم برای آزادی خودم و مردم کشورم با رژیم فعلی بجنگم. فکر می کردم با جنگیدن و کشتن دیگران می توانم به آزادی و آرامش برسم. در این مدت که در آلمان بودم در پائین کمرم غده ای بوجود آمد که دیگر قادر به نشستن نبودم. مجبور شدم پائین کمرم را جراحی کنم.بعد از چند ماه مداوا بهبودی خودم را بدست نیاوردم. با مشکلات اقامتی که داشتم مجبور شدم به هلند بیایم. در هلند باز 5 بار دیگر جراحی شدم. ولی باز هم بهبودی خود را بدست نیاوردم. دکترها برای هفتمین بار می خواستند مرا جراحی کنند، ولی چون از لحاظ روحی و جسمی در شرایط خیلی بدی بودم نتوانستند؛ به همین خاطر مخصوصا برای بدست آوردن آرامشم داروهای قوی زیادی مصرف می کردم.دکترها تصمیم گرفتند مرا حدود 2 هفته در بیمارستان روانی بستری کنند، ولی قبول نکردم. با داشتن تمام بیماری هایم نمازم را سر وقت بجا می آوردم. روزی 6 صفحه قران و معنی به فارسی آن را می خواندم. چندین بار این کتاب را دوره کردم و خیلی از خداوندی که او را نمی شناختم می خواستم که مرا کمک کند ولی هیچ احساس نزدیکی با او را نداشتم، به همین خاطر تصمیم به خودکشی گرفتم. چندین بار سعی کردم از راههای مختلف خودم را بکُشم، ولی همیشه صدائی به من می گفت این کار را نکن، چون نخواهی مرد و از این وضعیتی که داری هم بدتر خواهی شد.نمی دانستم که چه کار باید بکنم. امیدم را به کلی از دست داده بودم و مثل یک مرده متحرک منتظر یک واقعه بودم. در این زمان با یک خانواده مسیحی هلندی آشنا شدم. این عزیزان خیلی مرا کمک و محبت می کردند.زمانی که این خانواده مسیحی برایم دعا می کردند آرامشم را بدست می آوردم. ولی زمانی که شروع به نماز و کتاب خواندن می کردم آرامشم می رفت و دوباره ترس و دلهره به سراغم می آمد.از خداوند سوال می کردم: چرا زمانی که این مسیحیان برای من دعا می کنند آرامش می گیرم ولی وقتی که نماز و کتاب می خوانم آرامشم می رود. روزها را به سختی می گذراندم، تا این که به یک کنفرانس مسیحی دعوت شدم. با گفتن دروغهای زیاد و بهانه های مختلف می خواستم به این کنفرانس نروم، ولی خداوند مرا به آنجا هدایت کرد. در این کنفرانس که موضوع آن شفا بود، با این که هیچ اعتقادی نداشتم، بعد از این که کشیش آنجا در نام عیسی مسیح برایم دعا کرد حدود 20 روز طول کشید که من کاملا شفا پیدا کردم؛ ولی نخواستم قبول کنم که عیسی مسیح مرا شفا داده است. به همین خاطر به هیچ کس چیزی نگفتم.هنوز مشکل روحی داشتم و ترس و ناآرامی تمام وجودم را گرفته بود و نمی توانستم آزاد بشوم. تا این که بعد از چند ماه به یک کنفرانس مسیحی ایرانی دعوت شدم.با این که برای دیدن و تماشا و گذراندن وقتم رفته بودم، زمانی که در رابطه با تولد عیسی و زندگی او و کارها و مرگ او بر روی صلیب بخاطر گناهان من و زنده شدن او پس از 3 روز از مردگان را شنیدم؛ روح خداوند وارد قلبم شد و شادی عظیمی در من بوجود آمد و تازه فهمیدم که عیسی کیست.از شادی نمی دانستم چه باید بکنم. دیگر ترس و دلهره نداشتم.آخر جلسه به جلو رفتم و جریان را به کشیش آنجا گفتم و آنها برایم دعا کردند و از همان روز قلبم را به عیسی مسیح دادم و او را به عنوان نجات دهنده و خداوندم قبول کردم.الان حدود 4 سال است که به عیسی مسیح ایمان آوردم و خداوند کارهای عظیمی در زندگی من انجام داده است. و من هم تصمیم گرفتم او را با تمامی جان و تمامی قدرتم خدمت کنم، چون حقیقتا او شایسته است. من سعی کردم داستان زندگی خود را خیلی کوتاه و مختصر برای شما عزیزان بگویم. امیدوارم باعث برکت همگی شما باشد.اگر اطلاعات بیشتری لازم داشتید می توانید با من به شماره تلفن 31617092258+تماس بگیرید.خداوند همگی شما عزیزان را برکت دهد. آمینرضا

زيستن برای عیسی مسيح در زمانهای آخر

- آماده گی جهت مبارزه برای بازگشت سریع او
کتاب مقدس به وضوح به ما تعلیم می دهد که درزمانهای آخر جامعه فاسد خواهد گشت و شرارات آن در حد دوران نوح خواهد بود ( متی ۲۴ : ۳۷-۳۹ ) . پولس رسول، در صحبت خود به عنوان نبی می گوید که "جامعه در چاه سیاه فساد، خشونت و بت پرستی سقوط خواهد کرد" . ( دوم تیموتائوس ۵- ۳:۱ ) او اظهار می دارد که آنها "خود پرست ،طماع و عشرت دوست و انسانها ی متکبر ، دروغگو و ناپاک " خواهند بود و فرزندان آنها نیزازایشان اطاعت نخواهند نمود . آیا این همانند اخباری که مکرراً شبانه روز بگوش می رسد نخواهد بود؟ آری در حقیقت این امر به وقوع پیوسته است .
- نشانه های جفاهای آینده
ما باید به شدت نگران پیشرفت این چنین فسادهایی باشیم .بخاطر اینکه هم عیسی مسیح و هم پولس رسول نبوت کرده اند که "درزمانی که این وقایع به انجام برسد، کلیساها زیر حمله قرار خواهند گرفت و مسیحیان جفا خواهند دید".
عیسی مسیح فرمود : "به همان نسبت که بی ایمانی افزایش یابد ، محبت بسیاری از مردم به سردی و کاهش روی می آورد". ( متی ۱۲:۲۴)
قبلا ذکر گردید که در چنین محیط خشونت آمیزی ، بسیاری از مسیحیان که ابراز ایمان میکردند دچار لغزش گردیده و در جفا رساندن به برادران و خواهران مسیحی خود همکاری خواهند کرد (متی ۱۰:۴۴) همچنین پولس رسول نیز همان چیز راذکرمی نماید و می گوید،"مردم متنفر از نیکویی ،بی رحم و بی ملاحظه خواهند شد. به آنانی که برای عدالت استوارند ناسزا خواهند گفت"(دوم تیموتائوس۳: ۲- ۴).
امروزه نه تنها در تمام جهان ما این چنین نبوتها را در برابر چشمان خود که به حقیقت می پیوندند می نگریم، بلکه به همان نسبتی که فرهنگ ما دنیوی و بی ایمان گشته ، به همان نسبت نیز"مسیحیت ،کلیسا و مسیحیان" نیز مورد حمله توسط "متعصبین بی گذشت " قرار گرفته اند .( نشریه دنیس پولاک ص ۹ )
این حملات رفته رفته شدیدترواستقامت مسیحیان برای عدالت همچنان سخت تر خواهد بود مسیحیان به خاطر مخالفت با شرارت های متفاوت به زندان افکنده خواهند شد، زیرا که این ها مقاومت ها از طرف دولت ها به عنوان "جرم" نامیده می شود. جرمیکه ایجاد تنفر نسبت به برخی از شمول اجتماعی خواهد بود .
پس کسانی از ما که دوستدار عیسی مسیح می باشیم وبا امواجی مانند تمسخر،و جفا بخاطر ایمان مواجه شده وبستوه آمده و نمی دانیم چه بایستی انـجام دهیم وچـگونــه می باید در زمانهای آخر برای عیسی مسیح زیست ؟ اجازه دهید که چند نکته را به عنوان راهنمایی به شما ارائه کنیم :
۱) - نظم و ترتیب دراولویت زندگی ایمانداران
مبدا شروع کار بایستی بررسی در مورد اولویت ها درزندگی روزانه ما باشد و اطمینان خاطرکامل حاصل گردد که خداوند در زندگیمان در رتبه اول قرار دارد و تظاهرننمائیم که به حقیقت پی برده و در نتیجه موجب اغفال خود نگردیم.
بسیاری از مسیحیان اجازه داده اند که خواسته های آنان در هم آمیخته و معمولا شغل و حرفه در مرتبه اول ،خانواده در مرتبه دوم و خداوند در مرتبه سوم و حتی چهارم پس از امیال قوی مانند ورزش و یا کارهای مشابه دیگر قرارگیرد.
از خود این سوال را بپرسید که اگر خداوند به شما فرصتی بدهد تا از وی یک درخواست نمائید،درخواست شما چه خواهدبود؟ آیا از او درخواست پول یا قدرت و یا شهرت و موفقیت خواهید نمود ؟
سلیمان درخواست حکمت کرد و داود چیزی را خواهان بود که هزاران بار با ارزش تر می بود . او طالب صمیمیت و یگانگی با خداوند خود بود ( مزمور ۴:۲۷) زیرا او خداوند را در مرتبه اول زندگی خویش قرار داده بود .مزمور ۷۲ می فرماید"که هیچ ترسی از زندگی (آیه ۱) و مرگ (آیه ۱۳ ) ندارد".به همین جهت نیز او به عنوان "مرد مطابق دل خدا" خوانده می شود .(اعمال ۲۲:۱۳)
۲) - بر روی کلام خدا بایستید
کتاب مقدس می فرماید که "دردوران آخر زندگی دنیوی دوران گمراهی خواهد بود" (متی ۲۴:۲۴) و (اول تیموتائوس ۱:۴) و (دوم تیموتائوس ۴: ۳-۴ ). در به وقوع پیوستن این نبوت ، ما امروز به وسیله "سیستمهای دینی کاذب و منحرف فرقه های مسیحیت ، دین های گوناگون شرقی" ،بشدت مورد حمله قرار گرفته ایم.
بسیاری از مسیحیانی که ابراز ایمان می کنند، مانند بی ایمانانی هستند که برای گمراهی روحانی آماده میباشند . این به آن دلیل است که یک مسیحی متعادل مطمئن نیست که به چه چیزی ایمان دارد و حتی زمانیکه بتواند عقاید خود را به زبان بیاورد، معمولا نمی داند که چرا ایمان دارد. نتیجه آن می شود که یک شــاهد یهوه می تواند یک مسیحی متعادل را در مدت بسیار کوتاه به یک شاهد یهوه بدل سازد.
هر کسی می تواند فریب بخورد.اگر که می خواهید خود را ازگمراهی وفریب ها دور نگه دارید. باید کلام خداوند را مطالعه و هر روزه به آن عمل کنید . همچنان نیز میبایست همه چیز را بوسیله کلام خداوند بیازمایید (اول یوحنا ۱:۴). کاتولیک ها باید تعالیمی مانند عالم برزخ را که هیچگونه اساسی در کلام خداوند ندارد کنار بگذارند . پروتستانها باید از منحرف ساختن و تعبیر اشتباه و خارج از متن آیه های کتاب مقدس بپرهیزند، در هر تعلیم لازم می باشد که کتاب مقدس از پیدایش تا مکاشفه مورد بررسی قرارگیرد تا دریابید که در مورد هرموضوعی چه چیزی مطرح می شود .
۳ ) – به قدرت خداوند ایمان داشته باشید
ما معتقدیم كه اكثر مسيحيان دارای ايمان الهی هستند. لیکن برخی به این نتیجه رسیده اند که خداوند هرگز در مسايل انساني مداخله نمي كند. بر حسب آنچه خدا پرستي مي گويد: ما بايد با منطق الهی، استعداد و حكمت كتاب مقدس از عهده ي اشكالات خود برآييم. تا آنجايي كه يك فرد خداپرست ميداند، در اواخر قرن اول بعضی از فرقه ها تصور کرده اند که "خداوند در زمان نمی باشد، ماوراي طبيعه كاسته و دوران معجزات به اتمام رسيده است" ولی كتاب مقــــدس به يهـــــــوديان مي آموزد كه "خداوند هرگز تغيير نمي پذيرد" (ملاكي ۶:۳ ) ودرعهد جديد به خصوص ذكــر مي نماید كه"عيسي مسيح ديروز،امروز وتا ابدالاباد همان است"(عبرانيان ۸:۱۳).
"هيچ راهي وجود ندارد كه ما به وسيله قدرت خود از عهده شرارت هاي جامعه در زمانهاي آخربرآييم."
كسي كه بكوشد چنين كند شكست خواهد خورد. تنها اميد ما اين است كه به سوي خداوندی برويم كه مظهر نیکویی هاست. اوست كه هنوز بر روي تخت پادشاهي نشسته است و به دعاهاي ما گوش داده و جواب ميدهد و هنوزنیز معجزات را به انجام می رساند .
بايد توجه داشته باشيم كتاب مقدس به ما مي آموزد كه ما مي توانيم خداوند را بوسـيله بي ايماني خود محدود نمائیم واين خود يك قياس بسيار ضـــد و نقيضـــــي مي باشد.که دراين مورد بلیستی تفكرنماييد.گرچه"خداوند،قادرمطلق مي باشد".(لوقا ۳۷:۱) ولی ما ایماندارانی هستیم كه در مقايسه با او ضعيف هستيم و قدرت او را بوسيــله بي ايماني خود محدود مي سازيم ( مرقس ۶ : ۱-۶ ). اين به آن دليل مي باشد كه "خداوند يكتا است". خداوند زور و جبر را در مورد ما بكار نمي برد. اگر ما بخواهيم كه با قدرت شخصي خود از عهده مشکلات برآئیم، او اجازه آنرا به ما خواهد داد.و"زمانیکه با ايمان به او تقرب مي جوييم"، به ما جواب خواهد داد (يعقوب ۶:۱)
۴ )- پافشاري در دعاها
يكي از بزرگترين براكاتي كه خداوند به ايمانداران عطا كرده است "ارتباط ماوراي طبيعه" مي باشد. خداوند شخصا از ما مواظبت مي كند"(اول پطرس ۷:۵ ) و علاقمند مي باشد كه با ما ارتباط برقرار نماید (يعقوب 8:4 ).از آنجاييكه او ما را دوست ميدارد، مشتاقانه مايل است كه با ما مشاركت داشته باشد(يوحنا ۲۳:۴ ).
اما تاسف آور است كه بسياري از مسيحيان که اعتراف به ایمان می کنند تنها در موقعيتي به دعا به عنوان آخرین چاره، رجوع مي كنند كه در همه امور شكست خورده اند و وضعيت آنان بسيار سخت گشته است. برخی از روی بي ميلي بسوي جستجوي خداوند در دعا و بدليل غرور خود می کوشند و به همین منظور كتاب مقدس دائما ما را به دعا تشويق مي كند (اول پطرس ۶:۵ ). ديگران بخاطر بي ايماني، به دعا توكل مي كنند و فكر ميكنند كه"خداوند به دعای آنان اهميت نمي دهد و يا تصور نمائید كه خدا ديگر در زمان فعال نمي باشد".
اما كتاب مقدس ميفرمايد: "نداريد از اين جهت كه سوال نمي كنيد"( يعقوب ۲:۴ ) چقدر بركات خداوند را از روي بی ایمانی ترك كرده ايد به آن دليل كه خواسته ايد كه مشكلات بسیار خود را شخصا حل نمائید. همچنين نيز كتاب مقدس ميگويد:" دعاي مرد عادل در عمل قوت بسيار دارد" ( يعقوب ۱۶:۵). آيا شما اين را چنين تعبير مي كنيد كه قوت دعاي شما بستگي به عدالت شخصي شما دارد؟ ولی این چنین نیست. اگر حقيقتا با ایمان در "عیسی مسیح تولد دوباره یافته اید"، پس شما شخص عادلي هستيد زيرا كه شما بوسيله عيسي مسیح پوشيده شده ايد(اشعيا ۱:۶۱ ).
۵ ) - به روح المقدس توكل نماييد
بسياري از مسيحيان که اعتراف به ایمان می کنند ، از روح القدس ترس دارند. معمولا این امر بسبب عدم اطلاع کافی در مورد روح القدس ميباشد. .براي مثال روح القدس به عنوان يك نيروي غير بشري تشريح مي شود، همانند نيرويي كه در محدوده سیارات عمل می کند.
ما بایستی درك كنيم كه روح القدس در دو نقش ظاهر می شود وی "حضور ماوراي طبيعه خدا در دنياي امروز مي باشد". براي شخص بي ايمان او مبــشرخـــــداوند مي باشد. او كسي است كه در قلوب انسانها كار كرده و بوسيله توبه آنها را به سوي صليب عیسی مسيح مجذوب ميكند."هيچ كسي جز بوسيله شهادت روح به نجات دست خواهد یافت".(يوحنا ۴۴:۶ و۶۵)
در رابطه با ايماندار،"روح القدس حضور و ساكن شدن خداوند در وی می باشد تا براي او قدرت و هدايت فراهم سازد".او بما قدرت ميدهد و همچنين نيزاو مانند كوزه گری عمل می نماید زیرا يكي از مهمترين مسئولیت های روح القدس اين است كه هرروزه ايمانداران را كاملتربه شباهت عيسي مسیح مبدل سازد. (دوم قرنتيان ۱۷:۳و۱۸)
در حقیقت ایمان ما در زندگی به مسیحیت آن است كه ما نمي توانيم خداوند را با قوت خود خدمت كنيم. بلكه تنها راهي كه مي توان خداوند را به طریق موثري خدمت كرد آن است كه به قدرت روح القدسي كه در ما ساكن مي باشد، توكل كنيم. فرو نشاندن ومحزون ساختن روح القدس امكان پذير است( يوحنا ۴۴:۶و۶۵ )
"كلام خداوند ما را مي خواند تا با روح القدس پر شويم"( يوحنا ۲۰-۲۲). اين هنگامي اتفاق خواهد افتاد كه اجازه دهيم تا روح القدس در ما آزاد گشته و خداوند زندگي ما گردد. اكثر ما به اين رضایت می دهیم كه روح القدس فقط يك ساکن موقت در زندگي ما باشد. روح القدس نمي خواهد تنها يك مقيم باشد، بلكه مايل است كه همواره خداوند زندگي ما گردد.
آيا روح القدس در زندگي شما چنين ميباشد؟ آيا روح القدس بروي تخت سلطنت زندگي شما نشسته است؟ يا آنكه با او مانند يك مهمان ناخوانده رفتار ميشود؟ بدون توكل روزانه ما بر وي که روح خداوند می باشد، راهي دیگر وجود ندارد تا ما ياراي تحمل فشارهاي روزهاي آخراین جامعه را داشته باشيم.
۶ )- ايمان قوي را تمرين كنيد
وقتي كه همه چيز به راحتي در زندگي پيش می رود، ايـــمان چــيز بسيار آسانـي می گردد . وقتيكه سلامتي و موفقيت وجود دارد، پرستش خداوند كار آساني است. امتحان ايمان زماني بیشتر می گردد كه تمامي موقعيتهاي زندگي در تلخی و ناکامی فرو می روند .
خداوند هر گز به ايمانداران باغچه ای پر از گل (بهشت برين) را وعده نداد. ما در يك دنياي آکنده از گناه زندگي مي كنيم."باران بروي عادلان و غير عادلان مي بارد. شريران موفق مي شوند. عدالت به ندرت غلبه پيدا ميكند".
بسیاری از مسیحیان که اعتراف به ایمان می کنند به آسانی مايوس می گردند، در اينجاست كه احتياج به تمرين ايمان قوي داريم. نوع ايماني كه هرگز وابسته به موقعيت ما نمی باشد. آنچنان ايماني منسجم است که با رویاروئی و با هرگونه مشکلات مقاوم و استوارتر مي شود,و ثابت مي ماند و آن به سبب اعتقاد راسخی به این امر مهم می باشد که " همه چيزها براي خيرييت آنانكه خـــداونــد را دوســت مي دارند، با هم در كار مي باشند"(روميان ۲۸:۸).
خداوند هرگز به ايمان وعده نمي دهد كه ما نسبت به مصيبت و سختی ها مصون خواهیم بود. چيزي كه خداوند وعده مي دهد اين است كه در "هنگام امتحان با ما راه خواهد رفت". اوبه ما وعده مي دهد كه "اگر از آبها بگذريم" ویا "از ميان آتش گذر کنیم " همراه ما خواهد بود.(اشعيا ۲:۴۳) و همچنين او می فرماید كه اگر "دروادي سايه موت نيز گذر کنیم" در آنجا نيز با ما خواهد بود(مرمور۴:۲۳ ).
كيفيت ايمان شما چگونه مي باشد؟ هنگاميكه زندگي شما تلخ و دشوارمي گردد, آيا به خداوند رجوع ميكنيد يا نسبت به او شك كرده و حتي نسبت به او كفر مي گوييد؟ يادگيري وعده هايي كه در كلام خداوند وجود دارد يكي از كليدهاي است كه می تواند ما را در زندگي ايمان خود محكم بهم متصل نماید .( فليپيان۶:۴ ،۷ :۱۱ ،۱۳ و۱۹) و زمانيكه با نبردها و درگیریهای زندگي مواجه ميشويم، با توسل در دعا بايد آنها را مطالبه كنيم.
۷ )- ديد جاوداني را نگاه داريد
ما مي بايد "در دنيا باشيم اما نه ازآن دنيا" (يوحنا ۱۷ : ۱۱ و ۱۶ ). اين يك اصل مهم ولی مشكل براي پيروي كردن است كه كشمكش هر روزه را برای ما بوجود مي آورد. چه بسيار آسان است كه چشمان خود را از روي خداوند برداشته و بجای آن بر روي دنيايي كه در آن زندگي مي نمائیم متمركز سازيم. فشار تقاضاها و خواسته های جسمانی روزمره بسيار زياد است. يكي از بزرگترين خواسته های ما آن است كه همسو و همراه این دنیا گردیم،مانند زبان، پوشاك، سرگرمي و ارزش های دیگر دنیوی. به همين دليل است كه دائما كتاب مقدس ما را تشويق مي كند كه خود را در این دنیا مانند "بيگانگان، تبعيد شدگان و غريبان" بشمار آوریم كه از اين دنيا عبور مي كنند (عبرانيان ۱۳:۱۱و اول پطرس ۱۱:۲).
به ما حكم شده "در آنچه که در بالاست تفكر كنيد نه در آنچه که بر زمين است"(كولسيان ۲:۳). كتاب مقدس به ما هشدارمی دهد "دلبستگی دنیوی نداشته و در آن احساس آسايش و آرامش نكنيم" (روميان ۲:۱۲ و اول يوحنا ۱۶و۱۵:۲).
در حقيقت عيسي مسیح فرمود: "از زندگي نفسانی بيزار باشيد "( يوحنا ۲۵:۱۲) وبرادرش يعقوب گفت:"دوستي با دنيا،دشمني با خدا مي باشد"( يعقوب ۴:۴).
از دنيا تنفر داشتن چه معني دارد؟ می بایستی از روندهای شريري كه در اجتماع به پيش ميروند، نفرت داشته باشيم. بايد از آن روند هائیکه خشونت و فساد را جلال داده و ارزش زندگي را كاهش ميدهد، دوری جوئیم . همچنانكه C.S LEWIS نوشته :" ما بايد مانند سربازانی زندگي كنيم كه پشت جبهه هاي دشمن مي جنگند، و راه را براي آمدن فرمانده بزرگ آماده مي كنند." به عبارت ديگر، بايد مشتاق آن روزي باشيم كه عيسي مسیح براي آوردن صلح ،عدالت و انصاف بر روي زمين از آسمان پديدار خواهد شد.
۸ )- در انتظار عيسي مسیح باشيد
با موارد ذکر شده فوق به این رهنمون نهايي ميرسيم و مايل هستیم كه در رابطه با زيستن براي عيسي مسیح در زمانهاي أخر، تاكيد كنیم که كتاب مقدس به وضوح به ما بشارت می دهد كه می بایستی درزندگي خویش "انتظار بازگشت عيسي مسیح را داشته باشيم" (تيطس ۱۳). اكثر مسيحيان چنان در دنيا گرفتار شده اند كه در مورد همه مسائل فكر ميكنند "جز بازگشت عيسي مسیح" . اين وضعيت غمگين و اسف بار بنظر می رسد، "زيرا كه بازگشت عیسی مسيح اميـــــــد مبــــــــــــــارك مــا مي بــاشد" (تيطس ۱۳:‌۲) و بازگشت او قطعی وحتمي می باشد.
مشكل ديگر اين است كه بسياري از مسيحيان اندکی از نبوتهاي كتاب مقدس مطلع هستند و در نتیجه نمي توانند در مورد بازگشت عیسی مسيح مشتاق وعلاقمند باشند. چگونه مي توانيد در مورد يك رخداد بزرگ خوشحال باشيد اگر در مورد آن چيزي ندانيد؟ جهل و نادانی باعث بي علاقگي ميشود و بي علاقگي نسبت به بازگشت عیسی مسیح نتيجه غم انگيزي در بر دارد و آن باعث می گردد كه از ديدگاه خود نسبت به ابدیت محروم شويم و هر نوع حس ضرورت نجات را براي کسانیکه ایمان نداشته و در شرف هلاک هستند از بين ميبرد و همچنين نيز قوه تحرک زندگي یک ایماندار مقدس را بي تفاوت مي سازد.
توجه داشته باشيد هنگامي كه شخصي ايمان راسخ دارد كه "عيسي مسیح بزودي بر خواهد گشت" و "هر لحظه اي ممكن است زمان بازگشت او باشد"، آن شخص به يك زندگي مقدس و سرشارازبشارت تشويق و امیدوار می گردد. دررابطه با قدوسيت ، يوحناي رسول ميفرمايد :..." لكن مي دانيم كه چون او ظاهر شود مانند او خواهم بود زيرا او را چنانكه هست خواهيم ديد و هر كس اين اميد را بروي دارد خود را پاك ميسازد چنانكه او پاك است."(اول يوحنا۳۲:۳). در رابطه با بشارت دادن، پطرس رسول مي نويسد كه تنها دليلي كه عيسي مسیح هنوز برنگشته اين است كـه " بلكه بر شما تحمل مي آورد چونكه نمي خواهد كسي هلاك گردد تا شاید همه به توبه گراييند"(دوم پطرس ۹:۳).
يك آيينه روحاني برای ایماندارانپولس رسول براي ما يك آينه روحانی فراهم مي سازد تا در دوران آخر زندگی دنیوی راهنماي ما باشد. او ميگويد كه ما بايد " بي ایمانی و شهوات دنیوی را ترك كرده، با خرد انديشي ،عدالت و ایمان در اين جهان زيست كنيم و آن اميد مبارك و تجلي جلال خداوند عظيم و نجات دهنده خود عيسي مسيح را انتظار بكشيم". (تيطس ۱۳:۲ -۱۲)
هنگامي كه به اين آيينه زندگی خود نگاه مي كنيد چه چيز را مي بينيد؟ آيا در مركز اراده خداوند قدم برميداريد؟ آيا به ارجعيت هاي زندگيتان نظم داده ايد تا خداوند را دررتبه اول قرار بدهيد؟ آيا بروي كلام خداوند ايستاده، هر چيزي را با آن ميسنجيد؟ ‌‌‌‌آيا به يك خداوندی که به مسائل شخصي شما متعهد ، دلسوز و قادر مطلق است ايمان داريد كه او به دعاها شما گوش داده و پاسخ ميدهد و هنوز معجزات به عمل مي آورد؟ آيا روزانه به قدرت روح القدس توكل داريد؟ آيا در عمل روزمره خود ايمان محكم را نشان داده و اجازه نمي دهيد بد بختي هاي زندگي شما را فرا گيرد؟ آيا ديد ابدي را نگه داشته، راحتي اين دنيا را ترك كرده ايد؟ آيا هرروز "انتظار بازگشت عيسي مسیح را داريد"؟ آيا "ربوده شدن در قلب شما وجود دارد"؟ آيا "آرزوی بازگشت مسیح بروي لبهاي شماست"؟

چه بهای عظیمی شاگردان مسیح پرداختند ؟

زندگی شاگردان عیسی مسیح و نتایج آن برای ما بسیار خوشایند است، اما لازم است،به خاطر داشته باشیم، که شاگردی و تسلیم کامل به عیسی مسیح به عنوان خداوند نتایجی هم در بر داشت.
شاگرد واقعی عیسی مسیح بودن برای شاگردان او به چه قیمتی تمام شد؟
در مورد اغلب آنها در کتاب مقدس چیز خاصی پیدا نمی کنیم، اما از تاریخ مکتوب کلیسا چیزهای زیادی میشود فهمید. امروز من وشما نیز به عنوان شاگردان عیسی مسیح در گوشه و کنار دنیا متحمل مشکلات و فشارهای گوناگون هستیم. شاید مقایسه وضعیت فعلی ما با موقعیت شاگردان باعث تشویق و تقویت ما شود. ۱. یوحنا زمانی که بسیار پیر شده بود، در تبعید و در جزیره پطموس چشم از جهان فرو بست.۲. یهودای اسخریوطی، پس از اینکه به خداوندش خیانت ورزید، خود را حلق آویز کرد.۳. پطرس در زمانی جفای نرون بر کلیسا، به صورت بر عکس مصلوب شد.۴. آندریاس در پاترا( مستعمره ای یونانی) به صلیب کشیده شد.۵. یعقوب بن حلفی را از یکی از گنبدهای معبد به زیر افکندند و سپس او را آنقدر با چوب زدند که جان سپرد.۶. برتولما را در آلباناپولیس، ارمنستان، زنده زنده پوست کندند تا جان سپرد.۷. یعقوب پسر بزرگ زبدی، در اورشلیم سرش را از تنش جدا نمودند.۸. تومای شکاک، در کوروماندل هند، توسط نیزه ای که از میان بدنش عبور کرد به شهادت رسید.۹. فیلپس را در شهر هیراپولیس به یک ستون بستند تا جان سپرد.۱۰. لبی، معروف به تدی را آنقدر با تیر زدند تا جان سپرد.۱۱. شمعون غیور در ایران مصلوب شد.۱۲. متی را اول سنگسار کردند و سپس سر از تنش جدا نمودند.
عجب بهای عظیمی !
از خودتان سوال کرده اید چرا؟ چرا آنها مرگ را، آن هم به این صورت انتخاب کردند؟ چرا پدر، مادر، همسر و فرزندان خود را باید ترک میکردند؟ چرا باید خانه خود را رها می نمودند؟ چرا این همه خفت و خواری را تحمل کرده، گرسنگی کشیده و جفا دیدند؟ چرا شهر به شهر رفته و آنجا را برای مسیح فتح میکردند؟
به شما میگویم چرا؛ پولس رسول میگوید که آنها یوغ مسیح را بر خود گرفته بودند. در واقع آنها اسیران محبت مسیح بودند.
شما چه؟ آیا خود را برده و اسیر مسیح میدانید ؟

متن قطعنامه سازمان ملل در خصوص وضعيت حقوق بشر ايران

کميته حقوق بشر مجمع عمومي سازمان ملل متحد کشور ايران را به دليل «نقض حقوق بشر» به شدت محکوم کرد. متن زير قطعنامه وضعيت حقوق بشر ايران در سازمان ملل متحد است که در ماه جاري در مجمع عمومي آن سازمان به راي گذاشته خواهد شد.مجمع عمومي سازمان ملل متحد A/C.3/63/L.40 توزيع : محدود۳۰ اکتبر ۲۰۰۸ (۹/۸/۱۳۸۷)متن اصلي: به زبان انگليسيجلسه شصت و سومموضوع دستورجلسه 64 ( (cارتقاء و حفظ حقوق بشر: حقوق بشروضعيت ها و گزارشات گزارشگران و نمايندگان ويژهآندورا، استراليا، اطريش، بلژيک، بلغارستان، کانادا، کرواسي، قبرس، جمهوري چک، دانمارک، استوني، فيجي، فنلاند، فرانسه، آلمان، يونان، مجارستان، ايسلند، ايرلند، اسرائيل، ايتاليا، لاتويا، لينخن اشتاين، ليتواني، لوکزامبورگ، مالت، ايالات فدرال ميکرونزي، موناکو، نيوزيلند، هلند، نروژ، پالا، لهستان، برتقال، مولدووا، روماني، اسلواکي، اسلونيا، اسپانيا، سوئد، بريتانيا، ايرلند شمالي، ايالات متحده آمريکا: پيشنويس قطعنامهوضعيت حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران مجمع عمومي،به پيروي از منشور سازمان ملل متحد و همچنين اعلاميه جهاني حقوق بشر (قطعنامه 217 (A III، پيمان نامه هاي بين المللي حقوق بشر (قطعنامه 2200 A XXI، ضميمه) و ساير قراردادهاي بين المللي حقوق بشر، با يادآوري قطعنامه هاي قبلي وضعيت حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران، که مورد اخير آن قطعنامه شماره 168/62 مورخ 18 دسامبر 2007 ميباشد،1.به گزارش دبيرکل در خصوص وضعيت حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران ((A/63/459 که به قطعنامه مجمع عمومي به شماره 168/62 منجر گرديد توجه مبذول مي دارد که اين گزارش طيف وسيعي از موارد نقض جدي حقوق بشر، شکافها و موانع حقوقي و نهادي در خصوص حفظ حقوق بشر را مشخص مي نمايد و برخي تحولات مثبت را در طي چند سال مورد بحث قرار ميدهد. 2.نگراني عميق خود را از موارد نقض جدي حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران اعلام ميدارد از جمله: الف- شکنجه، رفتار و تنبيه تحقير آميز و غير انساني و خشن از جمله شلاق زدن و قطع اعضاء بدن؛ب- ادامه تعداد بالاي مجازاتهاي اعدام شامل اعدام هاي عمومي و اعدام کودکان که در غياب پادمان هاي پذيرفته شده بين المللي صورت ميگيرند؛ج- زندانياني که کماکان با خطر مجازات مرگ به صورت سنگسار مواجه هستند؛د- بازداشتها، رفتارهاي خشن و محکوميت زناني که حق تجمع مسالمت آميز خود را به عمل مي گذارند، ايجاد رعب و وحشت ميان فعالين حقوق زنان و ادامه تبعيض عليه زنان و دختران در قانون و در عمل؛ه- افزايش تبعيض و ساير موارد نقض حقوق بشرعليه افرادي که متعلق به اقليت هاي مذهبي، قومي، زباني و يا ساير اقليتهاي شناخته شده و نشده شامل اعراب، آذري ها، بلوچ ها، کردها، مسيحيان، يهوديان، اهل تصوف و مسلمانان اهل تسنن و مدافعان آنها باشند و به طور خاص حمله به بهائيان و دين آنها در رسانه هاي تحت حمايت دولت، افزايش شواهد مبني بر تلاش دولت براي شناسائي و کنترل بهائيان، ممانعت از ورود بهائيان به دانشگاه ها و امرار معاش آن ها، بازداشت و حبس هفت تن از رهبران بهائي بدون اعلام جرم و يا دسترسي به وکيل؛و- وجود محدوديتهاي جدي، سازمان يافته و مداوم در آزادي برگزاري اجتماعات و گردهمايي هاي مسالمت آميز و آزادي بيان و عقيده شامل محدوديت هايي که بر رسانه ها، کاربران اينترنتي و اتحاديه هاي کارگري مي شود و افزايش آزار و اذيت، ايجاد رعب و وحشت و پيگرد مخالفين سياسي و مدافعان حقوق بشر از کليه بخشهاي جامعه ايراني شامل بازداشت، رفتارهاي خشن با رهبران کارگري، اجتماعات مسالمت آميز جامعه کارگري و دانشجويان بخصوص در فرآيند انتخابات مجلس در سال 2008؛ز- تحديدها و محدوديتهاي شديد براي آزادي مذهب و اعتقادات شامل مفاد مندرج در پيش نويس پيشنهادي قانون مجازات کيفري که براي ارتداد حکم مرگ واجب قائل است.ح- کوتاهي مداوم در حفظ حقوق قانوني در جريان رسيدگي و نقض حقوق زندانيان شامل استفاده سازمان يافته و خودسرانه از اعمال طولاني حبس انفرادي.3- دولت جمهوري اسلامي ايران را به توجه به نگراني هاي بنيادي ذکر شده در گزارش دبير کل و همچنين درخواستهاي ويژه بعمل آمده در قطعنامه هاي قبلي مجمع عمومي و احترام کامل به تعهدات حقوق بشر آن دولت در قانون و عمل، خصوصا موارد زير دعوت مي نمايد:الف- حذف قانوني و عملي قطع اعضاء بدن، شلاق و ساير اشکال شکنجه و ساير مجازاتها و رفتارهاي تحقيرآميز، غير انساني و خشن؛ب- حذف قانوني و عملي اعدام هاي عمومي و ساير انواع مجازات مرگ که بدون توجه به پادمان هاي پذيرفته شده بين المللي صورت مي گيرند.ج- توقف اعدام اشخاصي که در زمان ارتکاب جرم زير 18 سال سن داشته اند، متعاقب تعهدات ماده 37 پيمان نامه بين المللي حقوق کودکان (سازمان ملل، سري معاهدات، جلد 1577، شماره 27531) و ماده 6 پيمان نامه بين المللي حقوق سياسي و مدني (قطعنامه 2200 A XXI، ضميمه)؛ د- حذف استفاده از سنگسار بعنوان يکي از روشهاي اعمال مجازات مرگ؛ه- حذف قانوني و عملي کليه اشکال تبعيض و ساير موارد نقض حقوق بشر بر عليه زنان و دختران؛ه- حذف قانوني و عملي کليه اشکال تبعيض و ساير موارد نقض حقوق بشر در مورد اشخاصي که به اقليتهاي ديني، قومي، زباني و يا ساير اقليت ها، به رسميت شناخته شده و نشده، تعلق دارند و اجتناب از کنترل افراد به دليل اعتقادات مذهبي شان و حصول اطمينان از دسترسي اقليتها به امکانات آموزش و استخدام مانند ساير ايرانيان؛و- به کار بستن گزارش سال 1996 گزارشگر ويژه در خصوص عدم بردباري نسبت به ساير اديان رجوع به (E/CN.4/1996/95/Add.2.) که راههائي را براي از قيد رهانيدن جامعه بهائي به جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد نموده است.ز- خاتمه بخشيدن به اذيت و آزار و ايجاد ترس و وحشت و پيگرد مخالفان سياسي و مدافعان حقوق بشر شامل آزاد کردن افرادي که به طور خودسرانه زنداني و يا بر اساس عقايد سياسي خود زنداني شده اند.ح- حفظ حقوق قانوني در جريان رسيدگي و خاتمه بخشيدن به مصونيت در موارد نقض حقوق بشر.4- به دستاوردها، پيشرفت ها و قدم هاي برداشته شده مثبت و هرچند محدود ذکر شده در گزارش دبيرکل توجه مي کند ولي اين نگراني کماکان وجود دارد که بايد قدم هاي بيشتري در رابطه با قانون و در عمل برداشته شود.5- مجددا از دولت جمهوري اسلامي ايران درخواست مي گردد تا سابقه همکاري ناکافي خود را با ساز و کارهاي بين المللي حقوق بشر، از طريق ارائه گزارش در راستاي تعهداتش نسبت به نهادهاي ناظر بر پيمان نامه هايي که ايران عضوي از آن است و همکاري کامل با ساز و کارهاي بين المللي حقوق بشر، جبران نمايد که شامل تسهيل بازديد ها از اين کشور توسط فرستادگان ويژه مي گردد، دولت جمهوري اسلامي ايران را تشويق مي نمايد تا به همکاري در زمينه حقوق بشر و اصلاح سيستم قضايي با سازمان ملل شامل دفتر کميسارياي عالي حقوق بشر سازمان ملل ادامه دهد.6- از دبير کل گزارش به روز شده اي در خصوص وضعيت حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران شامل همکاري با ساز و کارهاي بين المللي حقوق بشر در جلسه 64ام درخواست مي کند.7- تصميم مي گيرد که به بررسي وضعيت حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران در جلسه شصت وچهارم مجمع عمومي تحت عنوان "ارتقاء و حفظ حقوق بشر" ادامه داده شود
متن قطعنامه سازمان ملل در خصوص وضعيت حقوق بشر ايران

وادار کردن نوجوان مسیحی به پیروی از تعالیم اسلامی

در قاهره، مصر، روز دوشنبه ۲۴ نوامبر، نگرانیها متوجه نوجوان مسیحی شد که مجبور به شرکت در کلاسهای تعالیم دینی اسلامی گردیده بود.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل ازگروه MEC که شکایات مسیحیان تحت جفا را منعکس میکند به خبرگزاری BosNewsLıfe گفت که مسیحیان مصری برای دختر ۱۴ ساله ای بنام "دینا و پدرش ماهر" که قبلاً مسلمان بوده درخوست دعا کرده اند.
"ماهر" که اکنون مسیحی میباشد درگیر جدالی حقوقی شده است تا مذهبش، آنچه که در کارت شناسایی وی قید گردیده از مسلمان به مسیحی تغییر یابد.
تا زمانی که این تغییرات در اوراق هویت وی اعمال نگردد دختر وی مسلمان قلمداد خواهد شد. درحال حاضر، دخترش "دینا" با آنکه با تعالیم مسیحی بزرگ شده، مجبور به شرکت در کلاسهای دینی اسلامی میباشد.
ماهر مخالف وادار کردن دخترش به پذیرش قوانین خانوادگی و فردی اسلامی است که وی را از ازدواج با یک مسیحی منع میکند.
دادگاه محلی
ماهر پروندۀ خود را به یک دادگاه محلی ارجاء داده که پس از گذشت زمانی طولانی، بدلیل عدم اتفاق نظر میان حقوقدانان، جلسۀ دادگاه به ۶ ژانویه ۲۰۰۹ موکول گردیده است.
ماهردر سال ۱۹۷۳ علیرغم اقزایش مخالفت و ممانعتها، اسلام را ترک نمود و به مسیحیت گروید. وی بهمراه دخترش " دینا" بخاطر بازتاب کشمکشهای حقوقی اش، در محلی مخفیانه زندگی میکند.
درعین حال، نگاه فعالان حقوق بشر مصر بسوی مجامع بین المللی است تا از فعالیتهای ایشان علیه قضاتی که با بهره گیری از قوانین اسلامی سعی دارند تا حق تکفل فرزند را از مادران مسیحی سلب کنند حمایت نمایند.
با اینکه طبق مادۀ ۲۰ قانون مصر، کفالت فرزندان تا ۱۵ سال بعهدۀ مادر میباشد، لیکن قضات، همچنان حکم را بنفع طرف مسلمان صادر میکنند.


اسلام حق آزادی انتخاب برای انسانها قائل نیستمگر در زمان علی در یک شب ۴۰۰۰ خوارج را گردن نزدند طبق گفتۀ خودشان می گویند اسلام با شمشیر ترویج پیدا کرده برای آنها منطق مفهومی ندارد. از قضاتی که با این قوانین بزرگ شده اند انتظار بیشتری نمی توان داشت. باید دعا کرد که خداوند چشم دل آنها را باز کند تا با کلام واقعی خدا اشنا شوند. آمینماهی

به نظر من هيچ جاي نگراني نيست چون كسي كه با عيسي مسيح ملاقات داشته و عيسي مسيح را خداوند خود مي داند هر قدر هم كه تحت فشار باشد ايمانش قويتر مي شود و كمتر نمي شود . من خودم نيز در چنين مشكي هستم و ايماندارم كه خداوند ما پيروز است . مسيحيت در جفاها قويتر مي شود . خدا را شكر براي همه چيز حتي جفا ها . چون در جفا است كه ايماندار واقعي ساخته مي شود . هللويا. جلال از آن خداوندم عيسي مسيح .آمين

ستارگان فوتبال و رویای کشیش شدن

کاکا، ستاره برزیلی باشگاه آ.ث. میلان که در سال ۲۰۰۷ به عنوان بهترین فوتبالیست جهان برگزیده شد، قصد دارد، پس از پایان فعالیت حرفه‌ای خود، کشیش پروتستان شود.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از سرویس ورزشی دویچه وله صدای آلمان، کاکا، هافبک برجسته تیم ملی فوتبال برزیل که سال‌هاست در خدمت باشگاه ایتالیایی آ.ث. میلان قرار دارد، در گفت‌وگویی با نشریه ورزشی "گازتا دلو اسپرت" ضمن ابراز تمایل به کشیش شدن، اظهار داشته است: «من به انجیل عشق می‌ورزم و به خاطر این شیفتگی، دوست دارم که وقت خود را صرف مطالعه و تفحص آن کنم.»
وی می‌افزاید: «من دوست دارم که به انسان‌های پیرامون خودم بگویم و نشان دهم که خدا، چه تأثیراتی می‌تواند بگذارد. من با دیگر بازیکنان باشگاهم و تیم ملی فوتبال برزیل هم درباره خدا صحبت می‌کنم.»
البته روی آوردن به شغل «کشیش» رویایی نیست که فقط کاکا در سر می‌پروراند. زه روبرتو، هافبک برزیلی باشگاه آلمانی بایرن مونیخ، نیز مایل است که پس از پایان فعالیت حرفه‌ای خود به عنوان فوتبالیست، فصل تازه‌ای را در زندگی خود به عنوان کشیش آغاز کند.
این فوتبالیست ۳۴ ساله برزیلی به تازگی در گفت‌وگویی با نشریه ورزشی "اسپرت بیلد" اظهار داشته: «من می‌توانم به‌خوبی تصور کنم که بعد از خاتمه فعالیت حرفه‌ای، کشیش بشوم. من در این رابطه تحقیق و پرس‌وجو کردم و باید برای انجام این امر، چهار سال در رشته الهیات تحصیل کنم.»
زه روبرتو در این گفت‌وگو همچنین خاطرنشان ساخته است: «این چیزی است که واقعا مرا ارضا می‌کند. اعتقادات دینی برای من بسیار مهم است و کمک کردن به دیگر انسان‌ها از طریق چنین شغلی باعث خوشبختی من است.»

قانون مجازات اسلامی، ۱۷سال اجرای آزمایشی

مجلس شورای اسلامی در ایران اجرای آزمایشی "قانون مجازات اسلامی" را برای یک سال دیگر تمدید کرده است.
این سومین بار است که اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی برای مدت یک سال تمدید می‌شود.
طرح تمدید اجرای قانون مجازات اسلامی به دلیل پایان یافتن مهلت اجرای آزمایشی آن است.
به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از bbc.uk،محمد سیف زاده حقوقدان و از وکلای دادگستری در ایران، در این باره گفت که ، در صورت تمدید نشدن قانون مجازات اسلامی، دادگاه های ایران عملا بدون قانون می ماندند.
اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی به مدت پنج سال در سال ‪ ۱۳۷۰‬به تصویب مجلس ایران رسیده بود، اما پس از سپری شدن این تاریخ، به مدت ده سال دیگر دیگر هم اجرای آن تمدید شد.
اما با آزمایشی ماندن این قانون، در سال ‪ ۸۵‬ و سپس سال۸۶‬ نیز دوباره اجرای آن به مدت یک سال دیگر تمدید شده بود.
بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی ایران، مجلس تنها باید در موارد ضروری و استثنائی قوانین آزمایشی تصویب کند. اینکه قانون مجازات اسلامی هفده سال است به شکل آزمایشی باقی مانده از دید حقوقدانان، منافی روح قانون اساسی ایران است.
اختلاف نظرها بر سر قانون جایگزین
مرداد ماه سال گذشته، مجلس ایران به قوه قضائیه این کشور سه ماه فرصت داد تا لایحه "مجازات اسلامی" را برای بررسی به مجلس ارائه کند.
با ارسال این لایحه به مجلس، کلیات آن تصویب شده اما از آن زمان تاکنون، اختلاف نظرهای جدی بر سر مفاد آن میان حقوقدانان و قانونگذاران، مانع از تصویب نهایی این لایحه شده است.
آقای سیف زاده می گوید که این لایحه گرچه مجازات حبس از جرایم نقدی و محکومیت های مالی را حذف کرده، اما بر خلاف سیاست های گفتاری قوه قضائیه که می گوید در صدد جرم زدایی و حبس زدایی از قوانین است، محکومیت های منجر به اعدام، حبس و شلاق را در آن افزایش داده است.
در لایحه "جامع مجازات اسلامی"، برای ارتداد، بدعت و سحر و جادو، محکومیت اعدام در نظر گرفته شده است.
به اعتقاد گروهی از حقوقدانان ایرانی، برخی از مفاد این لایحه با قوانین مدرن، اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قانون اساسی ایران در تعارض است.
به گزارش FCNN، تینا لامبرت، مدير سازمان "همبستگی جهانی مسيحی" ، در گفت و گويی با نشريه "کريستين پست" گفته است که تصویب نهایی این لایحه، "عواقب وخیمی را می تواند برای هزاران تن از مسیحیان و بهائیان ساکن ایران در پی داشته باشد."
چرا قانون مجازات اسلامی آزمایشی است؟
پس از توقف اجرای قوانین کیفری ایران که پیش از انقلاب تصویب شده بود، قانون "مجازات اسلامی" در مجلس شورای اسلامی تصویب شد، تا تعیین مجازات ها در دادگاه های کیفری ایران، مبنای واحدی پیدا کند.
دلیل "آزمایشی" بودن آن قوانین این بود که با مرور زمان، بر اساس تجربیاتی که از اجرای آنها به دست می آمد، قوانینی ثابت و دائمی تدوین شود.
قانون مجازات اسلامی، به دلیل مغایرت های آن با استانداردهای کنونی مجازات در جهان، از جمله مهمترین مواردی است که ایران را آماج انتقادها قرار داده است.
مدافعان حقوق بشر، شیوه های مجازاتی همچون سنگسار، گردن زدن، شلاق زدن و قطع اعضای بدن را که در این قانون در نظر گرفته شده، مدرن و امروزی نمی دانند.
طی بیش از ۲۹ سالی که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد، دادگاه های ایران از در نظر گرفتن چنین مجازات هایی برای مجرمان فاصله گرفته اند، تا آنجا که رئیس کنونی قوه قضائیه ایران از قضات خواسته است از صدور حکم سنگسار خودداری کنند.
تغییر قوانین کیفری پس از پیروزی انقلاب
نزدیک به سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، قانون "مجازات عمومی" مصوب سال ۱۳۵۲ که به گفته حقوقدانان نسبت به احکام شرع، همخوانی بیشتری با استانداردهای جهانی در زمینه قوانین کیفری داشت، مخالف شرع توصیف شد.
با توقف اجرای این قانون، در حالی که هنوز قانون کیفری مدونی در ایران وجود نداشت که قضات بتوانند بر اساس آن، جرائم را بر اساس احکام شرع تشخیص دهند، اصل ۱۶۷ قانون اساسی مورد استناد قرار گرفت که به قضات اختیار می دهد تا با استناد به "منابع معتبر اسلامی " یا "فتاوی معتبر" احکام قضایی صادر کنند.
اختلافات میان آراء فقها و گستردگی دیدگاه ها در زمینه احکام شرع باعث شد تا در مورد جرمی یکسان، آرای متفاوتی در دادگاه های مختلف ایران در آن سال ها صادر شود.
یکی از مهم ترین متون مورد استناد دادگاه های ایران در این مقطع، کتاب تحریرالوسیله، آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی بود که در آن دیدگاه های فقهی اش را شرح داده است.
این کتاب سپس در تدوین قانون مجازات اسلامی که در سال ۱۳۷۰ تصویب شد، مورد استناد قرار گرفت.
قانون مجازات اسلامی، شامل حدود، قصاص و قانون دیات است که در حال حاضر جنبه آزمایشی دارد.
قانون تعزیرات هم که به جرائمی می پردازد که در شرع اسلام پیش بینی نشده اند و برایشان مجازات مشخصی تعیین نشده است، پنج سال بعد در سال ۱۳۷۵ به قانونی دائمی تبدیل شد.
با این همه قانون مجازات اسلامی که اینک ۱۷ سال از تصویب آن می گذرد، همچنان به صورت آزمایشی باقی مانده است.