۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

آیا فرشتگان حقیقت دارند؟

"ملانی و کامارل مک انرو" زوج جوانی بودند که به همراه سه فرزند خود ، متیو ۱۳ ساله ،تیموتی ۱۰ ساله ، و ارین ۷ ساله در محیط کوچکی در شهر " می یرتون Megerton " در جنوب ژوهانسبورگ زندگی می کردند . آنها خانواده ای خدا ترس و مسیحیانی وقف شده بودند.
در فوریه ۲۰۰۷ ، آنها متحمل از دست دادن انبوهی از دارایی های خود در یک سرقت خانگی شدند ، و در نتیجه مجبور شدند ایمنی و حفاظتی خود را به شدت بالا ببرند . درها و پنجره های حفاظتی جدید ، در برابر سرقت کاملا تضمین شده بود . شبکه های فلزی و پنجره های منزل آنها که به سبک اسپانیایی بود از میله های آهنی قطوری ساخته شده بود تا از این امر اطمینان حاصل کنند که هیچ فردی از خارج نمی تواند وارد محل سکونت آنان گردد.
من خاله ملانی هستم وتوضیحات زیر از طریق برادر ملانی برای من و دخترانم بازگو شده است .
در شب چهارم آگوست ۲۰۰۷ ، حدود ۹ شب ، در حالی که متیو و ارین برای رفتن به رختخواب آماده می شدند و تیموتی نیز در سالن پذیرایی در حال استراحت بود ، ملانی اتاق خواب را ترک می کند و به آشپزخانه می رود تا احتمالا برای خود نوشیدنی گرمی درست کند زیرا هوا بسیار سرد و تاریک بود . ما هرگز نخواهیم فهمید که چه اتفاقی در مرحله بعد روی داد به جز یک انفجار مهیب و شعله های آتشی که سراسر خانه را در دقایقی فرو گرفت . همسایگان از صدای انفجار بیدار شده و با این فکر که بمبی منفجر شده است به سمت پنجره های خود دویدند . با دیدن شعله هایی که از خانه ملانی سر می کشید و شنیدن فریادهای بچه ها ، همسایگان به سمت خانه ملانی می دوند. آنها تیموتی را از پنجره سالن پذیرایی می بینند و با استفاده از یک دیلم ، میله های آهنی روی پنجره را تا جایی باز می کنند که تیموتی بتواند سر و شانه های خود را از آن بیرون آورد .
این عمل متضمن تلاش بسیاری از سوی تیموتی بود و زمان بسیار زیادی نیز صرف این عمل شد . در طول این تلاش ، مردی بلند قد با موهایی طلایی ظاهر شد و پرسید که آیا می تواند کمکی بکند . به او گفته شد که هنوز دو بچه دیگر در پشت خانه گرفتار هستند و او وقتی این را شنید به سرعت به آنجا رفت ، او سپس با دست خالی شروع به کندن میله های قطور پنجره نمود ، بدون اینکه حتی یک آجر از جای خود بیرون آید . او پنجره را کاملا از جای خود بیرون آورد و بچه ها را از اتاق خارج نمود . آجرها و حاشیه پنجره بدون هیچ صدمه ای سر جای خود باقی ماندند . سپس به آرامی از میان جمعیتی که شاهد کار او بودند گذشت و در تاریکی شب ناپدید شد . او پیش از آن هرگز در آن محل دیده نشده بود و پس از آن نیز تا بحال کسی او را ندیده است . هیچیک از اعضای گروه نجات که در این حین به آنجا رسیده بودند او را نمی شناختند و او حتی نام خود را هم به کسی نگفته بود . سقف آشپزخانه بر روی ملانی فرو افتاده بود و کامارل را نیز کنار تختخواب بی جان یافتند که ظاهرا ً از تنفس گاز یا شدت دود جان خود را از دست داده بود .
عنوان خبری روزنامه Pretoria " " در ششم اگوست چنین بود " غریبه ای دو پسر را از آتش نجات داد "
ما به عنوان خانواده ملانی ، خدا را به خاطر این مداخله رهایی بخش اورا ستایش می کنیم ، بدون ظهور به موقع این فرشته ، قطعا ً از فقدان عظیم تری رنج می بردیم . خانه ، ظرف کمتر از ۱۵ دقیقه ویران شد و فرو ریخت .
ما تمامی جلال را به خاطر فیض و رحمت جاودانه خدا به او می دهیم .
آیا فرشتگان حقیقت دارند؟ و اگر وجود دارند آیا امروز نیز به انسانها کمک می کنند ؟

هیچ نظری موجود نیست: